نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۹۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقد کتاب» ثبت شده است

جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

یادگاری

 

رمان یادگاری: ترسیم خوب فضای کثیف شیطان پرستی، هر چند راه درست نشان داده نشده

 

رمان یادگاری ، رمان اینترنتی، نویسنده : هستی

این سال ها تب و تاب فرقه ها و ادا و اطوارهایی که لقب نو ظهور گرفته اند خیلی زیاد شده است یکی اش همین «شیطان پرستی» است. بشر دو پا حوصله ی خدا را ندارد، طبیعتا باید حوصله هیچ کس دیگر را هم نداشته باشد، کسی که نمکدان بشکند ، دیگر نمکش هم ریخته و کثیف شده است اما این بشر می‌ رسد به شیطان از یک طرف می‌ گوید پرستش نه و از طرف دیگر شیطان را می‌ پرستد.

رمان یادگاری ترسیم فضای زندگی دختری است که پدرش رئیس شیطان پرست های ایران است. دختر قربانی عقاید پدرش می‌ شود تا جایی که در تیمارستان هم  بستری می شود.

نویسنده فضای کثیف و متعفن و شوم شیطان پرستی را خوب ترسیم کرده است و حتی فضای اینکه کسانی که از خدا و اهل بیت دوری می‌ کنند نه تنها خودشان که اهل و عیالشان را هم به بدبختی می کشانند.

به هر حال قلم نویسنده خوب است، محتوا هم خوب منتقل شده است
هر چند که نویسنده راه درست را به خواننده نشان نمی‌دهد و علت این همه سردرگمی بشریت را واضح نمی گوید ولی خدا که خالق بشر است می فرماید: هر کس از یاد و نام من دوری کند به سختی می افتد.

 جوان های جامعه ما، این روز ها فکر می‌کنند سخت ترین دشمنشان خدا و چهارده معصومند حتی علنی می‌گویند امامزاده ها نه.
اما همین جوان ها نمی‌گویند که چرا باید فرهنگ غرب باشد؟ چرا سخنان فیلسوفان غربی محترم است اما جملات احادیث نه؟
من رمان های آمریکایی، اروپایی زیاد می‌خوانم آنها سرگشتگی و سختی های خودشان را دارند ترسیم می‌کنند رمان های خانم جوجومویز علناً دارد می‌گوید که آنها با چه سختی دارند در زندگی دست و پا می‌زنند و فساد و بی بندوباری شان، ناامیدی و دلواپسی برایشان آورده اما جوان های ما باز هم خدا دوستی و امام‌ دوستی را فروخته اند به شیطان دوستی همان شیطانی که در روز قیامت به پیروان نالانش می گوید: به من چه؟  چرا به حرف من گوش دادید؟ من خودم هم اسیر و محتاجم و آن جا دیگر چاره ای نیست

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

ماه پری

 

رمان ماه پری: کتابی که قاچاقی چاپ شده و... هدف وسیله را توجیه می کند!!!

 

رمان ماه پری ، پیتر فرای، ترجمه: احمد مرعشی ، نشر: نامعلوم، چاپی

داستان جنگ امریکا و ویتنام است.
که نقش اول آن را دختری به نام ماه پری دارد. دختری جسور، عاشق­ پیشه و بسیار فریبنده، فرمانده­ی مقاومین ویتنام او را از دست امریکایی­های متجاوز نجات می­ دهد و عاشق خودش می­ کند.

ماه پری آموزش ­های نظامی و غیر نظامی می­ بیند تا به دستور «کیم تامسون» فرمانده­ اش نفوذ کند به دستگاه آمریکایی­ ها و جاسوسی کند. اصل این آموزش­ ها را هم با تن­ فروشی  اداره می­ کرده است.
ماه پری موفق می ­شود و معشوقه فرمانده­ی آمریکائی­ ها می­ شود و کمک بسیار زیادی به ویتنام می­ کند. آخر داستان هم مشخص است که لو می­ رود و …

پیام اصلی داستان شاید در نگاه خیلی­ ها شجاعت مردم ویتنام برای آزادی کشورشان بوده باشد. این درست است که اگر مقابل ظالم محکم بایستی تو پیروزی و او مغلوب و شکست خورده است و نباید تن به ظلم داد و با جان و مال باید از وطن دفاع کرد.

