نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۶۷ مطلب با موضوع «3. کودک :: کودک -7 تا 9 سال» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۵۵ ق.ظ

معمای بوبی خرگوشه

کتاب معمای بوبی خرگوشه

کتاب: معمای بوبی خرگوشه
نویسنده: سید میثم موسویان
ناشر: عهد مانا
موضوع: اخلاق

خلاصه کتاب:

بوبی خرگوشه دنبال این است که جانشین جغد پیر دانا شود؛ ولی جغد شرط گذاشته که باید آب مخصوصی را بخورد. خرگوش آب را می‌ خورد و متوجه می‌ شود موقع عصبانیت، اگر کارهایی که برایش ضرر دارد انجام دهد، یا اگر به دیگران کمک نکند، تبدیل به بچه خرگوش می‌ شود! با این اتفاقات او می ‌فهمد که برای بزرگ ماندن باید تلاش کند و کارهای خوب و مفید انجام دهد که نه به ضرر خودش باشد، نه دیگران.

بریده‌‌ی کتاب(۱):
توی جنگل‌ های شمالی پیچید که جغد دانا دنبال یک جانشین برای خودش می‌ گردد. او سال‌ ها توانسته بود جنگل شمالی را با دانایی و کمک به حیوانات، از نابودی حفظ کند. جنگل شمال و ما حیواناتی که در آن زندگی می‌ کنیم، دشمن های زیادی دارد و جغد پیر می توانست با نقشه‌ هایی که می‌ کشد، به جنگل و حیواناتش کمک کند.
ص ١١ و ١٢

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۰۳ ، ۱۱:۵۵
نمکتاب ...
سه شنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۵۴ ق.ظ

فرشته‌ خوش‌خبر

کتاب فرشته‌ خوش‌خبر

کتاب: فرشته خوش خبر (مجموعه داستان مهدوی، جلد۵)
رده سنی: ۷ تا ۹ سال
موضوع: اهل بیت، امام زمان (ع)

بریده‌ی کتاب(۱):
تعدادی ماهی زرد و قرمز داخل حوض با هم شنا می‌ کردند. پدربزرگ لب حوض نشست و آسمان را نگاه کرد. بعد عینک خود را درآورد و دستانش را در آب خنک و زلال حوض فرو برد. عکس ماه که در آب افتاده بود، موج برداشت.

حسین که اولین بارش بود صبح به مسجد می رفت، خیلی خوشحال بود. در راه مسجد هوای بهاری به صورتش می خورد و بوی گل های یاس و محمدی خستگی و خواب را از چشمانش می ربود.

وقتی که دید موقعیت مناسبی است، از پدربزرگ پرسید: اون خبر خوشی که شما منتظرش هستید چیست؟
پدربزرگ عینک خود را جا به جا کرد، عصایش را به نرده های پله تکیه داد و گفت: ببین حسین جان، خبر خوشی که من منتظر شنیدنش هستم، خیلی از آدم های دیگر هم منتظرند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۰۳ ، ۱۱:۵۴
نمکتاب ...
دوشنبه, ۲۳ مهر ۱۴۰۳، ۰۸:۵۳ ب.ظ

به نظر من

به نظر من : دوره انسان شناسی برای کودکان

به نظر من

کتاب به نظر من : دوره انسان شناسی برای کودکان
نویسنده: زینب عقلمند
ناشر: محیی

بریده کتاب(۱):

شاخدار جیغ کشید: «روباه؟! روباه از کی تا حالا دکتر شده؟»
گوش دراز نگاهی به شاخدار انداخت و گفت: «روباه بین انسان‌ ها زندگی کرده و بهتر می‌ داند کدام غذا مفید است.»
شیرو گفت: «او فقط یک روباه بندباز است که با گروه نمایشی کار می‌ کرده. او از انسان‌ ها به جز نمایش دادن، کار دیگری یاد نگرفته.»

روباه نگاهی به موش کور و راسو انداخت که همه جا همراهی اش می‌ کردند. شال گردنش را که تا زیر پاهایش می‌ رسید، تکان داد و گفت: «راه حل این مشکل، پیش من است. می توانیم از لاک پشت پیر بخواهیم که به جای تو سد بسازد. آن وقت هم تو راحت می شوی و هم لاکی دیگر از بیکاری شکایت نمی کند.»
شاخدار که تا آن لحظه ساکت بود، بال بال زنان خودش را به پایین‌ ترین شاخه رساند و جیغ کشید: «این دیگر چه پیشنهادی است! لاکی مگر می تواند سد بسازد؟!»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۳ ، ۲۰:۵۳
نمکتاب ...
دوشنبه, ۲۳ مهر ۱۴۰۳، ۰۱:۳۶ ب.ظ

