چشمه آب طلا
چشمه ی آب طلا : حمید جیحانی، نشر براق
معرفی:
چشمه آب طلا داستانی جذاب و ماندگار است که اتفاقات پر از هیجان یک دهکده را با رهبری یک مرد الهی به نام (آقا سید بابا) و همکاری کودکان حکایت میکند.
دهکده ای که بازرگانان و کدخدا با تغییر سبک زندگی مردم، آنان را به تجمل گرایی، خوش گذرانی، تنبلی و اسراف وا داشتنه اند و (آقا سید بابا) با شیوه ی اقتصاد مقاومتی تدبیری می اندیشد که دهکده با کمک کودکان از دست دشمنان نجات پیدا کرده و مردم برای همیشه از خواب غفلت بیدار می شوند.
ماجرا از آن جا شروع می شود که مردی با خوابی که میبیند همه ی تعبیر کنندگان را آشفته می سازد و از فردای آن روز…
بریده کتاب:
اقا سید بابا به شدت مشغول کار خود بود. زحمت تهیه ی نان، شیر، پنیر و پرورش ماهی ها و طبابت بر عهده ی او بود.
او هر روز برای کودکان شیر می برد و از کد خدا می خواست سهم آب چشمه ی طلا کودکان را که برای درمان روزانه ی آن ها استفاده می شد به بچه ها تحویل بدهد.
آقا سید بابا که از برکت و خواص عجیب آب چشمه طلا آگاه بود، می دید که ماهی در آن حوضچه بطور عجیبی رشد می کنند و در هر روز به اندازه ی یک ماه بزرگ و بزرگ تر می شوند. او روز های اول تعداد کمی از ماهی ها را بین کودکان دهکده تقسیم کرد و دستور می داد که والدین آن ها ماهی را برای آن ها کباب کنند.
مدتی بعد دیدند که آقا سید بابا تعدادی ماهی به قهوه خانه آورده و به مردم داد و آن ها نیز مزه کباب ماهی تازه را چشیدند.