نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۰۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

پنجشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۲۸ ق.ظ

پسران جزیره

 

 

 

پسران جزیره : شما هم لذت ببرید از خواندن روایت این بزرگ مردان کوچک...

پسران جزیره : شما هم لذت ببرید از خواندن روایت این بزرگ مردان کوچک…

پسران جزیره : حسین فتاحی، نشر امیرکبیر

بعضی وقت ها دلت می خواهد به همه نشان بدهی که بزرگ شده ای و باید تو را جزو آدم ها حساب کنند. آن وقت می روی سراغ کارهایی که بوی خطر می دهد و وحشتناک است. حالا فکرکن که موفق هم بشوی.
چه لذتی دارد خواندن این کتاب!


برشی از کتاب


گفتم: عجب چشمت تیز است. قاسم آهسته گفت: بزن به تخته چشم نخورم. گفتم: بو هم خوب تشخیص می دهی، آن بوی سیگار یادت هست؟ گفت: اگر این دو تا چیز را نداشتم که کارم زار بود. چند لحظه نگذشته بود که دیدم قاسم دارد با بینی اش تند و تند هوا را بو می کشد، بعد آهسته گفت: بوی آتش! لحن صدایش عوض شده بود. ترس داشت و آهسته حرف می زد. گفتم: بیا برگردیم. قاسم گفت: کجا برویم، تازه هرکه هست احتمالا صدایمان را شنیده، آتش همین نزدیکی است. قاسم اسلحه اش را به حالت آماده در دست گرفت و آهسته رفت گوشه سمت چپ آنجا ایستاد. من در تاریکی نمی دیدمش، ولی چون می دانستم آنجا ایستاده قوت قلب داشتم...ص74  

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۲۸
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۲۴ ق.ظ

پروانه در چراغانی (شهید خرازی) - قصه فرماندهان 5

پروانه در چراغانی : لحظاتی با یک شهید مهربان،شجاع و متواضع.

پروانه در چراغانی : لحظاتی با یک شهید مهربان،شجاع و متواضع.

پروانه در چراغانی : مرجان فولادوند، سوره مهر

بعضی خوب بودن را، تواضع را، ساده زیستی را، مهربانی را، شجاعت را... فقط شعار می دهند
و بعضی با تمام وجود آنهارا زندگی می کنند.
اگر دوست داری لحظاتی با چنین افرادی زندگی کنی این کتاب را بخوان

برشی از کتاب: 

به او بگو من فرمانده ی تیپمم . بگو اصلا مهم نیست باور کنی یا نه ، مهم این است که خرمشهر آنجاست . دست شماست و ما آمده ایم آن را پس بگیریم و می گیریم . شهرهای ما را محاصره کرده اید . امید شما به گردان تانکتان است که می خواهد از شلمچه نفوذ کند و حلقه ی محاصره را بشکند . اما نمی تواند میدانم . می فهمی چه خطری دوستانت را تهدید می کند ؟ با خط آتش راه هلیکوپتر ها را می بندیم . چقدر مقاومت می کنید ؟ یک هفته ؟ یک ماه ؟ یک سال ؟ تا نفر آخرکشته می شوند یا از گرسنگی می میرند !اسیر عراقی چشمهایش را به زمین دوخته بود اما حسین گفت : فقط تو می توانی به آنها کمک کنی ! آزادت می کنم که بروی . به آنها بگو ما مردم بدی نیستیم اما از خاکمان نمی گذریم . برو به آنها بگو تسلیم شوند و به هر حال ، این خیلی بهتر از مردن است ، همین !
الله اکبر ، دخیل الخمینی  حسین با لبخندی دوربین را به من داد . نگاه کردم . تا چشم کار می کرد ستونی از سربازان عراقی بود که زیر پیراهن های سفیدشان را به علامت تسلیم بالا سر تکان می دادند و پیشاپیش همه آن اسیر اخموی لجباز بود . آتش سبک شد و مقاومت دشمن در هم شکست .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۲۴
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۱۴ ق.ظ

پدر عشق پسر

پدر، عشق و پسر: رمانی کوتاه و فراموش نشدنی

پدر، عشق و پسر: رمانی کوتاه و فراموش نشدنی

و اما عشق؛ عشق وا‍ژه ی فراموش نشدنی قلب توست. گاهی در یک پدر و پسربه رخ جهان کشیده می شود و گاهی در یک زوج تاریخی. منظور من رستم و سهراب و لیلی و مجنون نیست. منظورم عشق به معنای واقعی کلمه است. این کتاب یک عشق واقعی را بیان می کند. مرا مپرس چرا قامتم چنین بشکست
غروب کردم و خورشید داده ام از دست. 
 

