نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲۸ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

آسمان به زمین الصاق شد

 

کتاب آسمان به زمین الصاق شد: جرعه ای آگاهی از تاریخ فرهنگ و تمدن

 

کتاب آسمان به زمین الصاق شد
نویسنده: سازمان مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان انتشارات معارف

بریده کتاب:

بنی‌ اسرائیل به تدریج علاوه بر شرک عملی، دچار شرک نظری هم شدند و در نتیجه ی گسترش فساد و خوش گذرانی در بین آن‌ ها، سرزمین تحت حاکمیت حضرت سلیمان (ع) را از دست داده و با حمله بخت ‌النصر بابلی، شکست خورده و برای همیشه آواره شدند.


هر چند این تمدن برای همیشه از هم پاشید، ولی به دلیل وجود کاهنانی منضبط و تشکیلاتی، علی‌رغم پراکندگی در سراسر عالم، با هم مرتبط بوده و به شغل مورد توجه ‌شان که تجارت بود می پرداختند. از این راه هم ثروت انباشته فراوانی به ‌دست آوردند و توانستند فرهنگ قومی خود را که به شدت سود مدارانه، حساب ‌گرانه و ریا کارانه بود، با کیاست و تدبیر حفظ کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

روش تحلیل سیاسی

 

کتاب روش تحلیل سیاسی: فوت وفن یک تحلیل سیاسی درست و حسابی و غیر جناحی

 

کتاب روش تحلیل سیاسی
(مجموعه بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی) درباره ی مهارت ها و فنون تحلیل سیاسی)
گردآورنده: موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
انتشارات انقلاب اسلامی

بریده کتاب روش تحلیل سیاسی :

اصلاً مبارزه بر اساس بدبینی و بد خواهی نیست.
مبارزه برای این است که انسانیت نه فقط خود شخص او به خیر و کمال و رفاه و تکامل مقامات رفیع نائل شود. با این نگاه، زندگی چهره زیبایی دارد و حرکت در این میدان وسیع، یک کار شیرین است. خستگی انسان با یاد خدای متعال و با یاد هدف برطرف می شود. این پایه‌ی اساسی معرفت است؛ پایه‌ی اساسی بصیرت است. این بصیرت خیلی چیز لازمی است؛ این را باید ما در خودمان تامین کنیم. بصیرت در حقیقت زمینه همه‌ی تلاش ها و مبارزات انسانی در جامعه است. این یک سطح بصیرت.》(۸۹/۸/۴)

بریده کتاب(۲):

من می خواهم بگویم شما اگر فلان فرمول ریاضی، یا فلان عنصر شیمیایی، یا فلان اختراع را به وجود می ‌آورید یا کشف می کنید و پیدا می‌ کنید و حل می‌ کنید، در همان حال توجه‌ تان به خدا، به شما کمک خواهد کرد.
اوّلا خدای متعال مدد می ‌کند شما را؛ کار ها دست خداست.

شاید گفته باشم من، آن روزی که همین مسئله ی سلول های بنیادی را جوان های ما داشتند دنبال می کردند و کشف می ‌کردند خدا رحمت کند مرحوم مهندس کاظمی رئیس این موسسه‌ ی رویان آمده بود با همان جمع پیش من گزارش می داد گفت من تلفن کردم که ببینم مهندس جوانی که مشغول تعقیب این قضیه بود کار را به کجا رسانده – چون مثلاً دیروز گفته بود که فردا کار را تمام می کنیم- خانمش بود، گوشی را برداشت و گفت آقای مهندس آن نقطه آخر را توانسته پیدا کند افتاده به سجده، دارد گریه می کند. وقتی مرحوم مهندس کاظمی این قضیه را می ‌گفت هم خودش گریه اش گرفت، هم آن جوان که در مجلس بود گریه‌ اش گرفت. بنا کردند گریه کردن. نقش معنویت را نباید دست کم گرفت.

