نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۲۷ مطلب با موضوع «7. چند رسانه ای(صوتی-تصویری) :: 7.1 تصویر :: پوستر :: پوستر کتب» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

رویای یک دیدار (او سلمان شد)

 

📚رویای یک دیدار/ سید ناصر هاشم زاده

 

رویای یک دیدار : قصه نوجوان زرتشتی که برای یافتن حقیقت  تنها به خارج مسافرت می کند.

رویای یک دیدار : قصه نوجوان زرتشتی که برای یافتن حقیقت تنها به خارج مسافرت می کند.


ما مسلمانیم اما "سلمان" نیستیم.
سلمان انقدر عزیز زمین و آسمان بود که اهل_بیت او را از خودشان می دانستند.
این کتاب فوق العاده زیبا ،فوق العاده عمیق و جهت دهنده و حرکت بخش کمی ما را به سلمان نزدیک می کند.

 

معرفی:

عاشق نور زندگی متفاوت دارد.
نور کاری به این ندارد که آیینت زرتشت است، ایرانی هستی یا نه…
نور به دلت نگاه می‌کند.
به اشتیاقت.
آدمی اگر عاشق شود، متحمل بیابان‌ها هم می‌شود. زخم زبان یهودی را به جان می‌خَرَد، گرسنگی را نمی‌بیند و حتی به اسارت تن می‌دهد. این معجزه عشق است!
که عشق، “روزبه” را “سلمان” کرده است.

جوانی متفاوت و برومند بود، از خانه که فرار کرد دنبال یک رویا رفت تا با دیدارش آرامش را پیدا کند، کسی که زندگی تکراری و یکنواختش را لذت‌بخش کند. سیصد سال شب و روز متفاوت را تجربه کرد تا…
این داستان واقعی را پس از خواندن به دیگران هم خواهید داد.
کتاب رویای یک دیدار در ۱۶۷ صفحه توسط انتشارات عهد مانا در سال ۱۳۹۷ به چاپ رسیده است.
این کتاب روایتگر جوانی پارسی و برومند به نام روزبه است که خانواده او از موقعیت ممتازی در دوران ساسانیان برخوردارند. روزبه، زرتشتی است و مشتاق طراوت و نور. تا اینکه این اشتیاقش او را به سوی “فرار از خانه” پیش می‌بَرَد…

خلاصه:
کتاب رویای یک دیدار روایتی ست تاریخی از گوشه‌ای از زندگی سلمان فارسی.
زمانی که روزبه نوجوان به دنبال نور، از آیین زرتشت به مسیحیت گرویده می‌شود. این شوق در روزبه او را وادار می‌کند تا از خانه اشرافی پدر بگریزد و سختی بیابان‌ها و یهودیان و گرما و سرما را تحمل کند تا عاقبت به سرچشمه آب حیات برسد و بشود “سلمان منا اهل البیت”.

🧀برشی از کتاب:
آیا درراه راهزنان اموالت راغارت کرده اند ؟از سرزمین پارس که چنین ژولیده و فقیرانه بیرون نیامده ای ؟
نگاهی به چشمان کشیش انداخت نگاهی که تاعمق نگاه کشیش پیش می رفت .
-هرچه داشتم مسیح از من گرفت .
-مسیح ؟
-آری  او از همه راهزنان تیز تر ومهارت دار است .او پدر ومادرم را ازمن گرفت ومرا سرگشته بیابان ها کرد .(ص 126)

 

 

او سلمان شد: مسیر تاریخی انسانی که می خواهد از صفر بگذرد و به بی نهایت برسد

 

او سلمان شد ، سید ناصر هاشم زاده

سلمان یک فصل بهاری از زندگی انسان هاست. سلمان یک فرد نیست، مسیر تاریخی انسانی است که می خواهد از صفر بگذرد و به بی نهایت برسد و پا در گل زمین نماند. 

نوجوانی زرتشتی که جایگاه دینی، اقتصادی و سیاسی بالایی در میان زرتشتیان و حکومت دارد، اما فطرت حق طلبش نمی گذارد که به ثروت و لذت بسنده کند. در جوانی از خانه فرار می کند ، تا به هدف خلقت برسد.