برشی از کتاب:
ص34 : شاید فکر کرده بود تا وقتی که پسر هست چرا برادر زاده ؟ چرا خواهر زاده ؟ تا وقتی حسین فرزند دارد ، چرا فرزند حسن ؟ چرا فرزند عباس ؟ چرا فرزند زینب ؟ و شاید این کلام علی اکبر دلش را آتش زده بود که : پدر جان ! خدا پس از تو مرا به قدر چشم به هم زدن نگذارد . پدر جان !دنیای من پس از تو آنی دوام نیارد ! چشمهای من جهان را پس از تو نبیند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۱۴
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

بنر کتابخوانی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۷، ۰۲:۳۲ ب.ظ

پدر آسمانی

پدر آسمانی  

 

کتاب پدر آسمانی : الگوی خود را در طرز برخورد صحیح با فرزندانتان انتخاب کنید.

کتاب پدر آسمانی : الگوی خود را در طرز برخورد صحیح با فرزندانتان انتخاب کنید.

کتاب پدر آسمانی : سید محمد مؤمن زاده، مهندس صابر بهلولی / نشر ولایت

 

همیشه فکر می کردم بزرگان مملکت مثل وزرا،ومهم تر از همه رهبر ،اصلا زمانی که در خانه باشند راندارند چه برسد به اینکه باکودکان ارتباط داشته باشند،
اگر می خواهید طرز برخورد صحیح ،بانشاط وآموزنده با فرزندانتان رایاد بگیرید حتما این کتاب را بخوانید.


برشی از کتاب:
علی کوچولو که انس زیادی با امام داشت ،روی صندلی می نشست وبسم الله الرحمن الرحیم می گفت وحمدش را می خواند وبعد مشتش را گره می کردومی گفت :«من دولت تعیین می کنم ،من توی دهن این دولت میزنم ،استقلال ،آزادی، جمهوری اسلامی .گاهی به آقا می گفت من دکترم .میخواهم معاینه ات کنم یک گوشی بر می داشت ومی گذاشت روی قلب وسینه امام ص113

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۳۲
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۷، ۰۲:۳۱ ب.ظ

پدر، مادر شما را دوست دارم

پدر، مادر شما را دوست دارم    عبدالکریم پاک نیا    

 

 

پدر، مادر شما را دوست دارم: نگاهی به حقوق متقابل والدین و فرزندان

پدر، مادر شما را دوست دارم: نگاهی به حقوق متقابل والدین و فرزندان

پدر، مادر شما را دوست دارم : حجت الاسلام عبدالکریم پاک نیا

 

خلاصه کتاب: 
این کتاب برگزیده جشنواره کتاب خانواده است.
بعضی ازموضوعاتی که دراین کتاب می خوانید :
حقوق فرزندان:
تقویت عزت نفس
مقام فرزندان دختر
اعتدال در محبت 
ایجاد فضای پرنشاط
بازی تا کی؟
پرهیز از توقعات بیجا
ضرورت دوستی اهل بیت
موعظه و راهنمایی
حقوق پدر و مادر:
شادکردن والدین
مرز اطاعت از والدین
محدوده حقوق والدین
حقوق پس از مرگ
آثار نیکی به والدین
طول عمر و فراوانی روزی
داشتن فرزندان صالح
راحتی در حال مرگ
کامرانی در زندگی
عواقب بدی به پدر و مادر
برشی از کتاب:    
والدین می توانند با هم بازی شدن با کودک گذشته از اینکه روحیه ی خودباوری و عزت نفس را در تقویت می کنند به آموزش غیر مستقیم وی بپردازد. کودکان نیز از بازی و ورزش لذت برده و برای ابراز احساسات خویش فرصت می یابند.صفحه:69 
 
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۳۱
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۷، ۰۲:۲۹ ب.ظ

پاوه سرخ (شهید چمران) -قصه فرماندهان6

پاوه سرخ                     داوود بختیاری دانشور    

 

پاوه سرخ : ذره ای آشنایی با یک اَبَرمرد

پاوه سرخ : ذره ای آشنایی با یک اَبَرمرد


فیلم "چ" تکه ای از وجود چمران هزار تکه است. شاید این کتاب چند تکه دیگر از وجود او را در ذهن ها کامل کند.   

برشی از کتاب:
چنان به اوعادت کرده بودم که باشنیدن خبر رفتنش به مصر لرزه به تمام وجودم چنگ انداخت.وقتی علت رفتنش را پرسیدم گفت: چه فایده که من در اینجا حقوق زیاد بگیرم و راحت زندگی کنم ولی در دنیا بی عدالتی وجود داشته باشد؟ این فکر مثل خوره تو مغزم افتاده بود. اوکه می توانست در بهترین نقطه ی امریکا زندگی کند،کشتی وهواپیمای شخصی داشته باشد چگونه می توانست پشت پابه همه ی این چیزهابزند؟ص43

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۲۹
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۷، ۰۲:۲۷ ب.ظ

پاسخ به پرسش ها و شبهات جلد 3 (معاد)

 

 

پاسخ به پرسش ها و شبهات۳ (معاد) : کمی از آن دنیا خبر بگیریم.

