نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جوان-انقلاب» ثبت شده است

چهارشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

می خواهد چشمانش باز باشند

می خواهد چشمانش باز باشند: داستان هایی که خواندنش مستحب که نه بنظرم واجب است…

 

می خواهد چشمانش باز باشند
نویسنده: گروهی از نویسندگان
ویراستار: محمدجواد آسمان
انتشارات: شهرستان ادب

معرفی:

گاهی نباید با گذر فاصله ها به فراموشی بسپاریم، سختی راهی را که امروز به آسانی نشانش می دهیم ….

بریده کتاب:

از خشم صورتش گر می گیرد، گوش هایش به جیغ می افتند، دندان هایش روی هم فشرده می شوند و لعاب چشم هایش به نم می نشیند. افسر از پشت سرش فریاد می زند: «آتش » مسلح می کند، چند نفس عمیق می کشد، بعد بی اراده بر می گردد وتا افسر به خود بیاید، روی او رگبار می ریزند و…. ( ص۸۱)

بریده کتاب(۲):

برق فلش که پرید توی فضا، مانتو سفید میانه اندامی برگشت ونگاهم کرد. چشم هاش، سبزی از یاد رفته بهار را به یاد می آورد و پیشانیش، قله های برف گیر بهورا، توی یک زمستان دلنشین. با این حال، یک لحظه نگاه هامان گره خورد در هم، بعد به خودم آمدم، ومثلاً مشغول ور رفتن با دوربین شدم. ( ص۳۷)

مرتبط با کتاب می خواهد چشمانش باز باشند 👇🏻👇🏻👇🏻

بیشتر بخوانیم…
رمان مرغ هوا : ماجرایی هیجانی که دو پسرعموی داستان رقم می زنند… نوجوان ها دریابند

بیشتر ببینیم…
کمی آشنایی با دوران قبل از انقلاب… دیدنش ضرر ندارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

تار و پود

 

کتاب تار و پود : رمان خون ها، اونم از نوع عاشقانه، و البته تاریخی و جذابش معطل نکنن

 

کتاب تار و پود
نویسنده: زینب امامی نیا
انتشارات: کتابستان معرفت

بریده کتاب(۱):

چند روز است که بچه ها هم مثل خودم، سر از پا نمی شناسند و منتظر هستند تا برایشان از جوان که هرروز سر راهم هست و از خانه تا قالی باف خانه مرا تعقیب می کند، بشنوند…
بین این همه دختر، چطور مرا پسندیده است، با این دماغ بزرگ و کوفته ای من؟
دلیلش هرچه که هست، بالاخره یکی پیداشد که دوستم داشته باشد. ص۶

بریده کتاب(۲):

بالاخره یکی پیداشد که دوستم داشته باشد و به خاطر من شب و روز پشت در خانه و یا توی کوچه پس کوچه ها بیاید و مرا دید بزند. البته ناگفته نماند یک شب هم که حسابی توی فکرش بودم و دلم می خواست برای یک لحظه هم که شده ببینمش، با چشمهای خودم دیدم که از دیوار بالا آمده است و توی حیاط سرک می کشد. خیلی ترسیده بود. اگر من روسری سرم نبود یا مادر بدون چادر و روسری توی حیاط می آمد چه؟ ص۱۱

بریده کتاب(۳):

تند تند راه می روم. توی کوچه می پیچم، ناخودآگاه دهانم بسته می شود و صدایم خفه. مرد پشت دیوار، همان مرد آرزوهایم با تفنگ کوچکی که اسمش به نظر کلت است، جلویم سبز می شود.
به خانه نگاه می کنم، جلوی خانه مان شلوغ است. چند سرباز با تفنگ ایستاده اند. عقب عقب می روم. به چیزی می خورم و روی زمین می افتم. پشت سرم دو سرباز تفنگ به دست ایستاده اند. با چادر خیس و گلی به سختی از جا بلند می شوم… ص۱۷

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
سه شنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

خاطرات ایران

 

کتاب خاطرات ایران : خاطرات ایران ترابی از سال های پرهیاهو و بی سابقه در ایران عزیز

 

کتاب خاطرات ایران
نویسنده: شیوا سجادی
مصاحبه گر: اکرم السادات حسینی
انتشارات: سوره مهر

بریده کتاب خاطرات ایران:

دو هفته ای می شد که تبلیغاتی برای تشویق مردم به داشتن بچه کمتر شروع شده بود و به کسانی که قرص جلوگیری را مرتب استفاده می کردند جایزه هایی مثل سماور و پتو می دادند. ولی اکثر زن های روستایی کم خونی و فشار پایینی داشتند و قرص وضع آنها را بدتر می کرد و من حتی اگر خودشان هم قرص می خواستند به آنها نمی دادم. خیلی از زن ها هم دوست داشتند بچه های زیادی داشته باشند و قرص نمی خواستند… ص ۶۰

بریده کتاب(۲):

