شیرین ترین دیدار

«شیرین ترین دیدار و پنج قصه دیگر» روایت کننده داستان های زیبا از
رفتار ائمه اطهار (ع) با نیازمندان است...
درباره کتاب:
برای شناخت بیشتر با تاریخ و تمدن اروپا از رنسانس (قرن 15) تا دوره روشنگری (قرن 18). برای کسانی که در روز وقت کمی دارند اما علاقه به آشنایی با تاریخ غرب را دارند حتی کسانی که علاقه به تاریخ ندارند! کتاب بسیار پرسودی است چون به سادگی تاریخ آن دوره از اروپا را توضیح داده که برای همه جذاب میباشد.
خلاصه کتاب:
مبنای فکری فرهنگ غرب از دورهی رنسانس شکل گرفت. رنسانس به معنای بازگشت است. بازگشت به ارزشهای روم و یونان باستان. این بازگشت بر همهی زمینهها از جمله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و مذهبی و دیگر زمینهها تأثیر گذاشته بود. اما دوره رنسانس هم چندان قوی نبود که پایدار بماند و وقایعی شکل گرفتند که به آغاز دورهی روشنفکری انجامید. برای آشنایی با تاریخ اروپا کتاب بسیار خوبی است، حتی برای کسانی که اشتیاق چندانی به کتابهای تاریخی ندارند.
بریده ای از کتاب :
رنسانس با آشوبهای سیاسی هم راه بود و اروپا دوره ناآرامی را گذراند. این ناآرامیها هزینهای بود که مردم اروپا برای رهایی از حکومت کلیسا میپرداختند. حاکمان، کاتولیک یا پروتستان مذهب بودند، اما نمیخواستند براساس قوانین کلیسا و دیانت حکومت کنند. بورژوازی هم کاملا مسلط شده بود و مردم میخواستند بدون قید و شرط پول درآورند و دیگر قوانین دست و پاگیر کلیسا را نمیپسندیدند. تجارت پر رونق شده بود و جنگها بیشتر بر سر مستعمرات و برای به دست آوردن طلا و سرزمینهای جدید پیش میآمد. صفحه 73.
از ایرانِ زمان محمدرضا چی میدونی؟ اصلا میدونی مردم ایران تو چه وضعیتی بودن؟
از خانوده شاه چی میدونی؟ خوندن این کتاب خیلی چیزا رو برات روشن می کنه؟
خلاصه کتاب :
این کتاب شامل خاطرات محمد رضا پهلوی از زمان کودکی، تحصیل تا به سلطنت رسیدن و بعد از آن را از زبان حسین فردوست (تنها کسی که محمد رضا او را دوست صمیمی معرفی میکند) بیان میکند.
بریده ای از کتاب :
- -محمدرضا رژیم اسرائیل را به رسمیت شناخت و همین کافی بود تا اسرائیل به طور غیررسمی سفارت خود را در تهران دایرکند. این روابط به حدی گسترش یافت که محمدرضا چندین پایگاه برون مرزی خود با کشورهای عربی منطقه را به اسرائیل واگذار کرد و سازمان اطلاعات اسرائیل فعالترین سرویس اطلاعات درایران شد. اسرائیل رژیم محمدرضا را نه تنها دوست و متحد خود در منطقه تلقی می کرد و لذابه آموزش ساواک کمک شایانی نمود ولی محمدرضا به خاطر فرهنگ اسلامی مردم ایران و به خاطر حساسیت مردم عرب منطقه جرات نکرد روابط خودواسرائیل را رسمی کند. آمریکا و انگلیس نیز این کار را صلاح نمیدانستند زیرا ایران با نقش فوق بهتر میتوانست بهترین حلقه اتصال اسراییل و کشورهای عرب باشد..
دخترشینا : بهناز ضرابی زاده
معرفی:
عزیز دردونه پدر بود وهروقت حرفی از خواستگار می آمد اخم پدر جواب ردی محکم به همه بود تا اینکه عاشقی دلباخته دختر فراری را همراه دلش می کند و معمای زیبا طرح های دلنشینی بر لحظه های زندگیشان می نشاند …
اگر مشتاقید بدانید، بخوانید…
درباره کتاب:
داستان دختری به نام قدم خیر که با به دنیا اومدنش حال پدر مریضش خوبِ خوب میشه و میشه عزیز دردونه پدر.
