کشتی بان دوست
وقتی حرف از پسر نوح میشود همه توجه آدم میرود پی اینکه چه میشود پسر یک پیامبر معجزه پدر را نبیند و به او ایمان نیاورد و یا چه میشود ابراهیم در خانه یک بتساز بزرگ شود و بتشکن شود. این کتاب پاسخ سؤالهای شما را خواهد داد.
خلاصه کتاب:
کتاب دارای دو قصه جالب و جذاب است. قصه اول مربوط به چگونگی جدایی کنعان پسر نوح از قوم یکتاپرستان است و قصه دوم خلاصه زندگی ابراهیم و چگونگی انجام رسالت اوست. که علی موذنی با قلم توانمند و ذهن خلاقش، قطعه مهمی از تاریخ را رقم زده است خواندنی...
|
کشتی بان دوست: از سرکشی پسر نوح تا اطاعت پسر بت ساز
برشی از کتاب :
مشعل را به دیوار تکیه داد و ابراهیم را در آغوش گرفت. گفت : هیچ می دانی که من تا کنون حتی کودکان خود را در آغوش نگرفته ام ؟ فکر این که وارث تاج و تختم می شوند ، مرا از آنان بیزار می کند ، اما چشمان تو…نکند فرزند ابر و بارارنی ؟
ابراهیم را بر یک کف نشاند وبرابر خود گرفت. ابراهیم گفت : «رب» نمرود خندید و گفت : آهان …پس مرا صدا می زنی …یعنی این قدر باهوشی که رب خود را شناخته ای ؟ ابراهیم صورت نمرود را چنگ زد و و خروشید و گریست . ابراهیم چهره اش را در دستانش پوشانده بود و می گریست . نمرود گفت: نکند گرسنه ای ؟ …گفت : این هم شیر. ابراهیم به زیر ظرف شیر زد، و به اذن من انگشت شستش را به دهان برد . ازآن شیر جاری شد . نمرود دید.وحشت زده ایستاد .
صفحه 87 تا 90