نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳۳ مطلب با موضوع «2. جوان :: 1.6وسیره بزرگان» ثبت شده است

جمعه, ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ۱۰:۴۷ ب.ظ

دوباره فردوس

کتاب دوباره فردوس : روایتی از حضور جهادی آیت الله خامنه ای(مدظله العالی) در زلزله فردوس

کتاب دوباره فردوس

نویسنده: سیدعلیرضا مهرداد

انتشارات انقلاب اسلامی

بریده کتاب:

به برادرانم گفتم هر کس نزد شما آمد، غذا بدهید؛ و اگر گفته شد این کم است، به او بیشتر بدهید؛ و اگر بار دوم نزد شما آمد، به او غذا بدهید و نگویید قبلا گرفته ای، تا از شلوغ کاری و حرص مردم جلوگیری کنیم.
صفحه ۲۲۱

بریده کتاب(۲):
آن عاملی که ما را متحول کرد، انقلاب بود. انقلاب اکسیر است، کیمیاست. به مس می خورد آن را طلا می کند. ما مردم مس بودیم، طلا شدیم. مردم معمولی بودیم، انسان های فوق‌ العاده شدیم. همینی که ملت ما را به خودش متوجه کرد و همین که شما ملت ایران و مسئولین توانسته‌ اند در مقابل شرق و غرب بایستند، توانسته‌ اند خشم و غضب دشمنان خدا را، قدرت‌ های استکباری را تحمل کنند.
صفحه ۳۵

بریده کتاب(۳):
وقتی یک جامعه ای، یک ملتی، یک فردی، یک رهبری، حرفش و بیانش راه حق است، مثل آن نهال باروری است که در سرزمین حاصل خیزی غرس می شود. نهال به قدر لازم در او بالیده می شود. این نهال یک سرنوشت بیشتر ندارد و آن رشد کردن و به ثمر نشستن و میوه دادن است.
صفحه ۳۱

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۳ ، ۲۲:۴۷
نمکتاب ...
دوشنبه, ۲۳ مهر ۱۴۰۳، ۰۸:۴۹ ب.ظ

خط‌ها و خاطره‌ها

کتاب خط‌ها و خاطره‌ها : گذری بر زندگی علامه محمدتقی مصباح یزدی (ره)

کتاب خط ها و خاطره ها : گذری بر زندگی علامه محمدتقی مصباح یزدی (ره)
گردآوری: زهرا جابری
ناشر: موسسه امام خمینی (ره)
موضوع: بزرگان، علامه مصباح

بریده‌ کتاب (۱):

دو ماهی از آمدنش به قم می گذشت.حجره که پیدا نکرده بود هیچ، پس اندازش هم تمام شده بود. کارش شده بود رفتن از حجره دوستی به حجره دوستی دیگر. روزی خادم مدرسه که ناراحتی او را دید، صدایش کرد و به او حجره ای داد. اتاقکی نمور زیر پله ها که به جای انباری از آن استفاده می شد، اتاقکی که رنگ آفتاب را نمی دید و درش هم شیشه نداشت. چند روز نگذشته، پادرد و کمردرد به سراغش آمد. با تمام این مشکلات، حتی به ذهنش خطور هم نمی کرد که راه آمده را برگردد و هوش و استعدادش را به جای دیگری ببرد. ص۱۴

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۳ ، ۲۰:۴۹
نمکتاب ...
جمعه, ۶ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۳۵ ب.ظ

عرش‌ارشیا

کتاب عرش‌ارشیا

کتاب: عرش ارشیا

ناشر: انتشارات گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی

 

بریده‌ی کتاب(۱):

ارشیا حتی در بیمارستان که بستری و حالش خیلی بد بود و درد داشت نیز ناشکری نکرد. او درد شدید داشت اما تحمل می کرد. در مقابل، هر زمان که کمی حال بهتری داشت، با تمام وجود می گفت: خدایا شکرت. این جمله ارشیا به حدی خالصانه گفته می‌شد که هنوز طنین آن را می‌ شنوم. ص۳۸

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۰۳ ، ۲۲:۳۵
نمکتاب ...
جمعه, ۶ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۳۴ ب.ظ

نارنجی روشن

کتاب نارنجی روشن

کتاب: نارنجی روشن
نویسنده: رضا عیوضی
موضوع: زندگینامه

بریده‌ی کتاب(۱):
عبدالمطلب سلبریتی نبود، لایک خور نداشت. کسی او را نمی شناخت و نمی دانست چه در دل دارد. از آنچه در دلش می گذشت، سلفی نمی گرفت و به اشتراک نمی گذاشت. تمام زندگی اش جادویی بود که با آن هرچه در توان داشت، زباله های شهر را می روفت. چشم دیدن هیچ زباله ای را در هیچ کجای شهر نداشت. وقتی کمترین بویی از گناه در شهر به مشامش می رسید، جارویش را برمی‌داشت، می رفت و می روفت. گاه با نگاه، گاه با لبخند، گاه با سخن. جارویش جادویی بود. ص۱۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۰۳ ، ۲۲:۳۴
نمکتاب ...
جمعه, ۱۹ آذر ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