اما نکته دقیق در این میان، تفاوت جنگ آن­ ها و نگاه آن­ها به مسلمانان است. در تمام دنیا برای رسیدن به هدف می­ شود از هر وسیله ­ای استفاده کرد، حتی از ظلم. در تمام داستان می ­بینید که ویتنامی­ ها برای رسیدن به هدفشان به خودشان هم رحم نمی­ کنند و همدیگر را دور می­ زنند، و گاهی بدتر از امریکائی­ها هم رفتار می­ کنند. حتی «کیم تاسون» فرمانده­ی ویتنامی­ ها به ماه ­پری که به خاطر او خودش را فدا می­ کند نارو می­ زند و این در مرام جوانمردان نیست.
جمله ­ی «هدف وسیله را توجیه می­ کند» شعاری است که مدام در ذهن خواننده جولان می­ دهد و این غلط­ ترین جمله است. تازه متوجه می ­شوید که به هدف می­ توان رسید با راه­ های غلط و ظالمانه. یعنی لذتی نصیبت نمی ­شود، حتی اگر هم برسی!
این کتاب را مقایسه کنید با کتاب مفتون و فیروزه که رمان دو جلدی است و آن هم به مبارزات داخلی ایران ربط دارد. تفاوت از زمین تا آسمان است.
و نکته جالب اینکه کتاب برای نشر خاصی نیست و به نظر قاچاقی چاپ شده است. نویسنده با توصیفات خوب از فضاها، خواننده را کاملا در فضای جنگ و جنگل و سختی و مقاومت قرار می ­دهد. درگیری ­ها و تاکتیک­ های جنگی و پیچ و خم ­های درونی و بیرونی دو جبهه، قوت و ذکاوت شخصیت­ های اصلی داستان … و موارد دیگر تعلیق­ ها و بهانه­ هایی است که خواننده را مشتاقانه دنبال خود می­ کشد و تا پایان داستان او را در فکر و شوق نگه می­ دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۵۱ ب.ظ

احضاریه

 

رمان احضاریه: تحلیل تاریخ به اشتباه

 

رمان احضاریه ، علی موذنی

علی موذنی را با کتاب «نه آبی نه خاکی» و «ظهور» می شناسم، علی موذنی را در «قاصدک» یافتم.

تعهد و تفکر و لذت خواندن کلمات در کتاب های موذنی و تلفیق حس با حال معنوی در بیشتر نوشته های موذنی قابل حس است.

اما یک نکته در خور توجه است و آن اینکه گاهی علی موذنی پا را از حریم تخصصی­ اش فراتر می­ گذارد؛ آن هم برای آنکه حس می کند با مخاطب امروز و برای خواننده امروزی باید مفاهیم را این طور تبیین کرد. این امر اگر با دقت و درست انجام نشود اثرات مخرب دارد.

مثلا نسبت هایی که در کتاب هایش؛ گاه به معصومین می دهد، شاید برای خواننده لذت بخش باشد اما باید دقت کرد که این نسبت ها را به چه کسی می دهد و آیا مجاز است یا خیر؟

در کتاب احضاریه؛ آقای موذنی، خواب خواهر شخصیت اول داستان و لیوان آب حضرت زینب(س) را خیلی راحت قلمی می کند.
که در دنیای فرقه ها وعرفان های نو ظهور، ظهور این نوشته ها بی اشکال نیست و ضرر خودش را می رساند.

نکته­ ی دیگر کتاب­ تغییر شخصیت خواهر و برادر داستان است. برادری که گاهی در پوسته­ ی خواهرش می رود و در کنار دوست خواهرش نگاه مردانه به موهای باز یک دختر متعهد دارد، در حالی که او این فرد را دختر و دوست خودش می ­داند.

و دیگر
مطابق میل ارائه دادن تجزیه و تحلیل از تاریخ … مثلا صحبت درباره شخصیت عبدالله بن جعفر همسر حضرت زینب و تحلیل نرفتن او به کربلا کار آسانی نیست که البته برای نویسنده محترم آسان بوده است.

