نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۰۸ مطلب با موضوع «2. جوان :: 1.5.اهل بیت» ثبت شده است

کتاب محبت زنان و کودکان در سیره ی پیامبر صلی الله علیه

کتاب محبت زنان و کودکان

نویسنده: حبیب الله فرحزاد

انتشارات طوبی محبت

معرفی:

برای دستیابی به جامعه ای ایده آل و متعالی، ناگزیر باید از جوامع کوچک، از جمله خانواده شروع نمود و رمز دستیابی به این تعالی، حاکمیت روابط محبت آمیز بین اعضای خانواده است. مهرورزی به همسر و فرزندان از دستمایه های یک زندگی سالم و بالنده است. از همین رهگذر است که همه معضلات خانواده ها اصلاح خواهد شد. کتاب «محبت زنان و کودکان در سیره پیامبر صلی الله علیه و آله» با بیانی ساده به نقش محبت در حل معضلات خانواده می پردازد.


چرا برخی از خانه ها با این که بسیار زیبا و با شکوه اند، تاریک و بی روح اند؟
چرا بعضی از فرزندان از خانه گریزان اند؟
چرا برخی از همسران با شوق و میل به خانه نمی روند؟ حاضرند شرایط دشوار بیرون از خانه را تحمل کنند، اما دیر به خانه بروند؟
دلیل این بی رغبتی ها در کتاب «محبت زنان و کودکان در سیره پیامبر صلی الله علیه و آله» به رشته تحریر در آمده است.

بریده کتاب:

شیوه های رفتاری پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم با کودکان سرشار از مهر و لطافت بود. هم خود، کودکان را در آغوش می گرفت، می بوسید و دست مهر و محبت بر سر آن ها می کشید و هم به اصحاب و همه ی مسلمانان سفارش می نمود. می فرمود:
“مَن قَبَّلَ وَلَدَهُ کَتَبَ اللهُ لَهُ حَسَنَةً وَ مَن فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللهُ یَومَ القِیامَة؛ کسی که فرزندش را ببوسد، خداوند برای او حسنه ای می نویسد و کسی که فرزندش را شادمان کند، خداوند او را در روز قیامت شادمان می کند.”
مردی به محضر مبارک آن حضرت عرض کرد: من تا کنون کودکی را نبوسیده ام. حضرت فرمودند: این مردی است که از نظر ما بی گمان اهل آتش جهنم است.
کسی که مهر و محبت در دلش نیست و به کودکان بی اعتناست و محبت و رحمتی از او سر نمی زند، معلوم می شود اهل آتش است. بچه ها را باید بوسید، نوازش و محبت کرد و با مهربانی با آنان برخورد کرد.
ص247

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۳ ، ۱۴:۰۲
نمکتاب ...
جمعه, ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ۰۱:۳۵ ب.ظ

قرار

کتاب قرار : روایتی ساده از آنچه در غدیر خم گذشت

کتاب قرار

نویسنده: رضا مصطفوی

انتشارات عهد مانا

بریده کتاب:

همه آنان که غاصبانه بر منبر پیامبر (ص) نشسته بودند، از این‌که ماجرای غدیر خُم روایت شود، هراس داشتند؛ با این حال، این ماجرا از سخت‌ راهه‌ های تاریخ گذشت و به دست ما رسید‌.
اکنون ما نیز همچون مردمان نسل‌ های پیشین باید پیام این روز غدیر خم را به هم‌ نسل‌ ها و نسل‌ های آینده برسانیم. این قراری بود که پیامبر مهربان ما گذاشته بود و ما و نسل‌ های آینده همچنان به آن وفاداریم.
قرارتان برقرار ….

