نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
دوشنبه, ۲۴ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

معنویت اوشو

کتاب نیم نگاهی به معنویت اوشو
نویسنده: حمزه شریفی دوست
انتشارات: موسسه فرهنگی بهداشت معنوی-عصر آگاهی

بریده کتاب:

در بیان اشو، خدا هر چند حقیقت دارد؛ موجودی است ناقص و ضعیف که نباید و نمی تواند «غایت» سیر سالک واقع شود. دین هم تجربه ای است درونی و فردی و تهی از رسالت های اجتماعی. این سیر درونی که از منظر اشو در قالب مراقبه انجام می پذیرد، اگر با هدف تحصیل شادمانگی استمرار یابد، دیانت نام میگیرید. هم‌چنین او معتقد است اصولا خداوند برای انسان نظامی به نام شریعت برپا ننموده است.

بریده کتاب(۲):

اشو یکی از کسانی است که در روزگار ما سعی کرد مذهب تانترا را به جهان معرفی کند و موفقیت هایی هم در این خصوص به دست آورد. در مورد ایده های اشو به طور خلاصه باید گفت اشو بسیاری از امور را مخدوش می داند و مورد حمله قرار می دهد؛ از جمله خانواده، علم و فلسفه، تمدن غرب، سیاست مداران، ادیان و مذاهب، هیچ کدام در نظر اشو جایگاهی ندارند. از طرف دیگر، وی خود را از بسیاری از بزرگان و دانشمندان حتی از پیامبران الهی هم برتر می داند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

شوهر دوست داشتنی

کتاب شوهر دوست داشتنی
تدوین: زهرا گلپایگانی، مرضیه عزتی وظیفه خواه، مطهره عابدینی، صغری ناطقی پیکانی، فاطمه بلغانی

بریده کتاب:

بی‌هیچ دلیلی دستم را بگیر و ابراز محبت کن، به خصوص در زمان‌ هایی که ناراحتم، این کار مسکن خوبی است.

بریده کتاب(۲):

امام صادق (علیه السلام):
دل به نوشته و مکتوب اعتماد می ‌کند و آرام می ‌گیرد. آداب تعلیم و تعلم در اسلام صفحه ۴۸۲

بریده کتاب(۳):

گاهی اوقات خود را به‌ جای همسرت بگذار؛ و یادت باشد همان ‌طور که تو به محبت او نیاز داری، او هم به تو و محبت تو نیاز دارد.

بریده کتاب(۴):

در مواقع پرتنش، لطفاً با کلمات آرام ‌کننده با من حرف بزن تا به خودم بیایم و تعادلم را به دست آورم.

بریده کتاب(۵):

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم):
تکریم نمی ‌نمایند زنان را مگر افراد بزرگوار و تحقیر نمی ‌نمایند آن‌ ها را مگر فرومایگان. نهج الفصاحه صفحه ۳۱۸

بریده کتاب(۶):

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم):
جبرئیل همواره سفارش زن ها را می کرد، چنان که خیال کردم مرد حق ندارد (حتی کوچکترین کلمه توهین آمیزی مثل) «اوف» به او بگوید. مستدرک، ج ۱۴ صفحه ۲۵۲

بریده کتاب(۷):

در مقابل دیگران از من حمایت کن. در خلوت می ‌توانیم راجع به اختلافاتمان حرف بزنیم. گاهی برایم یادداشت عاشقانه بگذار، این کار وقت زیادی از تو نمی‌ گیرد، ولی برای من یک دنیا می ‌ارزد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

او یک مدرس بود

او یک مدرس بود : خاطراتی از تیزبینی سیاسی، اخلاق،منش اجتماعی و فردی شهید مدرس
 

او یک مدرس بود : خاطراتی از تیزبینی سیاسی، اخلاق،منش اجتماعی و فردی شهید مدرس

او یک مدرس بود
نویسنده: مهدی آقایی
انتشارات نشر معارف

بریده کتاب:

دیدم آقا بسته ‌ای برایم آورده. به من گفت:
_این را همراه داشته باش.
اولش فکر کردم پولی، اسکناسی باید باشد، اما وقتی بازش کردم جا خوردم. فکر کردم این دیگر برای چه؟ به ذهنم رسید شاید آقا می ‌خواهد بگوید همیشه آماده رفتن باش.
راستی آقا برایم یک کفن آورده بود.