بیان بعضی از کلمات از زبان حضرت زینب(س) هم، بار خودش را دارد که نباید داشته باشد.
با توجه به روند شیرینی که آقای موذنی از روابط عاطفی خانواده پیامبراکرم(ص) در پیش گرفته بود اگر کمی دقت می شد و بعضی از کلمات با دقت بیشتری در کتاب جای می گرفت، این شیرینی عمق پیدا می کرد ولی …

به هر حال می شد که کتاب قبل از ارائه به عموم، رفع نقص بشود که متاسفانه نشد. باشد که کتاب بازنویسی شود و…

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۹ ، ۱۲:۵۱
نمکتاب ...
شنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

ماهی ها پرواز می کنند

نقد رمان ماهی ها پرواز می کنند: تحولی غیر ممکن اما عظیم در فضایی ده روزه

 

نقد رمان ماهی ها پرواز می کنند : نوشته مریم بصیری
داستان دختری به نام ماهی که برای درس خواندن به تهران آمده است.
اصل و نسب خودش را کنار گذاشته، دانشجوی ارشد و موفق در کارش است.

او خانواده اش و فرهنگ و ارزش­هایشان را در شأن خودش نمی­ داند و زندگی دیگری برای خودش رقم زده است که باعث شده در ظاهر شیک و دلچسب باشد اما از درون خسته و ویران.

زیارت خانه خدا قسمتش می­ شود که البته او به نیت استفاده از هنر معماری عربستان راهی می­ شود.
اتفاقاتی می­ افتد که او را به خود می­ آورد.

نویسنده تلاش کرده تا درون یک دختر جوان و فضای بیرونی که او را با این ترکیب پوششی آرایشی قضاوت می­ کند را ترسیم نماید و درفضایی ده روزه تحولی عظیم را برای او رقم بزند.

تکرار صحنه­ ها و لحظه­ ها و مکان­ها؛
دیالوگ­های غیر شیرین و غیر جذاب؛
عدم پویایی فکری قهرمان داستان؛
چرایی تغییر مسیر او چه به سمت بدی­ها و چه به سمت خوبی­ها باعث شده است تا رمان دیر و کند پیش برود و خواننده خسته می­ شود.

نویسنده می­ توانست خیلی بهتر از فضای معنوی آن­جا و حال و احوال افراد استفاده کند.
مدام افکار و عقاید قهرمان داستان را به چالش بکشد و او را در پی یافتن جواب به تلاش وا دارد.
اما بیشتر تعریف­ ها از افرادی است که محض تفریح به حج رفته­ اند.
به جای توصیف حالات شیرین روحی، شوق و ذوق تفریح و خرید در دل می­ نشانند.

بهر حال رمانی است که اگر بازبینی شود می­ تواند کمک فکری خوبی برای جوانان باشد.
سوالات زیادی در ذهن خواننده شکل می­ گیرد؛
از چرایی انتخاب عروس مسافر توسط شوهرش؛
دامادی دین دوست، عروسی دین­ گریز و تفاوت فاحش آن­ها.
از اینکه همسفران غالبا دل به حال معنوی سفر حج نمی­ دهند و یا ایرانیان اینگونه­ اند،
اینکه پیرها تمایل به عبادت دارند و جوانان ما نه،
اینکه زنان ایرانی کم حوصله و بداخلاق و مصرف­گرا هستند.

نویسنده، می­ توانست در رمان  علاوه بر نشان دادن شخصیت­های ضعیف، فرد یا افرادی قوی و خوب را هم نشان دهد تا سیر تحول ماهی، شکل منطقی پیدا کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

سفر به دیار عشق

 

نقد رمان سفر به دیار عشق: هیچ قاعده ای در عالم هستی وجود ندارد.

 

نقد رمان سفر به دیار عشق :نوشته آرامش ق ۲۰
داستان دختری که مورد سوء ظن خانواده و همسرش قرار می گیره .
بالاخره با تلاش پلیس ها رفع اتهام می شه و سر زندگیش بر می گرده.
پیام داستان:
هیچ قاعده ای در عالم هستی وجود ندارد.
پیام فرعی:
هر کس چوب کارهای خودش را می خورد .
دین یعنی این که خدا را قبول داشته باشی و هیچ حرف و دستوری دیگر هم نیامده و نیست.
زندگی آزادانه خوب است و روابط دختر و پسر هیچ ضرری ندارد .
تمام مردها اگر صد روز هم کنار یک دختر زیبا زندگی کنند و با او تنها در خانه باشند؛
برادرند وهیچ مشکلی پیش نخواهد آمد.
بی دین ها روشن فکرند:
حق به حق دار می رسد.
زندگی بدون انجام حرف های خدا خودش بسیار شیرین است و نیازی به خدا نیست .
جوانهای نیروی نظامی ما خودشان یه پا دختربازند.
بهترین دوستت بدترین دوستت ممکن است بشود؛ مواظب باش.
بالاخره همه ی بدها خوب می شوند.
حضور خدا فقط برای آن است که هر جا گیر کردی صدایش بزنی؛
بقیه ی راه و روش هایی که خدا ارائه کرده است زیادی است و کلا نمی خواهد به آن بپردازید.
قلم دست شماست و خیالات همه بی سرو ته، هر چه در عالم خیالتان جولان می دهد بنویسید.
می شود رمان، آراسپ چاپش می کند غصه نخورید.
یک دختر صد تا برادر خارج از خانواده دارد که هم آغوششان باز است؛
هم دلسوزند و هم خواجه اند،راحتِ راحت رابطه برقرار کنید.
خلاصه آن که بد نیست نیروی اطلاعاتی، نظامی و پلیس ما کمی از شرف نیروهایش دفاع کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۰۰ ب.ظ