هر وقت خواستگار براش میومد پدرش قبول نمیکرد. تا اینکه یکی از پسرای فامیل عاشقش میشه، ولی قدم خیر هروقت پسر عاشق رو میدیده پا به فرار میذاشته. قضیه شون شده بود قضیه ی جن و بسم ا...
حالا اگر مشتاقید بدونید عشق اونا به کجا میرسه از صفحه40 به بعد رو حتما بخونید
بریده ای از کتاب:
چند روز بعد از عقد خدیجه زن برادرم من را به خانه شان دعوت کرد.
موقع خواب گفت: قدمخیر برو رختخواب بیار ....
رختخوابها در اتاق تاریکی بود که چراغ نداشت اما نور ضعیف اتاق کناری آن را روشن میکرد ...
وارد اتاق که شدم حس کردم صدایی می اید میخواستم سکته کنم
گفتم: کیه؟
صمد بود گفت منم نترس. بنشین میخواهم باتو صحبت کنم باز میخواهی فرار کنی؟ گفتم بنشین
گفتم: تو را بخدا خوب نیست الان برادرهایم می آیند. تو را به خدا برو،آبرویم میرود.
گفت: زن برادرهایت میدانند. خدیجه خانم دعوتم کرده، آمده ام که باهم حرف بزنیم. ناسلامتی ماه دیگر عروسیمان است من شده ام جن وتو بسم الله محال است قبل از اینکه حرفهایم را بزنم وحرف دلت را بشنوم پای سفره عقد بیایم ...
فقط بگو دوستم داری یانه؟
جواب ندادم ....
گفت: قدم گفتم دوستم داری یانه؟ اینکه نشد هر وقت مرا میبینی فرار میکنی بگو ببینم کس دیگری را دوست داری؟
گفتم: وای نه نه. جان حاج اقایم نه، من کسی را دوست ندارم فقط از شما خجالت میکشم
نفس کشید گفت:دوستم داری؟
گفت :میدانم دختر نجیبی هستی ومن این نجابت وحیایت را دوست دارم جان حاج اقایت جوابم را بده دوستم داری؟
اهسته گفتم: بله...
انگار منتظر همین یک کلمه بود گل از گلش شکفت وگفت:
به تو احتیاج دارم تو باید تکیه گاهم باشی...
صفحه 40
کتاب اول میگم بسم الله
نویسنده: سیدمحمد مهاجرانی
انتشارات جمال
کتاب خواب باران نویسنده: وجیهه سامانی انتشارات: کتابستان
کتاب خواب باران
نویسنده: وجیهه سامانی
انتشارات: کتابستان
معرفی:
باران خواب ندارد! این آدم ها هستند که خودشان را به خواب می زنند اما باران که خیسشان کند شاید بیدار شوند. مخصوصاً دختر داستان ما که باران زندگیش را جاری کرد. باران محبت
بریده کتاب:
پاک بودن توی محیط امن و سالم، هنر نیست.هنر اینه که آدم تو دل نا پاکی ها، شرافت خودشو حفظ کنه..ص۱۳۶
«باید خلیل بود و به یار اعتماد کرد»
«گاهی بهشت در دل آتش میسر است»
چای مینوشم که با غفلت فراموشت کنم
بریده ای از کتاب(۱):
ما را کبوترانه وفادار کرده است آزاده کرده است و گرفتار کرده است
خوشبخت، آن ولی که گناه نکرده را در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است
تنها گناه ما، طمع بخشش تو بود ما را کرامت تو گنه کار کرده است
چون سرو، سر فرازم و نزد تو سر به زیر قربان آن گلی که مرا خوار کرده است.
بریده ای از کتاب(۲):
نا گزیر از سنگرم، بی سرو سامان چون باد! به”گرفتار رهایی”نتوان گفت آزاد…!
اینکه”مردم”نشناسند تو را، غربت نیست غربت آن است که”یاران”ببرندت از یاد!
چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته ای…. اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد…!
#فاضل_نظری
#آن_ها
رنج مقدس
نرجس شکوریان فرد
عهدمانا
اگر از خواندن رمانهای بی محتوا و معمولی چیزی گیرت نیامده جز خیالهای طولانی بی سرانجام.این رمان لذت بودن های ♥عاشقانه ♥، ایستادن پای محبتهای عمیق و زندگی شیرین را برایت ملموس میکند.