روزبه(سلمان) که دین زرتشت دلش را راضی نمی کند و سوال های فکرش را پاسخ نمی دهد، راهی کلیسا می شود و پیش راهب هایی که حد فاصل بین حضرت عیسی تا آخرین پیامبر هستند شاگردی می کند. از کلیسای این شهر تا کلیسای شهرهای دیگر می رود. تنها و بی خانواده، اما راضی نمی شود. تا اینکه خودش در لباس آخرین وصی به آخرین پیامبر دنیا می رسد و سلمان، محمدی می شود. خستگی ناپذیر، دل سپرده به ندای فطرت و گریزان از راحت طلبی، متفکر و متوجه به اصل خلقت، راهی شهرها و کشور های دیگر می شود.
او یک حق جوی زرتشتی است که جزو حق طلبان مسیحی و یاران محمد مصطفی(صل الله علیه وآله) می شود و جزو یاران حضرت حجت (ارواحنا له الفداه) در آخرالزمان. (سلمان جزو ۳۱۳ نفر اصحاب حضرت هستند.)

داستان کتاب کشش خوبی دارد هرچند قلمی که نویسنده انتخاب کرده باعث شده است، ابتدا عده ای به راحتی با کتاب انس پیدا نکنند. هر چند کمی که از داستان می گذرد دلبسته می شوی و حتی چند جایی دلت می خواهد که با تفصیل بیشتری از اصل موضوع مطلع شوی. البته شاید دور بودن فضای تاریخی رمان باعث این خلاصه گویی ها شده باشد.

به هر حال کتابی ست که افراد درون گرا، دوستان معنوی خوان و اهل فکر، جوانان ی که متفاوت بودن را طالبند و می خواهند یک جوانی پر بار و نتیجه بخش داشته باشند، می توانند این رمان را چندین بار بخوانند که قابل است.

پایان نقد اول

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۲ تیر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

جانستان کابلستان

رضا امیرخانی نوشته است بخوانید و لذت ببرید...

برشی_از_یک_کتاب ✂️

ما هم‌واره گرفتار جنگ بوده‌ایم...
شما ایرانی‌ها نمی‌دانید جنگ یعنی‌چه...
جنگ شما‌ فقط لب مرزها بود...
جنگ ما در خانه‌هامان هم آتش می‌زد...
خانه جنگی بود...
ام‌روز نسل جوان افغانی، یعنی یک جوان سی و پنج ساله، به جز جنگ هیچ ندیده است...
می‌فهمید یعنی‌چه؟ یعنی او اصل نمی داند آشتی یعنی چه... آرامش یعنی چه...
پشتون و هزاره و تاجیک و ازبک، شیعه و سنی، سی سال هم را زده‌اند...
افغان این میانه معنایی نداشته است.
ما دچار پس‌مانده‌گی_فرهنگی شده‌ایم، آن وقت تو گپ فرهنگی می‌زنی؟!
می‌دانی سه سال تعطیلی لیسه (مدرسه) یعنی چه؟
بله... یعنی سه سال عقب_ماندگی ...
سه سال که مدرسه تعطیل شود، یک نسل درس نمی‌خواند...
بعد، این نسل به سن کار می‌رسد، نمی‌تواند کار نیکو کند...
بعد این نسل باید معلم شود برای نسل بعدی، اما سواد درست ندارد...
سه سال تعطیلی لیسه یعنی سی سال پس‌مانده‌گی...
حالا ما سی سال است که تعطیلیم ...

برای کسانی که دوستشان دارید به_اشتراک_بگذارید ♻️
#کتاب_بسیار_توصیه_میشود.
جانستان کابلستان
رضا امیرخانی

پوستر کتاب جانستان کابلستان را از اینجا دانلود کنید

 

 

 

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
يكشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۲۳ ب.ظ

ناقوس ها به صدا در می آیند

 

رمانی پلیسی ، در مورد دلدادگی یک کشیش مسیحی :ناقوس ها به صدا در می آیند.

رمانی پلیسی ، در مورد دلدادگی یک کشیش مسیحی :ناقوس ها به صدا در می آیند.



