نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نرجس شکوریان فرد» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

محبوب من

کتاب محبوب من: شنیدنی ترین، خواندنی ترین و دانستنی ترین سیره

 

کتاب محبوب من
انتشارات عهد مانا
نویسنده: نرجس شکوریان فرد

بریده کتاب:

می فرمود:
دختران خجسته اند و دوست داشتنی!
هیچ خانه ای نیست که در آن دختران باشند، جز این که هر روز دوازده برکت و رحمت از آسمان بر آن فرود می آید؛ و دیدار فرشتگان از خانه قطع نمی شود و هر روز و شب برای پدر آنان، عبادت یک سال را می نویسند!
خوش برخورد ترین و نرم خو ترین و بزرگوار ترین و خنده رو ترین با همسرش او بود…!

این ها تصویری لحظه ای از اوست!
اوی مهربانی که پیامبر من است و من پیامبرم را از جانم، از فرزندانم، از همۀ دارایی و زندگی ام بیشتر دوست دارم؛
و عطش دیدارش را تنها با صلوات رفع می کنم،
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

بریده کتاب(۲):

دریاچه خشک شد، یک شبه!
کاخ کسری چنان لرزید که خسرو پرویز پادشاه پرطمطراق ایران را وحشت زده کرد و قسمت هایی از کنگره های آن در لحظه فرو ریخت!
آتش کدۀ زرتشتیان فارس به یکباره خاموش شد!
و نوری از جمع فرشتگان از آسمان به زمین تابیدن گرفت که چشمان بیدار را متحیر کرد!
بت های سنگی و چوبی عرب در همان لحظه، بی هیچ دلیل ظاهری سرنگون شدند!
انوشیروان از خواب وحشتناکی که دیده بود ترسان از جای خود برخواست؛ موبدان هم همینطور!
اتفاقی متفاوت رخ داده بود…!
محمد به دنیا آمده بود. نوزادی نه مثل همۀ نوزادها!

بریده کتاب(۳):

زیبایی اش آن قدری بود که مشهور شده بود بین همه!
اسمش مصعب بود، جوان رشید زیبارو!
پدر و مادرش هم مشهور بودند، چه به پولداری و چه به قدرت! رفت و آمد جوان ها پیش پیامبر را می دید و گه گداری حرف هایی می شنید که از جنس حرف های قبلی و همیشگی نبود!
از لذت دنیا همه جوره بهره مند بود، اما دل و جان مسلمانان را چنان آرام و پر انرژی می دید که خودش را به همان مقدار نا آرام!
خودش خواست که کلام پیامبر را بشنود.
خودش خواست که مسیرش را عوض کند.
مسلمان شدن مصعب یک ولوله ای انداخت بین همه؛ باید مقابلش سد می ساختند!.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۳۰ ق.ظ

من نه ما

رمان عاشقانه من نه ما : منی که تبدیل به ما می شود، ثمره ی یک عاشقانه ی دلچسب…

 

رمان عاشقانه من نه ما
نویسنده: نرجس شکوریان فرد
انتشارات عهد مانا

معرفی:

من نه ما، ماجرای دو انسان است که پله ‌پله گام بر می ‌دارند برای “ما” شدن! دو انسان با دو جنس مخالف، با دو دنیای متفاوت، سرشار از تفاوت و اختلاف نظر در احساسات و تجزیه و تحلیل‌ های گوناگون از زندگی که یاد می ‌گیرند چگونه بزرگ ‌شدن را تجربه کنند و با کنار گذاشتنِ “من”های خود، به یک حقیقت واحد می ‌پیوندند.
زهرا و محمد، یک زوج جوان و خوش ذوق هستند که عاقلانه، عاشق می‌ شوند و در این مسیر عطش فراوانی را تحمل می ‌کنند تا به پاسخ تک ‌تک مجهولات ذهن‌ شان دست یابند و درک و فهم ‌شان را از مفاهیمی چون زندگی، لذت، ازدواج، عشق و محبت، تکامل بخشند.