برش از کتاب
حس می کنم که دیگر می توانم قد بکشم،بلند بالا بشوم
فقط باید برای همیشه زیر سایه بمانم
که راه را نشانم بدهد.
دست گیری کند به وقته لغزیدن
پاک کند هنگام آلوده شدن...
پوستر کتاب " رنج مقدس" را از اینجا دانلود کنید
5 دقیقه با رمان رنج مقدس را از اینجا بخوانید.
بنر رنج مقدس را از اینجا دانلود کنید.
نقد رمان رنج مقدس نوشته ی نرجس شکوریان فرد
رنج مقدس یک رمان نیست، یک زندگی است که بر ریلی آرام آرام تو را از سر زمین ها عبور میدهد.
در این مسیر همراهانت را به خوبی به تصویر میکشد و تو را در وادی زندگی از تنهایی بیرون میآورد.
لیلا شخصیت اول این رمان نماد دختر باوقار و با محبت ایرانی، که سال هاست جایش در رمان و داستان بلند و فیلم های ما خالی بوده است.
و اگر جامع تر بخواهیم بگوییم جای چنین خانوادهای در بین رمان های ما خالی بوده است. این سال ها هر چه از زنان ما در محیط خانواده ترسیم میشده ، نمادی از زن نادان، فریبنده و بیهویت بوده است. اما آنچه که در این کتاب لذتبخش است نشستن شخصیتها در قالبها و شاخصهای درست و دلنشین است.
شاید باید گفت نویسنده قید تمام بایدهای تمدن و فرهنگ وارداتی و تعصب و تقیدهای بی پایهی متحجرانه داخلی را زده و (زن و مرد ) را در جایگاه خود نشانده و خانوادهای به تصویر کشیده که بینظیر است، اما قطعا دور از دسترس و تنها یک آرزو نیست.
نه گرفتار تقدس زایی شده است و نه گرفتار غرب زدگی. هر کدام از شخصیتهای داستان ممکن الخطا هستند و میتوانند در مسیری که خودشان میخواهند بروند و در مسیر زندگیشان نه بن بستی است و نه آزادی بی عکسالعمل.
لیلا دختری که نه با جسمش دلربایی میکند و نه عقل کل است، بلکه یک جوان است با معضلات خودش.
شیرین و صحرا هم نمایندهی گروهی دیگر با افکار و منشی دیگر…
خلاصه که داستان زندگی لیلا هم شیرین است و هم پر رنج اما یک رنج مقدس .
داعش، طالبان، القاعده. . . چنان سر و صدا راه میاندازند که گوش عالم را کر میکند. این رمان با همین چند صفحه داستان جذاب، تو خالی بودن طبل هایشان را برایت روشن می کند و همچنین قدرت و عظمت تو را |
دلم می خواست پول داشتم ،این کتاب را دست تمام برادران و خواهرانِ اهل سنتم می دادم.
بعد از تمام شدن کتاب دلم خواست گریه کنم به خاطر #مظلومیت #اسلام بین ما پیروانش.
حتما بخوانید
تا حالا فکر کردید واقعا اهل سنت و شیعه چه تفاوتی باهم دارند؟
یا اینکه داعش از کجا سر و کله اش در آمد؟
این کتاب جواب سوال شماست...
برای دانلود با کیفیت کتاب " پسران دوزخ فرزندان قابیل" روی عکس کلیک کنید.
برشی_از_یک_کتاب ✂️
« این نماز است امجمیل! روزه است! رضای خداست!
این یک اعدام مذهبی است! یک اعدام اعتقادی! تو فقط برای رضای خدا این زن را میکُشی!
حتی آن موقع که چاقو را میگذاری زیر گلویش...
هیچ نباید به عمه حمیرا فکر کنی؛ نه عمه حمیرا و نه هیچ کسِ دیگر... فقط خدا...
عمه حمیرا هم یک بهانه است تا رضایت خدا به دست آید!»
📚 #پسران_دوزخ_فرزندان_قابیل
✍️ #مجید_پور_ولی_کلشتری
عکس نوشته های جذاب کتاب پسران دوزخ فرزندان قابیل