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۳ ، ۱۳:۳۵
نمکتاب ...
جمعه, ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ۱۱:۲۵ ق.ظ

مبانی معرفتی مهدویت

کتاب مبانی معرفتی مهدویت

مبانی معرفت و مهدویت

 

کتاب: مبانی معرفتی مهدویّت
نویسنده: اصغر طاهرزاده
ناشر: انتشارات لبّ المیزان
تاریخ نشر: ۱۳۹۴

معرفی کتاب:

کتاب مبانی معرفتی مهدویت، درباره وجود مقدس حضرت حجّت (عج) است. این کتاب عظمت چنین وجودی در هستی را بیان می کند و دریچه ای به شناخت ایشان به روی ما می گشاید.
کتاب مبانی معرفتی مهدویّت نوشته اصغر طاهرزاده، در سال ۱۳۹۴ توسط انتشارات لبّ المیزان منتشر شده است.

بریده‌کتاب(۱):

در حدیث هست کسی که امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلی و بت پرست مرده. امام زمان (عج) یک حقیت و یک مقام فوق العاده معنوی می باشند که اگر آن مقام شناخته شود، برکات زیادی دارد. ص ۱۸

بریده کتاب(۲):

شناخت امام، یک شناخت معمولی نیست. این چه شناختی است که اگر نماز بخوانی و روزه بگیری و حج بروی، ولی نسبت به امام خود شناخت و معرفت نداشته باشی، دینداری تو زیر سوال می رود. این شناخت اسمی و لفظی نیست. ص ۱۹

بریده کتاب(۳):

منظور از غیبت امام این نیست که حضرت جایی مخفی شده اند، بلکه ایشان غایب شده اند. یعنی ایشان فوق هستی مادی است. غیبت امام به جهت واسطه فیض بودن حضرت است و هستی در قبضه مقام غیبی حضرت است. ص ۲۳

بریده کتاب(۴):

غفلت از فرهنگ انتظار و غفلت از آماده شدن برای انقلاب جهانی، باعث می شود که نه قرآن به درد ما بخورد نه نماز، نه امام زمان (عج) بیایند. ص ۱۰۳

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۳ ، ۱۱:۲۵
نمکتاب ...
سه شنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۵۴ ق.ظ

ای مثل روز آمدنت روشن

کتاب ای مثل روز آمدنت روشن

کتاب: ای مثل روز آمدنت روشن

بریده‌ی کتاب(۱):

بدون دعا هم می شود در کنکور قبول شد، یا به بالاترین مدارج علمی رسید و یا ثروتمند شد. بدون دعا می شود به قلل موفقیت رسید، یا شغل خوبی به دست آورد و یا همسر مناسبی اختیار کرد. بدون دعا می شود پیشرفت کرد. اما بدون کار، اگر تمام عمرت را هم دعا کنی؛ حتی غذای یک روزت هم فراهم نمی شود. اگر بدون «کار و عمل»، «دعا» مستجاب نمی شود؛ پس «دعا» دقیقا چه کاربردی دارد؟ …
دعا مکمل عمل است، افزایش دهنده عمل، اصلاح کننده عمل، به هدف رساننده عمل، بزرگ کننده عمل، به میزان تلاشی که انجام داده ای. دعا مسیرها را کوتاه، نقص ها را برطرف و اثر کار انسانی را که بعد از تلاش از «خدا» کمک خواسته است، بزرگ می کند. ص ۴و۸

در میان علائم ظهور «پر شدن جهان از ظلم و ستم» یکی از متواترترین و اصلی ترین نشانه ها است. نشانه ای که برداشت سطحی از آن، می تواند به مخدری بزرگ برای هر جامعه ای تبدیل شود؛ این عقیده که با فراگیر شدن ظلم و ستم در جهان، حضرت تشریف می آورند و همه چیز را درست خواهند کرد. بر اساس این تصور، گروهی به وجود آمد که مبلغ گوشه نشینی بود؛ این باور که در زمان غیبت، تنها کاری که باید کرد «دعا» برای «ظهور» است، نباید دولت اسلامی تشکیل داد، نباید جامعه اسلامی را توسعه داد، نباید وحدت ایجاد کرد، نباید نسبت به پیشرفت ملل اسلامی اقدام کرد، نباید از جوامع اسلامی مظلوم حمایت کرد و تلویحا باید نسبت به افزایش ظلم بی تفاوت بود، چرا که حضرت تنها در صورت پر شدن جهان از ظلم «ظهور» خواهند کرد. ص ۲۲