نویسنده در این کتاب، یک زندگی را مجسم کرده است.
یک زندگی، با تمام تلخی‌ها و شیرینی‌ها و درس‌ها و موفقیت ‌هایش! اگر تلخی ‌ها و سختی ‌ها را نشان می ‌دهد، راهِ بُرون رفتِ این تنگناها را نیز نشان می ‌دهد و آرامشِ عبور از این سختی ها را به کامِ این زوج جوان می‌ چشاند.
من‌ نه‌؛ ما آخرین اثر نرجس شکوریان فرد است که توسط نشر عهد مانا، منتشر شده است.

 
تبلیغ:

تاکنون فکر می ‌کردم مهم ‌ترین سرمایه ‌ی انسان، خودِ اوست.
می ‌اندیشیدم که این دنیا، بر “من”‌های گوناگون استوار شده و هر کس برای رسیدن به خواسته‌ های صحیح یا غلطش، می ‌تواند مجاز به انجام هر کاری باشد.
این کتاب نگاهم را به “من‌” تغییر داد‌.
همه ‌ی ما انسان ‌ها، “من”‌هایی هستیم که برای رسیدن به حقیقت و آرامش ، باید به یک “ما” برسیم‌‌…
می ‌ارزد که این کتاب را بارها بخوانی و برای “ما” شدن، تمام تلاشت را به ثمر برسانی…

کتاب من نه ما
خلاصه:

کتاب من نه؛ ما ماجرای زندگی دو جوان، به نام‌ های محمد و زهرا را نشان می ‌دهد که سرنوشت‌ شان به هم گره می‌ خورد و برای یکی ‌شدن و‌ پیوندی مقدس، روزهای شیرین و گاه تلخی را سپری می ‌کنند‌.
محمد جوانی منطقی و اهل کار و تلاش است و زهرا، دختری است که برای‌ خوشبختی ‌اش اهداف بلند و والایی را در سر می ‌پروراند.
اما نقطه‌ ی اشتراک‌ شان در این است که هر دو، عقل را به جای هوس، به عنوان فرمانروای روح‌ خود برگزیده‌اند.
این دو جوان، وارد مهم ‌ترین مناظره‌ ی زندگی خود می ‌شوند و برای شناختِ زوایای پنهانِ شخصیت یکدیگر، تمام تلاش خود را به کار می ‌برند.

اینجاست که با معجزه‌ ی توکل و بهره‌ مندی از عقل و منطق، بنای زندگی عاشقانه را می‌ سازند و در این راه تجربیات فراوانی کسب می‌ کنند و برای رسیدن به لذت‌ های واقعی و زیبایی ‌های والای زندگی، فرمان خدا را بر تفکرات غلط بعضی آدم‌ ها، ترجیح می‌ دهند.
این کتاب، روایتِ عشقی است که روز به روز، به سوی خدا گام برمی‌ دارد و از این روست که هرگز، رنگِ زنگار و کهنگی به خود نمی ‌گیرد‌…

کتاب من نه ما

از زندگی یکنواخت خسته شدی؟
دلت یک تجربه‌ ی شیرین می‌ خواد؟
یک رمان پرماجرا و هیجان ‌انگیز می‌ خوای؟
می‌ خوای به جای من‌‌ بودن، ما شدن رو تجربه کنی؟ با این کتاب همراه شو

بریده کتاب:

اگر دل من به همین راحتی قابل تسخیر شدن بود که خدا من را زن نمی ‌آفرید.
من نازی دارم که خریدار باید اول خودش را اثبات کند.
نه که با نگاهی و دو کلامی حراجی باز کنم! و واقعا چرا زن‌ های جهان حراجی شدن را ترجیح داده ‌اند به کنار، اصلاَ اصالت خودشان را چگونه تغییر داده‌ اند و به این جا رسیده ‌اند؟

بریده کتاب(۲):

در ذهنم همیشه این بوده که خواهان باید برای طلب خواسته‌ اش کمی تلاش کند و به راحتی آنچه را که می ‌خواهد در مشت خودش نبیند. ده‌ها بار دست مشت کند و باز کند، بخواهد و نیابد، بیاید و برود، سری کج کند در طلب؛ تا شاید کمی رو ببیند از آن‌ که طالبش بوده، آن وقت اگر رسید، می ‌شود گفت که واصل شده است. من این را برای جنس خودم یک شأنیت می ‌دانم.

