يكشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ
خاطرات احمد احمد
خاطرات احمد احمد : صفر تا صد یک مبارز سیاسی انقلابی در قالب روایتی خواندنی
خاطرات احمد احمد
نویسنده: محسن کاظمی
انتشارات: سوره مهر
بریده کتاب:
وسوسه های ایرج در من اثر کرد. من که نمازم را اول وقت می خواندم تصمیم گرفتم دگر نماز نخوانم!
اذان شد و با اینکه وضو داشتم برای نماز برنخاستم لحظه به لحظه نگرانیم بیشتر می شد. اضطراب و تشویش تمام فکر و ذهنم را گرفت عقربه ها به سرعت به پیش می تاختند احساس می کردم در حال فرورفتن در قعر جهنم هستم. چطور طاقت خواهم آورد که چند روز نماز نخوانم؟ به نقطه بحرانی رسیدم گویی عزیزی را از دست داده ام. دیگر طاقت نداشتم. ساعت از ۲ عصر گذشت فرصتی نبود تا نماز ظهر قضا شود گریان دویدم …
۹۸/۰۹/۱۰