«تقدیم به کسانی که آرامش را ترویج می دهند»
مسئله موسیقی بسیار فراگیر می باشد، تقریبا کمتر آدمی را پیدا می کنیم که موسیقی گوش نکنه، خیلی خیلی کم، حالا این موسیقی یک بار برای یک نفر یک نوحه هست که یک نوع موسیق یست برای یک فرد قرآنه که یک نوع موسیقیه، برای فرد دیگری موسیقی داخلی، برای فردی موسیقی خارجیه، شاخص تعیین اینکه ما چه موسیقی ای گوش بکنیم یا نکنیم چیه؟
وجود موسیقی در متن زندگی
موسیقی، بالذات در دل و جان انسان نفوذ دارد یعنی اگر یه نفررا دیدید که فاتحه موسیقی رو پیچید و آن را کنار گذاشت، بدونید آن انسان موسیقی رو نشناخته است؛ شما در هر کجا که باشید موسیقی رو حس می کنید. استاد دانشگاه وقتی مطلب می نویسه، جایی که کلمه اش تموم میشه گچ رو دوبار به تخته می کوبه، چون ریتم موسیقیایی برای نوشتنش گرفته است. صحبت کردن ما موسیقی داره، فرود و فراز داره، اگر یک نفر بر اساس موسیقی صحبت نکنه اعصابتون خورد میشود.
بسیاری از اعراب عصر جاهلیت به خاطر موسیقی قرآن بود که به پیامبر ایمان آوردند؛ قرآن موسیقایی هست اذا الشمس کورت و اذا النجوم انکدرت و اذا الجبال سیّرت و ببینید همه اش موسیقیایی هست و سجع داره؛ حال آیا میتوانید از قرآن، موسیقی را بگیرید؟ لذا اون دسته از افرادی که موسیقی را درک نکردند و متحجرانه میخواهند از اساس موسیقی را انکار کنند اشتباه می کنند این ها اصلا قرآن رو نفهمیدند.
اثر موسیقی بر اعصاب وفشارخون:
یک دانشمند غربی یک کار جالب انجام داد، دستگاه فشار رو به خودش وصل کرد هدفون رادیو رو هم روی گوشش گذاشت یه رادیو مثل رادیو پیام که پشت سر هم آهنگ می خوند را انتخاب کرد، اولین آهنگ شاد بود، در کمتر از چند ثانیه دید فشار خونش رفت بالا، بعد آهنگی مثل آهنگ شجریان پخش شد، فشارش اومد پایین یک مسئله دیگر رو هم کشف کرد، دید از هر آهنگی خوشش میاد فشارش میره بالا از هر آهنگی بدش میاد فشارش میاد پایین، تا جایی که ایشون در کتاب خودش نوشته: ”من از سلامت خودم ترسیدم و دستگاه رو از خودم جدا کردم” چه اتفاقی افتاده؟ زمانی که شما آهنگای ریتمیک می شنوید سریع آدرنالین ترشح میشه کورتیزول ترشح میشه رگها تنگ و فشار خون زیاد و مردمک ها گشاد، منتها میدونید چه بلایی سرتون میاد؟ اینجاست که دچار بیماری ضعف اعصاب ،کم شنوایی، آسیب قلب، بیماری مانی که نوعی جنون هست، می شوید. عنایت داشته باشید که ”بتهوون ” و “ریچارد واگنر” دو موسیقی دان معروف و مشهور بخاطر بیماری ضعف اعصاب از خدا طلب مرگ کردند!
در آزمایشی دیگر که خیلی جالبه، دکتر پاول مقداری از گلبولهای سفید و قرمز خون را درون یک لوله بلوری جای داد و در لوله را محکم بست و سپس آنرا در بین حوضچه ای پر از آب قرار داد و بوسیله برق امواجی در آب ایجاد کرد امواج موسیقیایی، که آهنگ های ترس آوری از آن بر میخواست در فاصله 10 دقیقه که این امواج با آوای مخوفش ادامه داشت، یک نیمه از گلبولها جان سپردند و یک نیمه دیگر در آستانه مرگ قرار داشتند در حالیکه، در حالت عادی 10 برابر عمر گلبول ها بیشتر بوده! موسیقی چه اثرات بدی این روی سلول های مغزی و گلبول های خون شما می گذارد!
اثر موسیقی بر شنوایی:
گوش سه قسمت دارد: بیرونی، میانی، درونی؛ صدا در حفره گوش بیرونی، میچرخه، بعد از سه استخوان سندانی رکابی چکشی می گذره، تا آخر به سلول های عصبی میرسه، زمانی که شما موسیقی های مختلف با زیر و بم های بسیار بالا گوش میکنین همون بلا، سر گوش میاد، در هر بار گوش کردن این نوع موسیقی ها تعداد بسیاری از میلیون ها سلول شنوایی شما از بین می رود؛ آرام آرام انسان شنوایی اش رو از دست میده، آرام آرام کر یا کم شنوا میشه، مخصوصا افرادی که موسیقی رو با صدای بلند گوش کردن، که شما می دونید ”روبرت شمان” و ”بتهوون” که دو تن از موسیقیدانان معروف می باشند هر دو کر می شوند و بعد می میرند.
