نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
طبقه بندی موضوعی
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۱۵ مطلب در مرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

بازی را جدی بگیرید

 

کتاب بازی را جدی بگیرید: با بچه ها باید بچه بود… باید بازی را زندگی کرد

کتاب بازی را جدی بگیرید
نویسنده: علی محمد صالحی
انتشارات: امام خمینی

بریده کتاب:

امروزه در روانشناسی کودک می گویند: با بچه ها باید بچه بود. بهترین راه مشارکت در بازی آن است که پدر و مادر با کودکان خود، متناسب با سطح فکری و زبانی شان با عبارت و واژه هایی که معانی آنها را می فهمند، سخن بگویند. به بیان دیگر، طوری با آنان رفتار کنند که گویا خود نیز کودک اند؛ چنان که حضرت رسول اکرم (صل الله علیه و آله) فرموده اند:

«مَنْ کانَ عنده صبی فَلْیتَصابَّ له» ؛ «هر که کودکی دارد، باید با وی رفتاری کودکانه داشته باشد.»
چون با کودک سرو کارت فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد (بازی را جدی بگیرید، ص۳۶)

بریده کتاب(۲):

از بازی برای پرورش و رشد مهارت های اجتماعی کودکان به شکل گسترده ای می توان استفاده کرد. در بازی‌های گروهی و مانند آن کودک سازش اجتماعی، همکاری، همدلی و وفاداری، تحمل عقاید مخالف ، گذشت و توانایی تاثیر گذاری و نفوذ در دیگران را می‌آموزد.

کودک در خلال بازی محیط اطراف خود را کشف می کند؛ نخستین گام ها را برای اجتماعی شدن بر می دارد؛ مشارکت با گروه را فرا می گیرد و چگونگی تاثیر گذاری بر دیگران و تاثیر پذیری را می آموزد. کودکان در بازی می آموزند که چگونه می توانند از سوی افراد گروه پذیرفته شوند؛ به میزان توانایی های لازم برای موفقیت در گروه پی ببرند؛ و با چگونگی استفاده از توانایی های دیگران برای رفع نیازهای خود آشنا می شوند. (بازی را جدی بگیرید، ص۱۵)

بریده کتاب(۲):

علاقه کودک به بازی، نشانه سلامت اوست و اگر کودکی بازی نکند، باید به سلامت او مشکوک شویم و در اندیشه درمانش باشیم. انسان به حرکت و جنبش نیاز دارد، و بازی بخش مهمی از این نیاز است.

هر فرد برای رشد ذهنی و اجتماعی خود به اندیشیدن نیاز دارد و بازی، خمیر مایه این اندیشه است. آمادگی جسمی و روحی برای رویارویی با مشکلات، بخشی از فلسفه بازی کودکان است. بنابراین، هرچه گسترده تر، پیچیده تر و اجتماعی تر باشد، کودک مصونیت روانی بیشتری می یابد. کشف دنیای اطراف، بخش دیگری از فلسفه بازی است. کودک حس کنجکاوی خود را از این راه ارضا می کند. (بازی را جدی بگیرید، ص۹)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

کتاب مادر

 

کتاب خارجی مادر
نویسنده: لیوبا ورونکوا
مترجم: فاطمه زهروی

بریده کتاب:

-ص۸
جبهه‌ی جنگ از دهکده «نیچو» دور بود. مردم دهکده نمی توانستند صدای غرش توپ ها را بشنوند.
نمی توانستند هواپیماهایی را که آتش گرفته بودند در آسمان ببینند و شعله های آتشی را که دشمنان در آن سرزمین برافروخته بودند، تماشا کنند.
ساکنان دیگر شهرها، به سوی «نیچو» می گریختند و به دنبال خود سورتمه های پرباری را می کشیدند.
بچه های کوچک به دامن مادرانشان آویخته بودند و به زحمت در میان برف ها راه می رفتند.
پاهای آنها تا نیمه در برف بود، دماغ های کوچکشان از سرما کبود شده بود و وسیله ای برای گرم کردن خودشان نداشتند…

