نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
سه شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

خاطره یادت باشد...

 

اسم کتاب با طرح جلد خبر از نوشته ای متفاوت میداد

اما با این حال رغبتی به خواندن آن نداشتم

گوشه ای از اتاق روی زمین کنار دیگر کتاب های تلنبـار شده برای مطالعه گذاشتم

بین خواب و بیداری بودم دستی دراز کردم سمت کتاب

سین اول

سین دوم

به ترتیب فصل های کتاب با وجودم عجین میشد

خواب از سرم پریده بود و دیگر کتاب را نمیتوانستم زمین بگزارم

گاه هق هق گریه وادار به نشستنم میکرد و گاه از غرق شدن در کتاب دراز میکشیدم، در شیرینی لحظات یک تازه عروس و داماد شریک شده بودم ، زندگی چند ساله ای که به سرعت همین کتاب خواندن میگذشت. هنوز غرق درشناختن حمید داستان بودم که شهادت فرصت نداد

 

کتاب تمام شد …..

اما من هم تمام شدم

 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۲۹
نمکتاب ...

نظرات (۶)

سلام
داستانش واقعیه؟
پاسخ:
سلام دوست عزیز
بله کاملا واقعی و عاشقانه
اینجا را ببینید:
http://www.namasha.com/v/kkIK2dhx
چه خوب!
میشه نویسنده و انتشارات این کتاب خوشگلو بگید؟
:)
پاسخ:
نویسنده:محمد رسول ملاحسنی-انتشارات شهید کاظمی
از اینجا میتونید سفارش کتاب رو بدید:معرفی کتاب + فروش اینترنتی کتاب: ketabduniiieman@


۰۹ تیر ۹۷ ، ۲۰:۳۳ راهی به سوی نور
سلام
من این کتابو خوندم، عالیه واقعا
توجهات شهید به رعایت حق الناس بسیار قابل تامل هست.
با سلام و تشکر از زحمات شما در انتخاب و چاپ کتابهای مناسب
به نظر من روزی هر کسیه که کتابای شما رو بخونه و هر کدوم تحولی در انسان پدید میاره. این کتاب واقعا زیبا بود و اینکه در این زمان بشه این قدر عاشقانه و عاقلانه زندگی کرد و بخصوص رعایت آداب و حق الناس از سوی این شهید و سر زدن به مزار شهدا به صورت برنامه در زندگی فوق العاده بود . من لذت بردم و چیرای زیادی یاد گرفتم. و کتاب رو هدیه دادم و دوباره خریدم.
پاسخ:
سلام و ممنون از نطرتون
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
با سلام
دومین کتاب یادت باشه رو خریدم و امانت دادم به یکی از معلمای مدرسه دخترم که قبلا به خیلی چیزا انتقاد داشت و خودشون میگفتن چقدر بیکاری همه اش تو مدرسه می چرخی. آخه امسال کارمو کنار گذاشتم و کتابخونه مدرسه دخترم رو رونق دادم. اول کتاب مادر رو به ایشون هدیه دادم. اولش گفتن تابستون میخونمش الان وقت نمیکنم. دو روز بعد تو راه پله منو نگه داشتن گفتن این چی بود به من دادی تا صبح خوندم و گریه کردم. یکبار دیگه میخونمش میدم همه فامیلا و همکارا بخونن. فوق العاده است. گفتم روزیتون بوده. بعدش به همه بچه های کلاسش گفته بود و همه اومده بودن که کتابو از من بخرن و برای روز مادر به مادراشون هدیه بدن. کتاب یادت باشه رو که بهشون دادم نمیخواستن بگیرن. ولی گرفتن فرداش تا منو دیدن گفتن تا صبح نخوابیدم و نصفشو خوندم فوق العاده است. تلفنمو بنویسید و منو با این کتابا تغذیه کنین تابستون منو ول نکنیدها. شما منو با کتاب آشتی دادید و کتابخونم کردید. امروز که رور معلم بود کتاب پدر و امام من رو هم بهشون هدیه دادم. و به همه معلمای مدرسشون کتابای مادر پدر و امام من رو تو سینی چیده بودم که روی هر کدوم رمان بسته بودم هدیه دادم.
ازتون ممنونم بابت کتابای خوبتون.
**** ******* ******
تا حالا کتاب یادت باشه رو به چند نفر دادم خودندن و خوششون اومده . چند وقت پیش که کتابو به یکی از دوستام دادم دو روز بعد این پیامو برام فرستاد:
کتابو خوندم حالم خیلی بده آنقدر پنهانی اشک ریختم اما انگار من جای فرزانه؛ حمید را از دست دادم هیچ وقت تا این اندازه همسرای شهید را درک نکرده بودم. خود این شهید خیلی روی من تاثیر گذاشت خیلی جاها کارم اشکال داره بگو چه خاکی به سرم بریزم...
ممنون منو وارد یه دنیای دیگه کردی کتاب خوبی بود. دلم میخواد برم سر مزارش دلم میخواد برم همسرش رو از نزدیک ببینم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">