کتاب من نه ما
بریده کتاب(۳):

برایم شیرین است که قد چند صد تومان که نه، اندازه تمام ذهنش من بوده ‌ام که این را دیده و خریده. خیلی خوب است. به قول پدر، مرد‌ها خیلی وقت‌ ها ابراز احساسات زبانی ندارند. زبان محبت ‌شان، خرید برای خانه و خانواده است. شما از هر کالایی که تهیه می‌ کنند، یک دو سه کلمه محبت‌آمیز دریافت و برداشت کنید. می ‌شود قطره‌ های زیبای باران احساس را روی صورت زندگیم دید و این یعنی یک شروع رحمت الهی.

بریده کتاب(۴):

بازگشتِ همه به سوی اصل است و کاش همه هم، بودن را کنار همان اصل می ‌خواستند.
انسان‌ ها خدا را نخواستند و از دستورات و اوامر خدا فرار کردند، به امید رسیدن به لذت خاصی که حس می ‌کردند در دوری از خداست؛ اما غافل بودند که خالق لذت خداست و هر چه دور از خداست، بدلی و تقلّبی است. دل به دستورات خدا ندهی، تن به دستور شیطان می‌ دهی و نابود می ‌شوی!

بریده کتاب(۵):

تو بزرگترین آرزوت پوشیدن لباس عروس و داشتن یه خونه ‌ی بزرگه؟
یا اومدن امام زمان و نجات همه‌ ی مردم جهان؟
سوالش را از هر کسی بپرسی که ذره ‌ای محبت به امام زمان نه، ذره‌ ای وجدان داشته باشد خیلی صریح جواب می دهد:
– آقام رو به هیچ چیزی نمی ‌فروشم.
– وقتی گناه، اشتباه، خودخواهی، بی‌ وجدانی می‌ کنی ضربه می‌ زنی به منجی عالم، به قدرتمندی او!

کتاب من نه ما
بریده کتاب(۶):

انسان ‌ها زندگی ‌شان را با خواسته ‌هایشان می ‌سازند.
بی‌ خود و بی ‌جهت عدالت خدا را زیر سوال می‌ برند و قید بندگی را می ‌زنند…
انتخاب انسان بر اساس خواسته‌ های انسان است. یکی نفس پرست و هوا پرست است، یکی خداپرست!
خدا اما سر راه همه مدام راهی باز می ‌کند و همه را دعوت به مهمانی خودش می‌ کند. انسان ‌ها خودشان روبرمی‌ گردانند.

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۹ ، ۰۸:۳۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

عشق و دیگر هیچ

کتاب عشق و دیگر هیچ
نویسنده: نرجس شکوریان فرد
انتشارات حاج قاسم سلیمانی

معرفی:

از دنیای ماشینی امروز، از روزهای تکراری دنیای ما، از حال و هوای دودی گرفته شهر و آدم‌هایش گاهی جدا شدن نیاز است…
گاهی باید جدا شوی از زمین و زمان تا دستت برسد تا آسمان…
تا…عبدالمهدی…

 

دانلود از آپارات نمکتاب

خلاصه:

این کتاب، داستان پسری ‌است به نام فرهاد.
پسری که به خاطر یک اتفاق ساده، کارش به دادگاه کشیده می شود و در یک قدمی سال ها حبس، درحالیکه آینده ‌اش را پشت میله ‌های زندان می‌ بیند، ناگهان قاضی حکمی متفاوت برایش رو می کند…
حکمی فراتر از ذهن فرهاد، و هرکس دیگری…
این کتاب استثنایی را از دست ندهید…

