نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۴ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

جمعه, ۳۰ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۴۰ ب.ظ

فرقه های نو ظهور

فرقه های نوظهور: بررسی فعالیت ها و خصوصیات فرقه های نوظهور به همراه راهکارهای مصون سازی

فرقه های نوظهور: بررسی فعالیت ها و خصوصیات فرقه های نوظهور به همراه راهکارهای مصون سازی

فرقه های نوظهور: نویسنده حمیدنگارش

معرفی:

دراین کتاب به بررسی فعالیت ها و خصوصیات فرقه هایی از جمله اُشو، دالایی لاما، رامالله، سای بابای و برخی فرقه های شیطان پرستی رایج در ایران، پرداخته و در آخرراهکارهای مصون سازی در برابر این نفوذ بالای فرقه ها در بین جوانان را ارائه کرده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۷ ، ۱۸:۴۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۰۵ ق.ظ

خدایا فرزند سالم و صالح می خواهم

خدایا فرزند سالم و صالح می خواهم: بارداری برای نسلی سالم و صالح

خدایا فرزند سالم و صالح می خواهم: بارداری برای نسلی سالم و صالح

خدایا فرزند سالم و صالح می خواهم ، نویسنده زبیده خدایی

معرفی کتاب:

خدایا فرزند سالم و صالح می خواهم ، کتاب جامعی است درباره مراقبت های جسمی و روحی برای آماده شدن جهت بارداری، با بررسی آیات و روایات و کتب پزشکی.
سه ماه دوره پاکسازی برای هم آقایان و هم خانم ها جهت آماده شدن برای بارداری، با دستور العمل های مراقبتی و تغذیه ای ، با استفاده از آیات و روایات، سنت و پزشکی روز.

بریده ای از کتاب(۱):

تاخیر در ازدواج و فرزندآوری از عوامل عقیمی و بد زایی است. زیرا اسپرم ها و تخمک ها با افزایش سن، ضعیف می شوند.

بریده ای از کتاب(۲):

دکتر هوبرت نبسون استاد دانشکده پزشکی، در کنفرانسی که در دانشگاه هاروارد در آمریکا برگزار شده بود درباره ارزش دعا در درمان بیماری ها چنین میگوید: دعا خواندن، مغز را به کار می اندازد، عوارض ایدز را کاهش می دهد، از فشار خون می کاهد و نازایی را درمان می کند. شکافی بین علم و معنویت در درمان انسانها وجود ندارد.

بریده ای از کتاب(۳):

چهره های خسته و گونه های زرد جوانان امروز، تهدید افزایش سقط در میان نسل جدید، شیوع سمومیت های دوران بارداری کاهش و فقدان نعمت شیر مادران جوان، فزونی افسردگی بعد از زایمان و بالاخره افزایش مشکلات عجیب و غریب دوران بارداری که آنان را به شدت رنج داده و موجب بحران های روحی و روانی گردیده است. (صفحه۱۶)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۷ ، ۱۰:۰۵
نمکتاب ...
برای دانلود با کیفیت عکس ها روی آن کلیک کنید.
 

پی دی اف تبلیغ و خلاصه ی فیلم ها و صوت ها(کلیک کنید.)

 

 

 


 

 
 
 
 
 
 
 
 

 

 
 
 
 
منتظر پوسترها و سی دی های "ناب" بعدی ما باشید...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۷ ، ۰۸:۰۰
نمکتاب ...
يكشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

ماه به روایت ماه

ماه به روایت آه: روایت زندگی ماه بنی هاشم

ماه به روایت آه: روایت زندگی ماه بنی هاشم

ماه به روایت آه: نویسنده ابوالفضل زرویی نصرآباد

معرفی:

همیشه وقتی آه می کشی که هیچ راهی نداری تا از رنج و سختی رها شوی، تنها میتوانی آه بکشی و دیگر هیچ…
اما می شود که آه تو آنقدر سنگین باشد و آنقدر عمیق، که دلهای همگان را تا انتهای تاریخ بسوزاند…
آنقدر هم آتشش تند است که می شود راجع به آن داستان های طولانی و بلند نوشت و خواند و گفت…

