نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳۱ مطلب با موضوع «3. کودک :: کودک - 5 تا 7 سال» ثبت شده است

دوشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

مداد رنگی های هفته

مداد رنگی های هفته: کودکانمان را با آقای مهربانی آشناتر کنیم.

مداد رنگی های هفته: کودکانمان را با آقای مهربانی آشناتر کنیم.

بریده کتاب:

روزهای پنج شنبه من زرد است، درست مثل گل های نرگسی که توی باغچه حیاط مادرجان است.
همیشه روز پنج شنبه که می شود، من و مامان و بابا می رویم خانه ی مادرجان. من خانه ی مادرجان را خیلی دوست دارم، چون آنجا می توانم هرچقدر دوست دارم بازی کنم و بدوم. همیشه وقتی گل های نرگس باغچه ی مادرجان را می بینم، یاد امام زمان علیه السلام و مادر مهربانشان می افتم.
مادرجان می گوید: ((اسم مادر امام زمان علیه السلام هم‌ نرگس است.)) من اسم نرگس  را خیلی دوست دارم و دلم می خواهد اگر یک روز خواهردار شدم، اسمش را نرگس بگذاریم. آن وقت من و آبجی نرگسم دوتایی باهم بازی می کنیم. من هیچ وقت آبجی نرگسم را اذیت نمی کنم. آخر می دانم اذیت کردن کار خیلی بدی است و امام زمان علیه السلام هم آدم هایی ک کار بد می کنند را، دوست ندارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
يكشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

نقاشی های کوچک به آقایی بزرگ

نقاشی های کوچک به آقایی بزرگ: سخنانی کودکانه، شیرین و جذاب با امام زمان

نقاشی های کوچک به آقایی بزرگ: سخنانی کودکانه، شیرین و جذاب با امام زمان

 

نقاشی های کوچک به آقایی بزرگ : فاطمه وفایی

معرفی:

شاید برخی هایمان انقدر امام زمان را از خود دور ببینیم که تصورش هم برایمان سخت است که صریح و ساده با امام گفت و گو کنیم شاید چون گناهانمان را مانع می بینیم یا شاید چون از لطف امام بی خبریم، اما کوکانمان اینگونه نیستند با قلب صاف و صفای باطنی که دارند می توانند با امام ارتباط برقرار کنند.
در این کتاب با زبان کودکانه چندین نامه به امام نوشته شده است با نقاشی هایی که خود بچه ها آن را کشیده اند.

بریده کتاب:

سلام باباجان!
در روز نیمه ی شعبان، سخنران می گفت: چون شما از احوال همه خبردارید، می دانید در دنیا به خیلی از آدم ها ظلم می شود، برای همین هم خیلی وقت ها غصه می خورید و غمگین هستید.
من هم غصه ی شما را می خورم و برای سلامتیتان صدقه می دهم.
اگر می بینید خورشید توی نقاشی ام می خندد و گل هایمان شاد و رنگارنگ هستند، دلیلش این است که خواستم شما برای یک لحظه ام که شده با دیدن آن ها شاد شوید.

 


ابوالفضل خدابنده نه ساله
از قم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۵:۲۵ ب.ظ

پیرامورا پدربزرگ مورچه ها

پیرامورا، پدربزرگ مورچه ها : شیوه تفکر در مسیر درک اعتقادات درست دینی

پیرامورا، پدربزرگ مورچه ها : شیوه تفکر در مسیر درک اعتقادات درست دینی

پیرامورا، پدربزرگ مورچه ها : حمیدرضا اشترانی، اندیشه پویا

معرفی:

مجموعه داستان مورچه متفکر شیوه تفکر در مسیر درک اعتقادات درست دینی را به کودک شما می آموزد.
و آنان می توانند حقایق عالم و وجود خودشان را به درستی درک کنند. این روش تربیتی، خودکشفانه نام دارد.
این داستان مسیری در چینش مواد تفکری در پیش روی کودک قرار می دهد تا او بتواند جهانی را که در آن زندگی می‌کند به شکل صحیح و منطقی ببیند و درست و دقیق بفهمد.