بریده کتاب(۲):

میرزاده عشقی، علیه مدرس شعر گفته بود، اما پشیمان شده بود. آمده بود برای عذرخواهی. سید آمد جلو، دست به سر و صورت عشقی کشید و گفت:
_پسرعموجان!
بیا که نوبت صلح است و دوستی و سلامت
به شرط آن که نگویی از آن چه رفت حکایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

شکفتن سهم توست

کتاب شکفتن سهم توست
نویسنده: داود حسینی، علی‌احمد پناهی
انتشارات: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)

بریده کتاب شکفتن سهم توست :

نوجوانی که برای اوقات فراغت و حتی ایام زندگی خود برنامه‌ ریزی دارد، از عزت‌ نفس بالایی برخوردار است. داشتن حُرمت خود (خود ارزشمندی) در سنین نوجوانی، از اهمیت بالایی برخوردار است و نوجوان را از انحراف نگه می ‌دارد؛ زیرا کسی که خودش را شخصی ارزشمند و دارای موقعیت اجتماعی می ‌داند و احساس می ‌کند که برای جامعه مفید است، هرگز این عظمت را با کارهای ضد اخلاقی تباه نمی‌ سازد.
(شکفتن سهم توست، ص۲۵۹)

بریده کتاب(۲):

از مسایل مشکل‌ آفرین برای نوجوانان، پرخاشگری و رفتارهای پرخاشگرایانه در روابط خود با اشیا، افراد و خود است.
بعضی از روان‌ شناسان پرخاشگری را رفتاری می‌ دانند که به دیگران آسیب می‌ رساند یا بالقوه می‌ تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی یا لفظی و یا به صورت تجاوز به حقوق دیگری باشد. عده‌ ای دیگر، پرخاشگری را رفتاری می‌ دانند که به قصد آزار کسی یا آسیب رساندن به چیزی ابراز می‌ شود.
پرخاشگری، نشان‌ دهنده شورش درونی فرد و حاکی از وجود احساساتی است که گویی فرد از بازگو کردن آن وحشت دارد. رنجی در درون او وجود دارد که نمی‌ تواند آن را رفع و جبران کند و ناگزیر تلافی آن را سر دیگران در می‌ آورد.
(شکفتن سهم توست، ص۱۷۵)

بریده کتاب(۳):

«برای تنظیم روابط سالم با والدین باید در نظر آورید که اگر شما خودتان به جای آن‌ ها بودید و آن ‌ها جای شما بودند، دوست داشتید چگونه با شما رفتار کنند، و شما چگونه با آن‌ها رفتار می‌ کردید. در هر سطحی از معاشرت برای رسیدن به یک ارتباط ایده‌آل و پسندیده، تنها یک معیار وجود دارد و آن این‌ که ارتباط را به شکل معکوس در نظر بگیرید؛ یعنی معاشران (والدین) در جای شما قرار بگیرند و شما به جای آن‌ ها باشید. آن‌ گاه است که آداب معاشرت و (روابط سالم) بدون کم و کاست را می ‌فهمید و به‌کار خواهید گرفت و باب یک ارتباط سالم فراروی شما گشوده خواهد شد.»

حضرت علی (ع) در وصیت خود به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) می‌ فرماید:
« ان تُحِبّ للنّاس ما تّحِبُّ لِنَفسِکَ؛
دوست بدار برای مردم آنچه برای خود دوست می ‌داری» (شکفتن سهم توست، ص۵۳ و ۵۴)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

به توان تشکیلات

کتاب به توان تشکیلات
نویسنده: سلمان هاشمیان، جواد جلوانی
انتشارات حدیث راه عشق

بریده کتاب:

حواستان باشد؛ انشعاب و انشقاق و دو دسته شدن خطرناک است؛ یکی به خاطر یک فکری از مجموعه‏ ای جدا بشود، باز یکی دیگر از آن طرف به خاطر یک فکر دیگر جدا بشود؛ در حالی که این فکرها ممکن است درست هم باشد، اما آن‏ قدر اهمیت نداشته باشد که انسان این یکپارچگی را به خاطر آن به هم بزند. ص ۲۷

بریده کتاب(۲):

