نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی(ره)» ثبت شده است

چهارشنبه, ۱۰ شهریور ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

قدرت معنوی

کتاب قدرت معنوی
نویسنده: دکتر روبین وودزورث کارلسن( اندیشمند، شاعر و خبرنگار کانادایی، نویسنده ۱۵ کتاب و تعداد زیادی مقالات معتبر )
مترجم: معصومه یوسفی

بریده کتاب:

۱-ص ۷
در بهمن ماه سال ۱۳۶۰ «روبین وودزورث کارلسن» اندیشمند، شاعر و خبرنگار کانادیی به ایران سفر کرد.
وی در این سفر به ملاقات امام خمینی در جماران رفت و لحظاتی نیز با رهبر انقلاب اسلامی خصوصی دیدار کرد.
در این دیدار کارلسن تحت تاثیر جاذبه معنوی امام قرار گرفت و مجذوب شخصیت ایشان شد.
وی سپس خاطرات خود از این سفر را به نگارش درآورد و از آن به عنوان زیباترین تجربه خود یاد کرد.

بریده کتاب(۲):

۲-ص۲۱
همینکه نگاهم به جایگاهی افتاد که خمینی صدها سخنرانی خود را در آن ایراد کرده بود، چشمانم آرامشی عینی، خلوص و طراوت حقیقی را مشاهده نمود که در آن فضا معلق بود، یا به بیان دقیق تر طیفی از انرژی ناب و شفاف که به نظر می رسید با آن چه در هتل محل اقامتمان و با هر فضای دیگری که در سفرهای قبل خود به ایران تجربه کرده بودم، متفاوت بود.
حتی مساجد نیز چنین خاصیت و چنین انرژی یک پارچه ای را در خود انعکاس نمی دادند.

بریده کتاب(۳):

۳- ص۲۵
همین که خمینی در آستانه در ظاهر شد، همه جمعیت به یکباره از جا برخاستند و فریاد زدند: «خمینی!»، «خمینی!»، «خمینی!»
پر هیجان ترین اظهار شعف و ادای احترام قلبی به یک انسان بود که تا کنون شاهد آن بودم.
همین که از در وارد شد، احساس کردم گردبادی از انرژی وزیدن گرفت، و او با آن ردای قهوه ای، عمامه سیاه و محاسن سفید، گویی همه ذرات ساختمان را به حرکت درآورد و‌ چنان توجهت را به خود جلب می کرد که هر چیز دیگری غیر از او، از جلوی دیدگانت محو می گردید.
او طیف سیالی از نور بود که در ضمیر آگاه تک تک حاضران حسینیه رخنه می کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
يكشنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

عبد صالح خدا

 

کتاب عبد صالح خدا : برش هایی از زندگی و سیره ی مبارزاتی امام خمینی

 

کتاب عبد صالح خدا ( برش هایی از زندگی و سیره ی مبارزاتی امام خمینی در بیانات آیت الله خامنه ای)
گرداورنده: موسسه ایمان جهادی
انتشارات: موسسه فرهنگی هنری ایمان جهادی

بریده کتاب عبد صالح خدا :

درس ایشان شلوغ ترین درس ها بود.
آن وقت در قم، بعد از درس آقای بروجردی، هیچ درسی به شلوغی درس ایشان نبود.
نزدیک پانصد نفر طلبه درس ایشان می رفتند‌، در حالی که درس های دیگر چهل، پنجاه نفر حداکثرش بود. ما این جا با آقای خمینی آشنا شدیم. ص۲۷

بریده کتاب(۲):

در طول تاریخ اسلام بعد از ائمه تا امروز، بنده هیچ یک از علما و بزرگان را سراغ ندارم که به قدر امام به جامعه اسلامی عموماً و به شیعه خصوصاً خدمت کرده باشد.
در طول تاریخ، علمای بزرگی بوده اند. بنده تا حدودی به شرح حال این بزرگان وقوف دارم و تا اندازه ای قدر کارهایشان را می دانم، اما کاری که این بزرگوار انجام داد، از نوع کار انبیا بود، نه از نوع کار علما. اگر چه علما ورثه انبیا هستند، اما غیر از این بزرگوار، عالمی که توانسته باشد شأن وراثت را تحقق بخشد نداشته ایم. ۷۲/۲/۲۷

آیا چنین کاری از دست یک انسان تربیت نشده، تهذیب نشده و با خود کار نکرده ساخته است؟
البته تصور نشود که امام، انسانی غیر عادی بودند. بگوییم پس ایشان غیر عادی بودند، ما چه کنیم؟
نه امام، غیر عادی و طبیعی نبودند. مثل ما یک انسان بودند.
منتها روی خودشان کار و مجاهدت کرده بودند.
وَالَّذینّ جاهّدوا فینا لَنَهدینهم سُبُلَنا واِنَّ اللهَ لَمَعَ المُحسِنینَ مگر معیت خدا شوخی است؟! یک وقت است که آدم گردن کلفت زورمندی به یک نفر می گوید: در این محلی که هستی نترس! من با توام. دل آن فرد قرص می شود و می گوید الحمدلله، دیگر کسی به من حمله نمی کند. حامی و همراه آن فرد کیست؟