قربانی اسلام

 
 

کتاب قربانی اسلام 
نویسنده: حسن قدوسی زاده
دفتر نشر معارف

بریده کتاب:

لیاقت رهبری را تنها فقیه سیاست‌مدار داراست
هنگامی که نام امام نزد آیت الله میلانی برده می‌شد، می‌فرمودند: سلام الله علیه. شخصی معترض بود، فرمودند:
ساکت باش فلانی! اینجا مسأله تقلید در بین نیست که گفته شود فلانی اعلم است یا من؟ بحث رهبری است و چنین نمی‌باشد که هر مجتهدی لیاقت رهبری داشته باشد، لیاقت رهبری را تنها فقیه سیاست‌مدار دارا است که عالم به زمان خویش باشد و در راه خدا از ملامت ملامتگران هراسی نداشته باشد و اکنون دارای این مشخصات کسی جز آیت الله خمینی نمی‌باشد.
ص۹

بریده کتاب(۲):

اثر نوار کاست
در مقاطع حساس و شرایطی که ملت نیاز به راهنمایی‌های امام و سخنان هشداردهنده ایشان پیدا میکرد، امام سخنرانی می‌کردند و سخنانشان بر نوار کاست ضبط می‌شد و در ایران دست به دست مردم می‌چرخید.
روزنامه گاردین در این مورد نوشته بود: یک نوار کاست سخنان آقای خمینی به اندازه یک پارتیزان در پیشبرد مبارزه نقش دارد.
ص۱۵

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
يكشنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

عبد صالح خدا

 

کتاب عبد صالح خدا : برش هایی از زندگی و سیره ی مبارزاتی امام خمینی

 

کتاب عبد صالح خدا ( برش هایی از زندگی و سیره ی مبارزاتی امام خمینی در بیانات آیت الله خامنه ای)
گرداورنده: موسسه ایمان جهادی
انتشارات: موسسه فرهنگی هنری ایمان جهادی

بریده کتاب عبد صالح خدا :

درس ایشان شلوغ ترین درس ها بود.
آن وقت در قم، بعد از درس آقای بروجردی، هیچ درسی به شلوغی درس ایشان نبود.
نزدیک پانصد نفر طلبه درس ایشان می رفتند‌، در حالی که درس های دیگر چهل، پنجاه نفر حداکثرش بود. ما این جا با آقای خمینی آشنا شدیم. ص۲۷

بریده کتاب(۲):

در طول تاریخ اسلام بعد از ائمه تا امروز، بنده هیچ یک از علما و بزرگان را سراغ ندارم که به قدر امام به جامعه اسلامی عموماً و به شیعه خصوصاً خدمت کرده باشد.
در طول تاریخ، علمای بزرگی بوده اند. بنده تا حدودی به شرح حال این بزرگان وقوف دارم و تا اندازه ای قدر کارهایشان را می دانم، اما کاری که این بزرگوار انجام داد، از نوع کار انبیا بود، نه از نوع کار علما. اگر چه علما ورثه انبیا هستند، اما غیر از این بزرگوار، عالمی که توانسته باشد شأن وراثت را تحقق بخشد نداشته ایم. ۷۲/۲/۲۷

آیا چنین کاری از دست یک انسان تربیت نشده، تهذیب نشده و با خود کار نکرده ساخته است؟
البته تصور نشود که امام، انسانی غیر عادی بودند. بگوییم پس ایشان غیر عادی بودند، ما چه کنیم؟
نه امام، غیر عادی و طبیعی نبودند. مثل ما یک انسان بودند.
منتها روی خودشان کار و مجاهدت کرده بودند.
وَالَّذینّ جاهّدوا فینا لَنَهدینهم سُبُلَنا واِنَّ اللهَ لَمَعَ المُحسِنینَ مگر معیت خدا شوخی است؟! یک وقت است که آدم گردن کلفت زورمندی به یک نفر می گوید: در این محلی که هستی نترس! من با توام. دل آن فرد قرص می شود و می گوید الحمدلله، دیگر کسی به من حمله نمی کند. حامی و همراه آن فرد کیست؟

