نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
دوشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

نادیا

 

نقد کتاب نادیا: کتابی از نویسنده ای که خودش به هیچ رسیده و همه وجودش گم است .

 

نقد کتاب نادیا

کلیتی درباره کتاب:

چه بخواهیم چه نخواهیم انسان موجودی دو وجهی است: هم جسم و هم روح.

روح را خیلی ها: اندیشه، قلب، ذهن و فکر هم معنا کرده اند.

روح سرگردان، تنها و شبح وارِ بی مزه فروید و راسل،
احساسات مرده و زندگی خشک و بی روح، تردیدها، دربه دری ها، ناتوانی ها را به همراه می آورد.
سرگرمی های ناآرام، همه ماحصل بی توجهی به روح و مهم دانستن جسم و اولویت داشتن لذات جسمانی است.

در مقدمه این کتاب نویسنده در پنج، شش صفحه تلاش می کند که به خواننده بقبولاند که اگر در میان سطر و پاراگراف و صفحه عصبی و بی حوصله و گم شوی تقصیر خودت است.

و می گوید: کتاب بر اساس تردید و شبح، بر اساس اندیشه راسل، بر اساس رویداد انگاری، براساس حقایق ناشناخته، اتفاق و احتمال عینی، بر اساس سورئالیسم، بر اساس… نوشته شده است.

فصل اول:

فصل اولش سرگردانی هویت نویسنده و نقش اول داستان است که می خوانی و نمی دانی!

نویسنده چون خودش به هیچ رسیده و همه وجودش گم است ، در ضمنی که فلسفه ها را خوانده و نخوانده، فهمیده و نفهمیده، می خواهد قلمی اش کند، فصلی تولید می کند که از اولش خسته ای و تا آخرش نه می فهمی و نه می دانی خودت کیستی وخودش که بود.
این همان سرگردانی بشر در مدل زندگی بی خدا و غربی …است.

فصل دوم:

فصل دوم زنی به نام نادیا، کنار مرد بی هویت فصل اول قرار می گیرد که فقیر است و زیباست.
دیوانه است و دلبر است
و آخرش هم ساکن تیمارستان!

تمام تلاش نویسنده این است که صحنه هایی عاشقانه در سطور سرگردانی قلمش بکارد تا خواننده همراهش بیاید اما باز هم حرف یکی است، بشری که نمی داند از زندگی اش چه می خواهد:

زن، شراب، مواد، تئاتر، موسیقی و… آخرش هم هیچ.

در پایان:

آندره برتون، شاعر، نویسنده، رسانه نگار، منتقد فرانسوی و نظریه پرداز جنبش سورئالیسم است و…
و پدیدآورنده سرخوردگی ها و سردر گمی ها!

خواندن کتاب نادیا برای بی هویت و بی کارها هم توصیه نمی شود، چه برسد به اندیشمندان و فرهیختگان .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
يكشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

برای مهمانی خدا آماده شویم

برای مهمانی خدا آماده شویم: هرچه یک مهمانی مهم تر باشد آمادگی بیشتری لازم دارد…

برای مهمانی خدا آماده شویم
نویسنده: علیرضا پناهیان
انتشارات بیان معنوی

بریده کتاب:

آمادگی پیدا کردن قبل از ورود به هر مهمانی، کمک می کند تا انسان با آرامش واشتیاق بیشتری به آن مهمانی وارد شود وبهره ی بیشتری از پذیرایی تدارک شده ببرد.

بریده کتاب(۲):

خداوند مهربان در عالم شهری دارد که در ظرف زمان قرار یافته است…شهری که در آن این بار ملائکه به دور ساکنان خانه ی خدا طواف می کنند، وبرای پذیرایی از مهمانان خدا مُحرِم می شوند.

بریده کتاب(۳):

در هر نماز گویا آخرین راز و نیازشان است و دارند با سجاده خداحافظی می کنند، وبرای آخرین بار با خدا حرف می زنند. وهر بار که توفیق مناجاتی دیگر می یابند، انگار برای اولین بار است که به محضر خدا می رسند، وهرگز به یاد نمی آورند که تا کنون بارها از خدا عذرخواهی کرده اند.