پاسخ به پرسش ها و شبهات۳ (معاد) : کمی از آن دنیا خبر بگیریم.

پاسخ به پرسش ها و شبهات۳ (معاد) : پژوهشکده تحقیقات اسلامی(استاد رضا محمدی)، نشر زمزم هدایت
 

مرگ یکی از بزرگ ترین معماهای ذهنی و روحی بشر است. بارها گفته ایم: ای کاش کسی از آن دنیا می آمد و کمی برایمان تعریف می کرد تا اینقدر گنگ نباشیم.
این کتاب مایه ی فکری خوبی به تو می دهد تا درباره ی مرگ درست بیندیشی.

 

برشی از کتاب:
-نقل شده امام علی بن محمد النقی علیه السلام بر یکی از اصحاب خود که مریض بود وارد شد در حالیکه او می گریست و از ترس مرگ بی تاب بود . امام به او فرمود : ای بنده ی خدا از مرگ می ترسی چون آن را نمی شناسی . آیا هنگامی که بدنت خیلی کثیف شده و از زیادی چرک وکثافت در آزار قرار می گیری و به سبب آن دچار بیماری پوستی می شوی و می دانی که اگر استحمام کنی همه ی این بیماری های پوستی از بین خواهد رفت ، آیا در این صورت دوست نداری استحمام کنی ...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۲۷
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۷، ۰۲:۲۵ ب.ظ

بی تو یکسال است-عروس ماه می شوم

دو داستان خواندنی و  شیرین در یک کتاب: بی تو یکسال است، عروس ماه می شوم

دو داستان خواندنی و شیرین در یک کتاب: بی تو یکسال است، عروس ماه می شوم

خلاصه ی کتاب:
هارون عباسی دانشگاه امام صادق را که حالا به دست امام کاظم می چرخید ، تعطیل کرد و شاگردان بانو نجمه ، که استاد بانوان بود هم ، اجازه نداشتند به خانه ی ایشان رفت و‌آمد کنند. حالا دیگر دانشجویان ناچار بودند که سوالات خود را مکتوب کنند و از طریقی پنهان برسانند به دست امام. یک روز به در خانه آمده بودند وسوال‌ها را گذاشته بودند و رفته بودند. روز بعد که دوباره آمده بودند دنبال جواب ، فهمیده بودند که امام به حج رفته اند. معلوم نبود که چند روز بعد به مدینه برگردند. اما دانشجویان به جای اینکه ناراحت شوند ، حیران مانده بودند از کار اهل این خانه. امام در خانه نبودند ، اما پاسخ واضح درست همه ی سوال‌ها در میان طومار پرسش‌نامه بود. کار فاطمه بود؛ دختر امام کاظم و نجمه خاتون. فاطمه کاغذ پاسخ‌ها را لای طومار پیچیده بود.   

برشی از کتاب:
نمی توانم بگویم مردی بود، جوانی بود، بزرگی بود... فقط یک رؤیای ناشناخته بود؛ بالاتر و زیباتر از همه، حتی از فرشته ها حتی نمی توانم بگویم زیبا بود یا خوش قد و بالا، چیزی فراتر از همۀ این ها.
جهانشاه دوباره خندید : زیاد زیر آفتاب راه رفته ای دختر!
در مقابلم ایستاده بود و لبخند می زد. بهای شما را از بیت المال مسلمین می پردازند.شما آزادید که هر که را خواستید به همسری برگزینید! از همه طرف صدای مردان عرب بلند شده بود. صفحه60

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۲۵
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۷، ۰۲:۲۲ ب.ظ

بهشت برای همسایه

بهشت برای همسایه: داستانهایی جدید و زیبا از زندگی انسانهای بزرگ و بی نظیر

بهشت برای همسایه: داستانهایی جدید و زیبا از زندگی انسانهای بزرگ و بی نظیر

بهشت برای همسایه، کتابی است پر از داستان‌های جدید و زیبا از زندگی انسان‌های بزرگ و بی نظیر. شیرینی خواندن داستان‌هایش را بچشید.

صدای ساز و آواز می آمد. معلوم بود مطرب ها دوباره در خانه ی همسایه جمع شده بودند و زنی برایشان آواز می خواند. مرد دوباره به خاطر کار همسایه شان ناراحت شد. او بارها به سراغ مرد همسایه رفته بود...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۲۲
نمکتاب ...