نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
يكشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

قاصدک انقلاب

قاصدک انقلاب : بیان دستاوردهای بزرگ انقلاب با زبانی ساده و داستانی

 

قاصدک انقلاب
نویسنده: ابوالفضل هادی منش
انتشارات زمزم هدایت

معرفی:

متاسفانه یک خود کم بینی و بدبینی نسبت به خودمان و انقلاب مان به وجود آمده که این بدبینی پیامد های ناخوشایندی خواهد داشت.
طبق نظریه گام دوم انقلاب باید به مردم امید داد و مهم ترین وظیفه ما امید دادن به مردم است اما نه امید بی اساس و بی پایه بلکه امیدی بر اساس واقعیت های موجود در کشور.
مجموعه قاصدک های انقلاب به بیان دستاورد های عظیم و بزرگ انقلاب مان به زبان ساده و داستانی و همچنین شیرین و زیبا پرداخته است و اطلاعات دقیقی از وضعیت کنونی کشور می‌دهد
کودکان نخبه وطن دوست پر اراده این
کتاب را از دست نمی دهند
نام کتاب های مجموعه
مرد کوچک
آرزوی پرواز
امید آسمانی
بلیط قطار
هزارتا بچه ماهی
داس خوش دست
ماشین ها
کوله پشتی
رویانا

بریده کتاب(۱):

ایران در بین کشور های اسلامی، به عنوان اولین کشور تولید کننده ی موتور ملی تولید داخل شناخته شده است…»
مادر با لبخندی به پدر گفت:«بفرما مسعود خان! باز هم میگی خودروی خارجی؟»
سپهر هم با خوشحالی فریاد کشید:«یوهو! زنده باد معلم ما! زنده باد موتور ملی خودمان».

 

بریده کتاب(۲):

خندید و گفت:«مثلا صدتا،‌ دویست تا، هزارتا». بعد گفت:«این کار، اولین بار در کشور ما انجام شده و هنوز هیچ کشوری نتونسته چنین کاری بکنه».
راحله با خوشحالی به هوا پرید و دست هایش را مشت کرد و کفت:«ایران، ایران! هی هی… ایران، ایران…» و شروع کرد به دور اتاق دویدن. آن مراسم ماهی خوران بهتر از هر شبی برگزار شد.

بریده کتاب(۳):

یکی از متخصصان آنجا با آقای رضوانی دوست بود. بعد از سلام و احوالپرسیی از بچه ها،‌توضیحاتش را شروع کرد.
او گفت:«بچه ها! اولین گوسفند شبیه سازی شده ی ما «رویانا» نام دارد. با تولید این گوسفند ما جزو هشت کشور جهان در زمینه شبیه سازی شده ایم. ما در کشور های منطقه اولین کشوری هستیم که توانستیم چنین کاری انجام دهیم».
لحظه ی حساس فرا رسید. آن ها رویانا را از پشت شیشه به ما نشان دادند. همه ذوق زده شده بودند و بعضی از بچه ها هم عکس می گرفتند. آن روز هیچ کس به کامران توجهی نکرد حتی به گوشی موبایلی که تازه از اروپا برایش آورده بودند. او آن روز، تنها تر از همیشه بود.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">