بریده کتاب(۴):

هرکس می خواهد به خانه ی رسول خدا (ص) راه یابد، باید از خانه ی علی (ع) عبور کند وهر کس درب خانه ی علی (ع) را به صدا در آورد، معمولاً از اندرونی صدای فاطمه (س) را می شنود.
او‌تمام مراجعان را می شناسد و با صدای نازنین خود، مادرانه تو را با نام می خواند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۰۰ ق.ظ

مسلم ولی امر است

کتاب مسلم ولی امر است: همین بس که در غیاب امام، مسلم ولی امر است…

 

کتاب مسلم ولی امر است
نویسنده: سیدعلی اصغر علوی
انتشارات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع)

خلاصه:

برای ترسیم کوفه سال ۶۰ هجری و یافتن علت غریب ماندن حضرت مسلم، باید شخصیت هایی را معرفی کرد که مردم آنها را نیز خوب می دانستند و انصافاً خوب هم بودند! اما هرچه بود “ولی امر” نبودند… و زیر بار ولایت مسلم هم نرفتند.
این کتاب تحلیلی ارائه می دهد از علل همراهی نکردن این خواص با حضرت مسلم و ریشه یابی این موضوع، برای عبرت گرفتن از تاریخ آن زمان.

بریده کتاب:

انسانی که تواضع در برابر حق برایش ملکه نشده باشد، هرگز نمی ‌تواند در مقابل بالاترِ به ظاهر فروتر تواضع کند. نمی ‌تواند در برابر مسلم زمان خود تواضع کند. تواضع در مقابل حسین بن علی کار دشواری نیست؛ اصلاً اگر تواضع نکنی عجیب است. چراکه با آبروی خود بازی کرده‌ ای؛ اما تواضع در برابر جوانی که شاید در دید عموم، علم و فضل و سابقه اش از تو کمتر است، کار هرکسی نیست….

 

بریده کتاب(۲):

عده توابین، چند برابر عده شهدای کربلاست. شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توابین نیز همه در یک روز کشته شدند. اما اثری که توابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند نیست. به خاطر اینکه در وقت خود نیامدند. کار را در لحظه خود انجام ندادند. دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند. وقت شناسی همان کیمیایی است که اگر در وجود فردی بود، مس وجودش را طلا می‌ کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۹ ، ۱۰:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

بازی با تشکیلات

بازی با تشکیلات: ماجرایی عجیب و جذاب از حق پذیری انسانی به دام افتاده

بازی با تشکیلات (خاطرات بهزاد جهانگیری عضو سابق فرقه ی بهائیت)
نویسنده: بهزاد جهانگیری
انتشارات موسسه فرهنگی هنری خراسان

معرفی:

انسان اگر اصالت انسانیتش را حفظ کرده باشد، حق را که بشنود با تفکر و تعقل دنباله‌ رو آن می ‌شود، اما اگر کسی روحیه حق ‌پذیری را در وجود خود، خفه کرده باشد، حتی اگر حق را هم تشخیص دهد، به سمتی می رود که هوسش او را بکشاند…
این کتاب، ماجرای انسان‌ های حق ‌پذیر است و آدم های مقابلشان.
پیشنهاد می شود بعد از خواندن، کتاب “فریب” را بخوانید…

خلاصه:

داستان واقعی زندگی مردی‌ ست که خودش را از قلب شیطان بیرون کشیده و در تلاش است چهره واقعی آن را به همه نشان بدهد، ناگهان نقشه ‌ای سخت و دور از واقعیت به ذهنش می‌ رسد و این نقشه و اجرایش می ‌شود ماجرای کتاب!

بریده کتاب:

به محض شروع دعا، حضار به عادت همیشگی چشم ها را بستند. راستی که بهائیت، آئین کوران بود! به قول بهاء باید کور می شدیم تا او را ببینیم! کر می شدیم تا صدای او را بشنویم، به عبارت بهتر، پیروان آئین ساختگی بهائی همه، همانطور که بهاء می خواست گوسفند محض بودند، اغنام الله!