رهبر انقلاب نقشه امام را این گونه تبیین کرده اند:
۱. انقلاب
2. نظام اسلامی
۳. دولت اسلامی (ما اکنون در این مرحله هستیم.)
۴. کشور اسلامی
5. تمدن اسلامی
و رسیدن به «تمدن اسلامی» مقدمه ظهور است. ص ۴۱

«تمدن اسلامی» درست در نقطه مقابل تمام تمدن ها، همان باور به اسلام به عنوان تنها مسیر است؛ تمدن به معنای اسلام در تمام عرصه ها، دانش، اقتصاد، طب، هنر، معماری، جامعه شناسی، انسان شناسی، پزشکی، کشاورزی، لباس و…
تمدنی که اگر گروهی بر محور آن جمع شوند و آن را محقق کنند و نشان دهند که اسلام توان رساندن انسان به سعادت را دارد، آن گاه تبدیل به الگو خواهد شد و این الگو چیزی است که دنیای باطل تحمل آن را ندارد.
و بزرگترین ظلم، درست آنجایی شکل می گیرد که جهانی که به دنبال این الگوست را از رسیدن به آن منع کنند. اینجاست که خواست جهانی برای ظهور کسی که بیاید و جهان را پر از عدل و داد کند شکل می گیرد. ص ۴۱

«پایداری بر حق» در ظاهر ساده به نظر می رسد. اکنون وقتی به تاریخ نگاه می کنیم، به وضوح فریب عمروعاص را در مقابل سپاه امیرالمومنین درمی یابیم و یا نیرنگ معاویه در صلح با امام حسن و یا تهدید و تطمیع کوفیان توسط یزید. حالا بعد از ۱۴۰۰ سال که گرد و غبار فتنه فرو نشسته است، فضیلتی نیست که حقانیت علی بن ابی طالب را دریابیم و یا حیرت کنیم که چطور از کل جامعه اسلامی فقط هفتاد و دو نفر در سپاه حسین بن علی حضور داشتند. بیایید دست از تصورات کودکانه برداریم که اگر ما در آن زمان بودیم چنین می کردیم و چنان می شدیم. هر چند اگر واقعا می خواهیم بدانیم در آن زمان در کدام جبهه بودیم، چاره ای نیست جز اینکه مرد زمانه خود باشیم چرا که:
«کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» ص ۳۵

تا به حال دقت کرده اید چطور بزرگترین گردهمایی جهان در اربعین، پوشش خبری بسیار کمی داده می شود؟ چطور کشتار یمن، فریاد آزادی خواهی مردم بحرین، کشتار مردم میانمار و… در سکوت رسانه ها و حاشیه های خبری گم می شود؟ و در همین زمان موج رسانه ای حمایت از حیوانات برای نجات گربه ای چنان جهان را به حرکت وا می دارد که انسان حیرت می کند؟ ص ۳۱

دقت کرده اید چگونه با منطقی به یک کشور قانونی مثل سوریه حمله می کنند و در همان حال به بهانه حمایت از یک دولت غیرقانونی در یمن، این کشور را به خاک و خون می کشند؟ فریب، آن جا نتیجه می دهد که عده ای معتقد انه باور می کنند که جنگ در یمن و سوریه و عراق و… ربطی به ما ندارد. وقتی فریب خوردیم، دیگر نیازی به شمیشر نیست.
ص ۳۱

 

 