یک کار تشکیلاتی، یک کار جمعی خصوصیتش این است که فرد باید خودش را در جمع حل کند، گم کند؛ که این گم کردن عین باز یافتن به نحو درست است. چیزی کم نمی شود از آدم، چیزها افزوده می شود. من مثال می زنم به این لیوان آبی که توی آن یک حبّه قند را شما می اندازید. این یک حبّه قند یک چیز مشخصی است، به قدر خودش شیرینی دارد، به قدر خودش همه چیزهای خوبی که توی قند هست، در این است. وقتی در لیوان آب انداختی، تمام است، یعنی یک دانه از این ذرّات ریزی که زیر دندان می آمد و صدا می کرد و خودش را نشان می داد که هان! منم؛ یک دانه از اینها باقی نمی ماند، تمام حل می شود در آب.

در آن جایی که قبل از آن، یا بعد از آن، ده حبّه قند دیگر هم حل شده. اما به نظر شما از این حبّه قند یک ذرّه اش، یک سر سوزنش از بین رفت؟ هیچ چیز از آن از بین نرفت. این قند یک ذره کم نشد، بلکه یک خرده به آن زیاد شد. زیرا آن مقدار شیرینی ای که در این قند بود آمیخته شد با شیرینی های دیگری که در قندهای دیگر بود و در تمام اجزای این آب حل شد، سرایت پیدا کرد، چیزی هم از آن کم نشده، اما آن تشخّص خودش را از دست داده، آن فردیّت خودش را از دست داده؛ یک تشکیلات باید این جور باشد. ص ۲۵

بریده کتاب(۳):

هیچ‌ گاه به خاطر این‌ که در یک جمع خدایی هستیم و کارهای خدایی می‌ کنیم و چیزهایی می‌ دانیم که دیگران درک نمی‌ کنند، احساس غرور نکنیم. بایستی این را در نظر بگیریم که واقعاً این‌ که توفیق پیدا می‌ کنیم کاری انجام دهیم و این‌ که مسائلی را درک می‌ کنیم که دیگران نسبت‌ به آن بی‌اعتنا هستند، از نعمت‌ های خداوند است و این را در نظر داشته‌ باشیم که نعمت‌ ها مسئولیت‌ آور هستند. ص ۱۳۹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

تام سوئیفت

کتاب تام سوئیفت
نویسنده: ویکتور اپلتون
مترجم: پانته‌آ خوشنویس
انتشارات محراب قلم

بریده کتاب:

وقتی کفش های ورزشی ام با زمین چوبی برخورد کرد، توپ زوزه کشان از وسط تور بسکتبال گذشت. عجب اسپک محشری! برگشتم و به چهره حریفم نگاه کردم.
سوئیفت بات با بدن فلزی نقره‌ای رنگش تقریبا هم قد من بود: دو دست ، دو پا، یک سر و باقی اعضا..‌
به نظر من خیلی با شکوه بود، زیرا سوئیفت بات را خودم با کمک چندتا از دوستانم ساخته بودم.

بریده کتاب(۲):

هنوز واکنش های روباتم آن قدر که من دلم می خواهد سریع نبود. آیا می توانستم با قرار دادن ریزپردازنده های بیشتر در سیستم عصبی اش، به خواسته ام برسم؟
قبل از این که بتوانم ایده های بیشتری را در ذهنم دنبال کنم، صدایی رشته افکارم را پاره کرد.
ساعت مچی ام بود که می‌گفت: «هی پسر! بهتره راه بیفتی. شام داره دیر می شه»
صدا متعلق به کوئیپ بود، کوئیپ مخفف پردازشگر انفعالی کوانتومی است؛ یک هوش مصنوعی که باهوش ترین دستیار دیجیتالی در دنیاست!
چراغ های بالا سرم به طور خودکار به محض خارج شدنم از آزمایشگاه، خاموش شدند و در پشت سرم قفل شد.
تونل زیرزمینی آزمایشگاه، مرا به خانه وصل می‌ کرد…

بریده کتاب(۳):

(ربات و مخترعش درحال مسابقه بسکتبال با هم هستند:)
سوییفت بات در بالاترین نقطه پرشش توپ را پرتاب کرد، من هم پریدم تا جلوی شوتش را بگیرم اما پرش او خیلی از من بلندتر بود…
او به راحتی روی زمین فرود آمد. وقتی دیدم انقدر عالی فرود آمد در پوست خودم نمی‌ گنجیدم.
اولین باری که با هم بازی کردیم، او بعد از پرش، تعادلش را از دست می داد. از به یاد آوردن زمین خوردن سوئیفت بات، چهره ام در هم رفت. او هنوز هم که از پشت به زمین می‌ افتد، به سختی بلند می‌ شود،
اما الان به خاطر این که از یک مسیریاب تازه و پیشرفته استفاده می‌ کند، به ندرت زمین می‌ خورد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۱۷ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

پولینا

کتاب پولینا : هر پستی و بلندی زندگی ما می‌ تواند یک قصه‌ ی خواندنی باشد...
 

