نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۵ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

سه شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن : یک نو اندیشی قرآنی با رویکردی اجتماعی

 

طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
نویسنده: سیدعلی خامنه ای
انتشارات صهبا

بریده کتاب:

انفاق یعنی پر کردن خلأها و نیازها… «و مما رزقناهم ینفقون» یعنی چه؟ یعنی مؤمنین آن کسانی هستند که از آنچه ما به آنان روزی کرده‌ ایم، اسم مال در آن نیست؛ از پول ‌هایی که به آن ‌ها داده ایم؟ نه؛ فرق نمی ‌کند، از پولی که دادیم، از عمری که دادیم، از فرزندی که دادیم، از آبرویی که دادیم، از توان جسمی که دادیم، از زبانی که دادیم، از فکر و مغزی که دادیم، از همه ی امکاناتی که دادیم فرمود «ما رزقناهم» از هر آنچه ما به آن‌ ها روزی داده ‌ایم، چه می کنند؟ انفاق می کنند. یعنی به جا خرج می ‌کنند، نه هر خرج کردنی. یکی از نشانه‌ های مؤمن است. ص ۷۴

بریده کتاب(۲):

اساسی‌ ترین نقاط یک فلسفه فکری که الهام ‌بخش یک زندگی فردی و اجتماعی بشود، همین است: «ربنا ما خلقت هذا باطل»…لذا می ‌گوید پروردگار ما، تو این آسمان و زمین را، این ‌همه غوغا را، به بیهوده و پوچی نیافریده ای، سبحانک که تو از این منزه و پیراسته‌ ای که کار بیهوده بکنی؛ پس من مسئولیتی دارم، پس باید راهی را بپیمایم، پس من در مقابل این نظم عجیب و شگفت‌آور، یک نقطه ای هستم و برای کاری. در این قسمت عجیب، یک جایی هم من دارم که اگر آن‌جا را به ‌صورت درست و صحیح، آن عمل را به ‌صورت آن‌ چنانی که تو خواسته ای انجام ندهم، این نظم را خراب کرده ‌ام. ص۹۱

بریده کتاب(۳):

در دین، شما سختی و فشار و صعوبتی هم قرار نداده، فشاری نیست. این ‌قدرها هم سنگین نیست این‌ بار، آن ‌قدرها برداشتنش عذاب و شکنجه ندارد، قابل تحمل است. بر شما در کار دین حرجی، صعوبتی، فشاری قرار نداده، این بار را به شما دادیم برای چه؟ تا چه بشود؟ «لیکون الرسول شهیدا علیکم و تکونوا شهدا علی الناس»؛ مسئول مستقیم شما پیغمبر است و مسئول همه بشریت شمایید. تا پیامبر بر شما گواه و مراقب و دیده‌ بان باشد و شما بر بشریت گواه و مراقب و دیده ‌بان باشید. شما زمامداران بشرید، شما اداره‌ کنندگان بشریتید، شما دیده ‌بانان این قافله اید. ای قافله ساران به خواب نمانید. ص۱۰۷

بریده کتاب(۴):

خواستن خدا یعنی چه؟ شما اگر چنانچه خواستید، تصمیم گرفتید، پای یک سخنرانی هدایتگر و روشنگر نشستید و هدایت شدید، خدا خواسته بود که هدایت بشوید. همین شما اگر تنبلی کردید، اگر سستی کردید، اگر راه فهمیدن را روی خودتان بستید، خدا اراده کرده بود که شما نفهمید. اراده کردن خدا به این معناست که وسایل اسباب عادی پیش آمده یا نیامده، اگر با اراده شما با خواست شما وسایل به علل عادی پیش آمده برای انجام گرفتن این معلول، اینجا خدا خواسته، اگر چنان چه شما نخواستید پیداست که خدا نخواسته؛ نه اینکه نخواستن خدا موجب بشود بشود که شما اراده نکنید، نه، شما در اراده کردن آزادید. خدا نخواسته یعنی علت لازم مترتب نشده، این معنی خدا نخواسته. ص۱۲۶

بریده کتاب(۵):

ایمان باید با تعهد و عمل توأم باشد، تعهد آفرین باشد و زاینده ی عمل و نه یک باور خشک و خالی در دل و در مغز. دیگر این بود که مؤمن متعهد، آن وقتی مؤمن است که ایمانش گاه‌ گاهی نباشد، فرصت‌ طلبانه نباشد، نفع طلبانه نباشد، بلکه همیشگی باشد، همه جایی باشد و همگانی باشد، همه ‌جانبه باشد. ص۱۳۹