در امر به معروف و نهی از منکر، مراتبی لحاظ شده است که نوع عمل ما را مشخص می کند؛ مانند امر و نهی بصری، زبانی و جبری. اما در پایین ترین مرتبه، وقتی هیچ کاری از دستمان بر نمی آید و احتمال هیچ تاثیری وجود ندارد، و حتى در شرایط بسیار خطرناک، مرتبه ای وجود دارد که هر کس باید آن را انجام دهد و آن « انزجار از گناه» و « دعا» برای فرد خطاکار است. و جالب است که این دعاها به استجابت بسیار نزدیک است. ص ۱۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۰۳ ، ۱۱:۵۴
نمکتاب ...
دوشنبه, ۲۳ مهر ۱۴۰۳، ۰۶:۵۳ ب.ظ

پس از بیست سال

کتاب پس از بیست سال

کتاب: پس از بیست سال

نویسنده: سلمان کدیور
ناشر: شهرستان ادب

تبلیغ کتاب:
پس از بیست سال روایتی است داستانی از تاریخ و مردمانی که عجیب، شبیه ما بودند!
روایتی که تو را تا «کاخ علی» می برد، و با دیدن مسجدی از گِل و چوب، تو را حیرانِ مرکز فرماندهی امیرالمومنین می کند!
داستان آدم های ظاهرا خوبی که با کارهای بدشان، «فاجعه»هایی بزرگ آفریدند! و تاریخ چه عریان، اثبات می کند که بزرگترین یاران دشمن، دوستانِ «کم ایمان» اند، نه بی ایمان!
وقتی در کشاکش میدان نبرد، زیر تیغ شمشیر و هجوم نیزه ها، مردی را می بینی که فرمانده سپاه علی(ع) است و در دفاع از او دلیرانه می جنگد و بی مهابا حمله می کند، شاد می شوی! اما همین که نامش را می شنوی، یخ می بندی؛
«شمر بن ذی الجوشن»…
لابلای خطوط این صفحات، هم مالک اشتر را ملاقات می‌کنی و هم عمار یاسر را، هم شجاعت ابوذر را حس می کنی و هم طعم آشنایِ محبت و عدالتِ غریب ترین امام عالم را می چشی. حیرت، همنشینِ دائم توست در این داستان.
و عشق یعنی، با این که می دانی انتهای ماجرا چیست، آرزو کنی که ای کاش داستان عوض شود، علی تنها نماند… و عقل یعنی، بلند شوی و برای یاری فرزند علی، کاری کنی، که او هم مانند جدش غریب نماند!

 

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۳ ، ۱۸:۵۳
نمکتاب ...
سه شنبه, ۱۶ آذر ۱۴۰۰، ۱۲:۲۳ ب.ظ

مفرد مذکر غائب

کتاب مفرد مذکر غائب
نویسنده علی موذنی
انتشارات جمکران

جرعه ای از کتاب(۱):

صحنه با ضربه گانگ روشن می شود. حاضرین که عبارتند از: یشوعا، الکسیس و الکسیوی که هر سه لباس رزم به تن دارند، به همراه اسقف بر پا می خیزند. امپراتور وارد می شود. حاضرین تعظیم می کنند.
(صفحه ۹)

جرعه ای از کتاب(۲):

پس سپاه مجهزتر را به سوی جنوب گسیل کنید، سپاهی که لشکریانش در عین جنگاوری دیندار نیز باشند.
(صفحه ۱۳)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۰۰ ، ۱۲:۲۳
نمکتاب ...
يكشنبه, ۲ آبان ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

آقایی که شما باشید

کتاب آقایی که شما باشید: مجموعه ای از چهل غزل جمکرانی

 

کتاب آقایی که شما باشید
شاعر: حسن بیاتانی
انتشارات: شهاب الدین

بریده کتاب:

چو به بارگاه جانان برسی صبا! خدا را
به امام ما فراوان برسان سلام ما را

بریده کتاب(۲):

ترکیب خون و عشق و تمنا، شهادت است
ثبت است در کتاب دل، این اختراع سرخ

بریده کتاب(۳):

ما به جز دولتش نمی خواهیم
شأن هرکس به قدر حاجت اوست

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
سه شنبه, ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

همرزمان حسین علیه السلام

 