دالان بهشت

 

نقد کتاب دالان بهشت: ورود به عرصه تربیتی دختران جامعه ما با آموزه های ناقص

 

نقد کتاب دالان بهشت ، نازی صفوی       

 زندگی دختر یکی یکدانه ی تاجر بازاری که پسر همسایه شان عاشقانه او را دوست دارد و در سن ۱۷ سالگی از او خواستگاری می کند و در دو سال عقدبستگی شان مهناز با ناشی گری ها و افراط و تفریط های اخلاقی، عاطفی و فرهنگی اش محمد را عاصی می کند، محمد طلاقش می دهد و راهی خارج می شود.
مهناز ۸ سال صبر می‌کند، تلاش می‌کند تا خودش را رشد بدهد و پس از ۸ سال دوباره این دو به هم می رسند در حالی که همچنان عاشق همدیگر هستند.

کتاب با قلم خوب خانم صفوی است و به روز و متناسب با احساسات و هیجانات نوجوان و جوانان است و مورد استقبال قرارگرفته است.
پرداختن به یک معضل رایج بین جوانان امروز ، ورود به عرصه تربیتی ناقص دختران و پرداختن به آن از نگاه یک پیرزن با تجربه و با تربیت اصیل امری ضروری و شایسته است. دخترانی که از سر زیادی محبت متوقع و لوس شده اند و از مسؤلیت پذیری پایین، تنبل و بی توجه هستند و از کثرت امکانات رفاه زده و کم تحمل شده اند و اما…  

واکاوی این معضل اگر با نگاهی جامع گرایانه و دور از نقطه نظرهای شخصی رخ می داد قطعا می شد کتاب را به عنوان یک اثر تربیتی مطرح کرد ولی اینکه نویسنده کنار نقطه نظرهای کارشناسی، نظرهای شخصی و غیر کارشناسی اش را هم مطرح کرده است که این اگر مورد قبول جوان ما قرار بگیرد خودش می‌ شود یک معضل.
اینکه نویسنده از زبان محمد به مهناز می گوید که نمی خواهد مثل زن های قدیمی فقط در خانه باشد و درس بخواند، یک قضاوت عجیب است. مگر نسل ما که ماحصل تلاش مادرانمان هستیم، بد و نفهم بار آمده ایم؟ و مگر فیزیک و شیمی و زیست خواندن عقل زندگی و اخلاق عملی و ادب و وقار و همسرداری و بچه داری یاد جوانان ما می دهد؟

یعنی هنر ارزشمند قالی بافی، خیاطی، آشپزی و تربیت فرزند و ده ها هنر مادران ما چه عیبی دارد که بی فایده و کهنه است اما اگر کسی لیسانس زبان یا ریاضی و یا حقوق داشته باشد فرهیخته است و با فرهنگسازی این ایده عجیب که تا آخر رمان توسط نویسنده دائم القا می شود در ظاهر جامعه ما کاملا نقض شده است.

آمار طلاق جامعه باسواد امروزی ما بیشتر است و یا سی سال پیش ما؟
امروزه زنان ما بیشتر قرص آرام بخش مصرف می کنند یا درگذشته؟
شدت مراجعه به مشاورین توسط همین باسوادها ومدرک دارها بیشتر است یا مادران ما؟
رویگردانی ازخالق و رو آوردن به حرف ها و دستورات شیطان درعرصه ی جهانی با سواد امروز، نمود بیشتری دارد یا…؟ نویسنده ی این نقد تحصیل کرده است اما توجه دارد که برای اینکه افراد را به حرکت دربیاوریم نیازی نیست که یک فرهنگ و اندیشه درست را زیر شلاق برداشت های نادرست خودمان بگیریم.

