پسرک فلافل فروش
پسرک فلافل فروش: نوجوان بود و در ابتدای مسیر، وچه خوب مسیری را انتخاب کرده است.
پسرک فلافل فروش : گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
در اوج بی‌بند و باری‌ها و فسادهای دوره طاغوت، مردانی پرورش یافتند که پس از پیروزی انقلاب لیاقت شرکت در جهاد و شهادت در دوران دفاع مقدس را یافتند...
حالا هم در اوج تهاجمات فرهنگی و اعتقادی داخلی و خارجی مردانی را می‌بینیم که با وجود برقراری امنیت و آرامش در کشور خودشان به یاری برادران مسلمان خود در سایر بلاد اسلامی شتافته‌اند و مشغول جهاد شده‌اند و شهادت را افتخار خود می‌دانند.
برشی از کتاب
یک نفر از انتهای ماشین با صدای بلند گفت: نابودی همه علمای اس.....
–بعد از چند دقیقه سکوت ادامه داد: نابودی همه علمای اسراییل صلوات
همه صلوات فرستادیم . وقتی برگشتم با تعجب دیدم آقایی که شعر صلوات فرستاد همان جوان لال در مسجد بود
-به دوستم گفتم : مگر این جوان لال نبود؟
-دوستم خندید و گفت: فکر کردی برای چی تو مسجد می خندیدیم ....شمارو سرکار گذاشته بود. صفحه 25
کتاب صوتی پسرک فلافل فروش را از اینجا گوش کنید.
عکس نوشته هایی جذاب از کتاب پسرک فلافل فروش
بیکاری بدترین حالت یک جوان به حساب می آید
بیکاری هزاران مشکل و گناه را در پی خود دارد.
وقتی که شخصی از زحمات او تشکر می کرد،
می گفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد.
او پرفایده و کم هزینه بود.
لباس روحانیت
یعنی
لباس خدمت به اسلام و مسلمین به هر نحو ممکن.
بیشتر ببینیم…
عکس هایی جذاب از کتاب کیمیاگر
اولش که این کتابو برداشتم بخونم برام جذاب نبود بعد خوندن چندین صفحه رو کردم به شهید و گفتم اصلا کتابتون برام جذاب نیست یه عنایتی بکنید اگه صدامو میشنوید برای منهم پیامی داشته باشید وگرنه بقیه کتابو نمیخونم. باورتون نمیشه بقیه کتاب همه اش با خودم میگفتم این دیگه کی بوده مگه میشه این همه مخلص این همه یقین. باور داشته خدا بهش روزی میده و فقط برای خدا کار میکرده و نه پول شهریه و نه پول کارشو میگرفته و زندگی هم میکرده خیلی کم میخورده و کم میخوابیده و کم حرف میزده. عجب ادمی بوده. خوش به حالش. چقدر فدایی رهبر و چقدر عاشق ابراهیم هادی.