 

بریده ای از کتاب:

پیرامورا مطالعه کردن را دوست دارد. اما هیچ کدام از بچه هایش سواد ندارند... او تصمیم گرفت ما نوه هایش را با خداندن و نوشتن آشنا کند. از پدر و مادر های ما خواست تا ما را هر روز یک ساعت به خانه اش ببرند...

یک روز پیرامورا سر کلاس از بچه ها خواست تا آرزو هایشان را بگویند... هرکس آرزویی داشت بالاخره نوبت من شد... من گفتم: «آرزو داردم تا در خانۀ کشیش مهربان زندگی کنم. هر روز صبح با صدای او بیدار شوم. با صدای او بخوابم». با شنیدن آروزی من پدربزرگ به فکر فرو رفت.....

 

نویسنده: حمیدرضا اشترانی - سعیده روشن ضمیر

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۷:۲۵
نمکتاب ...
سه شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۵:۰۶ ب.ظ

گربه کنجکاو و شب پره

برای کودکان کنجکاو: گربه کنجکاو و شب پره

برای کودکان کنجکاو: گربه کنجکاو و شب پره



namaktab.ir


خلاصه کتاب: شب پره و گربه باهم همراه می شوند و دربارۀ نور و خواص آن صحبت می کنند.


برشی از کتاب: گربه کنجکاو از روی پله ها پایین آمد و به آسمان پرستاره نگاه کرد. شب پره هم کنار او آمد و گفت: «ستاره ها را فقط در شب می توان دید»....خورشید هم یک ستاره است، اما چون از ستاره های دیگر به زمین نزدیک تر است، نورش از دیگر ستاره ها درخشان تر است و بزرگ تر به نظر می رسد.


نویسنده: جف وارینگ

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۷:۰۶
نمکتاب ...
دوشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۷، ۰۶:۱۶ ب.ظ

گردنبند عجیب

کتاب گردنبند عجیب : داستان شیرینی از مادرِ مهربانی ها از زبان گردنبند ایشان

 

کتاب گردنبند عجیب
نویسنده: غلامرضا آبروی
انتشارات: نشر حضور

معرفی:

مادر منشأ محبت است، و حضرت فاطمه ما

در تمام ما
نوجوان و جوان امروز بی پناه و سرگردان است چون مادر حقیقی خود را نمی شناسد و از محبت او به خود بی خبر است
اگر در کودکی او را با حضرات معصومین آشنا کنیم منبع و ملجأ خوبی را به او معرفی کرده ایم
این کتاب داستان شیرینی از مادرِ مهربانی ها حضرت زهراست که از زبان گردنبند حضرت روایت شده است…

خلاصه:

مجموعه کتابهای آفتاب، حاوی قصه های شیرین و دلنشین از چهارده معصوم✨ (علیه السلام) است.
کتاب 📒گردنبند عجیب، از این مجموعه، داستانی از زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها ✨ می باشد.
این کتاب، داستان گردنبندی📿 است که حضرت در راه خدا✨ به یک نیازمند داد.

بریده کتاب:

پیرمرد وارد مسجد🕌شد و به طرف پیامبر صلی الله وعلیه وآله✨ رفت، سلام کرد وگفت:
_ای رسول خدا!✨ من پیرمردی فقیر وگرسنه ام، چند روز است که غذا🥘 نخورده ام .
پیامبر(ص)✨ از دیدن او غمگین شد فکری🤔 کرد و گفت:
من چیزی ندارم که به تو بدهم. ولی تو رابه خانه ی🏠 کسی می فرستم که نزد خدا و پیامبر، عزیز😍 است….

بریده کتاب(۲):

فقیر به طرف مسجد رفت و دوباره خدمت پیامبر رسید اما اینبار چهره اش غمگین نبود، با لبخند مرا به پیامبر نشان داد و گفت: ای رسول خدا! دختر شما این گردنبند را به من بخشید تا بفروشم.
اشک در چشم های پیامبر جمع شد، اما فقیر نمی دانست که آن اشک، اشک خوشحالی است.