بریده کتاب(۲):

فکر کردم دوباره مشغول نماز شدی! خاله به سرعت رو به مژگان گفت: مگه بهزاد هنوز نماز می خونه؟ فکر می کردم با جدایی از مهناز این عادتای عوامانه رو کنار گذاشته و می خواد برگرده به اصل خودش!
رو به خاله کردم وگفتم:
_اصل؟ نمی دونم منظورتون از اصل چیه، ولی باید بگم چند وقتیه که دیگه دلم نمی خواد نماز بخونم، نمی دونم چم شده!
حین گفتن این جمله صدایم می لرزید. در یک لحظه ده ها فکر تمامی ذهنم را پر کرد. عملاً اجرای نقشه شروع شده بود…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۰۰ ق.ظ

بینوایان

 

کتاب صوتی بینوایان را از سایت نمکتاب دانلود کنید.

دانلود کتاب صوتی بینوایان به صورت یکجا

 

رمان بینوایان
نویسنده: ویکتور هوگو
انتشارات افق
ترجمه: محسن سلیمانی

معرفی:

مخالف جریان آب شنا کردن، انسان را در معرض اتهام قرار می دهد. هدف و نیت تو از شنا کردن در مخالف جهت آب، برای کسی سوال نمی شود و فقط ظاهر آن که شاید با عقل جور در نیاید، دیده می شود. می توان در بدترین حالت و شرایط، بهترین بود، ولی توقع تحسین و تمجید نباید داشت. بی خیالِ قضاوت ها باش اگر هدفت ارزشمند است.

خلاصه رمان بینوایان :

بینوایان، رمانی ست درباره ی زندگی مردی که از قوانین خشک جامعه ی اروپا ضربه ی مهلکی خورده و از دوران کودکی اش وارد زندان شده و در بزرگسالی از آن بیرون آمده و نسبت به جامعه بسیار کینه دارد، اما تحت تاثیر رفتاری اخلاق مدارانه، زندگی شرافتمندانه ای پیشه می کند و بی چشمداشت دستگیری و کمک می کند ولی همچنان نگاه جامعه به او منفی ست.

بریده کتاب  جلد اول:

ص۳۰: ژان والژان گریان و لرزان وارد زندان شد و عبوس و سنگدل از آن بیرون آمد. اینک او کینه ی جامعه را به دل گرفته بود. چرا که جامعه را مسئول سرنوشت شوم خود می دانست. به نظرش نوزده سال زندان بخاطر قرصی نان، واقعا ظالمانه بود.

بریده کتاب(۲):

ص۴۶: کوزت هنوز پنج سالش نشده بود که کلفت خانه شد. دنبال کاری این طرف و آن طرف می رفت، اتاق ها، حیاط و جلوی در مسافرخانه را جارو می کرد، ظرف ها را می شست و حتی بارهای سنگین را حمل می کرد. در این موقع تناردیه ها حتی بیش از گذشته حس می کردند که حق دارند با کوزت اینطور رفتار کنند، چون مدتی بود که مادر کوزت فراموش کرده بود هزینه ی ماهانه ی دخترش را بفرستد و چند ماهی به آنها بدهکار بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۹ ، ۱۰:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۰۰ ق.ظ

لحظه ای درنگ

کتاب لحظه ای درنگ : سبکی نو در آموزش مهارت هایی جذاب در زندگی

کتاب لحظه ای درنگ
نویسنده: مریم ادیب
انتشارت قرآن و اهل بیت نبوت علیهم السلام

بریده کتاب:

از اولین چیزهایی که باید برای کنار آمدن با دنیا باور کنیم این است که بسیاری از امور دنیا مطابق میل ما پیش نمی ‌رود….
اسیر و بیچاره کسانی هستند که یاد نگرفته اند در این دنیا «نه» بشنوند، همان هایی که دیگران را اسیر و بیچاره خواسته های خود کرده اند.

بریده کتاب(۲):

از ما عمل چندانی نخواسته اند!
مهم تر از عمل کردن، «عمله نکردن» است!
تقوا یعنی عمل گناه را مرتکب نشدن!
همه می ‌پرسند چه کار کنیم؟ من می‌ گویم: بگویید چه کار نکنیم؟ و پاسخ این است: گناه نکنید!
شاه کلید اصلی رابطه با خدا «گناه نکردن» است.