بریده کتاب(۶):

به دغدغه ‌ها و وسوسه ‌های درونی دقت کنید که توان فرساتر از عامل‌ های بازدارنده برونی است … این عامل بازدارنده خارج از وجود انسان است. یک وقت هست که از درون انسان را می ‌پوساند، در او تردید ایجاد می کنند، جلوی راه را نمی‌ بندند، راه باز است، اما توان رفتن، اراده رفتن، تصمیم حرکت، امکان تلاش را از انسان می ‌گیرند، این بدتر است. چرا می‌ روی؟ فایده ‌ای دارد؟ شاید نرسیدی، شاید در راه دزدی رسید، شاید گرگ آمد، به چه مجوزی می ‌روی؟ نمی خواهد بروی. این مانع، این وسوسه، این دغدغه بمراتب توان فرساتر است از چوبی که وسط راه بگذارند، بگویند نمی گذاریم بروی. ص۱۴۳

بریده کتاب(۷):

به جای این که سعی ‌تان این باشد که جزء را تمام کنید یا سوره را تمام کنید، سعی ‌تان این باشد که قرآن را بفهمید. همچنانی که در روایت از امام علیه السلام است یا از پیغمبر خدا صلی ‌الله علیه که همت شما حین تلاوت قرآن این نباشد که سوره را تمام کنید یا جزء را تمام کنید.
می ‌خواهد تمام بشود، می ‌خواهد نشود، یک آیه بخوانید؛ با تدبر، با دقت. ص ۱۵

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

کتاب یادت باشد

 

یادت باشد

 

یادت باشد
محمد رسول ملاحسنی
درباره شهید حمید سیاهکالی مرادی
نشر شهید کاظمی

بریده کتاب(۱):

به حمید گفتم : « پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه ! من منظورت رو می‌فهمم»… با همان صدای دلنشینش چندباری بلند گفت : « یادت‌ باشه ! یادت باشه !».
لبخندی زدم و گفتم : « یادم هست ! یادم هست !»

بریده کتاب(۲):

فردا که تماس گرفت از من خواست شعری که دیشب فرستاده بود را برایش بخوانم،
شعرهایش ملودی و آهنگ خاص خودش را داشت، از خودم من ‌درآوردی یک آهنگ گذاشتم،
صدایم را صاف کردم و شروع کردم به خواندن،
همه هم غلط و در هم‌بر‌هم !
دست‌ هایم را تکان می‌ دادم ولی هر کاری کردم نتوانستم ریتم شعرش را به خوبی دربیاورم،
حمید گفت : « تو با این شعرخوندن همه احساس من رو کور کردی » ، دو نفری خندیدیم،
گفتم : « خب حمید من بلد نیستم خودت بخون »
خودش که خواند همه‌چیز درست بود،
وزن و آهنگ و قافیه سرجایش بود،
وسط شعر ساکت شد، گفت : «عزیزم من می‌خونم حال نمی ده، تو بخون یکم بخندیم !»

بریده کتاب(۳):

فردای روزی که حرکت کرده بود هنوز از روی سجاده نمازم بلند نشده بودم که تماس گرفت،
گفت :« اینجا یه بوته گل یاس توی محوطه اردوگاه آموزشی هست،
اومدم کنار اون زنگ زدم، این گل بوی سجاده‌‌ ی تو رو میده‌ »
گل یاس خشکیده داخل سجاده ‌ام را برداشتم بو کردم و گفتم : « خوبه پس قرارمون توی این سه ماه هر شب کنار همون بوته‌ یاس !» (صفحه‌ی ۱۱۰ و ۱۱۱)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۹ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

افغانستان تا لندنستان

 

نقد کتاب از افغانستان تا لندنستان: آیا این کتاب واقعا اعترافات یک جاسوس و نفوذی است؟

 

نقد کتاب از افغانستان تا لندنستان

خلاصه ای از کتاب:

داستان مربوط به پسری مسلمان است، که به همراه خانواده‌ اش در شمال  آفریقا زندگی می کند.

پدر خانواده که از تامین معاش زندگی شان ناتوان است؛

این پسر را برای ادامه تحصیل به یکی از مدارس مسیحی در اروپا می فرستد.