هرچند نویسنده خودش در سیر داستان نتوانسته است این حقیقت را بپوشاند.
و مجبور شده است با شخصیتی چون خانم جون، پیرزن فهمیده یا مادرهای داستان که قدیمی هستند و عاقل و مومن و البته موفق هم هستند، سخن قبلی خودش را هم رد کند و در ادامه داستان مهناز طلاق داده شده را برای آنکه رشد دهد و تربیت کند به کلاس شعر و موسیقی و… می فرستد. امری که در جامعه امروز ما فراوان است و باز هم به آمار مراجعه کنید حرف راست و درست این نیست که اگر می خواهید رشد کنید به مراودات مختلط و کلاس های مختلف بروید (راهکار نویسنده کتاب) بلکه سخن حق و راست و درست این است که اگر می خواهید رشد کنید زندگی دنیا را درست ببینید، استعدادها و توانمندی ها و علایق تان را رشد دهید و در کل فقط با احساس زندگی نکنید و با عقل و سلاح علم و دانش پیش روید.

اما به هرحال کتاب درقسمت های مختلف برای متاهلین مناسب است.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۰۰ ب.ظ

یک بعلاوه یک

داستان زنی که شوهر غائبش مریض است، غائب است چون برای خوب شدن یکسال است، پیش مادرش رفته، زن و دو بچه را رها کرده و رفته و حالا زن با امید این­که او خوب شود کار می ­کند، در خانه ­های مردم کار می­ کند تا خرجی دو بچه را در بیاورد.

 

نقد رمان یک بعلاوه یک: داستان روابط آزاد زن و مردها، بی­ خیالی نسبت به زن و بچه ­هایشان، خیانت و…

 

نقد رمان یک بعلاوه یک ، نویسنده: جوجومویز
داستان زنی که شوهر غائبش مریض است. غائب است چون برای خوب شدن یکسال است پیش مادرش رفته. زن و دو بچه را رها کرده و رفته
و حالا زن با امید این­که او خوب شود در خانه ­های مردم کار می­ کند تا خرجی دو بچه را در بیاورد.

البته پسر که بچه­ ی بزرگ است فرزند زن اول شوهرش است و حالا شوهرش او را هم رها کرده و بچه ­اش را نبرده.
دخترش در مدرسه برتر ریاضی قبول می شود. البته باید آزمون بدهد و زن پول می­ دزدد تا او را برای دادن آزمون به شهر دیگر ببرد. پول را از خانه جوان پولداری که زن هم­خوابه اش او را دور زده و دارایی شرکتش و آبرویش را به مخاطره انداخته می ­دزدد. مرد حالا در وضعیت بدی قرار دارد که با این زن کارگر آشنا می­ شود و داوطلبانه او و دو بچه و سگشان را بر می­ دارد تا مایل­ ها دورتر به آزمون برساند.

نصف کتاب داستان بودن آن­ها در ماشین است. ماشینی که بوی بد سگ گرفته. که دائم باد سگ و آب دهان و موی سگ در آن، حال­ت را به هم می­ زند. آن­ها را به امتحان می ­رساند و بعد می ­برد که پدرشان را هم ببینند.
پدرشان در خانه زن سومی که دو بچه دارد زندگی می­ کند.
یعنی در حقیقت این خانواده ­ی سوم است که تشکیل می­ دهد.
خلاصه آن که، مرد پولدار راننده هم تصمیم می­ گیرد با این زن کارگر و دو بچه ­اش زندگی کند.

همین!!!!
یعنی به جان خودم همین……. .
داستان روابط آزاد زن و مردها،
بی­ خیالی نسبت به زن و بچه ­هایشان،
خیانت هم­خوابه­ هایشان و بوی سگ،
بوی باد دل سگ ،
آب لزج و کش­دارش،
و موهایی که می­ ریزد در همه جای ماشین،
زنی که کنار مردی احساس غریبگی می­ کند،
هر دو احساس غریبگی می­ کنند.

