کتاب گردنبند عجیب
نویسنده: غلامرضا آبروی
انتشارات: نشر حضور
معرفی:
مادر منشأ محبت است، و حضرت فاطمه ما
در تمام ما
نوجوان و جوان امروز بی پناه و سرگردان است چون مادر حقیقی خود را نمی شناسد و از محبت او به خود بی خبر است
اگر در کودکی او را با حضرات معصومین آشنا کنیم منبع و ملجأ خوبی را به او معرفی کرده ایم
این کتاب داستان شیرینی از مادرِ مهربانی ها حضرت زهراست که از زبان گردنبند حضرت روایت شده است…
خلاصه:
مجموعه کتابهای آفتاب، حاوی قصه های شیرین و دلنشین از چهارده معصوم✨ (علیه السلام) است.
کتاب 📒گردنبند عجیب، از این مجموعه، داستانی از زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها ✨ می باشد.
این کتاب، داستان گردنبندی📿 است که حضرت در راه خدا✨ به یک نیازمند داد.
بریده کتاب:
پیرمرد وارد مسجد🕌شد و به طرف پیامبر صلی الله وعلیه وآله✨ رفت، سلام کرد وگفت:
_ای رسول خدا!✨ من پیرمردی فقیر وگرسنه ام، چند روز است که غذا🥘 نخورده ام .
پیامبر(ص)✨ از دیدن او غمگین شد فکری🤔 کرد و گفت:
من چیزی ندارم که به تو بدهم. ولی تو رابه خانه ی🏠 کسی می فرستم که نزد خدا و پیامبر، عزیز😍 است….
بریده کتاب(۲):
فقیر به طرف مسجد رفت و دوباره خدمت پیامبر رسید اما اینبار چهره اش غمگین نبود، با لبخند مرا به پیامبر نشان داد و گفت: ای رسول خدا! دختر شما این گردنبند را به من بخشید تا بفروشم.
اشک در چشم های پیامبر جمع شد، اما فقیر نمی دانست که آن اشک، اشک خوشحالی است.
بریده کتاب(۳):
من که از دوری فاطمه دلم گرفته بود، خوشحال شدم.
اگر عمار یاسر مرا می خرید در مدینه می ماندم و خیلی از دخترِ پیامبر دور نمی شدم.
از طرفی خوشحال بودم که قیمت من هم بالا رفته بود، فقط ثروتمندان می توانستند گردنبندی به این قیمت بخرند، حالا من گردنبند با ارزشی شده بودم.
مرتبط با کتاب گردنبند عجیب 👇🏻👇🏻👇🏻
بیشتر بخوانیم…
کتاب دست های نیرومند : دفاع شیرین و جانانه امام علی(ع) در دوران کودکی از پیامبر اکرم
بیشتر ببینیم…
کلیپ کتاب مادر: دعوتید به یک خانه باصفا