در همین زمان مادر خانواده به علت بداخلاقی های پدر، از او جدا می شود.

به همین علت پسر بعد از بازگشت به خانواده حسی را که به کشور و خانواده ‌اش داشته از دست می ‌دهد .

و به‌ دلیل تحصیل در مدرسه ای مسیحی اهل روابط نامشروع، خوردن شراب و تغییر در سبک و ظاهر زندگی می ‌شود.

با این تفاوت که برادر بزرگترش نسبت به اسلام تعصب خاصی داشته

و مرتباً از پسر تقاضا می کرده که به اسلام برگردد و از کارهای اشتباهش دست بردارد،

پسر بخاطر صحبت های برادرش و بدون اراده و خواست قلبی دوباره شروع به نماز خواندن می کند.

اما وقتی به اروپا بر می گردد به روش قبل خود رفتار می نماید تا جایی که حتی به فروش مواد مخدر روی می ‌آورد.


بعد از مدتی که پسر به خانه رفت و آمد می ‌کند،

متوجه تبدیل خانه به پایگاهی نظامی برای گروهی به اسم جهاد اسلامی می ‌گردد،

گروهی که هم به دنبال خرید اسلحه بودند،

هم سعی می کردند افکار خودشان را از طریق مجلات به دست مردم برسانند.

با این حال پسر سکوت کرده و حتی گاهی برای خرید تسلیحات به آنها کمک می ‌کند.

و در این میان برای آسیایی ها هم در خرید اسلحه واسطه گری می کند؛

و سود این کار را برای خودش هزینه می ‌کند.

این ماجرا تا زمانی که پسر احساس خطر می کند ادامه پیدا می کند

و او به سفارت فرانسه پناهنده می شود.

آنجا درخواست می کند تا به مادر و برادر کوچکش پناهندگی بدهند و فرانسه قبل از این کار از او می خواهد تا برایشان جاسوسی بکند.

ریزبینی های مهمی از رمان از افغانستان تا لندنستان :

فضای داستان به شکلی رقم خورده که گویا

اصلاً سازمان جاسوسی فرانسه از این جریانات اطلاعی نداشته و اخبار را توسط این پسر دریافت می کرده

و البته با وجود خدماتی که این پسر در اطلاع رسانی به سفارت فرانسه انجام می دهد،

فرانسه به او خیانت می کند ،

ولی این اتفاق در داستان خیلی کمرنگ بیان شده به شکلی که مخاطب حق را به طرف فرانسوی می دهد.

در جریان یک بمب گذاری که در فرانسه اتفاق می‌افتد،

پلیس فرانسه اهالی خانه را بازداشت می‌کند اما پسر موفق به فرار می شود.

و دستگاه اطلاعاتی فرانسه را تهدید می کند و اجبارا ماموریت می گیرد و به افغانستان می رود و عضو گروه های جهادی در این کشور می شود.

در نگاه پسر اعضای گروه های جهادی اشخاصی مومن، باتقوا و عامل به معارف دین، اهل ورزش و محبت کردن به هم هستند

و این اخلاق و مرام باعث شده بود از کشورهای مختلف برای عضویت در این گروه به افغانستان مهاجرت کنند از جمله کشورهای چین، انگلیس و…

او مدتی در افغانستان زندگی می کند

و پس از اطلاع از تمام اسرار و چم و خم فعالیت های این گروه جهادی و نحوه ساخت اسلحه توسط آنها،
اظهار خستگی کرده، به فرانسه باز می‌گردد.

و درباره این که می خواهد ازدواج کند صحبت می کند.

سفارت فرانسه از او می خواهد درباره نحوه ساخت اسلحه توسط گروه جهادی به آنها اطلاعات بدهد

و فرانسوی ها  از شنیدن نحوه کار این گروه و اینکه مسلمانان با هم اختلاف دارند و مرتباً در پی کشتار هستند اظهار تعجب و بی اطلاعی می کنند

و از پیشرفت گروه جهادی شگفت زده می شوند.

نکاتی مهمی که در این داستان به چشم می خورد:

۱. این که اروپایی ها مردمان خوب و متمدنی هستند.

و از نحوه پخش اسلحه در اروپا میان مسلمانان به هیچ وجه اطلاع ندارند.

این رمان کلا غرب و آمریکا را در تشکیل گروه طالبان بی طرف دانسته،

به نحوی که حتی این طور نشان می دهد که اروپایی ها اخبارشان را توسط این پسر دریافت می‌کردند.