 

دانلود از آپارات نمکتاب

بریده کتاب:

بعضی آدمها مایه درد سرند، از بس که تنبل و بی عرضه و سطحی ‌اند.
اما مهدی، تکیه گاه است.
فرصت هم غنیمت است و زود تمام می ‌شود.
او برای بچه ها از راه و روش خوشبختی می‌ گفت. بچه هایی که شاید هیچ‌ وقت نماز هم نخوانده بودند. اما می‌ دیدند یکی هست که مهربان است، و محبتش برای کل پادگان کافیست. می دیدند زیاد کار می ‌کند. اما نه غر می‌ زند و نه منت می گذارد. می ‌دیدند حواسش به همه هست. می ‌دیدند وقتی می ‌ایستد به نماز، حال صورتش هم عوض می ‌شود، چه برسد به درونش.
می‌ دیدند زیاد محبت می ‌کند؛ چون زیاد به خدا وصل است. تازه فهمیده بودند خداباوران مهربانند؛ و خداباوری یعنی خوشبختی‌.

بریده کتاب(۲):

کسی نمی‌ داند که نوجوانی، خودش یک درد است؛ مرز بین بچگی ها و ریش و سبیل است. من این مرز را هدر دادم. نه بچه ماندم، و نه به ریش سبیل رسیدم. همه ‌اش شد دعوا و درگیری بین دو تیم پایتخت نشینی که پول پارو کردند؛ و من را بین هیچ و پوچ تنها گذاشتند. من محصول برنامه نود و مجری ای هستم که شور می انداخت در دل من، بدون یک اندیشه و هدفی…

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ق.ظ

میر و علمدار

کتاب میر و علمدار : الحق که به تو نام قمر می آید… ای ماه ترین عموی دنیا عباس

 

کتاب میر و علمدار
نویسنده: نرجس شکوریان فرد
انتشارات عهد مانا

بریده کتاب:

اینجا کنار شما که می‌ نشینم، انگار که بر بالای تاریخ نشسته‌ ام و دارم برای همه ‌ی سال‌ های دور پیش رو و همه‌ ی انسان ‌های نیامده در این دنیا پیشاپیش داستان جوانمردی می ‌گویم. تعلیم راه و رسم مردانگی می دهم و امتداد سبک پهلوانی پدرت علی را درس می‌ دهم. هر چه نباشد، تو به رسم و سبک علی قد به آسمان کشیدی و در کنار گوش تو، پدرت زمزمه‌ ی رسم ‌های الهی را داشته است.

بریده کتاب(۲):

مادر نشدی! مادر نیستی! یک دنیایی دارد مادری خاص خودش! وقتی می ‌گویم دنیا، یعنی زیبایی و شکوهش، تلخی و شیرینی‌ هایش، اصلاً بهار و تابستان، پاییز و زمستانی دارد دنیای مادری که بی ‌نظیر است. هیچ کس جز دل و جان و اندیشه ‌ی مادر، عمق و ارزش و روح آن را درک نمی‌ کند. نمی ‌شود هم، قصه ‌ی این دنیا را برای کسی گفت. اصلی ‌ترین و ناب‌ ترین قصه ‌ی دنیا، همین است. تا دنیا بوده و بوده و هست هم، شنیدنی‌ ترین داستان را اگر می ‌خواهی گوش بدهی، بگو یک مادر، بنشیند مقابلت؛ همان اول که بگوید یکی بود، یکی نبود… تو مطمئن می ‌شوی که داستان آن مادر با بقیه فرق دارد.