بریده کتاب(۳):

بعضی ها به استناد روایاتی که هر پرچمی که قبل از برافراشته شدن پرچم حضرت مهدی (ارواحنا فداه) بر افراشته شود در آتش است، با مبارزه مخالف بودند؛ می گفتند: آقا شما قبل از مبارزه حضرت صاحب الزمان (عجل الله فرجه) می خواهید مبارزه شروع کنید؟ خوب این پرچم مبارزه را که بلند می کنید، در آتش است معنای حدیث را نمی‌ فهمیدند یک عده‌ای از صدر اسلام از زمان ائمه (علیهم السلام) که شنیده بودند مهدی ظهور خواهد کرد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد ادعای مهدی گری می‌ کردند؛ بعضی بر خودشان هم امر مشتبه بود.

بد نیست بدانید هم در بنی امیه ادعای مهدویت کرد هم در بنی عباس هم در افراد دیگری که چه در زمان بنی عباس و چه در زمان های بعد تا امروز وجود داشتند ادعای مهدویت وجود داشت بله این پرچم مهدویت را کسی بلند کند در آتش است.

بریده کتاب(۴):

اینها سنت الهی است یعنی تلاش و حرکت با مانع مواجه است و الا جهاد معنا نمی داشت
《و کذلک جعلنا لکلّ نبیّ عدوّا شیاطین الانس و الجنّ یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا》
(سوره انعام:۱۱۲)؛ در همه دعوت های انبیاء دشمنان-موانع- از جن و انس وجود داشتند.
در آیه دیگر:《و کذلک جعلنا فی کلّ قریا اکابر مجرمیها لیمکروا فیها و ما یمکرون الّا بانفسهم》(سوره‌انعام:۱۲۳).
در درون جوامع طبقاتی که وجود آنها مایه ‌ی فساد، مایه‌ ی مکر بوده است این ها جزوه سنّت هاست.
یعنی هرگز انبیاء نگفتند ما آن وقتی که جاده صاف است وارد میدان می شویم.

بریده کتاب(۵):

نکته دوم برای اینکه مذاکره با ایران برای آمریکا اهمیت دارد این است که حرکت جمهوری اسلامی و ملت ایران موجب شد که احساسات اسلامی در هر گوشه دنیا بیدار شود در آسیا در آفریقا و حتی در اروپا مسلمانان با نام اسلام احساسات اسلامی خودشان را سر دست گیرند و مبارزه ای را به نحوی شروع کنند بعضی از این مبارزات مبارزات سیاسی با دولت هاست بعضی از این مبارزات مبارزات اصلاحی است بالاخره مشغول مبارزه هستند همه این ها، از این قله جمهوری اسلامی و امام و آن ملت سرازیر شده اند.

بریده کتاب(۶):

اما مطلب اول که گفتیم این قطع رابطه ناشی از رفتار آمریکا‌ست. عزیزان من!
سیاست دولت آمریکا از سال های ۱۳۲۰به بعد – تقریبا سال های بیست ‌و ‌یک و بیست‌ و‌ دو- وارد کشور ما شد؛ به تدریج آمدند و نفوذ پیدا کردند و یواش یواش جای انگلیسی ها را گرفتند در طول این تقریباً بیست و هفت، هشت سالی که آمریکایی ها در این کشور حضور قدرتمندانه داشتند همه اهانت ها و بدی ها و ستمگری هایی که یک دولت مستکبر بایک ملت مظلوم می‌تواند انجام دهد، انجام دادند؛ منابع را بردند رژیم مستبد پهلوی را تقویت کردند به مسئولان ما اهانت کردند، به مردم اهانت کردند، کاپیتولاسیون را آوردند، حکومت های ملی را سرنگون کردند و خیلی جنایات که واقعاً اگر کسی بخواهد جنایات آمریکا را در طول مدت تقریباً بیست و هفت، هشت سال قبل از انقلاب بنویسد یقیناً یک کتاب قطور خواهد شد.