بشری مثلا با یک متر و هشتاد، نود سانتی متر طول، مقداری عرض و مقداری زور بازو! ولی یک وقت خدایی که منشأ همه قدرت های عالم وجود است، می گوید: اگر نیکوکار و با تقوا باشی، من با تو هستم. وقتی انسان خدا را با خودش دارد، آمریکا را به زمین می زند، تأثیر ساواک از بین می رود و قدرت ارتش و شاه و قدرت سیاسی آمریکا از بین می رود. چون معما برای ما حل شده است، آسان به نظر می رسد.ص۲۳ و۲۴

بریده کتاب(۳):

خیلی ها شنیدند تصویب نامه دولت در آن زمان، قید مسلمان بودن و سوگند به قرآن برای فرد منتخب را حذف کرده است، اما خیلی تعجب نکردند که این چقدر اهمیت دارد. دلیل هم این بود که با آن که مجلس شورای ملی آن زمان، مجلسی فرمایشی بود، خودشان آن را تشکیل می دادند و فقط نامزدهای مورد قبول خودشان به آن جا می رفتند؛ در واقع انتخاب مردم وجود نداشت و انتصاب بود؛ با وجود این، آن رژیم جرأت نکرد، آن مقررات مربوط به انجمن ها و این مسئله اسلام را در وقتی که مجلس سرپا بود، مطرح کند. ترسیدند منعکس شود، گذاشتند در غیاب مجلس. مجلس را در آن وقت منحل کرده بودند، مجلس نبود.

در محیط در بسته ای آن را تصویب کردند. این نشان می داد که پشت سر این قضیه ، حرف های فراوان و مقاصد زیادی هست. این را کسی نمی فهمید اما، امام این را فهمید و ایستاد. غیرت دینی او، او را وادار کرد که در این مسئله پیش قدم شود و مبارزه برای این زاویه علی الظاهر کوچک ضد اسلامی را شروع کند و این کار را هم کرد. ۷۸/۳/۱۴
ص۴۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۴۸ ب.ظ

زندگی به سبک روح الله

زندگی به سبک روح الله: یک سبک زندگی نمونه و منحصربفرد… ازدستش ندهی!

 

زندگی به سبک روح الله
نویسنده: علی اکبر سبزیان
انتشارات: کانون اسلامی جوانان شهر خورشید – الشمس

بریده کتاب:

تا وقتی که خانم سر سفره نمی آمد دست به غذا نمی زدند. گاهی زودتر دست به غذا می بردیم نمی گفت چرا صبر نمی کنید می گفتند: ( چرا خانم نیامدند؟) چندبار ایشان را صدا می کردند و گاهی خانم می آمد و می گفت( آقا آخر من مهمان دارم شما بخورید، من باید غذا بکشم بعد می آیم) این رفتار آقا روی همه اثر گذاشت… خانم فاطمه طباطبایی( عروس امام)

بریده کتاب(۲):

به دختر من که از شیطنت بچه خود گله می کرد می گفتند:( من حاضرم ثوابی را که تو از شیطنت حسین می بری با تمام ثواب عبادات خودم عوض کنم) عقیده داشتم بچه ها باید آزاد باشند تا وقتی که بزرگ شوند، آن وقت برایش حد تعیین کنند. می گفتند: “با بچه ها باید رو راست باشید تا آن ها هم رو راست باشند.الگوی بچه پدر و مادر هستند اگر با بچه درست رفتار کنی بچه ها درست بار می آیند. هر حرفی را که به بچه ها زدی باید به آن عمل کنی.”

بریده کتاب(۳):

پیامبر اکرم: بوی فرزند از بوی بهشت است و دختران را جز مومن کسی دوست ندارد.
علاقه آقا به دختر خیلی زیاد بود. به کسانی که فرزند دختر داشتند می گفتند: “آن چیزی که مهم است دختر است.”

بریده کتاب(۴):

دو توصیه مهم امام در ازدواج یکی توجه به تقوای فرد و دیگری هم کفو بودن بود. البته به خانواده خیلی اهمیت می دادند چون معتقد بودند خانواده اصالت دارد و اگر کسی جد و آبادش صالح باشد نطفه اش نیز پاک است.

بریده کتاب(۵):

نقش زن را در خانه تعیین کننده می دانستند و به تربیت بچه ها خیلی اهمیت می دادند. می فرمودند: ” خانه را دست کم نگیرید تربیت بچه ها کم نیست. اگر کسی بتواند یک نفر را تربیت کند خدمت بزرگی به جامعه کرده است.”

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۹ ، ۱۶:۴۸
نمکتاب ...
دوشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

تا همیشه آشنا

تا همیشه آشنا : زندگی حضرت روح ا... به روایت تصویرهایی کوتاه و منقطع

تا همیشه آشنا : زندگی حضرت روح ا… به روایت تصویرهایی کوتاه و منقطع

تا همیشه آشنا : محمود محمدی نسب، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

معرفی:

این مجموعه تصویرهایی است از زندگی مردی خواستنی تر از باران، تصویرهایی کوتاه و منقطع مثل خود باران، همیشه آشنا.