اثر موسیقی بر قلب:
قلب انسان در بیست و چهار ساعت نزدیک به صد هزار مرتبه میزند؛ به صورت متوسط در هر دقیقه 70-75 بار، تند نمودن و کند نمودن ضربان قلب، طبق دستور اعصاب سمپاتیک و پارا سمپاتیک انجام میشه، یکی دستور تند کردن و دیگری دستور کند کردن ضربان رو میده، حالا فکر کنید این قلب ما مدام شل کن سفت کن راه بندازه، یا در جایی که نشسته و آمادگی نداره، فشار خون بی خود بره بالا یا بر عکسش، وقتی که انسان می خواد بره ورزش آهنگ ملایم گوش بکنه، این آهنگ باعث پایین اومدن فشار خون میشه در حالی که سلول های بدن به اکسیژن و غذا نیاز دارند، این باعث از بین رفتن سلول های مغزی میشه این ها آرام آرام بر سلامتی شما اثر میگذارند، یکی از دلایل اصلی کاهش عمر، همین موسیقیه، امروزه پزشکی پیشرفت کرده، جلو بیماریهایی مثل وبا گرفته شد پس چرا سکته اینقدر زیاد شده؟
اثر موسیقی بر خرد و تفکر:
نکته بعدی در مورد مسئله موسیقی این است که هنگام گوش کردن موسیقی های عاشقانه احساسات بر ما حکومت می کند یعنی وقتی موسیقی می شنوی شعور و فهم را به انباری وجودمان می فرستیم؛ به عنوان مثال فردی نشسته یه آهنگ عاشقانه گوش می کنه و در عالم خیال سیر می کنه به خودش میگه: ”عجب اشتباهی کردیم این دختره رو ولش کردیما، ولش کن حالا عیبی نداره با دو نفرم رفیق بوده، قول داده بعد از ازدواج نباشه”! اینجا تفکر میره کنار، هیجان بر تو غالب میشه و تصمیم هایی می گیری که بعدا بخاطرش پشیمون میشی، و فقط موسیقی این کار رو نمیکنه شعر هم همین تاثیر رو میذاره. در همچین شرایطی وقتی اعصاب و سلول های مغزی آسیب ببینند، وقتی آنزیم ها بهم بریزند، آرام آرام نیروی خرد تضعیف شده و انسان دچار بیماری جنون افراطی می شود. بتهوون، شوبرت، شومان، نیچه، این 4 نفر، در اثر جنون و دیوانگی، میمیرند، بتهوون هم کر شد و هم جنون گرفت، خیلی عجیبه ! دقیقا آثار موسیقی بر بدنش ظاهر شده، ”شوبرت“مندلس” و ”باخ“ بر اثر اغتشاشات روانی تا سر حد جنون پیش میروند، کسانی که با موسیقی آشنا هستند می دانند که، اینها از بزرگترین اسطوره های موسیقی دنیا هستند.
اثر موسیقی بر تولید هیجان و التهابات:
دکتر مونتاکو که مولف کتاب اختلالات عصبی معده هست، میگوید: ”آنچه می خورید باعث زخم معده نمی شود بلکه آنچه شما را می خورد، یعنی هیجان و التهاب، باعث زخم معده می شود ”بارها شنیدید که می گویند زخم معده بر اثر اعصاب ایجاد میشه، درسته؟ موسیقی هم باعث ایجاد هیجان و التهابه، بنابراین موسیقی باعث ایجاد زخم معده هم میشه.
تحقیقات اینو نشون داده، نویسنده ای در کتابش چنین نوشته است: “من زنی رو دیدم که دچار بیماری “سیکلوتمی” شده بود و دلیل بیماری او این بود: بچه اش میمیره، بعد از مرگ فرزندش اطرافیان میبینند که این زن دو سه روز پشت سر هم گریه میکند، میان براش آهنگ شاد میذارن که از این حالت غم درش بیارن بعد از چند روز که این اتفاق تکرار میشه، میدونی چه بلایی سر طرف اومده بوده؟ یک دقیقه گریه می کرده یک دقیقه میخندیده، دچار بیماری سیکلوتمی شده، ولی چرا؟ چون بدنش به اون گریه نیاز داشته، گریه بهش تسکین میداده، ولی آهنگ میگه فشار خون رو ببر بالا، آهنگ میگه شاد باش بخند، این آهنگِ ریتمیک تورو باید به خنده وادار بکنه، و در نتیجه بدن قاطی کرده، یک دقیقه گریه می کرده یک دقیقه می خندیده.