کتاب فندقی و کار بزرگ

کتاب فندقی و کار بزرگ

کتاب: فندقی و کار بزرگ
نویسنده: محمدرضا یوسفی
ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان

بریده‌ی کتاب (۱):
غروب شده بود که فندقی به خانه رسید. ننه نقلی دَم در نشسته بود و منتظر او بود؛ تا چشم ننه نقلی به فندقی افتاد گفت: ننه جان کجا بودی؟ دلم یک ذرّه شد.
فندقی بقچه اش را گوشه اتاق گذاشت و گفت: رفتم که یک کار بزرگ بکنم، اما چه فایده می بینی که دست خالی برگشته ام.
ننه نقلی لبخندی زد و گفت: بگو ببینم چه کار کردی که کار بزرگی نکردی؟
فندقی گفت: به درخت تشنه آب دادم، خرگوشی را از تله آزاد کردم، بچه های آبادی را آشتی دادم، گاو رَم کرده را رام کردم، راه آبادی را باز کردم، اما حیف هیچ کار بزرگی نکردم!
ننه نقلی روی سر فندقی دست کشید و گفت…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۳ ، ۱۳:۳۶
نمکتاب ...
يكشنبه, ۱۶ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

کشتی نجات

 

 

مجموعه کتاب های کشتی نجات
نویسنده: شمس حجازی
انتشارات براق

معرفی:

محبت اهل بیت «علیهم السلام» شیرین ترین محبت عالم هستی ست…
کسی که خودش را به این دریای محبت متصل کند، هیچ گاه محتاج محبت دیگران نمی ‌شود و در سایه امن بهترین خوبان عالم دلگرم است.
مجموعه کشتی نجات داستانی ‌‌هایی‌ ست از محبت حسین بن علی که می ‌تواند با بیانی ساده و روان و همراه با رنگ آمیزی میهمان قلب کودکان ‌مان باشد.

بریده کتاب:

معاویه که شعرهای مرد عرب را شنید گفت: من به تو کمک کردم، امام حسین که کمک نکرد و را از او تعریف کردی؟ مرد عرب گفت: تو چیزی را به من دادی که مال امام حسین بود و این را هم می ‌دانم که تو به خاطر اینکه امام حسین مجبورت کرد به من کمک کردی و این کار تو بخاطر خدا نبود.

بریده کتاب(۲):

امام حسین برای اینکه از آن ‌ها تشکر کند فرمود: شما باید بیایید مهمان من بشوید. همین الان بیایید به خانه ما برویم. بچه ها خوشحال شدند که به خانه امام حسین می ‌روند. امام حسین وقتی به خانه خودشان رسیدند بهترین غذاها را به بچه های فقیر دادند و بچه ها سیر سیر شدند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۱۰ خرداد ۱۴۰۰، ۱۱:۳۰ ق.ظ

مسافر شهر طوس

کتاب مسافر شهر طوس : داستانِ آشنایِ سفر امام رئوف به ایران از زبان پرنده ای کوچک
 

کتاب مسافر شهر طوس: داستانِ آشنایِ سفر امام رئوف به ایران از زبان پرنده ای کوچک

 

کتاب مسافر شهر طوس
نویسنده: مرتضی عبدالوهابی
انتشارات براق

معرفی:

گاهی شنیدن داستان‌های ‌تکراری از زاویه و نگاهی دیگر دلنشینی و زیبایی خاص خودش را دارد.
این کتاب داستانِ آشنایِ سفر امام رئوف به ایران است که از زبان پرنده ای کوچک بخش هایی ازین اتفاق روایت شده است.

بریده کتاب(۱):

پرنده شکاری لحظه به لحظه به او نزدیک تر می ‌شد. پا قرمزی پشت سرش را نگاه کرد. با دیدن چنگال ‌های تیز پرنده شکاری سرعتش را بیشتر کرد. نزدیک مدینه دره کوچکی پر از درختان خرما قرار داشت. وقتی بالای دره رسید، ناگهان چنگال‌ های پرنده شکاری در پشتش فرو رفت…

بریده کتاب(۲):

آن شب مرد سیاهپوست در ایوان خانه مشغول صحبت با همسرش بود. پاقرمزی صدای آن ها را می‌ شنید. مرد گفت: امام رضا فردا صبح عازم مرو می ‌شود. باید با ایشان بروم.
زن گفت: من هم می‌ آیم!
مرد جواب داد: امام به تنهایی می ‌رود. هیچ کدام از اعضای خانواده اش را به همراه نمی ‌برد، بنابراین تو هم نمی‌ توانی بیایی.
پا قرمزی تا صبح خوابش نبرد. خیلی فکر کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۰۰ ، ۱۱:۳۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