بریده کتاب(۷):

عنوان دوم این است که رابطه و مذاکره با دولت آمریکا به حال ملت ایران هیچ فایده ای ندارد.
امروز از چیز های جالب این است که دست های آمریکایی و تبلیغات آمریکایی – همان طور که در هفته اول این ماه عرض کردم – در دنیا این گونه شایع می کند که ملت ایران مشکلاتی دارد؛ راه‌ حل و کلید این مشکلات هم این است که بیاید با آمریکا مذاکره کند!
تو گفتی و من باور کردم!
مذاکره هیچ فایده قابل ذکری برای ملت ایران ندارد البته ضررهایی دارد که بعد عرض می کنم اما اصلا فایده ندارد.

مرتبط با کتاب روش تحلیل سیاسی 👇👇👇

بیشتر بخوانیم…
کتاب چهل تدبیر : خلاصه تحلیل وقایع کشورمان از اول انقلاب تا حالا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

کمیک استریپ های شهاب

کمیک استریپ های شهاب: لبه پرتگاه است زندگی شهاب قصه ی ما ولی…

کمیک استریپ های شهاب
نویسنده: علی آرمین
انتشارات جمکران

بریده کتاب:

سلام لیلا، منم شهاب، همان شهابی که با او دوران کودکیت را گذراندی، همان شهابی که هر روز ماشین خاور پلاستیکی اش را دست می گرفت و به خانه تان می آمد. از زیر درخت زیتون، ماشینش را پر از خاک و سنگریزه می کرد و…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

قصه های سبلان ۳ (در ییلاق)

 

قصه های سبلان ۳ (در ییلاق) : یک سفر پرماجرا و بی نظیر، همراهی اش را از دست نده

قصه های سبلان ۳ (در ییلاق)
نویسنده: محمدرضا بایرامی
انتشارات: سوره مهر

معرفی قصه های سبلان ۳ :

همینطور چشمم به باریکه آب است که یک دفعه پرنده ها از صدا می افتند. دیگر حتی آواز یک پرنده هم شنیده نمی شود. با تعجب دور و ورم را نگاه می کنم. یاور چوبش را می اندازد زمین و بلند می شود.
-نفهمیدم چه خبر شد یک دفعه؟
من هم سر در نیاوردم. دشت به یکباره چنان ساکت شده که انگار هیچ وقت صدایی در آن نبوده و حیوان یا پرنده ای در آنجا زندگی نمی کرده است. هنوز از تعجب در نیامده ام که کاکل شاخ داری، نزدیک ما به سرعت روی چمن زار می شنید و لابه لای سبزه ها گم می شود. انگار نه انگار که اصلاً ما را دیده است.
یاور می گوید: “دیدی؟ انگار یه چیزیش می شود.”
می خواهد سنگی پرت کند اما انگار یک دفعه چیزی یادش آمده باشد، دستش در هوا خشک می شود.
می گویم: “چته؟!”
به جای جواب مثل تیر از جا کنده می شود: خودش است…

قصه های سبلان 3 ,بایرامی,در ییلاق

مرتبط با کتاب قصه های سبلان ۳ (در ییلاق) 👇👇👇

بیشتر بخوانیم…
کتاب باغ کیانوش : یک نبرد بسیار هیجان انگیز و متفاوت…

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

دوباره به آسمان نگاه کن

کتاب دوباره به آسمان نگاه کن: روایتی از تاریخ ظهور اسلام تا تمدن اسلامی

 

کتاب دوباره به آسمان نگاه کن
نویسنده: معاونت مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان
انتشارات معارف

بریده کتاب:

ظاهراً اولین رصدخانه در دوره مأمون و در بغداد تاسیس شد. اما یکی از بزرگ ترین رصد خانه های تاریخ بشر در مراغه، بسیاری از دانشمندان را جمع کرد و کتابخانه ای بالغ بر ۴۰۰ هزار جلد کتاب، فراهم آورد. ساختن رصدخانه ها و تلسکوپ های عظیم آن، نیاز به دستگاه های تراش دهنده مکانیکی داشت که بتواند چنان لوازمی را تولید کند. دانش این تلسکوپ در قرن ۱۶ به اروپا انتقال پیدا کرد و آلمانی ها توانستند مشابه آن را تولید کنند. اسطرلاب که یک وسیله پیش رفته تعیین زمان و قبله و ده ها کار دیگر بود هم در قرن ۱۵ از طریق مسلمانان…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ب.ظ