 

بریده کتاب(۳):

پدر و مادرم به تبرک نام دختر پیامبر، اسم مرا هم گذاشتند فاطمه. می ‌دانی عزیزدلم! اسم‌‌ها، رسم‌ها را فریاد می‌زنند. وجود‌ها را نشان می ‌دهند.
مثل مرزها هستند که حریم یک ملتی می‌ شوند، اسم هم برای من مثل خط مرزی بود. حریم دور قلبم، خط تقوای اعمالم، فاطمه را که شناختم، فاطمی بودن را تمرین کردم!

 
بریده کتاب(۴):

یک خواسته‌ هایی دارد دل، که مختص خودش است. پنهان در پس پرده. حتی نمی ‌گذارد این خواسته پا به ذهن بگذارد تا مبادا به زبان بیاید و همه چیز آشکار شود. این خواسته تنها برای خود دل است و در حریم آن محفوظ! من همان روز که همسر پدرت شدم و همراه او عازم خانه ‌اش، دلم پر شد از خواسته!
و یک دعا که قطعی امید به اجابتش داشتم. فدایی آستان دوستان بشوم.

بریده کتاب(۵):

زمان‌ ها، زمینه‌ ها را می ‌سازند و زمینه‌ ها، زمان‌ ها را به جلو می‌ برند. پدرت علی زمین وجود تو را خودش آبیاری و آباد کرد. خاک تو از بهشت وجود پدرت بود و داشته‌ هایت از تربیت او. آماده‌ ات می‌ کرد برای زمانی که بتوانی و بشود در زمین کربلا، آبادانی ابدی بر پا کنی و این فطرت ‌الله التی بود که بر گِل تو آمیخته بود.

بریده کتاب(۶):

مادر یک قصه‌ ای دارد این آب که من هم نمی‌دانم چیست. فقط دریافته‌ام که خلقت عالم از آب است و انسان هم. آب داستان اصلی است که در دشت کربلا با تو به هم جمع شد. هر دلی که با محبت حسین عجین است از آب دست تو سیراب شده است. تو منشا خیرترین خیرهای عالمی، سقایی! سقا! 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۹ ، ۱۱:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ۱۰:۵۳ ق.ظ

عبدالمهدی

 

کتاب عبدالمهدی: روایتی خواندنی از یک مرد مخلص… شهیدی از تبار حاج قاسم

 

کتاب عبدالمهدی نویسنده: نرجس شکوریان فرد انتشارات عهد مانا

 

 

 

 

دانلود از آپارات نمکتاب

بریده کتاب:

روز خرید بازار عبدالمهدی گفته بود هرچه عروس دوست دارد بگیرد. هرچه می‌ خواهد.

بانو خودش زیر بار خرید گران و کلان نرفته بود. به ذائقۀ خانواده‌ ها نگاه نکرده بود. به اندازۀ نیاز اندک و ارزان خریده بود. نیازش نگاه خدا بود دنبال زندگی‌ شان، نه طلا و پارچه و چرم گران وسط خرت و پرت‌ های خانه‌ شان!

به همین راحتی هم عقد کردند و هم عروسی. آخر شب عبدالمهدی رفت تا عروسش را بیاورد. دست عروس سفید پوشش را که گرفت، چادر عروسش را که روی صورتش کشید، آرام آرام کنار گوشش زمزمه کرد:

  • آخر شب آمده‌ام دنبالت که چشم نامحرمی به خانمم نیفتد… آدم باید یک جایی دلش را تحویل عشق بدهد و پله پله برود بالا تا خدا!