۲. در این داستان علت کشتار مسلمانان را خود مسلمانان معرفی شده

و اختلاف دیدگاه بین آنها را دلیلی برای کشتار و خونریزی میان خودشان می‌داند.

۳. در سیر داستان گروه جهادی که در افغانستان مشغول به فعالیت هستند را افرادی باتقوا و اهل محبت به همدیگر معرفی می کند.

با این اوصاف

چه کسانی در افغانستان پاکستان و کشورهای دیگر عامل کشتار عده زیادی از مسلمانان و غیرمسلمانان شدند؟

۴.  آن چیزی که مسلمانان از آن به عنوان استکبار یاد می کنند در حقیقت توهمی بیش نبوده و خودشان عامل مشکلات و گرفتاری های خودشان هستند.

۵. در داستان هیچ اشاره ‌ای به اینکه مسلمانان اسلحه ها و مواد اولیه برای انفجار را از کجا تهیه می کردند نشده

و اینکه اصلاً به نقش اروپا در تشکیل طالبان اشاره نشده

و روسیه به عنوان کشوری که باید مسلمانان هدف شان را به سمت او متمرکز کنند معرفی می شود.

۶.  در این داستان سعی شده دستگاه های امنیتی اروپا را بدون پیچیدگی و هیچ گونه قصدی برای آزار مسلمانان نشان دهد.

آنها گویا فقط به دنبال امنیت مردم خودشان هستند .

و هرگونه برخورد آنها با مسلمانان برای تامین امنیت مردم خودشان است.

۷. با توجه به نقش آفرینی اسرائیل در تمام اتفاقاتی که در جهان مربوط به مسلمانان است،

در این داستان هیچ گونه اشاره ای به اسرائیل، نقش او و کارهای ضد بشری او نشده تنها به روسیه به عنوان یک کشور استعمارگر اشاره می شود.

سخن آخر:

به هر حال این کتاب نه اعترافات یک جاسوس و نفوذی است

بلکه این طور به نظر می رسد که کتاب از افغانستان تا لندنستان یک کتاب ساختگی باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

چرا لعن نکنیم؟

دنیا از ۳۰۰ سال پیش دید؛ دینی که بیشتر از همه داره رشد میکنه، دین اسلامه؛

اومدن یه برنامه ای ریختن؛

برای انحراف مذهب تسنن، وهابیت رو ساختن

و برای انحراف مذهب تشیع، بهائیت رو.

دیدن وهابیت توی سنی ها خیلی خوب جواب داد، طرفداراش زیاد شدن، مخصوصا متعصب­ هاشون یا جوان­ های بی­ اطلاع و بدون مطالعه­ شون خیلی اهل وهابیت شدن، چرا؟

۱-چون منابع وهابیت و تسنن یکی بود

۲-چون وهابی­ ها روحیه جهاد و مبارزه داشتن(این نبودِ روحیه ­ی جهادی، کسری اهل تسنن است)

۳-چون وهابی ها ازنظر مالی خیلی حمایت می­کردن کسی را که وهابی می­شد

اما دیدن بهائیت توی شیعه ها نگرفت... یعنی شیعه­ هایی هم که جذب بهائیت میشدن، شیعه های متوسط و احیانا بی بندوبار بودن، نخبه ها و متدینین شیعه، جذب بهائیت نشدن. انقدر طرفداران بهائی­ ها تو ایران کم شدن که کم کم بهائیت منفور شد، حتی مسئولشون از ایران خارج شد و امروز مرکز اصلیش توی تل­ آویو اسرائیل هست. و البته علمای شیعه خیلی روشنگری کردند!

پس گفتن باید برای مذهبی ­های شیعه، فکر دیگه­ ای بکنیم!

چه فکری؟

- یه تفکری ایجاد کردن که تابحال در تاریخ شیعه سابقه نداشته!

یه مدلی از تشیع رو ساختن که منابعش همین منابع ماست، یعنی قرآن و روایات؛

 این مدل اهل­بیت رو قبول داره و خودشو پیرو اهل بیت می­دونه، اما برداشتش از قرآن ‌و سنت، با برداشت تمام علما و فقهای شیعه فرق میکنه!