کتاب پولینا: هر پستی و بلندی زندگی ما می‌ تواند یک قصه‌ ی خواندنی باشد…

 

کتاب پولینا
نویسنده : آنا ماریه ماتوته
مترجم: محمد قاضی

بریده کتاب:

تا بحال شهری را در ساعت پنج صبح دیده اید؟
شهر در ساعت پنج صبح واقعا چیز عجیبی است!

بریده کتاب(۲):

۵-ص۳
از آشپزخانه همیشه بوی خوبی می آمد.
آتش، رنگ سرخ طلایی زیبایی پخش می کرد که در پرتو آن، اجاق ها و دیگ ها و کفگیرها.. برق می زدند.
برعکس آشپزخانه های شهری، این جا آتش کاملا محسوس و معلوم بود و نوری گرم در همه جا پراکنده شده بود.
مارتا با خاک انداز کوچکی خاکسترها را از اطراف اجاق کنار می زد و مراقب دیزی های گِلی پای آتش بود که غل غل می جوشیدند.
یک دیزی بزرگ و سه دیزی کوچکتر.. مثل مرغی که جوجه هایش دورش را گرفته باشند.

بریده کتاب(۳):

وقتی به پل چوبی روی رودخانه می رسیدی، هیچ صدایی به جز صدای رودخانه به گوش نمی رسید، چون صدای آب صداهای دیور را محو می کرد.
چشمانم را بستم تا صدای رودخانه را خوب بشنوم..
مدت ها بود که اصلا رودخانه ندیده بودم، جز عکس آن را در کتاب ها یا بر پرده سینما.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
يكشنبه, ۱۶ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

کشتی نجات

 

 

مجموعه کتاب های کشتی نجات
نویسنده: شمس حجازی
انتشارات براق

معرفی:

محبت اهل بیت «علیهم السلام» شیرین ترین محبت عالم هستی ست…
کسی که خودش را به این دریای محبت متصل کند، هیچ گاه محتاج محبت دیگران نمی ‌شود و در سایه امن بهترین خوبان عالم دلگرم است.
مجموعه کشتی نجات داستانی ‌‌هایی‌ ست از محبت حسین بن علی که می ‌تواند با بیانی ساده و روان و همراه با رنگ آمیزی میهمان قلب کودکان ‌مان باشد.

بریده کتاب:

معاویه که شعرهای مرد عرب را شنید گفت: من به تو کمک کردم، امام حسین که کمک نکرد و را از او تعریف کردی؟ مرد عرب گفت: تو چیزی را به من دادی که مال امام حسین بود و این را هم می ‌دانم که تو به خاطر اینکه امام حسین مجبورت کرد به من کمک کردی و این کار تو بخاطر خدا نبود.

بریده کتاب(۲):

امام حسین برای اینکه از آن ‌ها تشکر کند فرمود: شما باید بیایید مهمان من بشوید. همین الان بیایید به خانه ما برویم. بچه ها خوشحال شدند که به خانه امام حسین می ‌روند. امام حسین وقتی به خانه خودشان رسیدند بهترین غذاها را به بچه های فقیر دادند و بچه ها سیر سیر شدند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۱۵ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

سوگند مقدس

کتاب سوگند مقدس : شروع همه چیز از سفر بود... سفری از لبنان به آفریقا
 

کتاب سوگند مقدس: شروع همه چیز از سفر بود… سفری از لبنان به آفریقا

 

کتاب سوگند مقدس
نویسنده: محمود حکیمی
انتشارات محراب قلم

بریده کتاب:

سعی کردم وحشتم را بروز ندهم. رطیل های کینه ای؟ نام آنها را نشنیده ام. می گویند که این نوع رطیل خطرناک ترین رطیل های دنیا هستند و زهر آن‌ها چنان درد آور است که جان آدمی را به سر می رساند. صفحه ۷۰