ناقوس ها به صدا در می آیند
📚💐📚💐📚💐📚💐📚💐
#ابراهیم_حسن_بیگی

بعضی ها گنج دارند و باز هم در فقر و نداری زندگی می کنند.آن وقت کسان دیگری از این گنج بهره می برند. این کتاب نقشه آن گنج است.در بهره بردن از این گنج تردید نکن.

 

 

دانلود



ابراهیم حسن بیگی نویسنده ی توانمند و دست به قلمی است که داستان کتابش نه تنها خواننده را خسته نمی کند بلکه به راحتی، با بازی با کلمات، روح و روان خواننده را نیز به تسخیر در می آورد.
 داستان ناقوس ها به صدا در می آیند  داستانی جذاب در ارتباط با قدیسی بی نظیرِ جهان؛ حضرت علی علیه السلام است که:

 

کتاب بررسی ابعاد وجودی، سیاسی، معنوی شخصیت ایشان از منظر مخالفان و معاندانی چون عمرو عاص را به تحریر درآورده است.
یکی از نقاط قوت این داستان بیان از زبان یک کشیش مسیحی است
 و همه ی این ها حاصل هنر غیر قابل انکار ابراهیم حسن بیگی است.
حمایت انتشارات عهد مانا نیز در موفقیت این کتاب نقش موثری داشته است.
خواندن این کتاب 
چکیده ای کامل و بی نقص از سخنان ایشان را آسان می کند و فعل و انفعالات جهان و افکار روزمره جدا می سازد و حداقل اثرش، تشویق مخاطبان به خواندن #نهج_البلاغه است.
 

برای دانلود با کیفیت کتاب " ناقوس ها به صدا در می آیند" روی عکس کلیک کنید.

 


سیر داستان
 داستان دلدادگی یک کشیش مسیحی است که در مسکو زندگی می‌کند. او کتاب‌ها و آثار خطی و قدیمی بسیاری دارد و به این کار عشق می‌ورزد. وقتی یک نسخه قدیمی از مردی تاجیک به دست او می‌رسد، علاقه‌مند می‌شود که کتاب را از او بخرد، اما مرد تاجیک کشته می‌شود و از اینجا به بعد، کشیش روسی پا در مسیری می‌گذارد که به شناخت امام متقین، امیرالمؤمنین، علی (ع) منتهی می‌شود. کشیش به خاطر حفظ جان خود مجبور به ترک مسکو می‌شود و به بیروت می‌رود. او کودکی‌ها و بخشی از عمرش را در این شهر گذرانده و پسر، عروس و نوه‌اش در آنجا زندگی می‌کنند. علاوه بر این، او در پایتخت لبنان، دوستان و محققان فراوانی از جمله «جرج جرداق» نویسنده کتاب «الامام علی صوت‌العداله‌الانسانیه» را دارد که می‌توانند در کشف شخصیت امام علی (ع) به او کمک شایانی کنند. این کشیش روسی با مطالعه آثار فراوانی از نویسندگان مسیحی و اهل تسنن، امیر مؤمنان را به نیکی می‌شناسد و از موعظه‌ها و پندهای آن امام در سخنرانی‌های خود استفاده می‌کند. او همچنین، سخنان شیوای حضرت علی (ع) را سرلوحه زندگی خود قرار می‌دهد و توصیه‌هایی در باب مرگ و جهان پسین به فرزندش دارد. داستان با دستگیری جنایتکارانی که به خاطر به دست آوردن نسخه خطی، هم دست به قتل مرد تاجیک زده و هم از کلیسا و منزل کشیش سرقت کرده‌اند، خاتمه می‌یابد و کشیش که آرامش از دست رفته را بازیافته است، همراه با همسرش به مسکو برمی‌گردد؛ گویی که او تعالیم علی (ع) را به عنوان بهترین و ارزشمندترین سوغات بیروت به خانه برده است؛ چرا که چمدان حاوی کتاب‌ قدیمی و سایر آثار خریداری شده از سوی کشیش در فرودگاه جابه‌جا شده و او با چمدان دیگری به خانه رفته است.