به همین دلیل به من مشکوک شده بودند. در پایگاه خانم ملکان بعد از بررسی آمارها به من گفت چرا آمار زایمان تو از آمار تنظیم خانواده ات بالاتر است؟ گفتم: نمی توانم جلوی زایمان ها را بگیرم…
با لحن توهین آمیزی به من گفت: مگر از شما نخواسته بودیم آمار تنظیم خانواده را بالا ببرید؟ همه آمار تنظیم خانواده شان بالاست و تو آمار زایمان هایت… به نظرشان مشکوک هستی و از من خواسته اند تو را زیر نظر داشته باشم… ساواک خیلی ها را گفته، مواظب خودت باش! ص۷۰

بریده کتاب(۳):

وقتی منافقان به طرف ایلام حرکت می کردند، مردها از شهر بیرون رفتند و جلوی آن ها را گرفتند و ما زن ها پشت تیربارها نشستیم و با اسحه ژ۳ و کلتی که داشتیم از شهر دفاع کردیم تا فکر نکنند شهر خالی  است و اینطور نگذاشتیم وارد شهر شوند.   ص۳۸

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

ظلمت سفید

 

ظلمت سفید : داستان یک سفر، سفری سرد که جوان را وارد ماجرایی مهم می کند…

ظلمت سفید
نویسنده: سجاد خالقی
انتشارات: کتابستان معرفت

بریده کتاب ظلمت سفید:

خبر نداری پس؟ علما رفته اند قم، تحصن کرده اند. مردم هم سفارت بریتانیا تحصن کرده اند. خود سفیر انگلیس با مردم هم صدا شده که مردم باید عدالت خانه داشته باشد تا مملکت بشود عینهو کشور خودش: گوشت ارزان، نان ارزان. تازه اتول هم برایمان می آورند که بدون اسب راه می رود و سرگین نمی کند.
آب از دهان مرد راه می افتند… ص۶۵

بریده کتاب(۲):

همانطور که دراز کشیده بود و بالای سرش را نگاه می کرد، خرخر آرامی را از پشت سرش شنید. به زحمت برگشت. میان سفیدی مه، دو چشم درشت سیاه به چشم هایش زل زده بود. چشم های گرگ بود. خواست بلند شود فریاد بزند. خواست تکان بخورد، اما نتوانست. گرگ پیش رویش ایستاده بود سفید مطلق! تمام بدنش، دهانش، پوستش، فقط یک جفت چشم مشکی داشت.
مهرداد چندبار چشم هایش را باز و بست کرد. باور نمی کرد چه میبیند. بزرگتر از گرگ واقعی بود. حیلی بزرگتر! گرگ صورتش را جلو آورد. مستقیم به چشم های مهرداد نگاه کرد. سرمای چشم هایش مهرداد را بی حس کرد…

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
يكشنبه, ۱ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

کامبوزیا

کتاب کامبوزیا : حافظ و مفسر قرآن، دانشمند، مبارز...او یک شهید تمام عیار است.

کتاب کامبوزیا جمعی از نویسندگان انتشارات: نشر شهید ابراهیم هادی

کتاب کامبوزیا : حافظ و مفسر قرآن، دانشمند، مبارز…او یک شهید تمام عیار است.

 

کتاب کامبوزیا
جمعی از نویسندگان
انتشارات: نشر شهید ابراهیم هادی

بریده کتاب:

سخن از مسلمانی است که حافظ ومفسر قران بود هیچگاه از مسیر بندگی حضرت حق فاصله نگرفت. وتمام علم خود را مدیون عمل به قرآن بود.

بریده کتاب(۲):

بندسوم_(یهودیان)در سرزمین اشغالی به صورت های مختلف مشغول تبلیغ وفرزند آوری یهودیان هستند اما برای ما توصیه می کنند که فرزند کمتر زندگی بهتر

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

رسول مولتان

رسول مولتان : در غربت بود ولی دلش گرو ارزش های انقلاب...همین کافیست.

رسول مولتان : در غربت بود ولی دلش در گرو  ارزش های انقلاب…همین کافیست.

 

رسول مولتان (زندگی نامه شهید سید محمدعلی رحیمی از زاویه دید همسرش)
نویسنده: زینب عرفانیان
انتشارات: سوره مهر

بریده کتاب(۱):

سرخیابان ۱۳ آبان، علی توی ژیانش منتظرمان بود، تا دیدمش، دلم هری ریخت. آب دهانم را قورت دادم و رویم را کیپ ترگرفتم.
معصومه (خواهر علی) در جلو رو باز کرد که سوار شوم. خواستم بگویم نه که به زور هولم داد توی ماشین و با علی خداحافظی کرد. قرارمان این نبود، گفته بودم خودش هم بیاید. ولی لحظه آخر، غافلگیرم کرد. با علی تنها شدم. هوای ماشین سنگین بود. معذب شده بودم.صفحه «۲۴»

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۸، ۰۲:۰۰ ب.ظ

خاطرات عزت شاهی

خاطرات عزت شاهی : کتابی برای به تصویر کشیدن تلخی و شیرینی های یک نسل...