بشری مثلا با یک متر و هشتاد، نود سانتی متر طول، مقداری عرض و مقداری زور بازو! ولی یک وقت خدایی که منشأ همه قدرت های عالم وجود است، می گوید: اگر نیکوکار و با تقوا باشی، من با تو هستم. وقتی انسان خدا را با خودش دارد، آمریکا را به زمین می زند، تأثیر ساواک از بین می رود و قدرت ارتش و شاه و قدرت سیاسی آمریکا از بین می رود. چون معما برای ما حل شده است، آسان به نظر می رسد.ص۲۳ و۲۴

بریده کتاب(۳):

خیلی ها شنیدند تصویب نامه دولت در آن زمان، قید مسلمان بودن و سوگند به قرآن برای فرد منتخب را حذف کرده است، اما خیلی تعجب نکردند که این چقدر اهمیت دارد. دلیل هم این بود که با آن که مجلس شورای ملی آن زمان، مجلسی فرمایشی بود، خودشان آن را تشکیل می دادند و فقط نامزدهای مورد قبول خودشان به آن جا می رفتند؛ در واقع انتخاب مردم وجود نداشت و انتصاب بود؛ با وجود این، آن رژیم جرأت نکرد، آن مقررات مربوط به انجمن ها و این مسئله اسلام را در وقتی که مجلس سرپا بود، مطرح کند. ترسیدند منعکس شود، گذاشتند در غیاب مجلس. مجلس را در آن وقت منحل کرده بودند، مجلس نبود.

در محیط در بسته ای آن را تصویب کردند. این نشان می داد که پشت سر این قضیه ، حرف های فراوان و مقاصد زیادی هست. این را کسی نمی فهمید اما، امام این را فهمید و ایستاد. غیرت دینی او، او را وادار کرد که در این مسئله پیش قدم شود و مبارزه برای این زاویه علی الظاهر کوچک ضد اسلامی را شروع کند و این کار را هم کرد. ۷۸/۳/۱۴
ص۴۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۲۸ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

بوسه بر دار

کتاب بوسه بر دار
نویسنده: محمدجواد مرادی نیا
انتشارات سوره مهر

بریده کتاب:

رئیس با عجله از پشت میز به این طرف آمد. ناظم چشم از حیاط برگرفت و به وسط دفتر آمد. معلم ها نیز از کلاس رفتن منصرف شده، ایستادند تا ببینند چه خواهد شد. رئیس جلو آمد و پرسید: «می شود بفرمایید حاج آقا چه اتفاقی افتاده؟ اول صبحی چرا با عصبانیت به مدرسه آمده اید و نظم مدرسه را به هم می زنید؟»
آیت الله پاسخ داد: «دیگر می خواستید چه اتفاقی بیفتد؟ این آقا روز روشن، سر کلاس، جلوی چشم سی چهل دانش آموز نوجوان، بطری عرق سر می کشد. آخر اینجا مدرسه است یا عشرتکده؟ محل آموختن علم است یا محل فاسد کردن بچه های مردم؟ آخر مگر این مدرسه صاحب ندارد؟…»

بریده کتاب(۲):

بازجو روی برگه بازجویی سوالاتی نوشت و شفاهی هم شروع به پرسش کرد.
– شما چرا به زندان آمده اید؟
– نیامدم، مرا آوردند.
– چرا آوردند؟ چرا دیگران را نیاوردند؟
– هر کسی که صدا داشته باشد، سرنوشتش زندان است.
– نظر شما درباره خمینی چیست؟
آیت الله غفاری در اینجا، کلمه «آقا» را بر کلمه خمینی اضافه کرد که ناگهان سیلی محکم بازجو، بر گونه اش نشست. در پاسخ نوشت: «دشمن خمینی، کافر است.»

بریده کتاب(۳):

نماینده دادستان ارتش، دادنامه اش را اینگونه شروع کرد: «به نام نامی اعلی حضرت همایون شاهنشاه آریامهر، متهم، غیر نظامی، حسین غفاری، فرزند عباس، متهم یک به اصطلاح روحانی جامد، افراطی و متعصب است…» هنوز دهان نماینده دادستان باز بود و داشت کلمات را یکی پس از دیگری با آب و تاب بر زبان می راند که فریاد آیت الله سخن او را قطع کرد: «ساکت باش مرد!»
رئیس دادگاه دخالت کرد. با چکش پلاستیکی اش روی میز زد و گفت: «زندانی! ساکت باش.»
آیت الله در حالی که ایستاده بود، دستش را به سوی رئیس نشانه رفت و گفت: «اگر می خواستم ساکت باشم، اینجا چه کار می کردم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