برشی از کتاب: ✂️

 

جرج گفت: کلام همه پیامبران و عدالت خواهان جهان ،شبیه کلام علی ست.برای همین من اسم کتابم را گذاشتم علی صدای عدالت انسان .
کشیش گفت: برای همین امروز پیش تو هستم تا درباره ی علی بیشتر بدانم .
جرج گفت: برای شناخت علی باید به وجدان خودت رجوع کنی پدر و تعصب مسیحیت را از خودت دور کنی و علی را با هیچکس قیاس نکنی جز خودش‌...

 
۱۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۲۳
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۳۵ ب.ظ

نیمه پنهان ماه 9 (شهید چمران)

 

نیمه پنهان ماه ۱
چمران به روایت همسر شهید
نویسنده: حبیبه جعفریان
انتشارات: روایت فتح

تا به حال از عشق‌هایی خوانده اید یا شنیده اید که آغاز آن دنیا و مقصدش آسمان است . زندگی شهید چمران با همسرش ؛ حس لطیف تنفس یک جان در جانی دیگر .
این حس گمشده رادر خود بیابیم .


 


برشی از کتاب:
پرسید شمع ، چرا شمع ؟ اشکم ریخت . گفتم : « نمی‌دانم ، این شمع ، این نور ، انگار در وجود من است ، من فکر نمی کردم کسی بتواند معنای شمع و از خود گذشتگی را به این زیبایی بفهمد و نشان بدهد » مصطفی گفت : « من هم فکر نمی‌کردم یک دختر لبنانی بتواند شمع و معنایش را به این خوبی درک کند » پرسیدم این را کی کشیده ؟ من خیلی دوست دارم او را ببینم . گفت : من. تعجب کردم . شما کشیده اید ؟! شما که در جنگ و خون زندگی می کنید ، مگر می‌شود ؟ فکر نمی کنم شما بتوانید این قدر احساس داشته باشید . بعد اتفاق عجیب تری افتاد . مصطفی شروع کرد به خواندن نوشته های من از حفظ . گفت : هر چه شما نوشته اید خوانده ام و دورادور با روحتان پرواز کرده‌ام و اشک هایش سرازیر شد ص 16و 17

 

پوستر کتاب نیمه پنهان ماه شهید چمران

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۳۵
نمکتاب ...
سه شنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۲۵ ق.ظ

شاهرخ

 

 

کتاب صوتی شاهرخ، حر انقلاب اسلامی

کتاب صوتی شاهرخ، حر انقلاب اسلامی را از اینجا دانلود کنید.

شاهرخ یه لات بود . حال لات های محله دیگه رو هم گرفته بود، تو کاباره یهودی ها کار می کرد.بعد از انقلاب حکم اعدامش هم اومد...

 

شاهرخ لوتی,شاهرخ داش مشتی

خرید کتاب شاهرخ(حر انقلاب):همیشه میشه برگشت…

11,000 تومان 9,000 تومان افزودن به سبد خرید

برشی از کتاب:
توی محل شاهرخ را همه می شناختند. خیلی قوی بود. اما برای اینکه جلوی کسی کم نیاره رفت سراغ کشتی.
...در مسابقات درخششش خیره کننده بود. جوان تهرانی قهرمان سنگین وزن مسابقات شد.
...همیشه چهار یا پنج نفر بدنبال شاهرخ بودند. همیشه هم او رفقا را مهمان می کرد. صاحب آنجا شخصی به نام ناصر جهود از یهودیان قدیمی تهران بود. یک روز بعد از اینکه کار ما تمام شد ناصرجهود من را صدا کرد و خیلی آهسته گفت: این جوانی که هیکل درشتی داره اسمش چیه؟! چیکاره است؟!...
در پس هیکل درشت و ظاهر خشنی که شاهرخ داشت، باطنی متفاوت وجود داشت که او را از بسیاری از همردیفانش جدامی‌ساخت...
-  شاهرخ به سمت کله پاچه رفت .بعد هم زبان کله را درآورد جلوی اسرا گرفت وگفت :این چیه !؟این زبان فرمانده شماست !!زبان ،می فهمید،زبان !!زبان خودش هم بیرون آورد ونشانشان داد بعد بدون مقدمه گفت :شما باید بخوریدش! ص77

پوستر کتاب شاهرخ

پوستر دوم کتاب "شاهرخ"