یک بعلاوه یک در حقیقت داستان افتضاحات غرب است.
زن­ هایی که شوهرانشان راحت با یکی دیگر بعلاوه می­ شوند و خودشان هم با یک­ی دیگر بعلاوه. هر کدام بچه ­ی دیگری را مدتی دارد و نمی­دانم…

اصلا باید بخوانید تا بدانید زیر پوسته­ ی زیبایی که غرب با آن ما را فریب می­ دهد چه زندگی لزج و بدبویی جریان دارد،
بچه­ هایی که بدون پدر و توسط دیگران تهدید به اعمال جنسی می­ شوند،
زنانی که هر شب کنار یکی هستند تا بتوانند امرار معاش کنند و مردانی که راحت بغل ­خواب خود را عوض می­ کنند.
نتیجه ­ای که غرب را به صفر رسانده،
چرا دارد میان ما دوباره تجربه می­ شود.
کاش با دیده­ ی فهم و درک بخوانیم نه سرگرمی …

و البته آن­قدر کمبود عاطفی عمیق بین همسران زیاد است،
آن­قدر احساس عدم اعتماد زیاد است،
آن ­قدر خودخواهی موج می­ زند که وقتی یک نویسنده یک زن را به تصویری می­ کشد که دارد برای موفقیت بچه­ هایش از جان و دل مایه می­ گذارد، کتاب مورد تمجید فراوان قرار می­ گیرد. این مادرها در کشور ما فراوانند. اگر بخواهیم داستان­شان را مثل این رمان کنیم می­ ترکاند.

به هر حال به قول بزرگی ما خودمان را در مقابل غرب به ندیدن (تغافل) زده­ ایم.
می­ دانیم که سالانه چقدر زن­ ها مورد ضرب و شتم مردها و هم­خوابه­ هایشان قرار می­ گیرند، تا جایی که حتی می­ میرند.
می­ دانیم چقدر خانه­ های تک ­والدینی هست،
چقدر بچه ­ها از پدری دیگرند،
چقدر پدرها به بچه ­هایشان تجاوز می­کنند… چقدر …
اما باز هم ظاهر فریبنده­ اش باعث می ­شود که ذوق کنیم.
حیف است از فرهنگ عمیق و غنی خودمان بگذریم و این­طور مستانه به آغوش بی ­فرهنگی پناه ببریم…

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۰۰ ب.ظ

دلهره های خیابان وحید

داستان از زبان یک کودک با سن 5 تا 7 ساله نقل می شود. اما واقعیت را نویسنده مراعات نکرده؛ از زبان یک کودک چنان بزرگانه نوشته که نوجوان 13ساله یا بالاتر حوصله ی خواندن آن را دارد.
 

نقد رمان دلهره های خیابان وحید: ۱۸۰ صفحه درباره دفاع مقدس که کلمه ای از غیرت خدایی، خباثت صدام، کفر آمریکایی ها، انقلاب و شهدا در آن نیست

 

نقد رمان دلهره های خیابان وحید ، نویسنده : محمدرضا مرزوقی

داستان از زبان یک کودک با سن ۵ تا ۷ ساله نقل می شود. اما واقعیت را نویسنده مراعات نکرده؛ از زبان یک کودک چنان بزرگانه نوشته که نوجوان ۱۳ساله یا  بالاتر حوصله ی خواندن آن را دارد.
کتاب دلهره های خیابان وحید، داستان شروع جنگ عراق و ایران است.


داستان از زبان کودک آبادانی است که وضعیت خانواده های آبادان را می گوید:
از کمبود غذا و ترس،
از بی برقی و ترس،
از بمباران ها و ترس،
از فرار مردم و ترس،
از نداشتن وسیله و ترس
و…

نویسنده با نگاه بزرگانه ای همه چیز را می بیند:
از نجس کردن رختخواب شبانه تا شکم زن باردار و دعواها و دلسوزی ها و ترس ها و موشک ها…
ریز و جزئی همه ی حرف ها را می زند.
از زبان ننه تا دختر همسایه.
از نوع خوابیدن تا نوع نگاه کردن.

… اما جالب است که چند چیز را اصلا نمی بیند و در نتیجه در این کتاب صد و هشتاد صفحه ای خیلی چیزها را نمی نویسد:
– جنگ و بدبختی هایش را خوب می بیند و خوب می نویسد اما از غیرت و مردانگی و دفاع مقابل ظالم هیچ نمی نویسد.
– انواع موشک و قطع برق و گرما و کمبود ها را می بیند اما عامل آن ها را که این ظلم ها را سر مردم مظلوم می آورد نمی بیند.
– از زبان کودک همه چیز گفته، یعنی تمام حرف های مردان و زنان کوچه و محله را شنیده اما یک کلمه نه از امام، نه از انقلاب، نه از شهدا، نه از دفاع، نه از غیرت خدایی، نه از کفر آمریکا، نه از خباثت صدام… از هیچ کدام حرف نمی زند.
جنگ، جنگ، جنگ…
جنگ بد است اما چه کسی این بدی را رقم زده؟
نویسنده سکوت می کند.