بریده کتاب(۳):

آرامش، هنر صرف نظر کردن از انبوه مسائلی است که ارزش فکر کردن ندارند.

بریده کتاب(۴):

دنیا، سرای مشکلات است اما آدم ها به دو طریق با مشکلات برخورد می ‌کنند. عده ای به روش یه توپ دارم قلقلیه، … می ‌خورند زمین و هوا می‌ روند… عده ای هم مثل هندوانه می‌ خورند زمین و پخش می ‌شوند.
بستگی دارد که هر مشکلی را فرصت ببینی یا تهدید؛
به این ترتیب یا با مشکلات رشد می ‌کنی و از زمین خوردن ها درس های خوب می‌ گیری یا اینکه غش می‌ کنی و دیگر بلند نمی ‌شوی.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۹ ، ۱۰:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۰۰ ق.ظ

خال سیاه عربی

کتاب خال سیاه عربی
نویسنده: حامد عسگری
انتشارات امیر کبیر

معرفی:

“خال سیاه عربی” داستان یک سفر غیر منتظره است به جایی که خیلی‌ها سال ها در حسرت رفتن به آنجا می ‌سوزند. داستان سفری است به قطعه ‌ای از بهشت پر از نشانه ‌هایی از بهشتیان…
قلم روان و سادگی و صمیمیت نوشتار کتاب، آنقدر تو را جذب می کند که باور نمی کنی ساعت هاست کتاب را دست گرفته‌ ای و زمین نگذاشته ‌ای. ضمن اینکه همه‌ اش دوست داری کسی پیشت نشسته باشد و تو قسمت هایی از کتاب را برایش بلندخوانی کنی تا لذت خواندنش را به دیگران هم منتقل کنی.

بزرگ‌ ترین نقدی که می ‌شود برای این کتاب گفت این است که از طرفی حیف است که همه ‌اش را در یک روز بخوانی؛ و باید آرام آرام در خواندن پیش بروی.
و از طرف دیگر آنقدر جذاب است که نمی توانی کتاب را زمین بگذاری و یک شبه تمامش خواهی کرد.
بگذریم از نقدهای ریز و درشتش…

بریده کتاب:

من توی هفت سالگی ‌ام عاشق خدایی شده بودم که نیش حاج معصومه را زنده می‌ کند، با دستور او، عروس خاله عالیه بچه ‌اش می ‌شود، و اگر صدایش کنم از ته دل، کاری می‌ کند استقلال گل نخورد.
گرم بندگی و پرستیدن همین خدا بودم که خبر رسید بی ‌بی صدیقه قرار شده با حاج میرزا محمدش بروند خانه خدا. هیچ جوره توی کتم نمی ‌رفت‌. یعنی مثلا چه‌ جوری؟ اصلاَ خانه خدا کجا هست؟ مگر این خدا همه‌ جای دنیا نبود؟ پس حالا یک ‌کاره خانه ‌دار شده؟ چه حرف ‌ها؟! یعنی خدا گفته بلند شوید بیایید منزل در خدمتتان باشیم؟!

بریده کتاب(۲):

نمی ‌دانم چقدر طول کشید که به خانه رسیدم. آنقدر دیر شده بود که هیچ سوپری و شیرینی فروشی ‌ای باز نمانده باشد. دست خالی رفتم توی خانه. سفره پهن بود برای من. با همسرم چشم توی چشم شدیم و بغضم ترکید.
صدای گریه ‌ام همه را براق کرد که چی شده؟ نه به آن شدت، ولی مثل جوکر می ‌خندیدم؛ از آن خنده‌ ها که گاهی اشک غالب می شود و گاهی خنده. همه می ‌پرسیدند: “چی شده؟” و تمام توانم را توی لب هایم جمع کردم که بتوانم کلمه تولید کنم و فقط رمقم با یک جمله رسید: “دعات مستجاب شد. من هم امسال میام حج.”