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۲۵
نمکتاب ...
سه شنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۷، ۰۹:۵۵ ق.ظ

سلام بر ابراهیم

 

 



درباره کتاب:
هم درس‌خوان بود هم ورزشکار
جوانی خوش بر و رو و متفاوت با همه جوان‌ها...
اگر سودای متفاوت بودن در سر داری و می‌خواهی مثل همه نباشی با یک زندگی تکراری! چندساعتی همنشین و هم صحبت شو با ابراهیم

برشی از کتاب:
تا ابراهیم وارد باشگاه شد بهش گفتم تیپ وهیکلت خیلی جالب شده.تو راه دوتا دختر پشت سرت مدام از تو حرف می‌زدن. خیلی ناراحت شد. فردا که اومد باشگاه خنده‌ام گرفت . پیراهن بلند و شلوار گشاد پوشیده بود. و لباس‌هایش را به جای ساک ورزشی داخل کیسه پلاستیکی انداخته بود.

ببین دوست عزیز ، همسر تو برای خودته ، نباید اون رو جلوی دیگران به نمایش بذاری . می دونی چقدر جوونای مردم هستن که با دیدن همسر بد حجاب شما به گناه می افتن . یا اینکه وقتی شما مسئول کارمند توی اداره هستی نباید حرف های زشت یا شوخی های نامربوط اون هم با کارمندایزن داشته باشی . بعد هم ازانقلاب گفت ، از خون شهدا ، از امام و از دشمنان مملکت . ابراهیم آخر حرفاش گفت : ببین عزیز من ، این نامه انفصال از خدمت شماست و سپس نامه رو پاره کرد و ریخت توی جوی آب ، بعد گفت : دوست عزیز به حرفام خوب فکر کند . یکی دو ماه بعد ، از همان اداره گزارش رسید که : جناب رئیس بسیار تغییر کرده و اخلاق ورفتارش داخل اداره خیلی عوض شده . حتی خانم این آقا با حجاب کامل به محل کار مراجعه می کند .ص 53

 

پوستر کتاب "سلام بر ابراهیم"

 

کتاب صوتی سلام بر ابراهیم ۱

کتاب صوتی سلام بر ابراهیم1 را از اینجا گوش کنید.

کتاب صوتی سلام بر ابراهیم ۲

کتاب صوتی سلام بر ابراهیم2 را از اینجا گوش کنید.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۷ ، ۰۹:۵۵
نمکتاب ...
دوشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۲۴ ق.ظ

اینک شوکران 4 (شهید رنجبر)

 

 



در مورد کتاب
کتاب رنجبر به روایت همسر شهید، جلد چهارم از مجموعه کتاب های اینک شوکران می باشد. اینک شوکران 4 به زندگی شهید محمدعلی رنجبر و همسرش مرضیه کازرونی می پردازد و با این مقدمه آغاز می شود:
«روزی که با دستکش های سفید لباس عروسی دفتر عقد را امضا می کرد، نمی دانست شادی این رنگ، تنها 14 سال در زندگی او دوام می آورد. در تمام این سال ها چنان خوشبخت بود که دوست و آشنا بخت سپید او را مثال می زدند و به رسم کرمانی ها، از او می خواستند در مراسم ازدواج چادر سفید بر سر عروس بیندازد. اما سال های آخر، سپید رنگ لباس محمدعلی هم شد. بیمارستان، دکتر، در، دیوار، تخت. و وقتی چهره محمدعلی هم سپید شد و رویش را با ملافه ای همرنگ خودش پوشاندند، دنیا برای مرضیه سیاه شده بود. الان دیگر سیاه نیست. اما مرضیه تنهاست و تنهایی از نظر مردم خوشبختی نیست. دیگر او را برای مراسم عقد دعوت نمی کنند. اما مرضیه سپید را می بیند، در زندگی فرزندانش، دوستانش، اطرافش و حتی تنهایی هایش که حضور ناپیدای محمدعلی آن را پر کرده است. این کتاب، شرح حال سپیدی یک عشق است.» گفتنی است شهید رنجبر بر اثر عوارض شیمیایی و سرطان خون در مرداد 76 در بیمارستان شیراز به شهادت رسید.