    خانه اجاره‌ ای، وسایل مورد نیاز، شروع زندگی شیرین و … 

    بعد هم سکونت در ۲ اتاق خانۀ عموی عبدالمهدی. عروس و داماد زندگی را زیر سایه‌ی خدا و نگاه خدا شروع کرده بودند.
نرجس شکوریان فرد,کتاب از او جلد 5,کتاب عبدالمهدی

بریده کتاب(۲):

یک‌بار بانو غذایی طبخ کرد تاریخی، شور و سوخته!😝 بغض کرده منتظر آمدن عبدالمهدی بود. آمد اما نه بویی شنید، نه رویی در هم کشید، خوشی همیشگی را داشت و نشست کنار سفره‌ ای که بانویش بغض کرده چیده بود. تا خواست بخورد بانو عذر خواست.😓 عبدالمهدی خندید و خورد. بانو معترض شد:

  • چه‌طور داری می‌خوری. 🤔

    عبدالمهدی لب زد: 

    – نعمت خدا و دست پخت خانممه.🙃 غذا می‌خورم که جون داشته باشم، برای لذتش نیست که. با این حس بخور، نه سوختگی می‌ فهمی نه شوری!
    خورد و سفره را جمع کرد. بانو رفت تا ظرف ها را بشوید، عبدالمهدی ایستاد مقابل ظرف‌ شویی و گفت: 
    – شما خسته‌ ای، ظرفا رو من می‌ شورم!
آغوش خدا,محبت,تنهایی
کسی که در آغوش خدا نباشد و بیرون بیاید،
هم کمبود، او را خفه می کند و هم تنهایی!

بریده کتاب(۳):

وقت اذان که می‌ شد کفایت می‌ کرد همراه عبدالمهدی باشی تا دلت با نوای خدا آشتی کند. 
فرقی هم نمی‌ کرد پشت موتور بود، سر مغازه بود، مسجد بود، خانه و خیابان … 
همراه بلند گویی که دعوت‌ نامه‌ ی خدا را پخش می‌ کرد. او هم دعوت نامه را بلند بلند اعلام می‌ کرد. 
شاید خیلی‌ ها برایشان این کار شیرین نیاید؛ اما آدم‌ ها نمی‌ دانند در سر و صدای کر کننده‌ ی دنیا، روح‌ ها چقدر تشنه‌ ی شنیدن دو کلمه‌ی آرام‌ بخش از صاحب روح است.

زندگی زیبا,برداشتن بار
طوری زندگی کنیم که خدا باری را به وسیله ما از روی دوشی بردارد.

می توانید این کتاب را تهیه کنید تا خود و اطرافیانتان راه و رمز عبدالمهدی شدن را بفهمید:

لینک خرید کتاب ناب عبدالمهدی با ۲۵ درصد تخفیف

داستان زندگی شهید مغفوری,کتاب عبدالمهدی,نرجس شکوریان فرد
خرید کتاب عبدالمهدی اثری ناب ازنرجس شکوریان فرد

مرتبط با کتاب عبدالمهدی 👇👇👇

بیشتر بخوانیم…. کتاب حاج قاسم : قاسم باشی و قاسمی زندگی کنی می شوی عزیز هم دنیا و هم آخرت

بیشتر ببینیمخاطره‌ی جالبی از رد شدن حاج قاسم سلیمانی در گزینش سپاه…

سر و صدا,زندگی,آرامش
در سر و صدای کر کننده دنیا،
روح ها چقدر تشنه شنیدن دو کلمه آرام بخش از صاحب روح است.
مومن,خودخواه,خرج کردن
مومن خودخواه است،
خودش را حیف غیر خدا نمی کند،
خرج خدا می کند.
دل,عشق,پله پله تا خدا

آدم باید یک جایی دلش را تحویل عشق بدهد
و پله پله برود تا خدا…

 

خدا,الهه زندگی,دل تو الهه ای که می تواند دل تو را ببرد،
زمین و زمان تو را شیرین کند،
الهه ای که بی نظیر است
و تبسم و تبسم و ترنم زندگی تو بوده
از اول تا کنون،
خداست…

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۹ ، ۱۰:۵۳
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۷:۴۵ ب.ظ

رنج مقدس۲

کتاب رنج مقدس۲ : ادامه ای از یک کتاب بی نظیر…

 

کتاب رنج مقدس۲
نویسنده: نرجس شکوریان فرد
انتشارات عهد مانا

معرفی:

در ادامه کتاب پرفروش رنج مقدس، این‌بار خانم شکوریان‌ فرد سراغ سوژه‌ی فرعی داستان کتاب قبلی خود رفته است و داستان، درباره مصطفی و حوادث پیرامون او شکل گرفته است.
اگر با رنج مقدس، ارتباط برقرار کرده‌اید و از نکات شیرین سبک زندگی ایرانی اسلامی آن بهره بردید، پیشنهاد می‌کنیم، رنج مقدس ۲ را از دست ندهید.