 

بریده کتاب(۲):

۲-ص۱۶
والنتین دوباره زیر لحاف رفت.
بعد از چند روز برای اولین بار احساس می کرد که گرمش شده است، در چند روز گذشته و در آن هوای سرد و برفی، خیال می کرد که بدنش پر از تکه های کوچک یخ است، یخ هایی که هرگز آب نمی شوند؛ اما حالا احساس می کرد که آن تکه های یخ آب شده اند و او از نو زنده و گرم شده است.
از غذایی که روی آتش بود، بوی مطبوعی بر می خواست.
شعله های آتش روی دیوارها می رقصیدند و شیشه های یخ بسته پنجره ها را روشن می کردند…
مادر به طرف والنتین آمد و با مهربانی از او پرسید: «گرم شدی؟»

 

بریده کتاب(۳):

۳-ص۳۰
دخترهای کوچک با آب و تاب برای والنتین تعریف کردند که چطور در بهار و تابستان، از توی دره، گِل رُس می آورند و چطور با آن ظرف درست می کنند و توی آفتاب می گذارند تا خشک بشود.
یکی از بچه ها گفت: «یکبار یک سماور درست کردیم، ما حتی یک بخاری از خاک رس درست کرده ایم. توی آن هیزم می گذاریم و آن را روشن می کنیم. هیزم ها توی آن می سوزد و دودش از لوله بیرون می رود.
حتی رومن هم یکبار یک قطار درست کرده بود.»

بریده کتاب(۴):

۴-ص۳۷
مادر ظرف های توی بخاری را بیرون آورد و به جای آنها و روی زمین اطراف بخاری، کاه نرم و تازه ریخت. آب داغ را توی تشتی ریخت و فرچه ای از شاخه های درخت سندر درست کرد و آنها را توی حمام گذاشت و گفت: «حمام حاضر است، کی اول می رود؟»
والنتین می ترسید که توی بخاری برود؛ اما وقتی توی آن رفت، از آن حمام خیلی خوشش آمد. حرارت دلچسبی همه بدنش را گرم می کرد.
تائیس فرچه را توی تشت پر از آب و صابون می زد و آهسته به پشت والنتین می مالید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۲۹ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

دلتنگ نباش

کتاب دلتنگ نباش
نویسنده: زینب مولایی
انتشارات روایت فتح

بریده کتاب:

ص۲۱ : ساعت حدود دو بعد از نیمه شب بود که به خانه رسید. به شدت عرق کرده بود و نفس نفس می زد. کوله اش را دراورد و گذاشت زمین. دستش را در جیبش برد تا کلیدش را درآورد. جیب سمت راست، جیب سمت چپ. درون کوله را هم گشت اما خبری از کلید نبود. نگاهی به ساعتش انداخت، تا اذان صبح ۳ساعتی مانده بود. دست به کمر زد و باخودش گفت: خب من اگه الان زنگ بزنم بابا از خواب می پره و می ترسه، فکر می کنه چه خبر شده این وقت شب.
خیلی خسته بود اما دلش نیامد پدرش را بیدار کند.

بریده کتاب(۲):

ص۵۰
قرار بود آن روز هردو جوابشان را به خانواده ها اعلام کنند. آخرهای صحبتشان بود. زینب به دستان روح الله خیره شده بود که با پوست میوه ها بازی می کرد، بدون مقدمه گفت:«می شه یه سوالی بپرسم؟»
-بله
– چرا دستاتون اینقدر زخمی شده؟
روح ‌الله نگاهی به دستانش کرد. انگار برای اولین بار بود که زخم های دستش را می دید. کمی مکث کرد «دیگه کار منم اینجوریه دیگه»
زینب سرش را پایین انداخت و با دلسوزی گفت:«بیشتر مراقب خودتون باشبن، دوست ندارم آسیبی بهتون برسه.»
روح الله چندثانیه به او خیره ماند. انتظار شنیدن این حرف را نداشت. دوباره به دستانش نگاه کرد. زخم هایی که به چشم خودش هم نیامده بود، حالا برای کسی مهم شده بود. سرش را بلند کرد. لبخند زد: «چشم از این به بعد بیشتر مراقبم»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