سایر آثار موسیقی بر بدن:
اضطرابات گوناگون، عصبانیت، سستی،بی ارادگی ، سر گیجه، مالیخولیا، نفخ معده، تحریکات قلبی، تپش قلب، بی نظمی آنژین، اختلالات غدد مترشحه داخلی مخصوصا تیروئید و تخمدان، اسپاسم لوله گوارش، آسم، مرض مانی، پارانویا و غیره، این همه بیماری در اثر موسیقی است، بهتر است بگوییم این همه بیماری در اثر این است که ما دارو را اشتباه بخوریم.
دکتر رابرت متخصص روانشناسی کودک اثبات کرد که اطفال در رحم مادر تحت تاثیر بسیار زیاد موسیقی قرار می گیرند، اگر برای کودکی که بعد از تولد، مادرش در کنارش نیست و خوابش نمیبرد، صدای ضبط شده قلب مادرش را بگذارید، سریع خوابش میبرد، چون این صدا مدت های مدید در گوشش بوده و با این صدا آرامش دارد؛ باید توجه کنید که ما موسیقی را به طور کلی رد نکردیم؛ به عنوان مثال در فضای جنگ باید آهنگ های حماسی خوانده شود تا انسان را برای حماسه سازی آماده کند.
گویند روزی فارابی عودی با خود داشت به لباس ترک ها به مجلس صیف الدوله رفت وی عود خود را آماده ساخت تارهایش را چید، تنظیم نمود و آهنگی نواخت و همه را به خنده وادار کرد، سپس به شکل دیگری تارها را تنظیم کرد و باز هم آهنگی دیگر نواخت همه اهل مجلس را گریانید، و باز هم تارها را تنظیم کرد و آهنگ سوم را نواخت و همه را به خواب برد و خود مجلس را ترک کرد، موسیقی این توانایی رو داشته است که بلافاصله پشت سر هم این تاثیرها رو بگذارد؛ فارابی یک دانشمند بزرگ است که برای اولین بار تونسته شعاع کره زمین رو حساب کند و چون ریاضی رو خوب میدانسته، موسیقی را خوب می فهمیده است.
مسعودی در تاریخ خودش می آورد: در زمان یکی از خلفای بنی امیّه که لهو و موسیقی خیلی رایج شده بود به خلیفه خبر دادند که فلان کس خواننده است و کنیز زیبایی دارد که او هم خواننده است و تمام جوانان مدینه را فاسد کرده و اگر جلوی او را نگیرید، این زن تمام مدینه را فاسد می کند خلیفه دستور داد غل به گردن آن مرد انداختند؛ وقتی به حضور خلیفه نشستند، آن مرد (نوازنده) گفت معلوم نیست آنچه او (زن) می خواند موسیقی باشد، از خلیفه خواست که خودش امتحان کند، خلیفه پذیرفت، فلذا دستور داد که کنیز بخواند، او شروع به خواندن کرد و مرد هم شروع کرد به نواختن، کمی که خواند، دیدند سر خلیفه تکان می خورد آرام آرام ریتم گرفت، کم کم کار به جایی رسید که خود خلیفه شروع کرد به چهار دست و پا راه رفتن و به آن کنیز می گفت، بیا جانم بر این مرکب خود سوار شو!!!
سخن چند تن از بزرگان درباره موسیقی:
ویکتور هوگو نویسنده مشهور فرانسوی میگوید:«علت این که ما از موسیقی خوشمان می آید این است که در عالم خیال ها و رویاها و وهمیات فرو می رویم».
تولستوی، نویسنده مشهور روسی می گوید: «موسیقی مسئول تحریک احساسات و هدف احوال نفسانی و عواطف انسانیست، هیچ جایی از تفکر و تأمل در موسیقی وجود نداره».
کانت، فیلسوف مشهور آلمانی: «موسیقی اگر از همه هنرها مطبوع تر باشد، ولی چون به بشر چیزی نمی آموزد از تمام هنر ها پست تر است»..
” آرتور شوپن هاور ” آلمانی: عیبی که موسیقی دارد این است که ما را به طور کامل از واقعیات بر کنار می کند.
تاثیر موسیقی بر طول عمر:
اکنون به سن از دنیا رفتن برخی از اساتید موسیقی اشاره می کنیم:
نیکولا گوبرینی، فرانسوی در27 سالگی مرده.
ژرارلد بیژه یا ژان بیژه، نوازنده فرانسوی در 37 سالگی مرده.
مندلس، نوازنده آلمانی در 38 سالگی مرده .
هوگو ولف، نوازنده آلمانی در 43 سالگی مرده.
مارکس ورگر، نوازنده آلمانی در 43 سالگی مرده.
موتزارت نوازنده اتریشی در 35 سالگی مرده .
شوبرت، در 33 سالگی مرده، ایشون هم اتریشی هست.
لانر ، در42 سالگی مرده.
بتهوون، در 30 سالگی به کلی کر و از ضعف اعصاب سر انجام دیوانه می شود.