خلاصه:

“ماه به روایت آه” روایت زندگانی ماه بنی هاشم، حضرت ابوالفضل عباس است. زرویی برای نگارش این کتاب، به بیش از ۶۰ منبع پژوهشی در ارتباط با حضرت عباس مراجعه کرده است.
او با قلمی استوار و جذاب، با سبک داستانی، به نقل زوایایی از زندگانی شخصی و شخصیت حضرت قمر بنی هاشم به روایت ۱۲ تن پرداخته است که برخی، مانند حضرت ام البنین، بانو لبابه(همسر) و جناب عبیدالله (فرزند)، از خاندان حضرت عباس می‌باشند، اما برخی هیچ نسبتی با ایشان ندارند.
ویژگی ممتاز کتاب، نقل روایت‌هایی از زندگانی حضرت عباس است که کمتر شنیده و یا اصلا نشنیده‌ایم. دیگر ویژگی قابل توجه کتاب، تطبیق تاریخ وقایع، با تاریخ شمسی است.

بریده کتاب(۱):

اگر چه مرسوم و معمول نبود ولی می‌گفتند ثروتمندان و اعیان مدینه، تلویحا و با زبان بی زبانی، از او برای ازدواج با دختران‌شان خواستگاری می‌کنند.
اما زیباترین، رشیدترین و محجوب‌ترین جوان مدینه، آهوی دست‌آموز و کبوتر صحن و سرای برادرش حسین بود.
آن روز، وقتی پدرم سرزده به خانه بازگشت، به شدت نگران شدیم. اما وقتی با خوشحالی خبر داد که حسین بن علی از من برای برادرش عباس خواستگاری کرده است، مادرم با چشم و دهانی بازمانده از تعجب و شادمانی، ابتدا لحظه‌ای مکث کرد و سپس پرسید: چه گفتی؟! حسین؟ عباس؟ لبابه؟!

بریده کتاب(۲):

وقتی همسرم عباس، با لبخند از سخت‌گیری‌های مادرش در تربیت فرزندان می‌گفت و می‌گفت که مادرش نخستین مربی شمشیرزنی و تیراندازی او و برادرانش بوده، نمی‌توانستم به خود بقبولانم که این فرشته مجسم و این تندیس بی‌نقص لطافت و زنانگی، نسبتی با شمشیر و کمان داشته باشد.

بریده کتاب(۳):

از دور صدای عمربن سعد را می‌شنویم که بر سر عمروبن‌حجاج زبیدی فریاد می‌کشد: خدا رویت را سیاه کند ای عمرو، مگر تو را با پانصد نفر مامور بازداشتن یاران حسین از آب نکرده ایم؟ می‌شود بگویی چه طور با پانصد سپاهی نتوانسته‌ای مانع چهل- پنجاه نفر بشوی؟
-آخر ای امیر، فقط آن چهل- پنجاه نفر نبودند. عباس بن علی هم با آنان بود.
– عباس؟ خوب، چند نفر لازم داری تا دیگر از عباس نترسی؟ هزار نفر؟ دو هزار نفر؟
– اگر چهار هزار نفر در اختیارم بگذارید، خیال‌تان را از بابت آب، آسوده خواهم کرد.