بریده کتاب(۳):

رسیده ‌ام پشت دروازه بقیع.
زنان و دختران هم‌ خاک و هم ‌ریشه ‌ام، ایرانی ‌ها، دارند به رسول خدا سلام می دهند.
شاید دارند گله می کنند که راهشان نمی ‌دهند.
خودشان می‌ گویند جنت البقیع.
این چه جنتی است که نگهبان‌ هایش صدا بلند می‌ کنند به نه گفتن با عتاب؟
بد توی پرم خورده.
برای کسی که سی ‌وچند سال است مشهد و کربلا رفته و کمتر از گل نشنیده، خیلی زور دارد یکی با باطوم‌ به ‌کمر و لباس پلنگی بگوید:
” نه، برو!” و پررو پررو در را هم ببندد.
پشت‌ بیل خورده ‌ام انگار. برمی گردم رو به گنبد سبز و می ‌گویم: “چه وضع است آقاجان؟”

بریده کتاب(۴):

یک ضرب المثل انگلیسی می گوید “کلمه ها می توانند شما را بکشند” “حرِّک زائر” داریم تا “حرِّک زائر!”
یکی توی کربلا می شنوی و یکی توی بقیع.
آن حرّک‌ها برای این است که سریع بروی که زیارت به بقیه هم برسد و این حرّک ‌ها برای این است که غربت ‌افزایی کند.
خیلی حرف است که یکی با چوب‌ پر لطیف و رنگی آرام بزند روی شانه ‌ات با خنده بگوید “برو” و یکی با باطوم و پوتین و لباس پلنگی بگوید “حرّک زائر” و بزند زیر دوربینت.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۹ ، ۱۰:۰۰
نمکتاب ...
سه شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن : یک نو اندیشی قرآنی با رویکردی اجتماعی

 

طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
نویسنده: سیدعلی خامنه ای
انتشارات صهبا

بریده کتاب:

انفاق یعنی پر کردن خلأها و نیازها… «و مما رزقناهم ینفقون» یعنی چه؟ یعنی مؤمنین آن کسانی هستند که از آنچه ما به آنان روزی کرده‌ ایم، اسم مال در آن نیست؛ از پول ‌هایی که به آن ‌ها داده ایم؟ نه؛ فرق نمی ‌کند، از پولی که دادیم، از عمری که دادیم، از فرزندی که دادیم، از آبرویی که دادیم، از توان جسمی که دادیم، از زبانی که دادیم، از فکر و مغزی که دادیم، از همه ی امکاناتی که دادیم فرمود «ما رزقناهم» از هر آنچه ما به آن‌ ها روزی داده ‌ایم، چه می کنند؟ انفاق می کنند. یعنی به جا خرج می ‌کنند، نه هر خرج کردنی. یکی از نشانه‌ های مؤمن است. ص ۷۴

بریده کتاب(۲):

اساسی‌ ترین نقاط یک فلسفه فکری که الهام ‌بخش یک زندگی فردی و اجتماعی بشود، همین است: «ربنا ما خلقت هذا باطل»…لذا می ‌گوید پروردگار ما، تو این آسمان و زمین را، این ‌همه غوغا را، به بیهوده و پوچی نیافریده ای، سبحانک که تو از این منزه و پیراسته‌ ای که کار بیهوده بکنی؛ پس من مسئولیتی دارم، پس باید راهی را بپیمایم، پس من در مقابل این نظم عجیب و شگفت‌آور، یک نقطه ای هستم و برای کاری. در این قسمت عجیب، یک جایی هم من دارم که اگر آن‌جا را به ‌صورت درست و صحیح، آن عمل را به ‌صورت آن‌ چنانی که تو خواسته ای انجام ندهم، این نظم را خراب کرده ‌ام. ص۹۱

بریده کتاب(۳):

در دین، شما سختی و فشار و صعوبتی هم قرار نداده، فشاری نیست. این ‌قدرها هم سنگین نیست این‌ بار، آن ‌قدرها برداشتنش عذاب و شکنجه ندارد، قابل تحمل است. بر شما در کار دین حرجی، صعوبتی، فشاری قرار نداده، این بار را به شما دادیم برای چه؟ تا چه بشود؟ «لیکون الرسول شهیدا علیکم و تکونوا شهدا علی الناس»؛ مسئول مستقیم شما پیغمبر است و مسئول همه بشریت شمایید. تا پیامبر بر شما گواه و مراقب و دیده‌ بان باشد و شما بر بشریت گواه و مراقب و دیده ‌بان باشید. شما زمامداران بشرید، شما اداره‌ کنندگان بشریتید، شما دیده ‌بانان این قافله اید. ای قافله ساران به خواب نمانید. ص۱۰۷