پدرانه مادرانه

کتاب پدرانه مادرانه ( از سری کتاب های زندگی به سبک شهدا ج۳ )
نویسنده: عبدالعزیز فاتحی مجرد
ناشر: مطاف عشق

بریده کتاب:

آراستگی زن برای همسرش یکی از مهمترین مسائل در زندگی زناشویی است. این مسئله به قدری اهمیت دارد که رسول گرامی اسلام آن را یکی از معیارهای برترین زنان برشمرده و می ‌فرمایند: «بهترین زنان شما آن زنی است که برای شوهرش آرایش و زینت می کند، اما از بیگانگان‌خود را می پوشاند.» و در جای دیگر می فرمایند: «بر زن است که [برای شوهرش] خوش ‌بو‌ترین عطرهایش را بزند و قشنگ ترین لباس هایش را بپوشد و از زیباترین ‌زینت ‌هایش‌ استفاده کند.» (پدرانه- مادرانه، ص۱۳)

 

بریده کتاب(۲):

تازه از جبهه برگشته بود ولی انگار خستگی برایش معنی نداشت، رسیده و نرسیده رفت سراغ لباس‌ ها و شروع کرد به شستن. فردا صبح هم ظرف‌ ها را شست.
مادرم که از کارش ناراحت شده بود خواهش کرد که این کارها را نکند، ولی یونس گوشش بدهکار نبود.
می‌گفت: «خاله‌ جون این کارها وظیفه منه، من که هیچ‌ وقت خونه نیستم، لااقل این چند روزی که هستم باید به خانومم کمک کنم».
شهید یونس زنگی آبادی (پدرانه- مادرانه ص۲۲)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

آفرینش

کتاب آفرینش
ازسری کتاب های: پژوهشگران نوجوان بیشتر بدانند-۱
نویسنده: هارون یحیی

بریده کتاب:

یافته های زیست شناس فرانسوی، لویی پاستور، به تئوری تکامل داروین خاتمه داد.
وی گفت: «ادعای اینکه مواد بی جان منشا حیات اند، تا ابد در تاریخ مدفون شده است.»
پس از پاستور، طرفداران تکامل باز هم اصرار داشتند که اولین موجود زنده از روی تصادف به وجود آمده است؛ اما تمام آزمایش ها و تحقیقاتشان با شکست مواجه شد.
آن ها حتی در پیشرفته ترین آزمایشگاه های جهان، نتوانستند یک سلول زنده را با فرآیندهای کنترل شده (یعنی بدون وجود سلول زنده دیگر) بسازند. چه رسد به این که بخواهند به صورت تصادفی آن را تولید کنند!

بریده کتاب(۲):

ریاضیدان و منجم مشهور انگلیسی، پروفسور «فرد هیل» در مورد تئوری تکامل می گوید:
« احتمال اینکه نمونه های پیشرفته حیات بشری به شیوه تکامل، و تصادفی به وجود آمده باشند، مانند احتمال ساخته شدن یک بوئینگ ۷۴۷ از آشغال های حیاط خلوت در اثر یک گردباد است.»

