نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نشر حضور» ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۹، ۰۱:۳۲ ب.ظ

بال های فرشته

کتاب بال های فرشته
نویسنده: غلامرضا آبروی
انتشارات: نشر حضور

معرفی:

معمولاً بچه های ما از امام حسین تنها داستان عاشورا را شنیده اند
این کتاب داستانی در وصف ولادت امام حسین است که شیرین و زیباست…
از دست ندهید.

بریده کتاب:

فطرس گفت: راستی چه خبر شده که فرشتگان به زمین آمده اند؟ مگر روز قیامت رسیده است؟
جبرئیل گفت: نه قیامت نرسیده است. پیامبر اکرم صاحب فرزندی شده و ما برای گفتن تبریک نزد ایشان می رویم. فطرس لبخندی زد و آه کشید.
به به! چه خبر خوشی! کاش من هم می توانستم در این ‌شادی بزرگ با شما شریک باشم. جبرئیل گفت: این نوزاد گرامی است و نزد خدا بسیار عزیز است…
فطرس گفت: مرا با خود می برید؟ شاید آن نوزاد برای من دعا کند تا خدا مرا ببخشد…

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۹ ، ۱۳:۳۲
نمکتاب ...
يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۵:۰۰ ب.ظ

سرگذشت پیامبران

کتاب سرگذشت پیامبران : از اهالی آسمان... به گوشم، اخباری متفاوت از آنچه در زمین است
 

کتاب سرگذشت پیامبران: از اهالی آسمان… به گوشم، اخباری متفاوت از آنچه در زمین است

 

کتاب سرگذشت پیامبران (سلام الله علیهم)
نویسنده: لطیف راشدی
انتشارات: موسسه انتشارات حضور

معرفی:

اینجا آسمان است
صدای من را ازآسمان می شنوید.
هرکس می خواهد اخباری متفاوت از هرچه در زمین است رابشنود، با ما بیاید به سرزمین آسمانی ها. (انبیاء الهی)

بریده کتاب:

روزی حضرت ادریس اصحاب خود راجمع کرد وبه آن ها گفت: فرزندان حضرت آدم روزی در محضر آن حضرت اختلاف کردند که بهترین خلایق کیستند؟ برخی گفتند: حضرت آدم-….
برخی گفتند:فرشتگان…
برخی گفتند:جبرئیل امین…
در این باره سخن به درازا کشید تا اینکه خود آدم به آنها رو کرد وفرمود: آنچه شما گفتید هیچ کدام درست نیست، وقتی خدا من را آفرید وروحش را در من دمید برخاستم ونشستم و دیدم در عرش پروردگار پنج نور که در نهایت عزت و زیبایی و شکوه و کمال هستند به گونه ای که مرا شیدای انوار درخشش خود کردند به خدا گفتم اینها کیستند؟
فرمود: این ها بهترین خلایق من و واسطه های بین من وخلقم هستند. اگر اینها نبودند، آسمان و زمین وبهشت و دوزخ وخورشید وماه را نمی آفریدم، عرض کردم نامشان چیست؟ فرمود به عرش بنگر. دیدم ناگهان این نام های پاک را دیدم: محمد علی فاطمه حسن حسین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۲۴ ب.ظ

دست های نیرومند

کتاب دست های نیرومند : دفاع شیرین و جانانه امام علی(ع) در دوران کودکی از پیامبر اکرم

کتاب دست های نیرومند : دفاع شیرین و جانانه امام علی(ع) در دوران کودکی از پیامبر اکرم

 

 

کتاب دست های نیرومند : غلامرضا آبروی، نشر حضور

 

معرفی:

گاهی انسان‌ دستش، پایش، چشمش، زبانش، قلمش، خلاصه تمام افعالش برای یاری دین خدا و یاری و دفاع از حجت خداست…
داستان دست های نیرومند، داستان دفاع شیرین و جانانه امام علی علیه السلام در دوران کودکی از پیامبر اکرم است مقابل کودکانی که ایشان را می آزردند.
داستانی ساده و روان که بر جان و دل کودک می نشیند

بریده کتاب(۱):

پسر بزرگتر گفت: او محمد است، زود باشید سنگ جمع کنید.
یکی از بچه ها گفت: پدرم می گوید او دیوانه است، خدایان ما را قبول ندارد.
پسر بزرگتر گفت : پدر من نیز همین را می گوید و سفارش کرده که هر جا او را دیدید با سنگ بزنید.
پسر بزرگتر سنگی برداشت و دستش را بالا آورد تا سنگ ها را به سوی پیامبر پرتاب کنند…

بریده کتاب(۲):

علی با خشم به آن ها نگاه کرد و گفت:هر کس به رسول خدا آزار برساند سزایش همین است.
دو پسر گریه کنان از آنجا رفتند.
کوچه خلوت بود، خورشید در دل آسمان لبخند میزد و نور می پاشید، هیچ صدایی جز صدای نرم قدم های پیامبر وعلی در کوچه نمی آمد…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۲۴
نمکتاب ...
يكشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۰۷ ق.ظ

آفتاب صفین

 

آفتاب صفین : غلامرضا آبروی، انتشارات حضور

 

 

خلاصه کتاب:
از ارسال پیک به سمت معاویه از جانب امیرالمؤمنین برای بیعت گرفتن و نپذیرفتن معاویه و احضار عمروعاص تا جنگ صفین و سیزده ماه طولانی شدن جنگ و صلح و داوری عمروعاص و ابو موسی اشعری با زبان داستانی ساده و شیرین به طور کامل توضیح داده شده است.

معرفی کتاب :
دلت میخواد بدونی چرا ما نتونستیم از ظهور امام زمانمون بهره ببریم؟
اون جنگی که قرآن رو بر سرنیزه کردن که در جریانش هستی؟ باورت میشه یه جنگ سرنوشت ما رو عوض کرد؟ اطلاعات من دراین باره خیلی کم بود اما با خوندن این کتاب...
اگه خیلی از اتفاقات تاریخی رو بدونیم الان با تطبیقشون با زندگی خودمون دوباره اشتباهات اون زمان ها رو تکرار نمی‌کنیم.چکار کنیم که معاویه و عمروعاص زمان رو بشناسیم و از خوارج نباشیم؟


برشی از کتاب:
قطعه(43)  معاویه با غرور و تکبر به قاصد چشم دوخت هرچه منتظر ماند قاصد مقابل او تعظیم نکرد. نگاهی تحقیر آمیز به سرتاپای قاصد انداخت و گفت ((علی به شما یاد نداده که در مقابل بزرگان تعظیم کنید؟))
قاصد نگاهش را به عمروعاص و عتبه و سپس به معاویه دوخت و گفت ((علی به ما آموخته که مسلمانان جز در مقابل خدا مقابل کسی تعظیم نمی کنند.))

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۰۷
نمکتاب ...