 

 

دانلود کلیپ از آپارات نمکتاب

 
بریده کتاب رنج مقدس۲ :

 مصطفی فاصلۀ بین دو کلاس را تماس گرفت تا صدای لیلا را بشنود. از دیشب نخوابیده بود، جز دوتا نیم ساعت. نگران لیلا بود تا همین حالا که خاموشی موبایل لیلا نگران‌ترش کرد.

 شمارۀ خانه را گرفت و صدای گرفتۀ مادر لیلا دل‌ نگرانیش را بیشتر کرد.
مادر نمی‌دانست چه شده. چند باری بی‌ اختیار تا اتاق لیلا رفت و گوشی خرد شده را دید و برگشت. مانده بود چه کند. دلش نمی‌ خواست در این‌ همه گرفتاری تماس بگیرد با همسرش. او مأموریت بود و از تلفن پریشب شیرین نگران شده بود و برای اولین بار هم بیش از پنج بار تماس گرفته بود و جویای احوال لیلا شده بود.

مادر چشمانش را بست و برای چند لحظه توسل کرد. یک عقل کاملتری باید او را از میان این گرداب بیرون می‌کشید. قایق زندگی لیلا میان گرداب افتاده بود و کار یک بزرگ‌ تر بود.

 

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۴۵
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

حاج قاسم

کتاب حاج قاسم : قاسم باشی و قاسمی زندگی کنی می شوی عزیز هم دنیا و هم آخرت…

 

کتاب حاج قاسم
نویسنده: نرجس شکوریان فرد
انتشارات: عهد مانا

 

دانلود کلیپ از آپارات نمکتاب

 

بریده کتاب(۱):

✅ یک ویژگی هست که خاص شهداست؛ زنده اند … ما را مشاهده می‌ کنند…
همین هم می شود کلید قفل🔐 رمز آلودی که فقط مسلمانان می‌ فهمندش!

🍃حاج قاسم و یاران شهید امام زمان عجل‌الله تعالی فرج الشریف نظاره‌ گر کارهای ما هستند. چه کاری؟ چگونه؟ چرا؟…⁉️⁉️

🔹و چقدر دلشان می‌ خواهد که ما هم، مثل خودشان زندگی‌ مان را به ظهور حضرت صاحب، متفاوت از میلیارد ها آدم ببندیم!
فرج آقا که بشود آدم‌ها حسرت می‌ خورند😔 که چرا کم کار کردن در دوران غیبت.
چون بهترین عمل بوده و…
همراه شهدا می‌شود کارها 💪 کرد؛ حسرت‌ زده نمانی…

عکس نوشته هایی از سردار قهرمانمان حاج قاسم سلیمانی …

عکس نوشته هایی از سردار قهرمانمان حاج قاسم سلیمانی …

خستگی را خسته کرده بود!
خدای متعال به اخلاص بندگانش برکت می دهد.

 

دانلود از آپارات نمکتاب

بیشتر بخوانیم:
وبلاگی با کلیپ هایی زیبا و پیشنهادات و مطالبی عالی برای آنها که اهل نشان دادن فیلم و صحبت درباره ان هستند.

 

مرگ برای همه است! خوشا شهادت…
تمام بی حجاب ها، دختران منند…
این آقای حاج قاسم هم از آن هایی است که شفاعت می کند، ان شاالله
«امام خامنه ای»

بیشتر بخوانیم:
کتابی متفاوت درباره قاسم سلیمانی: حاج قاسم … حتما این کتاب زیبا را تورقی بکنید.