و جالب اینه که این مدل جدید از تشیع، فقط خودشونو قبول دارن و هیچ کدوم از علما و فقها رو تو کل تاریخ شیعه قبول ندارن بلکه اونها رو مسخره میکنن و بهشون ناسزا میگن! سند: عمامه ­های انگلیسی

این مثلا شیعه­ ها چند تا ویژگی دیگه هم دارن:

-دشمن اصلی این بظاهر شیعه­ه ا، آمریکا و اسرائیل نیست!

(یعنی دقیقا برخلاف آیه قرآن که خطاب به مسلمان­ ها می فرماید: دشمن-ترینِ دشمنان شما یهودیان هستند)

-این گروه از شیعه های جدید، خیلی اصرار دارن که حتما باید به مقدسات و خلفای اهل سنت، لعن و فحش و ناسزایِ عمومی گفته بشه!

-این شیعه-های ساختگی، مدل های عزاداری خشن و گاها حقارت-آمیزی دارن!

خیلی جالبه نه؟

یعنی همون قدر که سنی­ های واقعی دارن تلاش می­کنن که به دنیا بفهمونن وهابی هایِ آدم کش و ‌وحشی، سنی نیستن؛

ما به عنوان شیعه­ های واقعی، در سال ­های آینده باید تلاش کنیم که به دنیا بفهمونیم این آدم­ هایی که با تیغ سر بچه شیرخوار رو میبرّن، روی زغال داغ راه میرن، برای اباعبدلله عزای «سم اسب» می­گیرند، به همسر پیامبر لقب زناکار می­دن و به خلفای اهل سنت فحش­ های رکیک و ناموسی میدن، شیعه نیستن!

حالا می­دونین نکته جالب­ترش چیه؟

اینکه وهابی­ ها‌ و این شیعه ­های ساختگی، هر دو ازطرف خود انگلیس وآمریکا حمایت میشن، اونم حمایت­ های گسترده مالی و تبلیغاتی!

 

حالا ما میایم ازین عزیزان می­پرسیم:

چرا لعن عمومی و فحش و ناسزا به مقدسات اهل­ سنت می­دین؟

میگن: چون برائت، از واجبات دینه

ما میگیم:برائت از واجبات دینه، قبول! اما اظهار برائت چی؟ اونم از واجباته؟

اصلا برائت یعنی چی؟

یعنی دشمنی با دشمنانِ خدا، این­که شما با کسانی­که دشمن خدا هستند، دشمن باشی. آمریکا و انگلیس دشمن خدا هستند یا نه؟ اونا مسلمونا رو در هر جایی که گیرشون بیاد می­کشن یا نه؟ چرا اون ها رو ترد نمی­کنید؟

اما یه سوال:

آیا اظهار برائت هم واجبه؟ یعنی درهرحال و هرجایی باید این دشمنی رو نشون بدیم؟ تو هر شرایطی؟!

همه علما و فقهای شیعه تا به امروز در یک امر، اتفاق نظر دارن:

جایی که «دماء مسلمین» وسط باشه، اظهار برائت واجب که نیست هیچ، بلکه حرامه!

یعنی چی؟

یعنی وقتی شما با آشکار کردن این دشمنی باعث میشی که خون مسلمان بی گناهی ریخته بشه، نباید این برائت رو آشکار کنی.

مثال بزنم:

وقتی من میام به خلفای اهل­ سنت فحش میدم، لعن عمومی می­گم و قطعا به گوش اهل­ سنت هم میرسه، این کار چه نتیجه ای داره؟

۱-باعث میشه وهابی­ ها از این فرصت استفاده کنند و به نام اهل سنت به مقدسات ما، به اهل­بیت ما فحش بدن و لعن بگن

۲- باعث می­شه کینه شیعیان در قلب اهل ­سنت جوانه بزنه و کم کم رشد کنه تا جایی که ممکنه شیعه­ ای بی گناه کشته بشه بدلیل همین کینه ­ها! همون طور که تاحالا هم شده! سند:عمامه­ های انگلیسی

بعد به نظرتون اینکه ما خودمون با دست خودمون کاری کنیم که بین ماها اختلاف بیفته در حالی که غربی­ ها و بین خودشون ائتلاف درست می­کنند و تمام دنیا رو دارن می­گیرن! بعد ما هم­ دیگه رو لعن کنیم، این کار پیش خدا، اجر داره؟ ثوابه؟

حالا چند تا سوال:

مگه ما شیعه اهل ­بیت نیستیم؟ مگه مدل رفتار ما نباید مدل رفتار امامانمون باشه؟ برید بگردید تو زندگی اهل­ بیت، فقط یک ‌مورد پیدا کنید که یکی از اهل­ بیت در منزلش مجلسی گرفته باشه و علنا خلفا رو لعن کرده باشه؟ یا به یارانشون توصیه کرده باشن که تو جمع­ هاشون علنا خلفا رو به اسم‌و رسم لعن کنن؟ هرچی بگردید حتی یک مورد هم پیدا نمی­کنید!