یاسمین و گل آفتابگردان

کتاب یاسمین و گل آفتابگردان: القای اعتماد به نفس و توانمندی به کودکان

تاب یاسمین و گل آفتابگردان
نویسنده: مهند الساقوص
ترجمه: علی باباجانی
انتشارات براق

معرفی:

خودباوری یکی از شاخصه های مهم ذهنی هر فرد موفقی ست؛
اینکه به کودک القا شود مهم نیست اگر توانایی هایی را هنوز نداری و یا حتی از بعضی از استعداد ها محروم هستی،
مهم این است که تو چندین توانمندی داری که می توانی بر آن ها تکیه کنی و پرورش‌ شان بدهی.
داستان یاسمینِ قصه ما، داستان زندگی دختر کوچولوی نابینایی ست که آرزوی دیدن خورشید را دارد اما…..

بریده کتاب:

گل آفتاب گردان ادامه داد: قبلاً مثل تو بودم. از گل و رودها درباره خورشید می پرسیدم. دنبال نور می گشتم. تا اینکه یک روز احساس کردم درونم چیزی است که نور را به خودش می کشد.

  • در درونت؟ یعنی کجا؟
    – در ریشه، ساقه و برگ هایم. با این ها نور را به خودم می کشم. انگار خورشید را می نوشم. وقتی نور را می گیرم آن را به مواد مفیدی تبدیل می کنم و از آن غذای پر سودی برای مردم درست می کنم.

بریده کتاب(۲):

چشم های مادر با آواز قشنگ یاسمین پر از اشک شد.
از دخترش پرسید: وای عزیزم، تو چطور توانستی از خورشید بگویی؟
یاسمین خندید و گفت: توی دنیا دوتا خورشید هست. یکی بزرگ و یکی کوچک. خورشید کوچک توی آسمان است و خورشید بزرگ توی قلب من.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

امام و بچه ها

کتاب امام و بچه ها: زندگی به سبک امام خمینی و محبت به ایشان را به کودکانتان بچشانید.

کتاب امام و بچه ها
نویسنده و تصویرگر: مرتضی امین

معرفی:

ما مادرها خیلی دوست داریم الگوی بچه هایمان در زندگی، بزرگان باشند و متفاوت و درست زندگی کنند.
این مجموعه داستانی به دلیل اینکه کمی مزه تخیل دارد برای کودک جذاب است و نویسنده با زیرکی در هر ماجرایی که در کتاب اتفاق می افتد، داستانهایی موضوعی از زندگی امام خمینی را از زبان پروانه قصه مطرح می کند،
بچه های قصه هم با ذوق بسیار تصمیمات جدید می گیرند و از شنیدن داستانهای امام خمینی بسیار لذت می برند.
با خواندن این کتاب، شیرینی زندگی به سبک امام خمینی و محبت به ایشان را به کودکانتان بچشانید.

بریده کتاب:

مریم در حالی که کتابش را باز می کرد، گفت:
باز هم برای ما می گویی؟
پروانه پروازکنان به سوی او آمد و کنار کتاب نشست و گفت:
در این کتاب حرف های خوبی از امام نوشته شده است، تو می توانی آن را برای بچه ها بخوانی؟
مریم خوشحال شد و شروع به خواندن کرد: امام در مصرف کاغذ خیلی مواظب بود و از کاغذ های کوچک هم برای نوشتن استفاده می کرد و آن ها را دور نمی ریخت.

بریده کتاب(۲):

حمید که مشغول بازی بود به یاد قصه های پروانه افتاد و پرسید: راستی امام هم با بچه هایش بازی می کرد؟
مادر با تعجب گفت: نه بابا! امام آن قدر کار و گرفتاری داشت که فرصت این کارها را نداشت
پدر بزرگ در حالی که مشغول گاز زدن سیب بود سرفه ای کرد و گفت: حتما داشته، چون بچه ها را خیلی دوست داشت.
پروانه لبخندی زد و گفت: اتفاقا کسانی که اطراف امام بودند می دیدند که گاهی امام نوه هایش را به دوش خود می ‌گرفت و آن ها را سواری می داد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

گل های باغ آسمان

مجموعه گل های باغ آسمان: احکام اسلامی را به صورت کودکانه و زیبا به

مجموعه گل های باغ آسمان
نویسنده(شاعر): سیدمحمد مهاجرانی
ا
نتشارات بهار دلها

معرفی:

بعضی کتاب ها کهنه و قدیمی می ‌شوند و از یاد می روند، بعضی کتاب ها قدیمی هستند اما با ارزش اند و به قوت شان در جدید ترها کمتر مشاهده می شود.
مجموعه گل های باغ آسمان که سروده شاعر توانمند آقای سید محمد مهاجرانی است احکام اسلامی را به صورت کودکانه و زیبا به زبان شعر درآورده است.
تصویرگری های ساده و کودکانه این کتاب به جذابیت این مجموعه می افزاید.
آموزش احکام در قالب شعر و قصه تاثیری عمیق و موثر در ذهن و فکر کودکان دلبندتان دارد، این مجموعه را از دست ندهید.