او یک مدرس بود

او یک مدرس بود : خاطراتی از تیزبینی سیاسی، اخلاق،منش اجتماعی و فردی شهید مدرس
 

او یک مدرس بود : خاطراتی از تیزبینی سیاسی، اخلاق،منش اجتماعی و فردی شهید مدرس

او یک مدرس بود
نویسنده: مهدی آقایی
انتشارات نشر معارف

بریده کتاب:

دیدم آقا بسته ‌ای برایم آورده. به من گفت:
_این را همراه داشته باش.
اولش فکر کردم پولی، اسکناسی باید باشد، اما وقتی بازش کردم جا خوردم. فکر کردم این دیگر برای چه؟ به ذهنم رسید شاید آقا می ‌خواهد بگوید همیشه آماده رفتن باش.
راستی آقا برایم یک کفن آورده بود.

بریده کتاب(۲):

میرزاده عشقی، علیه مدرس شعر گفته بود، اما پشیمان شده بود. آمده بود برای عذرخواهی. سید آمد جلو، دست به سر و صورت عشقی کشید و گفت:
_پسرعموجان!
بیا که نوبت صلح است و دوستی و سلامت
به شرط آن که نگویی از آن چه رفت حکایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱۲ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

در خانه علما

کتاب در خانه علما : کتابی خواندنی از سلوک و سبک زندگی علما در قالب داستان هایی کوتاه
 

کتاب در خانه علما: کتابی خواندنی از سلوک و سبک زندگی علما در قالب داستان هایی کوتاه

 

کتاب در خانه علما
نویسنده: بیژن شهرامی
انتشارات بوستان کتاب قم

بریده کتاب:

قاری مصری آیاتی از قرآن را با صدایی زیبا و دلنشین تلاوت می ‌کند. در پایام جلسه آقا وی را تشویق می ‌کند و از او می ‌پرسد
_ببین حمد و سوره ‌ام را درست خوانده ‌ام؟
قاری مصری که انتظار چنین رفتاری را ندارد، با دقت گوش می ‌دهد و پس از تاکید بر درستی قرائت آقا، آن را شبیه تلاوت مردم مکه و مدینه می ‌داند.
مراسم به پایان می‌ رسد و من می ‌آموزم که هیچ وقت از پرسیدن بدم نیایدـ

بریده کتاب(۲):

بالاخره پدر آماده می ‌شویم که رفع زحمت کنیم که آقا ( آیت الله آخوند کرمانشاهی) نفس زنان وارد می ‌شود.
تازه می ‌فهمیم مردی که داشت با چهره بسته، برف روی پشت بام خانه آقا عیسی، رفتگر محل را که پایش شکسته بود پارو می‌ کرد، کسی جز آقا نبوده.

بریده کتاب(۳):

این را یکی از دوستانم برایم فرستاده است و ویژگی ‌اش آن است که نویسنده سر سفره آن را نوشته، یعنی از پنج یا ده دقیقه ‌ای که معمولاً بین پهن شدن سفره و رسیدن غذا وجود دارد. استفاده کرده است. او ( آیت الله میرزا علی مشکینی) از دانشجویان می‌ خواهد که از وقتشان نهایت استفاده را ببرند. چرا که: فرصت‌ها مانند ابر می‌ گذرند و از دست می ‌روند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر

 

۷ روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر : بررسی انسانی کم نظیر از ۷ دیدگاه متفاوت

روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر
نویسنده: حبیبه جعفریان
انتشارات سپیده یاوران

خلاصه:

این کتاب دارای ۷فصل است که شخصیت امام موسی صدر را از دید ۷نفر برسی می کند، ملیحه صدر کوچکترین فرزند امام موسی صدر ـ همسرشان ـ فرزند ارشد امام موسی صدر ـ دختر بزرگ ایشان ـ برادر بزرگ تر امام موسی صدر ـ خواهران امام موسی صدر ـ خواهر زاده امام موسی صدر ـ و یک دوست خانوادگی ایشان که بازگویی منش و خلق خانوادگی و اجتماعی امام موسی صدر می پردازند.

بریده کتاب:

حورا دختر امام موسی صدر : بابا همیشه می گفت اگر روزی شرایط من طوری باشد که آنقدر فقیر باشم که فقط بتوانم یکی از شما را به مدرسه بفرستم آن یک نفر، حوراست نه صدر یا حمید! صفحه۷۸

بریده کتاب(۲):

صدری پسر ارشد امام موسی صدر : ۲۴ ساعت تمام با من حرف نزدی چون حورا را زده بودم، سر زن ها غیرتی بودی کسی نباید بهشان زور می گفت. وقتی من، حورا و حمید فرانسه بودیم قدغن کرده بودی که حورا ظرف بشورد یا جارو کند حسودی ام می شد.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...