بریده کتاب(۴):

در میان هق‌هق گریه از او خواستم از جانب من از برادرانش، به ویژه عباس، حلالیت بطلبد و خداحافظی کند‌. ضمنا از آنان دعوت کردم که اگر به شام آمدند، محنت‌سرای مرا نیز متبرک کنند‌.
جعفر با لحنی محجوب گفت: برادرم عباس بر شما درود فرستاد و گفت بگو ای زید، دیری نخواهد گذشت که من و برادرانم در معیت سرورمان حسین بر تو خواهیم گذشت و از بلندا، سلامت را پاسخ خواهیم گفت.
امروز وقتی چهره زیبای عباس را با آن لب‌های خشک و ترک‌خورده، بر بلندای نیزه دیدم، گریان و بر سرزنان، پیش رفتم و عرض کردم: “خوش آمدید مولای من…” آن گاه نالیدم: آیا چنین است شیوه کریمان در وفای عهد؟ مگر نه این که مرا بشارت دادید به این که سلام و درودم را پاسخ خواهید گفت؟
آه آه آه… به خدا قسم هنوز جمله‌ام را به پایان نبرده بودم که آن لب‌های خشکیده، با همان لبخندِ شیرین و محجوب به حرکت در آمد: سلام بر تو ای زید …

بریده کتاب(۵):

– می‌شنوی رقیه جان؟ این صدای پا را می‌شناسی؟
لحظه‌ای آرام می‌گیرد و در سکوت، گوش می‌خواباند.
– بله‌. این عمویم عباس است.
– آفرین. پس تا عمویت عباس هست، نباید از هیچ چیز بترسی.
– عمویم آن بیرون نمی‌ترسد؟
– عمویت جز از خدا از هیچ کس و هیچ چیز نمی‌ترسد. تا او هست، هیچ کس نمی‌تواند به ما آسیب برساند.

بریده کتاب(۶):

ببین‌. خوب ببین. این هم اردوگاه سپاه جرّار حسین.
جز سه چهار خیمه که مشخصا جان‌پناه بانوان و اطفال بود و دو سه چادر که سایبان و استراحتگاه مردان به نظر می‌رسید، چیزی دیده نمی‌شد.
در برابر همین خیمه‌گاه، صفوف نماز در حال شکل‌گیری بود‌.
در کوفه می‌گفتند: حسین نیز همچون پدرش علی، قواعد سنت و شریعت را فروگذاشته، نماز را ترک گفته و با گردآوری سپاهی عظیم بر علیه خلیفه اسلام خروج کرده و عَلَم محاربه افراشته است.
خدایا، این چه معمایی است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۰۰ ق.ظ

وظایف در شرایط فتنه

وظایف در شرایط فتنه

وظایف در شرایط فتنه

وظایف در شرایط فتنه: مؤسسه فرهنگی قدر ولایت

معرفی:

کتاب در چند بخش ارائه شده : ۱) وظایف نخبگان وخواص در شرایط فتنه    ۲) وظایف شعرا و دانشمندان      ۳) وظایف دانشجویان ودانشگاه ها     ۴) وظایف طلّاب ومبلّغین    ۵) وظایف بسیجیان         ۶) وظایف مردم     ۷) وظایف مسئولین   ۸) وظایف مطبوعات

بریده کتاب(۱):

از وظیفه نخبگان : شاخص برای ما بین خودمان وخدا ، این است که نگاه کنیم ببینیم دربیان این حرف اخلاص داریم یا نه؟ به فکر خدائیم یا نه؟ من دارم برای خاطر خدا ، رضای خداحرف می زنم یا برای جلب توّجه شما دارم حرف می زنم؟ برای خاطر خداست یا برای خاطردل مستمع وغیر مستمع است؟ معیارش این است ، به خودمان مراجعه کنیم. اقضی القضات نسبت به خود انسان ، خود انسان است. خودمان را فریب ندهیم. بفهمیم چه کار می کنیم،بفهمیم چه می گوئیم ، چه حرکتی می کنیم.

بریده کتاب(۲):

از وظایف دانشگاهیان: بصیرت شرط لازم است ولی کافی نیست!
امیرالمؤمنین می فرماید: بصیر آن کسی است که بشنود، گوش خود را بر صداها نبندد،وقتی شنید بیندیشد. هر شنیده ای را نمی شود به صرف شنیدن رد کرد یا قبول کرد ؛ بایداندیشید. ایراد کار بسیاری از کسانی که در لغزشگاه های بی بصیرتی لغزیدند وسرنگون شدند، این است که نگاه نکردند وچشم خودشان را بر یک حقایق واضح بستند. انسان بایدنگاه کند، وقتی که نگاه کرد آنگاه خواهد دید. ما خیلی اوقات اصلا حاضر نیستیم یک چیزهایی را نگاه کنیم!