حاج قاسم اگر دل ها را تسخیر کرد، چون خودش، راحتی اش، امکاناتش و لذتش، اولویتش نبود!
قاسم را خدا نگه داشت برای ماموریت های بزرگ.
فرمانده که باشی، نیروهایت را می شناسی!
نمی گویی: می شود؟ می توانی؟
می گویی: انجام بدهید.
این کار خودش بار معنایی خاصی دارد. یعنی شما می توانست.
یعنی کار برای مومن بار نیست. شروع حرکت است.
ایران امن ترین کشور دنیاست.

زلزله، امنیت، فرامرز…
سپاه
سازندگی سپاه

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
يكشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

از او/ هنوز سالم است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۱۳ ب.ظ

زنان عنکبوتی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۱۳
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۸، ۰۹:۴۶ ق.ظ

امیر من

امیر من : شناختی مختصر ولی عمیق از امیر کربلا، امیری به نام حسین...

امیر من : شناختی مختصر ولی عمیق از امیر کربلا، امیری به نام حسین…

 

امیر من : نرجس شکوریان فرد، عهد مانا

 

دانلود

 

 

بریده کتاب(۱):

هق هق گریه هم را خاموش نمی کنم!
جلوی اشک هایم را نمی گیرم!
به خودم دلداری نمی دهم تا آرام شوم!
اما خدایا! فقط حسین است که می تواند برای تو همه ی زندگی اش را ببخشد.

 


 

دانلود

 

 

عکس نوشته کتاب امیر من

هر چه غیر محبت غیر اوست، دود است و هیچ!…

خودت را با سرگرمی ها، کوچک و پست نکن!…

لذت دنیا نگذاشت تا به دانایی شان عمل کنند…

دلشان لذت دنیا می خواست… لذت رنگ شده…

حسین را حسین نشناسان نکشتند… دنیا پرستان کشتند…

تنها صالحین هستند که حتی در اوج قدرت، ظلم نمی کنند و یاور مظلومند…

ایمانی که با عمل همراه نباشد ایمان نیست، ورد زبان است…

شمشیر کشیدند…
ضعف و ترسشان مقابل پسر فاطمه ایستاندشان…

زن ها پایه ی تربیت هستند…

کار این امت درست نخواهد شد مگر با شهادت من و اسارت خانواده ام…

بخشنده ترین این دیار حسین علیه السلام است،مشکلت را فقط حسین حل می کند!

می دانی چه چیزی مهم است؟
یک پشتیبان مهربان! اگر عزم بر آبادی روح و جانت داشته باشی،
کربلا خوب وعده گاهی و حسین خوب میزبانی است…
تو را دارم چه غم دارم
حسین جانم حسین جانم…
 

بریده ای از کتاب:
نمی دانست چه گونه حرفش را بزند. از هر کس پرسیده بود نشانی حسین بن علی را داده بودند!
بخشنده ترین این دیار حسین است.
-مشکلت را فقط حسین حل می کند!
-از من می شنوی جز با حسین با کسی دیگر در میان نگذار!
حسین را که ببینی خودش کارت را سامان می دهد!
-این جا بی خود نگرد، خانه ی پسر علی از آن سوست!

بریده کتاب :
ابالفضل العباس بر بام خانه ی خدا ایستاد و خطبه خواند، روز هشتم ذیحجه.
سرها بالا را نگریستند و صدای رسای عباس را شنیدند:
این خانه به برکت قدوم جد حسین شد قبله…
حال شما ناسپاسی می کنید و راه خانه را بر امام می بندید…

همانا حکمت خداست و گرنه شما می دیدید که این خانه ی خداست که به سمت حسین مشتاقانه می شتابد… و حجرالاسود است که برای تبرک، به سمت دستان حسین پرواز می کند…

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۴۶
نمکتاب ...