نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حمیدرضا اشترانی» ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

موراجون و دنیای بعدی

موراجون و دنیای بعدی: آموزش درک درست  مفهوم زندگی از دیدگاه دین.

موراجون و دنیای بعدی: آموزش درک درست مفهوم زندگی از دیدگاه دین.

موراجون و دنیای بعدی : حمیدرضا اشترانی و سعیده روشن ضمیر ، نشر عهدمانا

معرفی:

مجموعه داستان مورچه متفکر شیوه تفکر در مسیر درک اعتقادات درست دینی را به کودک شما می آموزد.
و آنان می توانند حقایق عالم و وجود خودشان را به درستی درک کنند.
این روش تربیتی، خودکشفانه نام دارد.
این داستان مسیری در چینش مواد تفکری در پیش روی کودک قرار می دهد تا او بتواند جهانی را که در آن زندگی می‌کند به شکل صحیح و منطقی ببیند و درست و دقیق بفهمد.

بریده کتاب:

گذشت و گذشت.
گندم، حرف های موراجون را باور کرد و از آب و غذا های لا به لای خاک ها و ریشه هایم می خورد. آن دو، گندم را مسخره می کردند و می گفتند: «به جای این کار ها بیا با هم به خاک لم بدهیم. با سنگ ها یه قل دوقل بازی کنیم.»
موراجون از روی دل سوزی، گاه گاهی به آن ها سر می زد. تا شاید بتواند آن ها را کمک کند. لوبیا و عدس با خود فکر می کردند ممکن است موراجون درست بگوید، اما خاک های اطرافشان را به صورت او می پاشیدند و به او اجازه ی صحبت نمی دادند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۵:۲۵ ب.ظ

پیرامورا پدربزرگ مورچه ها

پیرامورا، پدربزرگ مورچه ها : شیوه تفکر در مسیر درک اعتقادات درست دینی

پیرامورا، پدربزرگ مورچه ها : شیوه تفکر در مسیر درک اعتقادات درست دینی

پیرامورا، پدربزرگ مورچه ها : حمیدرضا اشترانی، اندیشه پویا

معرفی:

مجموعه داستان مورچه متفکر شیوه تفکر در مسیر درک اعتقادات درست دینی را به کودک شما می آموزد.
و آنان می توانند حقایق عالم و وجود خودشان را به درستی درک کنند. این روش تربیتی، خودکشفانه نام دارد.
این داستان مسیری در چینش مواد تفکری در پیش روی کودک قرار می دهد تا او بتواند جهانی را که در آن زندگی می‌کند به شکل صحیح و منطقی ببیند و درست و دقیق بفهمد.

 

بریده ای از کتاب:

پیرامورا مطالعه کردن را دوست دارد. اما هیچ کدام از بچه هایش سواد ندارند... او تصمیم گرفت ما نوه هایش را با خداندن و نوشتن آشنا کند. از پدر و مادر های ما خواست تا ما را هر روز یک ساعت به خانه اش ببرند...

یک روز پیرامورا سر کلاس از بچه ها خواست تا آرزو هایشان را بگویند... هرکس آرزویی داشت بالاخره نوبت من شد... من گفتم: «آرزو داردم تا در خانۀ کشیش مهربان زندگی کنم. هر روز صبح با صدای او بیدار شوم. با صدای او بخوابم». با شنیدن آروزی من پدربزرگ به فکر فرو رفت.....

 

نویسنده: حمیدرضا اشترانی - سعیده روشن ضمیر

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۷:۲۵
نمکتاب ...