بریده کتاب(۳):

دانشمندان محاسبه کرده اند که یک رشته کوچک DNA با حجمی حدود یک قاشق چایخوری، ظرفیت نگهداری تمام اطلاعات موجود در کل کتاب های نوشته شده تا امروز را دارد.
برای نوشتن اطلاعات DNA به حدود یک میلیون صفحه احتیاج داریم. این اطلاعات باورنکردنی، در هسته کوچک سلول های ما، با اندازه ای حدود یک هزارم میلیمتر جا گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
يكشنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

مرد پشت روزنامه

کتاب مرد پشت روزنامه: ماجرای عجیب یک پسر فقیر بودایی میانماری

 

کتاب مرد پشت روزنامه
نویسنده: محبوبه زارع
نشر: کانون اندیشه جوان

بریده کتاب:

ویشال (افسر ارشد تل آویو) آهی کشید و گفت: خیلی فکر کرده ام. به نظر من ریشه هر محرومیتی به بی عدالتی بر می گردد.
پروفسور (یکی از مدیران ارشد تل آویو )انتظار دیگری از ویشال داشت…
زیرکانه سری تکان داد و گفت: و آن وقت این بی عدالتی به چه بر می گردد؟
آنگاه قبل از آنکه به ویشال فرصت فکر کردن و جواب بدهد، ادامه داد:
شهر تو، کشور تو، و همه کشور های جهان سومی از بی مدیریتی رنج می برند. جهان نیازمند مدیریتی یک سو و واحد است. مدیریتی که خداوند آن را به یهود واگذار کرده است.
ویشال با شنیدن کلمات پروفسور قلب خود را خالی یافت. خالی تر از قبل. تمام جان خود را در هراسی نامأنوس حس می کرد. دلش نمی خواست به بحث با او ادامه دهد.

بریده کتاب(۲):

ویشال به کره زمین زل زد و جواب داد: عملیات ما زمانی مدیریت است که در این جراحی، مردمی بی دفاع و کودکانی بی گناه قربانی نشوند. درست مطابق با منشور حقوق بشر سازمان ملل. پروفسور! آیا فکر نمی کنید اصلا در این دنیای متمدن و غرق تکنولوژی دیگر نباید جراحی با خونریزی همراه باشد؟ آن هم خونریزی بی گناهان…
پروفسور گفت: در جراحی ما هیچ قربانی ای بی گناه نیست. یادت باشد که گناه را ما تعریف می کنیم و گناهکاران را ما تشخیص می دهیم.
ص۳۶ و ۳۷

بریده کتاب(۳):

صدای پروفسور: هر تفکری که مقابل نظم نوین جهانی سد شود، گناه است. این را نه فقط ما بلکه وجدان هر انسان هوشمندی تایید می کند. و امروز …تفکر اسلامی این سد را ایجاد کرده است، پس گناه یعنی اسلام و گناهکارترین یعنی مسلمان. برای همین است که خون مسلمان برای ما خدمت گزاران اداره جهان، مقدمه کار به شمار می رود. یک مرحله پاکسازی و دفاعی
ص۳۷

بریده کتاب(۴):

عشق یکطرفه در این دنیا وجود ندارد. اینجا جهان عمل و عکس العمل است.
پانیسا هم به اندازه من عاشق است..او نمرده، چون ضربان‌های قلب من، هماهنگ با قلب او جریان دارد.
ص۶۳

بریده کتاب(۵):

پروفسور:
این ما بودیم که میان اتاق هر دختربچه ای در دنیا باربی را نفوذ دادیم. یادت نرود که اگر کمر باریک باربی تا امروز هزاران هزاران دختربچه را به سو تغذیه کشانده، نشان موفقیت ما در الگوسازی از باربی بوده است. ذایقه کودکان دنیا را ما تعیین می کنیم…
ص۹۸

بریده کتاب(۶):

پروفسور:
ما برای اینکه بتوانیم بر زنجیره بشریت مدیریت کنیم، باید با حلقه های منفرد روبه رو باشیم، ام خانواده اولین عامل پیوند حلقه هاست. حلقه های به هم پیوسته در برابر جهانی شدن، مقاومت خواهند کرد… برای همین طبق پروتکل ها هر هزینه ای که صرف فروپاشی این بنیان شود، سرمایه‌گذاری در جهت نظم جهانی خواهد بود.
ص۱۰۳

بریده کتاب(۷):