بریده کتاب(۳):

من که از دوری فاطمه دلم گرفته بود، خوشحال شدم.
اگر عمار یاسر مرا می خرید در مدینه می ماندم و خیلی از دخترِ پیامبر دور نمی شدم.
از طرفی خوشحال بودم که قیمت من هم بالا رفته بود، فقط ثروتمندان می توانستند گردنبندی به این قیمت بخرند، حالا من گردنبند با ارزشی شده بودم.

مرتبط با کتاب گردنبند عجیب 👇🏻👇🏻👇🏻

بیشتر بخوانیم…
کتاب دست های نیرومند : دفاع شیرین و جانانه امام علی(ع) در دوران کودکی از پیامبر اکرم

بیشتر ببینیم…
کلیپ کتاب مادر: دعوتید به یک خانه باصفا

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۷ ، ۱۸:۱۶
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۷، ۰۷:۲۴ ب.ظ

میرزا کوچک خان




برشی از کتاب:
آن روز میزرا کوچک خان جنگلی سوار بر اسبش، تنهای تنها در میان جنگل های شمال پیش می رفت. باد سردی می وزید و برگ های زرد درختان را بر زمین می ریخت. سربازان دشمن به دنبال میرزا بودند....

امیرحسین فردی
دربارۀ کتاب:
ما در مسیر زندگی پرپیچ و خم خود، نیاز به «سرمشق» داریم تا این مسیر را راحت تر طی کنیم!
مجموعه «قطره و دریا» ما را با سرگذشت انسان های بزرگی چون میرزا کوچک خان جنگلی آشنا می کند.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۷ ، ۱۹:۲۴
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۶، ۰۹:۳۴ ب.ظ

شیرین ترین دیدار



«شیرین ترین دیدار و پنج قصه دیگر» روایت کننده داستان های زیبا از
رفتار ائمه اطهار (ع) با نیازمندان است...

برشی از کتاب:
مرد فلج بود. با دو عصایی که زیر بغلش گرفته بود، آرام آرام راه می رفت. خسته شده بود....بالاخره کنار خانۀ پیامبر ایستاد....با لبخندی شیرین در زد. پیامبر با صدای در از جا بلند شد. بعد از چند لحظه همراه مرد بیمار وارد اتاق شد....
محمود پوروهاب
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۶ ، ۲۱:۳۴
نمکتاب ...
سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۰۳ ب.ظ

اخمویی که لبخند زد



خرس کوچولو عضو جدید مدرسه جنگل بود. معلم بسیار به خرس کوچولو توجه میکرد و مراقب رفتار او بود. خرس کوچولو با هم کلاسی هایش اخمالو بود. معلم از خرس کوچولو خواست تا از مهارت ماهی گیری خودش به بقیه یاد دهد و این باعث شد تا خرس با بقیه حیوانات بیشتر دوست شود....

مژگان میرمحمد صادقی


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۰۳
نمکتاب ...
سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۶، ۱۰:۴۵ ب.ظ

اول میگم بسم الله

کتاب اول میگم بسم الله :بیان یک مفهوم اصیل و مهم با زبان شیرین شعر


ما همیشه به یاد او که تمام زیبایی ها از اوست هستیم...و در تمام کارها از او یاری می خواهیم و لب هایمان را با نام قشنگ او باز می کنیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۴۵
نمکتاب ...
يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۶، ۰۸:۱۸ ب.ظ

چرا خدا به زرافه گردن دراز داد؟




گورخری بخاطر دراز بودن گردن زرافه همیشه اورا مسخره می کرد.
 دوست او یعنی گوزن با او صحبت کرد؛ گورخر به اشتباهاتش پی می برد و از زرافه معذرت خواهی میکند...

حیدری ابری

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۶ ، ۲۰:۱۸
نمکتاب ...