برشی از کتاب
ص30-بین خانواده هامان معروف بودیم به زوج عاشق.به عروس و دامادهایشان می گفتند((مثل محمدعلی و مرضیه باشید))همیشه ما رامثال می زدند.
ص37-هردفعه که برمی گشت مهربان تر می شد همیشه فکر می کردم این لحظه ها تکرار نخواهند شد. وقتی نگاهم می کرد و می گفت ((دوستت دارم)) ازته دل می گفت واشک در چشم هایش جمع می شد.خالص و بی ریا می گفت که به قلبم می نشست.
خیلی با هم صحبت و درد ودل می کردیم. وقتی شروع می کردیم یکدفعه نگاه به ساعت می کردیم می دیدیم ساعت سه شب شده و ما هنوز داریم حرف می زنیم.

پوستر کتاب نیمه پنهان شهید رنجبر

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۲۴
نمکتاب ...
دوشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۴۹ ق.ظ

حافظ هفت

سفرنامه ای شیرین: حافظ هفت

سفرنامه ای شیرین: حافظ هفت

درباره کتاب:

سفرنامه ها همیشه پر از خاطره ها و لحظه های شیرین است، مخصوصا اگر آدمی خاص و دوست داشتنی و عزیز کرده ای بشود شخصیت اصلی این سفرنامه!!!
آن وقت است کنار گذاشتن آن بعد از شروع آن سخت است.
سفرهای آقا همیشه پر از اتفاقات شیرین و جذاب است. مخصوصا اگر نویسنده مهارت نویسندگی اش را با عشق و محبت گره بزند و ذوقش هم فوران کند. آن وقت نتیجه اش می شود رمانی به نام حافظ هفت.

 

برشی از کتاب(۱):
روزی ایشان برای دیدار خانواده شهدا به منطقه مجیدیه تهران تشریف بردند.
پس از دیدار با چند خانواده شهید پرسیدند “باز خانواده شهیدی در این محل وجود دارد؟”
دوستان گفتند تنها یک خانواده مسیحی باقی مانده است که فرزندشان در جنگ ایران و عراق شهید شده است. آیا به خانه آنها هم تشریف می برید؟ایشان جواب مثبت دادند.

هنگامی که خبر را به اهل خانه دادند از فرط خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند. خانم ها سراسیمه برای حفظ حجاب به دنبال پوشش رفتند… (ایشان)به منزل آن خانواده مسیحی وارد شدند و به گرمی با آنان بر خورد کردند. در زمان پذیرایی نیز-طبق فتوای اجتهادی خود که مسیحیان و اهل کتاب را پاک می دانند- از میوه هایی که برایشان آورده بودند تناول کردند و به دیگران با اشاره فرمودند: شما نیز میل کنید تا آنها بدانند که ما آنها را از خودمان می دانیم .(صفحه۱۱۱)

پوستر کتاب "حافظ هفت" را از اینجا دانلوذ کنید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۴۹
نمکتاب ...
يكشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۱۱ ق.ظ

اینک شوکران 1 (شهید مدق)

اینک شوکران۱ : مریم برادران، روایت فتح

در مورد کتاب
عاشق همدیگه بودن…
اما یکیشون دائم مریض بود و اون یکی دائم پرستار. اینقدر سختی های زندگیشون زیاد بود که آدم فکر میکنه اصلاً جایی برای شیرینی نمی مونه؛ مثل خیلی از ماها که سختی های زندگیمون شیرینی هاش رو محو کرده اما اونها اونقدر شیرین زندگی می‌کردن که ...
این داستان رو حتماً بخونید .