پروفسور:
ویشال، تو هنوز اول راه هستی! هنوز از دنیا چیزی ندیده ای! ما در مسیر رستگاری انسان ناچار به ریختن خون های زیادی خواهیم شد. کشتی حیات بشر برای رسید به ساحل رفاه و سعادت، باید از اقیانوس خون عبور کند. باید پارو بزنی و تنها به ساحل چشم بدوزی.
ص۱۰۶

بریده کتاب(۸):

ویشال:
این شکوفه ها ظاهر است. آنچه اولین بار نگاهمان در تماشایش توقف می کند! اما باطن همان فصل نامریی آینده است. باطن، همان سیب هایی است که ماه ها بعد در سبد چیده می شود. اندیشه سطحی نگران در تماشای شکوفه ها توقف می کند و تفکر ژرف اندیشان در سبد سیب پرسه می زند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

انگیزه های بزرگ برای دانشمندان کوچک

انگیزه های بزرگ برای دانشمندان کوچک
نجیب الله نوری
انتشارات امام خمینی

بریده کتاب:

سعی و تلاش کودک را تشویق کنید، نه محصول و نتیجه کار را.
گاه ممکن است کودک در آغاز کار خوب نتیجه نگیرد، اما تلاش او ارزش دارد؛ هرچند نتیجه خوب نباشد؛ بنابراین باید این تلاش و فرایند تشویق شود. ممکن است نتیجه کار خوب نباشد و کودک نیز آن را درک کند. بنابراین تشویق چنین کاری را بی‌ دلیل می‌ پندارد. چنین تشویقی سرانجام کارایی خود را در افزایش انگیزه از دست می‌ دهد.

همچنین اگر از آغاز کار، نتیجه تشویق شود، ممکن است کودک کار را پایان یافته و کامل بداند و برای بهبود نتیجه تلاش نکند، اما اگر این‌ گونه تشویق شود که «این تلاش ستودنی است و برای رسیدن به نتیجه بهتر، تلاش بیشتر لازم است.» راه پیشرفت برای کودک هموار می‌ شود. (انگیزه های بزرگ برای دانشمندان کوچک، ص۳۱و۳۲)

بریده کتاب(۲):

درباره اشتباه‌ های کودک، زیاد سختگیری نکنید.
کودکان معمولا در حال یادگیری و دست یافتن به تجربه‌ های جدید اشتباه می‌ کنند. برخورد والدین در این موارد می‌ تواند بسیار موثر باشد. اگر اشتباه کودکان را دلیل بی‌ عرضگی و ناتوانی آنان بدانیم، آنان درباره خویش و توانایی‌ شان احساس منفی پیدا می‌ کنند، اما اگر والدین به‌ جای سرزنش کودکان، راه پرهیز از اشتباه در آینده را به آنان بیاموزند و اشتباه را لازمه یادگیری و دست یافتن به تجربه‌ های جدید بدانند، خودباوری کودکان تضعیف نمی‌ شود. (انگیزه های بزرگ برای دانشمندان، کوچک ۳۸و۳۹)

بریده کتاب(۳):

اگر کودک شما یک گام در مسیر تحصیل بردارد و شما او و حرکتش را تشویق کنید، مطمئن باشید که گام‌ های بعدی را استوارتر و باانرژی‌ تر برخواهد داشت. تشویق نوعی جرئت دادن به فرد است. کودک شما به سبب این جرئت و قوت قلب می‌ تواند وارد دنیایی ناشناخته شود و تجربه‌ هایی جدید به دست آورد. تشویق ممکن است در ظاهر عملی ساده به نظر آید. برای مثال اگر کودک شما حرکتی مثبت در مسیر تحصیل انجام دهد و شما با گفتن عبارت‌ های «آفرین»، «عالی»، «چه خوب» و «احسنت» تشویق کنید یا او را ببوسید و در آغوش بگیرید، چندین نیاز روان‌ شناختی وی را ارضا می ‌کنید و او را به حرکت، جهش، تلاش و موفقیت وا می‌ دارید. (انگیزه های بزرگ برای دانشمندان کوچک، ص۲۸)