بریده کتاب(۲):

به سرعت بیرون رفت و با یک کاسه سوپ دیگر بازگشت. احساس می‌ کردم بدنم گرم شد. نگاهی به کشیش انداختم و با اشاره سر از او تشکر کردم. در این هنگام بروتون با هیکل چاق و تنومند خود به داخل چادر آمد. روی خود را برگرداندم. با صدای بلند خندید و گفت: از اینکه افرادم به شما حمله کردند بسیار متاسفم… خیلی عجیب است باز صدای طبل؟! صفحه ۵۸

بریده کتاب(۳):

در حاشیه باتلاق بزرگ کوره راهی است که ما را نجات می‌ دهد. مطمئن باشید آسامی ها منتظرند از راه جنوبی برویم تا ما را به دام بیندازند. بروتون رو به من کرد و گفت: « نظر تو چیست؟» صفحه ۶۶

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۱۴ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

ماروسیا

کتاب ماروسیا : درس اخلاق، شجاعت، ایمان و صبر در طی داستانی خواندنی
 

کتاب ماروسیا: درس اخلاق، شجاعت، ایمان و صبر در طی داستانی خواندنی

کتاب ماروسیا
نویسنده: پی. بی استال
انتشارات محراب قلم
ترجمه: مهدی ضرغامیان

بریده کتاب:

ص۹
در روزگار گذشته، سرزمین اوکراین جمهوری مستقلی بود که با ترک ها در جنگ بود… در آن هنگام اوکراینی ها برای حفظ استقلال خود ناچار بودند در چهار جبهه بجنگند: با روس ها، لهستانی ها، ترک ها و تاتارها.
اما به یکباره، روس ها به اوکراین پیشنهاد پذیرش عهدنامه ای دادند…

بریده کتاب(۲):

ص۱۲
هیچ گاه خوشبختی آدم ها در خوبی و خوشی زندگی مادی خلاصه نمی شود. روح و جان آدم ها نیز باید در این خوبی و خوشی شریک باشد.
روح آدمی باید از زندگی راضی باشد!

بریده کتاب(۳):

ص۱۴
پیرزنی گفت : «هر سه فرزندم به جبهه رفتند و تا آخرین نفس ایستادند، ولی هنوز اوکراین آزاد نشده است؛ اما به هرحال ما استقلالمان را به دست می آوریم»
زن دیگری گفت : «همه خودشان را به کشتن دادند؛ اما هنوز چیزی به دست نیاورده ایم…»
پیرزن حرف او را قطع کرد : «وقتی حساب آب و خاک است، آدم تجارت نمی کند. آدم نمی گوید: آیا من‌ موفق می شوم؟ بلکه باید بگوید: من به وظیفه ام عمل می کنم. بعد باید خودش را به آب و آتش بزند.
اگر به این طریق بمیرد، باز بهتر از بد زیستن است.
فرزندان من چنین کردند…»

بریده کتاب(۴):

ص۲۰
مرد می خواست به سخنان خود ادامه دهد، ناگهان متوجه شد که دو‌چشم درخشان به او خیره شده است.
صاحب این چشم ها دختر کوچک و بانمکی بود که در گوشه اتاق چمباتمه زده بود و به حرف های او گوش می داد.
دانیلو به انتهای اتاق نگاه کرد تا ببیند چه چیزی توجه مرد را به خود جلب کرده است.
با دیدن دخترک، گفت :«این دختر من است. ماروسیا، ده سال دارد. با اینکه سنش کم است، خیلی باهوش و فهمیده است..»

بریده کتاب(۵):

ص۵۱
ماروسیا به سربازها نگاهی انداخت. ناگهان متوجه شد که یکی از سربازها با نگاه هایی نافذ به او خیره شده است. شاید به دخترک مشکوک شده بود.
عرق سرد بر پیشانی ماروسیا نشست. گمان کرد دیگر همه چیز از دست می رود، اما پیش خود فکر کرد :«باید مثل او شجاع باشم!»
این فکر دوباره به او شهامت بخشید. آن‌گاه تصمیم گرفت او نیز به سرباز خیره شود .
ماروسیا چشم هایش را کاملا گرد کرد و به چشم های سرباز خیره شد!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...