همرزمان حسین(ع) : ده گفتار از آیت الله خامنه ای در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم

همرزمان حسین(ع)
انتشارات: انقلاب اسلامی

بریده کتاب:

تحصیل کردن، یک نوع جهاد است. اسم این را می گذارند جهاد. از این جا شروع کنید تا بزرگ‌ ترین کارها و کوچک‌ ترین کارها که این ها همه‌ اش یک تلاشی است؛ اگر برای خدا بود، جهاد است.
ص۱۰۳

بریده کتاب(۲):

آن چه به نظر ما تفسیر واقعی کلمه‌ جهاد است، این است: جهاد عبارت است از درگیری با یک دشمن _ این دشمن، هر که می خواهد باشد_ به یکی از اَشکال و شقوق ممکن. به عبارت دیگر _ برای این که این تعریف، با معنای لغوی جهاد تناسبی داشته باشد_ جهاد عبارت است از تلاش و کوشش در راه پیشبرد هدف. منتها آن تلاش و کوششی که با درگیری با دشمن همراه است.
ص ۱۰۵ و ۱۰۶

بریده کتاب(۳):

اگر چنانچه کتاب لهوف ابن طاووس را بخوانید، خواهید دید که خطبه را فقط زینب و علیّ بن الحسین نخواندند، سکینه بنت الحسین خطبه خوانده، فاطمه بنت الحسین خطبه خوانده و خطبه هایشان به عین الفاظ در کتاب لهوف ثبت است. اینها دخترها و زن هایشان هم این جوری بودند. اینکه می گویند “زن مگو مردآفرین روزگار” من و تو عادت کرده ایم این را گفتند فوراً گریه را سر بدهیم و رویش فکر نکنیم؛ راست است، این ها مردآفرین بودند.
ص ۱۳۸

بریده کتاب(۴):

شما وقتی دانستید فلسفه امامت چیست و دانستید که امامان شما تأمین کننده این فلسفه و این هدف برای اسلام بودند، اوّلاً اعتقادتان به این بزرگوارها محکم تر و روشن بینانه تر می شود، عقیده شما قرص می شود؛ ثانیاً انسان وقتی که امام را شناخت، می تواند از او پیروی کند.
ص ۱۳

بریده کتاب(۵):

امام دو شغل دارد: یکی مربوط به مکتب، یکی مربوط به جامعه. امام دو بال دارد که با این دو بال در آفاق محیط پرواز می کند؛ یکی مربوط به فکر، یکی مربوط به عمل؛ یکی مربوط به ذهن، یکی مربوط به واقعیّت؛ یکی این است که قرآن را در دست بگیرد، دیگر این است که زمام جامعه اسلامی را قبضه کند. این دو کار به عهده امام است.
ص ۹۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۲۳ مهر ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

خواهر

 

کتاب خواهر:  زینب عفیفه ایست که در راه عفتش عباس می دهد اما نخ معجر نمی دهد…

کتاب خواهر
نویسنده: نرجس شکوریان فرد
انتشارات عهد مانا

بریده کتاب خواهر :

همه‌ جا می‌ گویند اولین مرد مسلمان پدرم علی بوده است؛ اما نمی‌ شود گفت که اولین بزرگ قبیله، اولین نام‌ آور مکه، اولین شیخ بنی‌ هاشمیان، که چون کوه ایستاد مقابل ابوسفیان و ابولهب و ابوجهل، آن هم یک‌ تنه و شجاعانه و مدبرانه، مسلمان نبوده است؛ که باید گفت ابوطالب را کسی ندید که بت بپرستد و به روش جاهلیت مقابل آن‌ها سر خم کند، به کسی شلاقی بزند، به همسایه و ضعیفی زور بگوید، از ناحقی دفاع کند، سر به تکبر برافراشته دارد و یا حتی یک‌ بار و یک لحظه در مقابل مشرکان، پشت محمد مصطفی را خالی کند!