بلکه هرچی پیدا می­کنیم برعکسِ این ماجراست. یعنی به وفور روایت و داستان از زندگی اهل بیت داریم که به ما سفارش کردن که با اهل­ سنت مهربان باشیم، پشت سرشون نماز بخونیم، به عیادت مریضاشون بریم، به تشییع جنازه-هاشون بریم، حتی روایت داریم که امام صادق می­فرمایند تو‌محله ای که به هم اهل سنت هست و هم اهل تشیع، شیعه ما باید طوری رفتار کنه که توی اون محل از هرکس پرسیدن امینِ این محل کیه؟

باعث می­شه بیشتر از ما بدشون بیاد و اصلا سمت ما نیان؟ یعنی ما با فحش و لعن عمومی به مقدسات کسی، باعث زیاد شدن دوستانمون می­شیم یا زیاد شدن دشمنانمون؟

سوال بعدی:

تو دنیایی که دشمنان قسم خورده اسلام، آمریکا و انگلیس و اسرائیل دارن تمام تلاششون رو می­کنن که اسلام ازبین بره و مسلمون­ ها نابود بشن، سنی و شیعه هم براش فرقی نداره، ازاصل اسلام متنفرند، وقتی ما دشمنانی به این سفت و سختی داریم، این­که بیاین بین خودمون تفرقه بندازیم و یه کاری بکنیم که چند صد میلیون سنی علیه صد میلیون شیعه، موضِع بگیرند چه فایده ای داره؟ اینکه یه کاری بکنیم که مسلمون-ها بجای مبارزه با دشمن آمریکایی و اسرائیلی با برادر مسلمانشون مبارزه کنن چه فایده­ ای داره؟ اینکه خود زنیه! اصلا برخلاف عقله!

اگر سب و لعن عمومی خلفا کار درستی بود حداقل یک روایت معتبر باید به دست ما می­رسید که شیعیان رو به این کار سفارش کنه، ولی نیست! حتی یه روایت هم نیست! پس عده­ ای به چه اجازه ­ای؟ به پیروی از چه کسی این کارو می­کنن؟ جواب خون هایی رو که ریخته شده به دلیل گرفتن همین عمرکشون­ ها، کی می­خواد بده؟ جواب لعن­ ها و فحش­ هایی که به امامان ما داده میشه رو چه کسی میخواد بده؟

و در آخر،

اگر دنیا بخواد «شیعه» رو؛

با این مدل و این تفکر بشناسه،

چه­ جوری می­خوایم به مردم دنیا بفهمونیم که ما مسلمون­ ها آدم بد دهن و سطح پایین و خشونت­ طلبی نیستیم؟

عکس­ ها و فیلم ­هایی که از عمرکشون و قمه ­زنی بعنوان «شیعیان» تو اینترنت وجود داره، آیا تصویر قشنگی از شیعیان واقعی ارائه میده؟

یک شیعه متفکر و متمدن این­جوری رفتار می­کنه؟

اهل بیت ازین مدل کارها راضی نیستن..

و خدا هم راضی نیست

به نظرتون ما باید با هم متحد باشیم برای پیشرفت اسلام یا همین­طور پر از تنش و اختلاف! کشوهای اسلامی صحنه­ ی تظاهرات و بکش بکش شده و اروپا و آمریکا دارند لبخند می­زنند و به ما و کشته­ هامون می­خندند!

این جریان در حال حاضر دارای تعاد زیادی حسینیه و حوزه­ ی علمیه، سایت و شبکه­ ی ماهواره ­ای است.

این چند شبکه نمونه ­هایی از 16 شبکه­ ی ماهواره ­ای این جریان است: امام حسین، بقیع، الزهرا، فدک و...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۹، ۰۹:۵۷ ق.ظ

کارت محرم

 

چای ایرانی- چای عراقیwink

   

  

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۹ ، ۰۹:۵۷
نمکتاب ...