بریده کتاب(۱):

دوسه نفر از ایران آمده بودند آقا را ببینند یکی شان آشنا بود وقتی آمدند تو حاج مهدی دست امام را بوسید وگریه کرد حبس طولانی وشکنجه موهای سر وصورتش را سفید کرده بود. آقا نشناختش.
گفتم: ایشان آقا مهدی عراقی اند.
دست کشید به سرش وگفت: مهدی من چرا اینقدر پیر شده؟ مهدی سرش را گذاشت روی پای آقا.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

مهر و قهر

یکی از بچه ها که کتابو خونده بود می گفت : کتاب بی نظیری بود که با خوندنش به یه سری خطاهای رفتاریم پی بردم که سعی کردم اصلاحشون کنم و خیلی رفتارهای خوبم یاد گرفتم و پاسخ چند سوال که مدتها توی ذهنم بود رو گرفتم.

برشی از کتاب:

در یکی از روزها که نوبت شستن ظروف به عهده ی من بود ، احساس خستگی می کردم و از خواهر خود خواستم که به جای من آن مسئولیت را بر عهده بگیرد . او ابا کرد .
نزدیک ظهر ، وقت نماز حضرت امام بود . ایشان برای تجدید وضو رفته بودند که به علت طولانی شدن غیبتشان نگران شده و به جستجویشان به آشپزخانه سر زدم . ناگاه متوجه شدم که امام تمام ظروف را شسته اند و فرمودند : سخن تو را شنیدم و احساس کردم نوبت من است . و من از خجالت و شرم فقط توانستم تشکر کنم .(ص ۴۲)

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۷، ۰۵:۲۵ ب.ظ

بازگشت خورشید

بازگشت خورشید

بازگشت خورشید

معرفی کتاب:

از کشور روسیه آمده بود

تازه شیعه شده بود

وقتی مرا دید با اصرار یک عکس از امام خمینی خواست.

وقتی تصویررا دادم، مرا بغل کرد وبوسید و حسابی تشکر کرد.

خیلی تعجب کردم از اینکه یک خارجی اینقدر به امام ما ارادت دارد

خجالت کشیدم، من یک ایرانی ام …

این کتاب زیبارابرداشتم…

برشی از کتاب:

-آقا اگر فرانسه اجازه ندهد ما آنجا بمانیم چه کاری باید انجام داد؟

-هیچی می رویم به یک کشور دیگر.چیزی که فراوان است کشور.یکی از دوستان امام با تعجب گفت:(( اگر کشور بعدی اجازه ندهد، چیکار باید کرد؟))امام دوباره لبخندی زد و گفت: (( باز هم می رویم یک کشور دیگر.تازه مردم بهتر متوجه مظلومیتمان می شوند. اصلا بیایید یک کاری بکنیم!))

همه با تعجب نگاهشان به امام بود.

-بیایید همین جا فکر کنیم و مقصد بعدی را مشخص کنیم.

آرامش امام باعث تعجب همه شده بود. همه باهم خندیدند. هرکس چیزی میگفت: ((آقا برویم آمریکا، فکرش را بکنید شما در آمریکا باشید . شاه دق مرگ می شود!))

دیگری گفت:(( آفریقا هم خیلی قشنگ است. می رویم با مردم آفریقا زندگی می کنیم.)) صدای مهماندار هواپیما همه حواسهای را به طرف خودش کشاند.

-ما وارد آسمان کشور فرانسه شده ایم. تا نیم ساعت دیگر به پاریس می رسیم.ساعت ۱۴:۲۰دقیقه است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۷ ، ۱۷:۲۵
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۷، ۰۲:۳۲ ب.ظ

پدر آسمانی

پدر آسمانی  

 

کتاب پدر آسمانی : الگوی خود را در طرز برخورد صحیح با فرزندانتان انتخاب کنید.

کتاب پدر آسمانی : الگوی خود را در طرز برخورد صحیح با فرزندانتان انتخاب کنید.

کتاب پدر آسمانی : سید محمد مؤمن زاده، مهندس صابر بهلولی / نشر ولایت

 

همیشه فکر می کردم بزرگان مملکت مثل وزرا،ومهم تر از همه رهبر ،اصلا زمانی که در خانه باشند راندارند چه برسد به اینکه باکودکان ارتباط داشته باشند،
اگر می خواهید طرز برخورد صحیح ،بانشاط وآموزنده با فرزندانتان رایاد بگیرید حتما این کتاب را بخوانید.


برشی از کتاب:
علی کوچولو که انس زیادی با امام داشت ،روی صندلی می نشست وبسم الله الرحمن الرحیم می گفت وحمدش را می خواند وبعد مشتش را گره می کردومی گفت :«من دولت تعیین می کنم ،من توی دهن این دولت میزنم ،استقلال ،آزادی، جمهوری اسلامی .گاهی به آقا می گفت من دکترم .میخواهم معاینه ات کنم یک گوشی بر می داشت ومی گذاشت روی قلب وسینه امام ص113

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۳۲
نمکتاب ...