کسی در تاریخ نگفته است که حتی یک‌ بار زبان به نصیحت پیامبر خدا باز کند تا از تبلیغ دین اسلام کوتاه بیاید، اما بارها تاریخ‌ نویسان نوشته‌اند که او ایستاد مقابل همۀ کفر یک تنه!
وعدۀ مال و جاه دادند و ابوطالب بود که جواب محمد را رساند شجاعانه:
– اگر خورشید و ماه را در کف دو دستم بگذارند از دین خدا دست نمی کشم…!
ص۲۰

بریده کتاب (۲):

پدرم علی در حالی دنیا را با آمدنش مزین کرد که خداوند، خانه‌ اش را قُرق او کرده بود. در هیچ دوره‌ای از خلقت، کسی این‌ طور مورد تکریم
الهی قرار نگرفته بود که به امر خدا دیوار خانۀ خدا شکافته شود و یک بانو، مهمان سه روزۀ مقدس‌ ترین مکان عالم شود و فرزند کعبه در
آغوشش به میان خلائق باز گردد!
خیلی‌ ها شاید عادت دارند در کوری زندگی کنند، شاید خودشان را کَر نشان دهند، شاید لال‌وار در مقابل همه ظاهر شوند؛ اما خداوند چه این‌ها بخواهند و چه نخواهند، برای مقدم علی پسر ابوطالب و فاطمه دختر اسد، کاری کرد که هیچ‌ کس در هیچ‌ جا نتوانست و نمی‌تواند آن را بپوشاند!

شاید کسی خودش را به کوری بزند تا حق را نبیند و در مقابل پدرم علی سر به تعظیم خم نکند؛ اما این واقعیت بوده و هست!
شاید کسی به عمد از این کار خدا برای معرفی علی‌ بن‌ ابی‌طالب به عالم لب ببندد و زبان به تقدیر و تحسین و تکریم نگشاید، اما همه باید بفهمند که خداوند می‌خواسته علی را بشناساند تا مسیر سعادت گم نشود!

شاید خیلی‌ ها نخواهند بشنوند چون می‌ خواهند در ذلت گمراهی زندگی کنند، اما و اما و اما چرا خداوند برای علی، تنها علی این کار را کرد؟
آیا علی سزاوار نیست تا امیر شود بر مؤمنین، حاکم شود بر خلق اجمعین! آیا خداوند نمی‌ خواسته از همان ابتدا، “ولی” را به مردم نشان دهد، تا هم راه را گم نکنند، هم تن به انتخاب فرد دیگر ندهند برای سرپرستی خودشان؟
چرا خداوند برای هیچ کس دیگر این خانه را نشکافت؟
ص۲۳،۲۵

بریده کتاب(۳):

مادر و پدرم کلامشان، هر کلمه‌ شان، رنگ خدا داشت؛ روشن و ثواب و شیرین!
مادر و پدرم عملشان، هر عملشان، رنگ خدا داشت؛ درست و محکم و پربرکت!
خانه‌ ای که خدا دارد، نه غم دارد، نه کسری، نه حسرت و نه تردید!
خدا خانۀ امن ما را، پناهگاه همه کرده بود؛ فقیران، سائلان عامی، تنهایان و در راه ماندگان!

مدیر خانه مادرم بود و سرپرست همه، پدرم علی (علیه السلام)!
من نمی‌ خواهم قصۀ مادرم را بگویم و قصۀ پدرم را!
من قصۀ خانه‌ ای را می‌ گویم که به وسعت عالم هستی بود و خداوند فاطمه (سلام الله علیها) را مدیر مادرانۀ این عالم کرده است و علی (علیه السلام) را سرپرست این عالم که ولایت بر خلق، حکم خداوند بود و حکم الهی تغییر ناپذیر است!
ص۳۲،۳۳ کتاب خواهر

بریده کتاب (۴):