جاناتان مرغ دریایی

 

جاناتان مرغ دریایی: فلسفه غرب در زبان مرغی و پرواز

 

جاناتان مرغ دریایی، ریچارد باخ

جاناتان مرغ دریایی داستان یک مرغ دریایی سفید و زیبا که می­ خواهد پرواز در بالاترین­ ها را یاد بگیرد و به خاطر همین تفاوت از گروه مرغان دریایی اخراج می­ شود،نیست.

اصلا داستان مرغ و دریا و پرواز نیست بلکه بیان فلسفه غرب است. در زبان مرغی و پرواز.

می­ خواهند بگویند:

  1. باید کمال­گرا باشی و فقط به فکر شکم در دنیای­ کوچکت نباشی
  2. برای این امر باید مخالف خلقتت عمل کنی
  3. قانون هستی چرت است
  4. ایمان معنی ندارد
  5. همه چیز فقط و فقط به همت و تلاش فرد بستگی دارد
  6. اومانیسم بر حق است و خدا محوری اشتباه است

این است کمال و رسیدن…..

جاناتان مرغ دریایی، مخالف قانون عالم هستی و خلقت خودش تلاش می­ کند.
درست دقت کنید، مرتاض ­ها هم همینطورند. نمی ­خورند، نمی ­خوابند و فقط و فقط تمرین می­ کنند و نتیجه می­گیرند.
او می ­تواند غیب شود و ظاهر شود. می­ تواند حرکات عجیب وغریب انجام دهد. حرکاتی که بقیه مرغ­ها نمی­توانند.

در کتاب به صراحت می­ گوید که ایمان واقعیت ندارد، رهایش کن. خودت و همت و تلاش و تمرین خودت است که تو را به کمال می­ رساند. کمال هم یعنی انجام کارهای خارق ­العاده و…

برخلاف قانون جمعی که عمل کردی، وقتی حریم­ ها را شکستی، به کمال می­ رسی و حالا در راحتی هستی. البته جاناتان وظیفه خودش می­ داند که برگردد و افکارش را برای بقیه مرغ­ها هم بگوید و سرانجام این اوست که بر افکار روسا غلبه می­ کند و …

به هرحال این نفی اندیشه الهی و قانون هستی و بیان افکار غرب است. هرچند که نیتجه­ اش دروغ است.
بشر با اندیشه غربی نه تنها نورانی نشده بلکه نتیجه اندیشه­ شان افزایش افسردگی ، خودفروشی­ ها، خودکشی­ ها، کودکان بی­ پدر و مادر و عروسک لولیتا است.(حتما کلیپ عروسک لولیتا را ببینید)

کمالی که از آن صحبت می کنند و زیبایی که می گویند دروغ است، دروغ…(البته با کمک لوازم آرایش و عمل­ های زیبایی صورت را توانسته اند تغییری بدهند، که هیچ کدام باعث زیبایی زندگی نشده است)

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۹ ، ۲۳:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

پیکار سرنوشت

کتاب پیکار سرنوشت: روایتی داستانی و خواندنی از حق طلبی مسلمانان…

کتاب پیکار سرنوشت (گنجینه ی حکیمی)
نویسنده: محمود حکیمی
انتشارات به نشر (آستان قدس رضوی)

بریده کتاب:

هربار که همدیگر را ملاقات می‌کردند، به ساحل دریا می ‌رفتند و از زندگی آینده خود حرف می ‌زدند. علاوه بر این احمد سعی می ‌کرد مسائل اجتماعی را هم برای فائزه مطرح کند. او ابتدا علاقه ی چندانی به مباحث نشان نمی‌داد‌. اما احمد کم کم او را قانع کرد که خوشبختی فرد بدون خوشبختی جامعه امکان پذیر نیست و فقط آدم‌ های خودخواه به خوشبختی دیگران اهمیت نمی ‌دهند…

