ای کاش گل سرخ نبود : گذری به قبل از انقلاب با رمانی جذاب وخواندنی و البته عاشقانه
ای کاش گل سرخ نبود
نویسنده: منیژه آرمین
انتشارات: سوره مهر
خلاصه کتاب
داستان از سرای سالمندان شروع می شود . خانم نویسنده به سراغ گللر میرود تا داستان زندگی او را بنویسد . گللر روزهای واپسین عمر خود را سپری می کند . او دختر یک روحانی مشهدی است که در یک دیدار کوتاه مهدی پسر همسایه را می بینند و به هم دل می بندندو به خواستگاری گللر می کند ؛و او را عقد می کند وقتی پدر می فهمد مهدی مومن ونماز خوان نیست،با وصلت آنها مخالفت می کند ولی پا فشاری آنها باعث می شود که بعد از هشت سال با طرد گللر از خانواده به عروسی آها رضایت بدهد .
مهدی افسر ارتش است و همزمان باکشف حجاب ؛ او وهمسرش با شرکت در مراسم و جشن های مختلف از پیشگامان این طرح می شوند ؛ گللر نوازنده و خواننده مجالس متجددین افراطی می گردد ؛ اما با خود کشی مهدی......
بریده کتاب(۱):
در میان نغمه جادویی موسیقی میرفت تا همهچیز را فراموش کند، ولی گاهی در میان آوازها صدایی آشنا میشنید. چیزی که او را یاد پدرش میانداخت، یاد مادر و خواهرها و خاله قوزی…» و همینها بود که مرگ حاج حسن آقا را رساند «یک روز میگفتند دخترت بیحجاب رفته وسط مردها، روز دیگر میگفتند: دخترت توی مجلس تار میزند… »
وقتی خبر فوت حاجی رسید، مهدی و گللر نمایش خسرو و شیرین را در شهرهای مختلف بازی میکردند.