برشی از کتاب
شب سال تحویل بود تنها بودم .سفره انداختم و نشستم سر سفره . آلبوم عکساهان را نگاه کردم . همان جا کنار سفره خوابم برد . ساعت سه و نیم بیدار شدم . یکی می زد به شیشه پنجره ی اتاق . رفتم دم در . در را که باز کردم . یک عروسک پشمالو آمد توی صورتم . یک خرس سفید بود که بین دستهایش یه دسته گل بود . منوچهر آمده بود . نشستیم سر سفره . درکیفش را باز کرد و سوغاتی هایش را که برایم آورده بود درآورد . یک عالمه سنگ پیدا کرده بود به شکل های مختلف . با سوهان و سمباده صافشان کرده بود . رویشان شعر نوشته بود یا اسم من و خودش را کنده بود . ص 25

 

پوستر کتاب اینک شوکران را از اینجا دانلود کنید

پوستر کتاب اینک شوکران مدل 2

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۱۱
نمکتاب ...
يكشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۴۴ ق.ظ

از به

 




📖 بعضی کتابا تعداد صفحاتشون کمه ولی تعداد روزایی که ذهنت رو به خودشون مشغول میکنه خیلی زیاده. أین یکی از اون کتاباست.


خلاصه کتاب :

رمان از به فقط نامه است، نامه‌هایی که میان قهرمان‌های داستان رد و بدل شده و راوی قصه خلبان جانبازی است که به رغم نداشتن دو پا و ویلچرنشینی، درخواست پرواز دارد، درجایی و درحالی که یک دندان پر کرده هم، مانع پرواز است. داستان این‌چنین آغاز میشود و با نامه‌های همسر این خلبان و دوستان خلبانش و همسرانشان ادامه پیدا میکند.
 در این بین نامه‌ای دیگر هم وارد میشود؛ نامه دختری که در دوران جنگ – به خواست معلمشان – برای رزمندگان جنگ نوشته شده و اکنون دست خلبان جانباز است. کم‌کم گره‌های داستان شکل میگیرد، میبینیم که خانواده این دختر در بمباران شهید شده‌اند و خلبان پس از سال‌ها قصد کمک به او دارد، در حالیکه خودش بسیار محتاج کمک است و…
 از دیگر ویژگیهای اثر، نوع نگاه امیرخانی به جنگ و بازماندگانش است. سختیهای خلبان برای زندگی روزمره، مشکلات همسر خلبان با تلاطم‌های روحی خلبان، زندگی دختر که خانواده‌اش را در بمباران از دست داده ‌است و دیگر خلبانان جنگ که امروز باید به قول نویسنده مسافرکشی کنند – البته هوایی – و… ترکیبی است از آنچه تصویر ازبه را میسازد.
 امیرخانی به دنبال واقعیت زندگی آدم‌های قصه است، نه تصویری آرمانی و ناملموس. جنگ سختیها و تلخیهایی دارد که میان جامعه هنوز چشیدنی و دیدنی است، و این نقطه‌ برتری رمان است، واقع‌نگری در حوزه دفاع مقدس.

 

ازبه : نامه ای از دختری جنگ زده به خلبانی جانباز ولی در آرزوی پرواز

ازبه : نامه ای از دختری جنگ زده به خلبانی جانباز ولی در آرزوی پرواز

 

برشی از کتاب:

پدر از پشت بلندگو می گوید:« مسافران محترم توکل داشته باشید... هیچ مشکلی نداریم. هواپیما تحت کنترل بنده هست. محض اطمینان خاطرتان عرض میکنم که بنده استاد خلبان این هواپیما بوده ام...»

 

صدای لرزان عمو رحیم می گوید:« هنوز هم هستی...»

 

حتی من هم کمی ترسیده ام. در کابین باز شد... اِ ... کمک خلبان پدر بیرون آمد.. روی زمین افتاد.. این یکی حتا بهتر از عمو رحیم نقش بازی می کند...

 

عمو می گوید:« خب هرچه این سرگرد میزبان خورده بود، من هم خورده بودم دیگر ... حال من هم مثل اوست... »

 

یکی می گوید:« ای بابا ... حالا این بنده خدا بدون دو پا می تواند بنشیند...»

 

کمک پدر همانطور که آه و ناله می کند ، می گوید :

 

-آره بابا ... ایشان مسلط است .هندلینگ شان حرف ندارد .مشکل حال مزاجی من است...

 

-پدر هنوز توی کابین است .مسافران پیاده نمی شوند.همه می خواهند او را ببینند و از او تشکر کنند ، اما در کابین را از تو بسته....

 

پوستر کتاب "از به"

 

 

 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۴۴
نمکتاب ...