بریده کتاب (۴):

با احترام و محبت با او برخورد کنید و از توهین و سرزنش بپرهیزید.
همان‌ گونه که گفتیم، فرد زمانی برای خود احترام قائل خواهد بود که دیگران به او احترام بگذارند. به بیان دیگر، نگاه دیگران به انسان بر نگاه خود فرد به خودش تاثیر می‌ گذارد. اگر شما به کودکانتان احترام نگذارید، آنان نیز خویش را در خور احترام نمی‌ دانند و به خود و شایستگی‌ شان دید منفی پیدا می‌ کنند. (انگیزه های بزرگ برای دانشمندان کوچک، ۳۹)

بریده کتاب(۵):

کردار و عملکرد کودک را تشویق کنید، نه شخصیت او را.
والدین باید همیشه شخصیت کودک را تأیید کنند. اگر کودک تنها زمانی تأیید و پذیرفته شود که استعداد و شایستگی نشان داده، عزت نفسش خدشه دار می‌ شود. آن‌گاه رسیدن به کمال کاری کسل کننده و یک نواخت خواهد بود. در این صورت، اگر کودک شکست بخورد، خود را هیچ می‌ پندارد؛ چون شخصیت او به این کار بستگی داشت و این می‌تواند به موفقیت‌ های بعدی لطمه بزند. (انگیزه های بزرگ برای دانشمندان کوچک، ص۳۱)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۸ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

پرواز با پاراموتور را دوست دارم

پرواز با پاراموتور را دوست دارم
نویسنده: علی آرمین
انتشارات جمکران

بریده کتاب:

او می دانست که یک روز پدر، او را به این جا آورده و در آسمان پرواز داده است. شاید می خواسته این کار، یادگاری باشد برای فرزندش تا او هم اهل پرواز شود. نمی‌ دانست وقتی بابا او را به آسمان برده، چه چیز هایی به او گفته یا روی کدام قسمت ها و باغ ها و مزرعه ها پرواز داده است؛ اما این را حس می کرد که یکی از بهترین لحظات عمر پدرش، آن روز بوده است و هیچ وقت آن را فراموش نکرده است، حتی الان که از دنیا رفته است.

بریده کتاب(۲):

سه شمع روی زمین بود و هزاران ستاره آسمان صاف تابستان؛ آن شب می توانست برای همیشه در خاطرش ماندگار شود. سیم گاز پاراموتور را در دست گرفت و زیر لب زمزمه ای کرد. ساسات را کشید. دکمه استارت را زد. اتفاقی نیفتاد. باز هم استارت زد. ملخ به کار نیفتاد. بار سوم و چهارم هم امتحان کرد ولی فایده ای نداشت. کنار صندوق نشست‌. سرش را به دیوار خشتی تکیه داد. به آب شدن شمع ها نگاه کرد؛ عکس شمع ها در چشمانش افتاده بود. حالا که پاراموتورش راه نیفتاده بود، تنهایی را بیشتر حس می کرد‌.

مرتبط با کتاب پرواز با پاراموتور را دوست دارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

عظمت خود را دریابید

 

نقد کتاب عظمت خود را دریابید: «من». «من» به معنی کسی که همه چیز و همه کس است!

قد کتاب عظمت خود را دریابید
وین دایر
ترجمه:محمدرضا آل یاسین

می ‌دانید در این کتاب ‌ها چه چیزی موج می زند؟

«من». «من» به معنی کسی که همه چیز و همه کس است!
اگر مشکل در زندگی از «من» است و رفع مشکل با من است، علت عالم هستی «من» هاست. یعنی یک مشکل، یک آرزو، یک موجود موثر، یک هدف، یک برنامه در عالم است که فقط انسان است و لاغیر.
برای انسان هم اصل باید خودش باشد؛ یعنی من باید از این دنیا و در این دنیا بهره مند بشوم، دیگران خیلی مهم نیستند و بسیاری از اوقات اصلاً در اولویت نیستند. این با اندیشه درست ما نمی خواند.