بریده کتاب(۴):

خواستن خدا یعنی چه؟ شما اگر چنانچه خواستید، تصمیم گرفتید، پای یک سخنرانی هدایتگر و روشنگر نشستید و هدایت شدید، خدا خواسته بود که هدایت بشوید. همین شما اگر تنبلی کردید، اگر سستی کردید، اگر راه فهمیدن را روی خودتان بستید، خدا اراده کرده بود که شما نفهمید. اراده کردن خدا به این معناست که وسایل اسباب عادی پیش آمده یا نیامده، اگر با اراده شما با خواست شما وسایل به علل عادی پیش آمده برای انجام گرفتن این معلول، اینجا خدا خواسته، اگر چنان چه شما نخواستید پیداست که خدا نخواسته؛ نه اینکه نخواستن خدا موجب بشود بشود که شما اراده نکنید، نه، شما در اراده کردن آزادید. خدا نخواسته یعنی علت لازم مترتب نشده، این معنی خدا نخواسته. ص۱۲۶

بریده کتاب(۵):

ایمان باید با تعهد و عمل توأم باشد، تعهد آفرین باشد و زاینده ی عمل و نه یک باور خشک و خالی در دل و در مغز. دیگر این بود که مؤمن متعهد، آن وقتی مؤمن است که ایمانش گاه‌ گاهی نباشد، فرصت‌ طلبانه نباشد، نفع طلبانه نباشد، بلکه همیشگی باشد، همه جایی باشد و همگانی باشد، همه ‌جانبه باشد. ص۱۳۹

بریده کتاب(۶):

به دغدغه ‌ها و وسوسه ‌های درونی دقت کنید که توان فرساتر از عامل‌ های بازدارنده برونی است … این عامل بازدارنده خارج از وجود انسان است. یک وقت هست که از درون انسان را می ‌پوساند، در او تردید ایجاد می کنند، جلوی راه را نمی‌ بندند، راه باز است، اما توان رفتن، اراده رفتن، تصمیم حرکت، امکان تلاش را از انسان می ‌گیرند، این بدتر است. چرا می‌ روی؟ فایده ‌ای دارد؟ شاید نرسیدی، شاید در راه دزدی رسید، شاید گرگ آمد، به چه مجوزی می ‌روی؟ نمی خواهد بروی. این مانع، این وسوسه، این دغدغه بمراتب توان فرساتر است از چوبی که وسط راه بگذارند، بگویند نمی گذاریم بروی. ص۱۴۳

بریده کتاب(۷):

به جای این که سعی ‌تان این باشد که جزء را تمام کنید یا سوره را تمام کنید، سعی ‌تان این باشد که قرآن را بفهمید. همچنانی که در روایت از امام علیه السلام است یا از پیغمبر خدا صلی ‌الله علیه که همت شما حین تلاوت قرآن این نباشد که سوره را تمام کنید یا جزء را تمام کنید.
می ‌خواهد تمام بشود، می ‌خواهد نشود، یک آیه بخوانید؛ با تدبر، با دقت. ص ۱۵

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

کتاب یادت باشد

 

یادت باشد

 

یادت باشد
محمد رسول ملاحسنی
درباره شهید حمید سیاهکالی مرادی
نشر شهید کاظمی

بریده کتاب(۱):

به حمید گفتم : « پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه ! من منظورت رو می‌فهمم»… با همان صدای دلنشینش چندباری بلند گفت : « یادت‌ باشه ! یادت باشه !».
لبخندی زدم و گفتم : « یادم هست ! یادم هست !»