مادرم دختر پادشاه روم نبود که لذت را انتخاب کند، دختر پادشاه ایران نبود که برتری‌ طلبی را انتخاب کند!
شأن مادرم، دنیاطلبی نبود!
کاخ و باغ و مرکب راهوار، شأن مادرم نبود! زیورآلات و جواهرات، فخر مادرم نبود!
خَدم و حَشم، آبروی مادرم نبود!
مادرم دختر فرستادۀ خدا بود و خدا همۀ عالم را در اختیار محمد و آل‌ محمد قرار داده بود!
عالم اندازۀ یک کاخ و یک باغ نیست، همۀ کرۀ زمین است و مادرم بردۀ این‌ها نبود!
مادرم و پدرم خانه‌ ای داشتند کاهگلی، وسائلی داشتند گلی؛ خوراکشان در شأن خودشان بود و نبود، اصلا مسئله این نبود!
شأن را خدا باید تعریف کند نه خلق خدا!
ص۳۶ کتاب خواهر

بریده کتاب(۵):

مادر من، عزت زن بود و آرامش‌ بخش مهم‌ ترین هستۀ جهان، خانواده!
مادر من، عطر بهشت می‌ داد و عطر عبادت!
مادرم تعریف عالم خلقت از زن را با صفات خوبی که داشت، تغییر داد!
زن شد مخلوقی که خداوند متعال لب به ستایش‌اش گشود که:
– یا رسول‌ الله اگر تو نبودی عالم را خلق نمی‌ کردم، اگر علی نبود تو را خلق نمی‌ کردم، اما یا رسول‌ الله، اگر فاطمه نبود، نه علی را و نه تو را، هیچ‌ کدام را خلق نمی‌کردم!

مادر من فاطمه بود! دورکنندۀ دوستدارانش از رنج سنگین جهنم،
‌‌‌‌‌بریده شده از لذت کوتاه دنیا،
وصل‌کنندۀ دل‌ های تنگ انسان‌ ها به آسمان،
پناه زن‌ های مورد ظلم قرار گرفته در استعمار و استکبار و شهوت!
مادر من فاطمۀ زهرا بود، نوری که تمام عالم را روشن کرد و وحشت تاریکی را زائل!
و من دختر بهترین زن عالم هستی شدم!
الحمد لله رب العالمین!
ص۲۷،۲۸

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۲۰ شهریور ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

دعوا سر اولویت است

کتاب دعوا سر اولویت است: چرا جبهه امام گاهی نیرو ندارد؟ دعوا سر اولویت است

کتاب دعوا سر اولویت است
نویسنده: سید علی اصغر علوی
انتشارات سدید

بریده کتاب:

خلوت،چه در دل کوه باشد چه در دل شب، مهم، خلوت در ژرفایی است که در خود باید بیابی و بکاوی، و کسی بدون این خلوت انس، لحظات بزرگ را درک نخواهد کرد…روز عاشورا هم رهاورد شب بزرگ عاشورا و خلوت های ژرف آن است. خلوت هایی که در دل خود، استعداد تربیت امثال حر را دارد.
ص۱۷

بریده کتاب(۲):

وقتی چیزی برای کسی اولویت شد، برایش همه کار می کنند و اصلا بهترین معیار برای تشخیص اولویت داشتن همین است:
برای آن حاضری چقدر خرج کنی؟ چه چیزی را؟ و اینجا فضیلت اشخاص مشخص می‌شود…
ص۲۱

بریده کتاب(۳):

باید امام حی را دنبال کرد. حج واجب، حرام می شود بر پیرو حسین، وقتی خود حسین در حج نباشد. چه حادثه شگفتی که واجب هم به پای او کنار می رود.
حتی حج واجب… چرا که حسین «اوجب» است و جایی که اوجب هست، ترجیح بر «واجب» پیدا کردن امری بدیهی است.
ص۲۹

بریده کتاب(۴):

خون ها باید به این نیت به حریم قلب وارد شوند که دوباره برای حسین پاک شوند، آماده آماده و اصلا قلب را برای همین ساخته اند.
ص۵۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...