خاطرات عزت شاهی نویسنده: محسن کاظمی انتشارات: سوره مهر

خاطرات عزت شاهی : کتابی برای به تصویر کشیدن تلخی و شیرینی های یک نسل…

 

خاطرات عزت شاهی
نویسنده: محسن کاظمی
انتشارات: سوره مهر

معرفی:

جوان امروز نمی داند که جوان دیروز چه کرده است
مردان امروز از رنج و تلاش مردان دیروز چیزی نمی دانند
و چقدر تاسف بار است اگر ندانیم انقلاب ما و افتخار ما چه بوده است؟
این کتاب با جذابیت، تلخی ها و شیرینی های یک نسل را به تصویر می کشد.

 

 

بریده کتاب:

رهبران قوم(مجاهدین) از طرفی اجازه مطالعه و تعامل اندیشه به زیر دستان نمی دادند, از طرفی هم خود مطالعه نداشتند که به آنها ارائه کنند. از این رو به خاطر این که اعضاء به بی عملی دچار نشوند آنها را به کارهای بی ثمر و سبک و تهی مغز مشغول می کردند و برای آنها شخصیت کاذب ایجاد می کردند: یکی را مسئول چای, دیگری را مسئول ناخن گیری, یکی را مسئول آفتابه و دیگری را مسئول خودکار و….صفحه۲۲۸

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۸ ، ۱۴:۰۰
نمکتاب ...
يكشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

خاطرات احمد احمد

خاطرات احمد احمد : صفر تا صد یک مبارز سیاسی انقلابی در قالب روایتی خواندنی

خاطرات احمد احمد نویسنده: محسن کاظمی انتشارات: سوره مهر

خاطرات احمد احمد : صفر تا صد یک مبارز سیاسی انقلابی در قالب روایتی خواندنی

 

خاطرات احمد احمد
نویسنده: محسن کاظمی
انتشارات: سوره مهر

بریده کتاب:

وسوسه های ایرج در من اثر کرد. من که نمازم را اول وقت می خواندم تصمیم گرفتم دگر نماز نخوانم!
اذان شد و با اینکه وضو داشتم برای نماز برنخاستم لحظه به لحظه نگرانیم بیشتر می شد. اضطراب و تشویش تمام فکر و ذهنم را گرفت عقربه ها به سرعت به پیش می تاختند احساس می کردم در حال فرورفتن در قعر جهنم هستم. چطور طاقت خواهم آورد که چند روز نماز نخوانم؟ به نقطه بحرانی رسیدم گویی عزیزی را از دست داده ام. دیگر طاقت نداشتم. ساعت از ۲ عصر گذشت فرصتی نبود تا نماز ظهر قضا شود گریان دویدم …

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
سه شنبه, ۵ آذر ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

ستاره من

کتاب ستاره من (روایتی داستانی از زندگی شهید رجایی)
نویسنده: زهره یزدان پناه
انتشارات: سوره مهر

معرفی:

وقت رای گیری که میشه دلمون می خواد که ما هم انگشتمان را بالا بیاوریم که یعنی ما هم رای دادیم.
قصه شیرین رییس جمهوری که معلم بوده و قبلش هم دستفروش بوده و اما آخرش می شود کسی که تن دشمن را می لرزاند؛ قطعاًخواندنی است…
بخوانید تا بدانید بعداً که خواستید رای بدهید رئیس جمهورتان چه ویژگی هایی داشته باشد که دشمن از او بدش بیاید و شما دوستان به او افتخار کنید.

 

بریده کتاب:

با خودت می اندیشی چه نجیب است این زن و چه قانع و همراه
-من تو را به خاطر خودت و برای خودت دوست دارم عاتقه نه برای خودم.
با محبت ادامه میدهی”چقدر خوب است که تو هم مرا برای خودم دوست داشته باشی نه به خاطر خودت.عاتقه با مهربانی نگاهت می کند؛ با لبخندی شرمندگی و با لیوانی از شربت بهارنارنج که جلویت می گذارد.شربت را یک نفس سر می کشی اتاق پر می شود از عطر بهارنارنج. صفحه۳۳

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

لحظه های انقلاب

لحظه های انقلاب : مستندی از لحظه های ناب و بی نظیر انقلاب مردم ایران...

لحظه های انقلاب نویسنده: محمود گلابدره ای انتشارات: نشر معارف

لحظه های انقلاب : مستندی از لحظه های ناب و بی نظیر انقلاب مردم ایران…

 

لحظه های انقلاب
نویسنده: محمود گلابدره ای
انتشارات: نشر معارف

خلاصه :

کتاب شامل خاطرات یک نویسنده ی جوان در دوران انقلاب است که در متن حوادث و اتفاقات در زمان وقوع انقلاب اسلامی حضور دارد و با تمام وجود در لحظات پایانی انقلاب همه چیز را حس کرده واین حس را به خوبی به مخاطب منتقل می کند و نشان می دهد که چگونه در هفته های آخر پیروزی انقلاب روزها با بیم و امید نسبت به شکست ویا پیروزی این انقلاب می گذرد ونهایتاً انقلاب در این لحظات بیم و امید پیروز می شود.
انقدر کتاب جالب و زیبا بود که حتی اگر در ابتدا نسبت به این موضوع رغبتی نداشته باشی، با خواندن چند صفحه از کتاب علاقه مند می شی تا بقیه کتاب را بخوانی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...