بریده کتاب(۲):

فردا که تماس گرفت از من خواست شعری که دیشب فرستاده بود را برایش بخوانم،
شعرهایش ملودی و آهنگ خاص خودش را داشت، از خودم من ‌درآوردی یک آهنگ گذاشتم،
صدایم را صاف کردم و شروع کردم به خواندن،
همه هم غلط و در هم‌بر‌هم !
دست‌ هایم را تکان می‌ دادم ولی هر کاری کردم نتوانستم ریتم شعرش را به خوبی دربیاورم،
حمید گفت : « تو با این شعرخوندن همه احساس من رو کور کردی » ، دو نفری خندیدیم،
گفتم : « خب حمید من بلد نیستم خودت بخون »
خودش که خواند همه‌چیز درست بود،
وزن و آهنگ و قافیه سرجایش بود،
وسط شعر ساکت شد، گفت : «عزیزم من می‌خونم حال نمی ده، تو بخون یکم بخندیم !»

بریده کتاب(۳):

فردای روزی که حرکت کرده بود هنوز از روی سجاده نمازم بلند نشده بودم که تماس گرفت،
گفت :« اینجا یه بوته گل یاس توی محوطه اردوگاه آموزشی هست،
اومدم کنار اون زنگ زدم، این گل بوی سجاده‌‌ ی تو رو میده‌ »
گل یاس خشکیده داخل سجاده ‌ام را برداشتم بو کردم و گفتم : « خوبه پس قرارمون توی این سه ماه هر شب کنار همون بوته‌ یاس !» (صفحه‌ی ۱۱۰ و ۱۱۱)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۹ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

افغانستان تا لندنستان

 

نقد کتاب از افغانستان تا لندنستان: آیا این کتاب واقعا اعترافات یک جاسوس و نفوذی است؟

 

نقد کتاب از افغانستان تا لندنستان

خلاصه ای از کتاب:

داستان مربوط به پسری مسلمان است، که به همراه خانواده‌ اش در شمال  آفریقا زندگی می کند.

پدر خانواده که از تامین معاش زندگی شان ناتوان است؛

این پسر را برای ادامه تحصیل به یکی از مدارس مسیحی در اروپا می فرستد.

در همین زمان مادر خانواده به علت بداخلاقی های پدر، از او جدا می شود.

به همین علت پسر بعد از بازگشت به خانواده حسی را که به کشور و خانواده ‌اش داشته از دست می ‌دهد .

و به‌ دلیل تحصیل در مدرسه ای مسیحی اهل روابط نامشروع، خوردن شراب و تغییر در سبک و ظاهر زندگی می ‌شود.

با این تفاوت که برادر بزرگترش نسبت به اسلام تعصب خاصی داشته

و مرتباً از پسر تقاضا می کرده که به اسلام برگردد و از کارهای اشتباهش دست بردارد،

پسر بخاطر صحبت های برادرش و بدون اراده و خواست قلبی دوباره شروع به نماز خواندن می کند.

اما وقتی به اروپا بر می گردد به روش قبل خود رفتار می نماید تا جایی که حتی به فروش مواد مخدر روی می ‌آورد.


بعد از مدتی که پسر به خانه رفت و آمد می ‌کند،

متوجه تبدیل خانه به پایگاهی نظامی برای گروهی به اسم جهاد اسلامی می ‌گردد،

گروهی که هم به دنبال خرید اسلحه بودند،

هم سعی می کردند افکار خودشان را از طریق مجلات به دست مردم برسانند.

با این حال پسر سکوت کرده و حتی گاهی برای خرید تسلیحات به آنها کمک می ‌کند.

و در این میان برای آسیایی ها هم در خرید اسلحه واسطه گری می کند؛

و سود این کار را برای خودش هزینه می ‌کند.

این ماجرا تا زمانی که پسر احساس خطر می کند ادامه پیدا می کند

و او به سفارت فرانسه پناهنده می شود.

آنجا درخواست می کند تا به مادر و برادر کوچکش پناهندگی بدهند و فرانسه قبل از این کار از او می خواهد تا برایشان جاسوسی بکند.

ریزبینی های مهمی از رمان از افغانستان تا لندنستان :

فضای داستان به شکلی رقم خورده که گویا

اصلاً سازمان جاسوسی فرانسه از این جریانات اطلاعی نداشته و اخبار را توسط این پسر دریافت می کرده

و البته با وجود خدماتی که این پسر در اطلاع رسانی به سفارت فرانسه انجام می دهد،

فرانسه به او خیانت می کند ،

ولی این اتفاق در داستان خیلی کمرنگ بیان شده به شکلی که مخاطب حق را به طرف فرانسوی می دهد.