بریده کتاب(۳):

از وظیفه های مردم: بی انصافی وبی عدالتی را کنار بگذارید، برادر وهمکار باشید. بعضی ها میخواهند اختلاف ها وشکاف ها را بیشتر کنند ؛ نه ، نباید اختلاف به وجود بیاید ؛ همه با هم برادرند. همه باهم همکاری باید بکنند ؛ همه باید برای ساختن کشور به یکدیگرکمک بکنند. کسی را نباید به خاطر یک امر، از همه آن چیزهایی که صلاحیت محسوب میشود ، انسان او را نفی بکند. با انصاف باید بود. با انصاف باید عمل کرد ؛ با انصاف باید حرف زد. خدای متعال در مورد دشمنان می گوید :«ولا یجرمنکم شنآن قوم علی الاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی » اگر با کسی دشمنید ، این دشمنی موجب نشود که نسبت به او بی انصافی کنید ، بی عدالتی کنید ، حتّی نسبت به دشمن ، حالا آن که دشمن هم نیست.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۷ ، ۱۰:۰۰
نمکتاب ...
ازهرچی بدت میاد سرت میاد: حتی اگر یه کتاب باشه...

ازهرچی بدت میاد سرت میاد: حتی اگر یه کتاب باشه…


شنیدی می­گن: از هر چی بدت بیاد سرت میاد؟! و اینکه الان جریان راه انداختن که قضاوت نکنیم؟

حکایتشون، حکایت منه!

من تو مدرسه ­های مختلفی کتاب­ های رمان و داستان می ­بردم تا بچه­ ها به مطالعه عادت کنند و هیچ زاویه از فکرشون تاریک نمونه و وسعت نگاهشون به دنیا زیاد بشه و خلاصه چشم و گوش بسته نمونن.

اما تو این جریان هر وقت می­ خواستم کتاب­ ها رو جمع کنم ۲ تا کتاب بود که اصلا اون ها رو برای بردن به مدرسه برنمی­ داشتم کلاً هیچگونه رغبتی برای به مدرسه بردن و  خرید و یا حتی برای مطالعه سرسری شان پیدا نمی­ کردم.

یکی از این کتاب­ ها اسمش “شب و قلندر” بود.

یک روز بخاطر انجام یک کاری همکارم من را مجبور به مطالعه چندتا از کتاب­ ها کرد که یکی از آن­ها همین کتاب بود هر چه عجز و التماس کردم قبول نکرد که کتاب را به کس دیگری بدهد. من هم در نهایت اکراه و اجبار کتاب را برداشتم و شروع کردم به خواندنش.

واقعا فوق­ العاده بود!

دقیقا برخلاف تصورم – بخصوص برای من که عاشق تاریخ هستم- این کتاب یکی از معشوقه­ های گمشده ­ی ام بود…

بعد از مطالعه این کتاب به نظرم خانم آرمین یه نویسنده واقعا حرفه ایه!

نمی­دانم بخاطر طرح جلدش بود که به دلم نمی­نشستند یا اینکه بخاطر اسمشون جذب نمی­شدم…

هرچی بود باعث شد خیلی دیر به زیبایی این کتاب پی ببرم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۷ ، ۱۰:۱۸
نمکتاب ...
سه شنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

گزیده اشعار قیصر امین پور

گزیده اشعار قیصر امین پور: مجموعه ای زیبا برای طراوت روح

گزیده اشعار قیصر امین پور: مجموعه ای زیبا برای طراوت روح

گزیده اشعار قیصر امین­ پور ، انتشارات مروارید

معرفی:

یک مجموعه جمع و جور از مجموعه های پراکنده مرحوم قیصر امین پور که می تواند روح شما را تر و تازه و پاکیزه و پر نشاط نگه دارد.
می تواند به شما امید، و به تفکراتتان بال و پر بدهد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
يكشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

گل فروش مسلمان

گل فروش مسلمان : مجموعه شعر سپید و سفید

گل فروش مسلمان : مجموعه شعر سپید و سفید

گل فروش مسلمان ، نویسنده مجید سعدآبادی، انتشارات شهرستان ادب

بریده ای از کتاب:

می دانم شب ها را بیشتر دوست داری

دوست داری خورشید هرگز طلوع نکند.

و نبینی

چهره ی کثیف مردانی که

تنها روسری خواهرت را

برای پاک کردن کفش هایشان برداشتند.

می خواهی صبح دیگر نیاید.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ۰۷:۰۷ ب.ظ

در جستجوی خواهر

در جستجوی خواهر: داستان دخترکی جسور و بی باک

در جستجوی خواهر: داستان دخترکی جسور و بی باک

در جستجوی خواهر: نویسنده غلام محمدپور

معرفی:

این کتاب داستان دختری است زیبا با چارقدی گل گلی بر سر، سوار بر اسب و خنجری در پر شالش که از قتل و تجاوز و بی رحمی مغول به سوی گل های پاک دشت ها می گریزد.

بریده ای از کتاب(۱):

خان زیر لب زمزمه می کند :خدا نگهدارت ،زهرا مانند فرشته ای در میان گرد و غبار صحرا می تازد واز نظر ها دور می شود.

بریده ای از کتاب(۲):

خان به دختر چشم می دوزد ودر دل فکر می کند حتی قولان زن زیبایش هم در زیبایی به پای او نمی رسد .مرد مغول می گوید :این دختر اسب چموشی است که من از مهار آن عاجزمانده ام .

بریده ای از کتاب(۳):

یک لحظه چشمش به خانه که در حال سوختن بود می افتد و درهمان حال صدای دخترش در گوشش طنین می اندازدو زهرا میبیند که روی زمین کشیده می شود.

سرباز مغولی دست او را گرفته و به زور اورا روی زمین می کشد.احساس می کند به مرز ناتوانی رسیده است.بی اختیار فریاد می زند زهرا،از جا بلند می شود دخترم را کجا می برید نامردها،نانجیب ها،اسب ها دور می شوند درحالیکه احساس می کند قطعه ای از وجودش کنده می شود.

بریده ای از کتاب(۴):

او حالا میان ۵سوار نیرومند (برادرانش)که حلقه هایی از عشق هستند احساس آرامش . رویش دوباره می کند وبه غنچه های سرباز کرده ی صحرا لبخند می زند و گاه زیر لب زمزمه می کند«من خیلی خوشحالم . خوش بخت…من دوباره زنده می شوم،هیچ وقت نمی توانستم بهتر از این از خدا خواسته باشم.من خوشبخت ترین دختر روی زمینم»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۷ ، ۱۹:۰۷
نمکتاب ...
جمعه, ۹ آذر ۱۳۹۷، ۰۳:۱۷ ب.ظ

بهانه بودن

بهانه بودن: دل نوشته هایی به رنگ باران

بهانه بودن: دل نوشته هایی به رنگ باران

بهانه بودن ، نویسنده: محسن عباسی ولدی

بریده ای از کتاب:
آقا !
من تو را نمی خواهم که بیایی و دنیایم را آباد کنی.
من می خواهم تا تو باشی تا بهانه ای برای بودنم داشته باشم.
اگر تو نبودی، بهشت هم که پا به دنیا می گذاشت، باز هم دنیا جهنمی سوزان و سیاه یود.
من وجود تو را برای خودم اینگونه ثابت کرده ام:
چون دوست دارم زنده بمانم، پس او هست که من شوق ماندن دارم و هیچ دلیلی بیش از این به دلم نمی نشیند.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۷ ، ۱۵:۱۷
نمکتاب ...