بریده کتاب:

ای خدا! ای آشنای خوب من!
ای خدای رهنما و مهربان
ای خدای باد و باران و بهار
ای خدای آفتاب و آسمان

ای که با خورشید قرآن کریم
شهر دنیا را درخشان کرده ای
ای که با عطر خوش پیغمبرت
دشت دنیا را گلستان کرده ای

بریده کتاب(۲):

معنیِ مستحب چیه؟
خبر داری چه کاری است؟
کاری که انجام دادنش
خیلی مفید و عالی است

مثل زیارت و دعا
خواندنِ قرآنِ خدا
پوشیدن رخت سپید
شستن دست قبل از غذا

این کارهای عالی و خوب
دل ها را روشن می ‌کند
زندگی را شاد و قشنگ
دنیا را گلشن می کند

بریده کتاب(۳):

استاد قرآن و حدیث
استاد احکام خدا
زمین شناس، هوا شناس
خبرنگار و ناخدا

پزشک و معمار و پلیس
مهندسِ آب و گیاه
نقشه کش و قصه نویس
مهندس معدن و راه

کشور باصفای ما
آدم باسواد می خواد
ده بیست هزار؟ دویست هزار؟
نه باز کمه، خیلی زیاد

چون که به رشته های علم
نیاز دارد کشور ما
هر کسی باید برود
یاد بگیرد رشته ای را

پیامبر عزیز ما
گفته برای مرد و زن
همیشه لازم است شما
یاد بگیرید دانش و فن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

مجموعه قصه های تصویری از جوامع الحکایات

قصه های تصویری از جوامع الحکایات: متون کهن و حکمت آموز را جذاب تر بخوانید.

قصه های تصویری از جوامع الحکایات
نویسنده: حسین فتاحی
انتشارات قدیانی

معرفی:

بسیاری از کتاب هایی که بازنویسی متون کهن هستند، با کلام عامیانه ای نوشته می شوند که به فاخر بودن آن متون لطمه می زنند.
اما این کتاب به قلم آقای حسین فتاحی در عین قابل فهم بودن مطلب، ادبیاتی زیبا و فاخر دارد، این مجموعه را به تمام فرهنگ دوستان ایرانی توصیه می کنم.
این مجموعه سراسر داستان های زیبا و حکمت آموز است.

بریده کتاب:

حضرت ابراهیم از پیرمرد جدا شد تا کس دیگری را پیدا کند دلش نمی خواست آدم بت‌ پرستی مهمانش باشد او رفت و رفت وقتی از پیرمرد دور شد.
جبرئیل فرشته خدا نزد او آمد
جلوی رویش ایستاد و سلام کرد ابراهیم از دیدن فرشته خدا خوشحال شد چون می دانست هر وقت جبرئیل نزد او بیاید پیغامی از طرف خداوند برای او می آورد ابراهیم ساکت به فرشته نگاه کرد، فرشته به حرف آمد و گفت ابراهیم خداوند به تو سلام می رساند و می‌ گوید این پیرمرد ۷۰ سال است که بت پرست است اما در این مدت ما روزی او را داده اید به آب و غذا و نعمت های دیگری بخشیده ایم چون بت پرست بود چیزی کم نکردیم. اما تو نتوانستی یک وعده به او غذا بدهی؟

بریده کتاب(۲):

فیل از جایش تکان نخورد از سر و صدای گنجشک کلاغ و کبوتر و سنجاب و جغد و روباه و دیگران کنار درخت جمع شدند
کلاغ رو به فیل گفت: آقای فیل خوب برو جای دیگری مگر حتماً با این درخت باید خودت را بخارانی
فیل گفت برو کلاغ سیاه و زشت چرا فضولی می کنی من که کاری به کار تو ندارم
کبوتر بق بقوی کرد و گفت چه فیل پررو و بی ادبی خب راست می گویند چرا دیگران را اذیت می کنی از این هیکل گنده خجالت نمی کشی؟
فیل خرطومش را بالا برد تا کبوتر را بزند
روباه گفت: آقای فیل به خودت نگاه کن با این هیکل بزرگ با یک گنجشک کوچک در میوفتی و با او دعو
ا می کنی برو یکی را مثل خودت پیدا کن…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...