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

من خانواده ام را دوست دارم

 

من خانواده ام را دوست دارم: یک کتاب جذاب، متفاوت و کاربردی برای کودکان

 

من خانواده ام را دوست دارم
نویسنده: علی باباجانی
انتشارات جمکران

معرفی:

به به یک کتاب با ایده ی نو و جذاب
بچه های زیر ۹ سال دوست دارند خودشان کاردستی درست کنند، خودشان نقاشی و رنگ آمیزی کنند و حتی اسم و فامیل شان را با خط نوپا ی خودشان بنویسند
بر این اساس کتاب هایی که مشارکت کودک را در روند کتاب می طلبد برای این سنین بسیار جذاب و سرگرم کننده است

کتاب من خانواده ام را دوست دارم، کتاب جذاب و جالبی است که ضمن معرفی اعضای خانواده در روند کتاب به مسائل تربیتی و چگونگی رفتار کودک با بزرگترها اشاره میکند و اقوام را مثل : عمو، زن عمو، دایی، پسر خاله و…
و نسبت هایش را برای کودکان بیان می‌کند.
در روند کتاب تعداد زیادی سوال و جواب های با مزه و همچنین نقاشی و رنگ آمیزی و کاردستی وجود دارد.
این کتاب می‌تواند در ضمن سرگرمی در ایام تعطیلات، آموزنده نیز باشد

بریده کتاب:

عمو یعنی داداشِ بابا
من دو تا عمو دارم…
عموی بزرگم یک بار برایم قصه ی کربلا را گفت که حضرت ابالفضل عموی بچه ها بوده و رفته برای آن ها آب بیاورد و دشمنان او را شهید کردند، آن روز من اشک ریختم و عمو اشک هایم را پاک کرد.
به عمو گفتم: کاش ما در کربلا بودیم و به عمو عباس کمک می کردیم
عمو بلند شد و برایم آب آورد.
وقتی آب را خوردم گفتم: ممنون عمو جان.
عمو لبخند زد و گفت: هر وقت آب خوردی، بعدش بگو سلام بر حسین شهید.

بریده کتاب(۲):

بعضی ها هر دو مامان بزرگ را یک جور صدا می‌ زنند، مثلا می گویند:
مامان بزرگ، عزیز، آبا، مامانی، مامان جون، مامان گلی…
بعضی ها هم برای اینکه قاطی نکنند بعضی را به اسم دیگر صدا می ‌زنند مثلا: ننه آقا یا خانم جون.
راستی تو مادربزرگ هایت را چی صدا میزنی؟
من مادر بزرگ هایم را دوست دارم چون خیلی مهربان اند، قصه می‌گویند و خوراکی های خوشمزه برای نوه هایشان می آورند و بچه ها را دوست دارند.

حالا تو هم بنویس📝
من مادربزرگ هایم را دوست دارم چون…..

مرتبط با کتاب من خانواده ام را دوست دارم 👇👇👇

بیشتر بخوانیم…
بابای توی قاب : روایتی از یک عزیز دل به نام علیرضا، علیرضا احمدی روشن

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ب.ظ

همیشه تلخ می­نوشم

همیشه تلخ می­نوشم: داستان زنانی با شخصیت و هویت سطح پایین

 

همیشه تلخ می­نوشم ، مائده فلاح، رمان تلگرامی

نسل امروز، متفاوت است.
خودشان می­ گویند که ما اهل دردیم. یعنی دوست داریم رنج بکشیم، اما راست نمی ­گویند. چون وقتی این حرف را می ­زنند و تو نگاهشان می­ کنی، در چشم­ هایشان اشک شوق نیست، اشک بی­چارگی است.
 

رمان­ های اینترنتی  نقش بزرگی در الگوسازی ایفا می­ کند. به قول بچه­ ها، وقتی در رمان می ­خوانیم که دختری کتک می­ خورد یا فحش می­ شنود و تحقیر می­ شود از کسی که دوستش دارد، حس می­ کنیم که فحش و کتک هم عشق است اما وقتی می­ رویم سر زندگی­مان یک اخم همسرمان می­ شود غصه و قهر.