ترس از جنگ در دل نوجوان ایجاد می شود اما نه ظالم را می شناسد نه احساس وظیفه برای دفاع از میهن در او پیدا می شود و نه حرف های وجدانی، غیرتی و مسلمانی.
و کودکی که تمام زیبایی و زشتی ها را می بیند در تمام داستانِ اهل شهرش حتی یک اشاره به مردمی که خدا شناسند و اهل بندگی خدا نمی کند.
انگار آبادان یک کفرستان است و جنگ هم دفاع نمی خواهد.

اواخر کتاب دلهره های خیابان وحید هم اشاره می کند به چند رزمنده که از مردم می خواهند برای نجات جان شان شهر را ترک کنند مردم هم مسخره می کنند که با کدام وسیله؟!
صحنه طوری است که بین رزمنده ها و مردم هیچ محبتی نیست، بلکه آنها را هم مسخره می کنند.
این کتاب برگی از تاریخ ایران است که خیانت به مردم ایران است و غیرت و تعصبشان.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۰۰ ب.ظ

گناهکار

 

نقد رمان اینترنتی گناهکار: فضایی احساساتی و کاملا غیر منطقی برای علت زندگی یک دختر در خانه ­های مردان غریبه و پر از صحنه­ های تحقیر و توهین

 

نقد رمان اینترنتی گناهکار ، نویسنده فرشته۲۷

وقتی از خط قرمزی عبور می­ کنی، چراغ قرمزی را ندیده می­ گیری، حصار و دیواری را بی­ خیال می ­شوی و پا در حریم تعریفی دیگران می­ گذاری، گناه کرده ­ای.

حالا فرقی نمی­ کند،
گناه، گناه است،
دلی را بشکنی،
حقی را بخوری،
غیبتی بکنی،
تهمتی بزنی،
دروغی بگویی،
تماما حرف خدا را گوش نداده­ ای و خدا قهرش می­ گیرد که تو حریم نگه نداشته ­ای.

باز هم فرقی نمی­ کند،
نماز نخوانی،
برای خدا شریک قائل شوی،
به پدر و مادرت بی ­احترامی کنی،
حجاب را مسخره کنی،
همه ­اش فراتر رفتن از خط قرمز قوانین است و خدای مهربان را ندید گرفتن.

این تعریف درست گناه است و رمان گناه­کار نوشته ­ای معمولی است که چون از ابزارهای تحریک احساس جوانان استفاده کرده است و لحظاتی باب میل نفس و هوس، خلق کرده،
شدیدا هم مورد استقبال قرار گرفته است.

یک نکته در رمان­ های فضای مجازی به چشم می ­خورد و آن ارائه ی تعریف­ های جدید و نسبی برای هر چیزی است. در این رمان هم «گناه» و «آلودگی» و «عبور از خطوط قرمز» و … تعریف مشخصی ندارد، کاملا نسبی است. در جای جای داستان می­ بینید که اگر یک مردی به حریم دختری دست درازی کند، فردی کثیف است چون دختر از او بدش می­ آید ولی مرد دیگری اگر حریم را بشکند چون مقبول است پس گناه نیست.

این رمان و دیگر رمان­ها خدا را قبول دارند اما نه با تعریفی که خود خداوند از خود به مخلوقاتش گفته است بلکه از زاویه نگاه بشری به خدا. خدایی که گاهی باید حرفش را قبول کرد و هر از گاهی می ­شود ندیده ­اش گرفت.

در طول رمان، صحنه­ های عجیبی دیده می ­شود که یکی از آن­ها عاشق شدن دختر به قیافه و ژست پسری است که او را شکنجه می ­دهد، بسیار وحشیانه برخورد می­ کند، حرمت او را نگه نمی­ دارد، رنج و زجرش می­ دهد،
تحقیر و تهدیدش می­ کند، زندانی و محرومش می­ کند، بارها مقابل چشمانش با دختران دیگر مراوده می­ کند و …

و این پسر نکته اخلاقی، فکری و روحی مثبتی
جز
پول و قیافه و ژست و … ندارد.
در جامعه ­ی ما که طلاق رو به ازدیاد است، واقعا می ­شود دریافت که ملاک­ های انتخاب چقدر اشتباه است و در طول زندگی متوجه می­ شوند که این پول و قیافه و پوشش نیست که خوشبختی می­ آورد، بلکه اخلاق و فهم و شعور دینی است که فرد را رشد می­ دهد.