اول این که

چرا دروغ است را بگویم. سوال من این است که: این طور که کتب روانشناسی به وفور دارد در کشور ما ترجمه و چاپ می‌ شود، در آمریکا و اروپا با تیراژ بالاتر موجود است و با وجود این که این همه روانشناس موفق، دائم برای مردم جلسه و سخنرانی و کتاب و… دارند، پس چرا آمارهای خودشان چیزی غیر از آرامش مردمشان را نشان می‌ دهد؟

میزان مصرف داروهای آرامش بخش و اعصاب و روان، آمار بالای قتل و خشونت، زندانیان، مصرف مشروبات و مواد مخدر، خشونت علیه زنان و کودکان، آمار بالای زندگی های بدون ازدواج و…؛
این آمار انسان را قانع می‌کند که اگر «من» در اولویت باشد، موفق نخواهد بود.

اندیشه صحیح می گوید:

همان که تو را خلق کرده است، از نیستی هست کرده، هیچ نداشتی و همه چیز به تو داده، او باید محور باشد؛ خدا! و البته دستورات خدا. این کتب روانشناسی سرشار از دستورات و توصیه های فراوان اند، اما این نکته جالب است که چرا ما انسان‌ ها از توصیه‌ های خداوند رو بر می گردانیم و دستوراتش را انجام نمی‌ دهیم، اما دنبال دستورات این نویسندگانی هستیم که مثل خود ما هستند و پر از اشتباهات. بشر با حماقت خودش، خودش را ویران کرده است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

سر ریزون

کتاب سر ریزون : سرگذشت یک نوجوان ایلیاتی در دامنه های زاگرس

 

کتاب سر ریزون
نویسنده: محمد محمودی نورآبادی
انتشارات: کتابستان معرفت

بریده کتاب:

محوطه ی بسیج شهر، شلوغی روزهای قبل از عملیات را داشت… هرکس چیزی می گفت:
«قدمون که کوتاهه رو‌چیکارش کنیم»
«منم عکس ندارم»
«منم شناسنامه ندارم»
پیرمردی از راهرو خود را به میان جمعیت رساند گونه هایش ازخشم گر گرفته بود، ساک برزنتی یشمی رنگش را به زمین انداخت… با انگشت موهای کم پشت و ‌پریشان فرق سرش را که یک دست سفید می زد، پریشان تر کرد: «آخه یکی نیست بگه لا مسبا! مگه قراره ما عراقی ها را گاز بگیریم؟ هی میگه دندون نداری پیرمردی! به شما چه که دندون ندارم»
جمعیت از خنده منفجر شد.
نگاهش روی دندان های محکم و درخشان جوان تر ها گیر کرد. ص۳۶

بریده کتاب(۲):

«بچه ها این تنگه ارزشش برای ما حیاتیه، چیزی درحد و اندازه تنگه ی احد. اگر تنگه سقوط کنه در واقع کل زحمات این چند روزه به هدر میره. تپه ی رشین حکم ورود به منطقه رو داره، پیشونی جنگیه برای دشمن ارزشش قابل محاسبه نیست، حالا یه تعداد راه بیفتین طرف تپه و یه تعداد هم با خودم از تنگه مراقبت می کنیم.»
علی شیر بلند شد: «مگه ما مردیم» روی برف ها دوید.
شاهپور و حجت و هاشم هم پشت سرش دویدند. نفرات دیگر هم پشت سرشان رفتند.
لحظه ای خیره نگاهشان کرد. هفت نفر را دید که برق آسا از تپه بالا رفتند…
از آن لحظه چنان تصویری در ذهن سید حک شد که بعدها در توصیفش گفت:«انگار غیرت زاگرس جوشید و سرریز کرد روی تپه رشین تا پیشونی جنگی حفظ بشه» ص۱۷۱ و ۱۷۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...