رمان همیشه تلخ می­نوشتم… رمانی است از زندگی دختری که می­ خواهد انتقام خودکشی دوستش پریا را بگیرد.

پریا به خیانت حسام پی می ­برد و خودکشی می­ کند و حالا یکتا خودش را به حسام نزدیک می ­کند تا انتقام بگیرد. تن به هر خفت و خوای می­ دهد فقط برای انتقام، در این میان، شهاب، همکار حسام اول تحقیر و تهدیدش می­ کند و بعد هر دو عاشق هم می­ شوند.

سراسر رمان پر از صحنه­ های «نفهمی» یک دختر است. صحنه­ ی «لجبازی» و «غدگری» جنس زن.
تا آخرش هم همین است و جنس مرد که می­ خواهد این دختر وحشی را رام کند. حتی شهاب هم که بعدا عقدش می­ کند بارها می­ گوید که از رام کردن یکتا لذت می­ برد.

زن­ های داستان طور خاصی هستند:
مادر یکتا خودخواه است، زن بابایش دیوانه شده، پری و عمه­ اش ضعیف هستند و خودکشی می­ کنند، نوشین بی عفت است و حسام را کش می­ رود. یکتا لجباز و بی حیا است و برای رسیدن به هدفش …

چرا زن­ های ما این­ قدر عقب­ گرد کرده ­اند. ضعیف، حسود، بی­ حیا، لجباز، دزد زندگی، غیر قابل اعتماد …

زندگی­ ها، همه­ اش سختی و دل­شکستگی است. حتی یکتا لذت بودن با شهاب را با حماقت­ های کاری تبدیل به فشار و دوری می­ کند…

می­ دانم نسل امروز دنبال عشق است اما هوس ­ها دارد می­ کشدشان. واقعا چطوری می­ شود به شهابی که تا چند هفته قبل با دختری دیگر بوده اعتماد کرد و یکتا هم همین­ طور…

باور کنید که زندگی­ های امروز ان­قدر لذتش کم شده است که باید به زور از لابه ­لای بدبختی­ ها یک روزنه درآورد که شاید لذت باشد.

هر چند که سراسر این رمان تلخ بود … حالا ایمان آوردم به اینکه هر کس از یاد و نام خدا دوری کند، زندگی ­اش در سختی است …

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۹ ، ۲۳:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ۱۰:۵۳ ق.ظ

عبدالمهدی

 

کتاب عبدالمهدی: روایتی خواندنی از یک مرد مخلص… شهیدی از تبار حاج قاسم

 

کتاب عبدالمهدی نویسنده: نرجس شکوریان فرد انتشارات عهد مانا

 

 

 

 

دانلود از آپارات نمکتاب

بریده کتاب:

روز خرید بازار عبدالمهدی گفته بود هرچه عروس دوست دارد بگیرد. هرچه می‌ خواهد.

بانو خودش زیر بار خرید گران و کلان نرفته بود. به ذائقۀ خانواده‌ ها نگاه نکرده بود. به اندازۀ نیاز اندک و ارزان خریده بود. نیازش نگاه خدا بود دنبال زندگی‌ شان، نه طلا و پارچه و چرم گران وسط خرت و پرت‌ های خانه‌ شان!

به همین راحتی هم عقد کردند و هم عروسی. آخر شب عبدالمهدی رفت تا عروسش را بیاورد. دست عروس سفید پوشش را که گرفت، چادر عروسش را که روی صورتش کشید، آرام آرام کنار گوشش زمزمه کرد:

  • آخر شب آمده‌ام دنبالت که چشم نامحرمی به خانمم نیفتد… آدم باید یک جایی دلش را تحویل عشق بدهد و پله پله برود بالا تا خدا!