به هر حال کتاب در فضایی احساساتی و کاملا غیر منطقی برای علت زندگی یک دختر در خانه ­های مردان غریبه جلو می­ رود که پر از صحنه­ های تحقیر و توهین
و یا احساسات یک دختر به یک پسر است،
پسری گناه­کار و دختری خوار  که هر چه بیشتر تحقیر می ­شود، بیشتر عاشق می­ شود.
خدا وکیلی دختران امروز ما که با یک چشم غره والدین و معلمین­شان تا چند روز قهر می­ کنند چرا از این رمان تعریف می­ کنند، فقط خودشان می­ دانند…

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۰۰ ب.ظ

اتاق

زنی ١٩ساله توسط مردی "نیک پیر" دزدیده می شود و به مدت ٧ سال در اتاقی محبوس می شود زن با کمک پسر بچه اش نجات پیدا می کند.
 

نقد رمان اتاق: فرهنگ و وضعیت اسفناک حقوقی کودکان در امریکا

 

نقد رمان اتاق نوشته ی اِما دون اِهو
زنی ١٩ساله توسط مردی بنام “نیک پیر” دزدیده می شود و به مدت ٧ سال در اتاقی محبوس می شود؛ در آخر زن با کمک پسر بچه اش نجات پیدا می کند.

این رمان ٣۵٠ صفحه ای داستان روزهای زندانی شدن زن دراتاق و بعد فرارشان است.
نویسنده ریزترین جزئیات زندگی زن و کودک را ترسیم کرده است.
در هر دو موقعیت زمانی و مکانی.

کتاب تنها روایت سختی های زندگی آنهاست و البته تدبیرهایی که زن به کار می برد تا بتواند امید را در دل خود و بچه اش زنده نگه دارد.

در صفحه ٢۶۴ اشاره می کند به وضعیت اسفناک حقوقی کودکان در امریکا:

  • جاهایی وجود دارد که هر پنج بچه در یتیم خانه روی یک تخت می خوابند و شب ها دهانشان را با نوار می بندند تا صدایشان درنیاید.
  • بچه هایی که توسط پدرهایشان هر شب مورد تجاوز قرار می گیرند.
  • بچه های زندانی که آنقدر فرش می بافند تا کور می شوند.

تمام حرف هایی که امریکایی ها و اروپایی ها در مورد رعایت حقوق کودک و سند ۲۰۳۰ برای ارتقاء بچه های دنیا می زنند دروغ است، دروغ است، دروغ… :

  • در طول داستان زن را مجبور به مصاحبه می کنند تا پول گیرش بیاید و بتواند آینده اش را بگذراند.
  • در مصاحبه به جای آنکه واشکافی کنند که چگونه فرهنگ مزخرف امریکا چنین منجلابی تولید کرده؟!؛ زن را زیر فشار می گذارند که چرا بچه ات را پیش خودت نگه داشتی و او را که تازه آزاد شده اذیت می کنند که فردایش خودکشی می کند.

امریکا یک کشور نیست که کریستف کلمب کشفش کرده باشد؛
گم نشده بود ؛
بلکه سرخپوست ها انسان هایی بودند که آنجا زندگی می کردند؛
سفید پوستان حمله کردند و کشتند و تسخیرش کردند.
نتیجه شد مردمی با فرهنگ وحشی که به گفته خودشان
نه به زن؛
نه به بچه ؛
نه به…
رحم نمی کند.

در همین صفحه ٢۶۴ نوشته شده:
– می دانستید در امریکا ٢۵٠٠٠ نفر در سلول های انفرادی زندان ها، اسیر هستند؟
– بعضی هایشان بیش از بیست سال است که در زندان به سر می برند.

در آخر:
کاربران اینستا و تلگرام نامردند که این ها را هشتگ نکنند و به اطلاع شیفتگان فرهنگ آن ها و نقادان فرهنگ ایران نرسانند.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۰۰
نمکتاب ...