در جریان یک بمب گذاری که در فرانسه اتفاق می‌افتد،

پلیس فرانسه اهالی خانه را بازداشت می‌کند اما پسر موفق به فرار می شود.

و دستگاه اطلاعاتی فرانسه را تهدید می کند و اجبارا ماموریت می گیرد و به افغانستان می رود و عضو گروه های جهادی در این کشور می شود.

در نگاه پسر اعضای گروه های جهادی اشخاصی مومن، باتقوا و عامل به معارف دین، اهل ورزش و محبت کردن به هم هستند

و این اخلاق و مرام باعث شده بود از کشورهای مختلف برای عضویت در این گروه به افغانستان مهاجرت کنند از جمله کشورهای چین، انگلیس و…

او مدتی در افغانستان زندگی می کند

و پس از اطلاع از تمام اسرار و چم و خم فعالیت های این گروه جهادی و نحوه ساخت اسلحه توسط آنها،
اظهار خستگی کرده، به فرانسه باز می‌گردد.

و درباره این که می خواهد ازدواج کند صحبت می کند.

سفارت فرانسه از او می خواهد درباره نحوه ساخت اسلحه توسط گروه جهادی به آنها اطلاعات بدهد

و فرانسوی ها  از شنیدن نحوه کار این گروه و اینکه مسلمانان با هم اختلاف دارند و مرتباً در پی کشتار هستند اظهار تعجب و بی اطلاعی می کنند

و از پیشرفت گروه جهادی شگفت زده می شوند.

نکاتی مهمی که در این داستان به چشم می خورد:

۱. این که اروپایی ها مردمان خوب و متمدنی هستند.

و از نحوه پخش اسلحه در اروپا میان مسلمانان به هیچ وجه اطلاع ندارند.

این رمان کلا غرب و آمریکا را در تشکیل گروه طالبان بی طرف دانسته،

به نحوی که حتی این طور نشان می دهد که اروپایی ها اخبارشان را توسط این پسر دریافت می‌کردند.

۲. در این داستان علت کشتار مسلمانان را خود مسلمانان معرفی شده

و اختلاف دیدگاه بین آنها را دلیلی برای کشتار و خونریزی میان خودشان می‌داند.

۳. در سیر داستان گروه جهادی که در افغانستان مشغول به فعالیت هستند را افرادی باتقوا و اهل محبت به همدیگر معرفی می کند.

با این اوصاف

چه کسانی در افغانستان پاکستان و کشورهای دیگر عامل کشتار عده زیادی از مسلمانان و غیرمسلمانان شدند؟

۴.  آن چیزی که مسلمانان از آن به عنوان استکبار یاد می کنند در حقیقت توهمی بیش نبوده و خودشان عامل مشکلات و گرفتاری های خودشان هستند.

۵. در داستان هیچ اشاره ‌ای به اینکه مسلمانان اسلحه ها و مواد اولیه برای انفجار را از کجا تهیه می کردند نشده

و اینکه اصلاً به نقش اروپا در تشکیل طالبان اشاره نشده

و روسیه به عنوان کشوری که باید مسلمانان هدف شان را به سمت او متمرکز کنند معرفی می شود.

۶.  در این داستان سعی شده دستگاه های امنیتی اروپا را بدون پیچیدگی و هیچ گونه قصدی برای آزار مسلمانان نشان دهد.

آنها گویا فقط به دنبال امنیت مردم خودشان هستند .

و هرگونه برخورد آنها با مسلمانان برای تامین امنیت مردم خودشان است.

۷. با توجه به نقش آفرینی اسرائیل در تمام اتفاقاتی که در جهان مربوط به مسلمانان است،

در این داستان هیچ گونه اشاره ای به اسرائیل، نقش او و کارهای ضد بشری او نشده تنها به روسیه به عنوان یک کشور استعمارگر اشاره می شود.

سخن آخر:

به هر حال این کتاب نه اعترافات یک جاسوس و نفوذی است

بلکه این طور به نظر می رسد که کتاب از افغانستان تا لندنستان یک کتاب ساختگی باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...