تا کربلا
کتاب تا کربلا : شهید اگر شهید باشد می شود دلداده، دلداده به سیدالشهدا…
کتاب تا کربلا : گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
معرفی:
این کتاب داستان سرباز کاروان محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
هرکس دلش می خواهد خدا او را در کاروان پیامبر اکرم بپذیرد باید مثل این شهدا باشد.
بریده کتاب(۱):
مرحوم آیت الله العظمی اراکی می فرمایند: شبی در خواب امیر کبیر را دیدم. جایگاهی خوب و رفیع در عالم برزخ داشت از او پرسیدم: راز این مقام عالی شما چیست؟
جواب داد: این هدیه مولایم حسین علیه السلام است.
با تعجب گفتم: چطور؟
گفت: درحالی که رگ دو دستم را درحمام فین کاشان بریدند خون به شدت از بدنم می رفت و تشنگی بر من غلبه کرد خواستم آب طلب کنم ناگهان به خودم گفتم: میرزا تقی دو رگ تو را بریدند و این همه تشنه ای! پس در کربلا پسرفاطمه چه کشید؟ از عطش پسر فاطمه آقا اباعبدالله (علیه السلام) حیاکردم و چیزی نگفتم.
وقتی صورت بر خاک گذاشتم و آماده ی مرگ شدم مولایم بالای سر من آمدند و فرمودند: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی و آب ننوشیدی.
بعد مرا به این مکان آوردند و گفتند: ((این هدیه ما در برزخ ان شاءالله در قیامت جبران می کنیم))
بریده کتاب(۲):
وقتی از زادگاهش آمل به تهران آمد و از من خواستگاری کرد نظرم منفی بود.
اما همان شب در خواب جمعیت عظیمی را دیدم که با پرچم های سبز و قرمز فریاد یاحسین سر دادند. پرسیدم این ها چه کسانی هستند؟
گفتند: کاروان محمد صلی الله علیه و آله است. خیلی خوشحال شدم. می خواستم با آن ها همراه شوم اما ناگهان فرمانده آن ها از بین جمعیت فریاد زد: تو که سرباز ما را قبول نداری از ما نیستی. روز بعد جواب مثبت دادم و …