    خانه اجاره‌ ای، وسایل مورد نیاز، شروع زندگی شیرین و … 

    بعد هم سکونت در ۲ اتاق خانۀ عموی عبدالمهدی. عروس و داماد زندگی را زیر سایه‌ی خدا و نگاه خدا شروع کرده بودند.
نرجس شکوریان فرد,کتاب از او جلد 5,کتاب عبدالمهدی

بریده کتاب(۲):

یک‌بار بانو غذایی طبخ کرد تاریخی، شور و سوخته!😝 بغض کرده منتظر آمدن عبدالمهدی بود. آمد اما نه بویی شنید، نه رویی در هم کشید، خوشی همیشگی را داشت و نشست کنار سفره‌ ای که بانویش بغض کرده چیده بود. تا خواست بخورد بانو عذر خواست.😓 عبدالمهدی خندید و خورد. بانو معترض شد:

  • چه‌طور داری می‌خوری. 🤔

    عبدالمهدی لب زد: 

    – نعمت خدا و دست پخت خانممه.🙃 غذا می‌خورم که جون داشته باشم، برای لذتش نیست که. با این حس بخور، نه سوختگی می‌ فهمی نه شوری!
    خورد و سفره را جمع کرد. بانو رفت تا ظرف ها را بشوید، عبدالمهدی ایستاد مقابل ظرف‌ شویی و گفت: 
    – شما خسته‌ ای، ظرفا رو من می‌ شورم!
آغوش خدا,محبت,تنهایی
کسی که در آغوش خدا نباشد و بیرون بیاید،
هم کمبود، او را خفه می کند و هم تنهایی!

بریده کتاب(۳):

وقت اذان که می‌ شد کفایت می‌ کرد همراه عبدالمهدی باشی تا دلت با نوای خدا آشتی کند. 
فرقی هم نمی‌ کرد پشت موتور بود، سر مغازه بود، مسجد بود، خانه و خیابان … 
همراه بلند گویی که دعوت‌ نامه‌ ی خدا را پخش می‌ کرد. او هم دعوت نامه را بلند بلند اعلام می‌ کرد. 
شاید خیلی‌ ها برایشان این کار شیرین نیاید؛ اما آدم‌ ها نمی‌ دانند در سر و صدای کر کننده‌ ی دنیا، روح‌ ها چقدر تشنه‌ ی شنیدن دو کلمه‌ی آرام‌ بخش از صاحب روح است.

زندگی زیبا,برداشتن بار
طوری زندگی کنیم که خدا باری را به وسیله ما از روی دوشی بردارد.

می توانید این کتاب را تهیه کنید تا خود و اطرافیانتان راه و رمز عبدالمهدی شدن را بفهمید:

لینک خرید کتاب ناب عبدالمهدی با ۲۵ درصد تخفیف

داستان زندگی شهید مغفوری,کتاب عبدالمهدی,نرجس شکوریان فرد
خرید کتاب عبدالمهدی اثری ناب ازنرجس شکوریان فرد

مرتبط با کتاب عبدالمهدی 👇👇👇

بیشتر بخوانیم…. کتاب حاج قاسم : قاسم باشی و قاسمی زندگی کنی می شوی عزیز هم دنیا و هم آخرت

بیشتر ببینیمخاطره‌ی جالبی از رد شدن حاج قاسم سلیمانی در گزینش سپاه…

سر و صدا,زندگی,آرامش
در سر و صدای کر کننده دنیا،
روح ها چقدر تشنه شنیدن دو کلمه آرام بخش از صاحب روح است.
مومن,خودخواه,خرج کردن
مومن خودخواه است،
خودش را حیف غیر خدا نمی کند،
خرج خدا می کند.
دل,عشق,پله پله تا خدا

آدم باید یک جایی دلش را تحویل عشق بدهد
و پله پله برود تا خدا…

 

خدا,الهه زندگی,دل تو الهه ای که می تواند دل تو را ببرد،
زمین و زمان تو را شیرین کند،
الهه ای که بی نظیر است
و تبسم و تبسم و ترنم زندگی تو بوده
از اول تا کنون،
خداست…

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۹ ، ۱۰:۵۳
نمکتاب ...