نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پنجشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

دیدار پس از غروب

دیدار پس از غروب : فکر کن رمانی خوانده ای هم عاشقانه هم عارفانه ولی از دل حقیقت..

دیدار پس از غروب (شهید مهدی نوروزی) نویسنده: منصوره قنادیان انتشارات: روایت فتح

دیدار پس از غروب : فکر کن رمانی خوانده ای هم عاشقانه هم عارفانه ولی از دل حقیقت..

 

دیدار پس از غروب (شهید مهدی نوروزی)
نویسنده: منصوره قنادیان
انتشارات: روایت فتح

بریده کتاب(۱):

بعد از ناهار گفت بریم جت اسکی. جلیقه نجات تنمان کردیم و سوار شدیم. یکدفعه کنترل را از دست دادم و بی هوا افتادم توی آب. گیج شدم.
گفت نترس. چادر و همه ی لباسهایم خیس شده بود. (ص ۲۷)

 

بریده کتاب(۲):

زنگ زد که : الله اکبر الان دو رکعت نماز شکر خواندم. بعد قرآن باز کردم این آیه آمد که این از اسرار خداست و ما به تو پسری عنایت کردیم. خیالش راحت شد مورد تایید خداوند قرار گرفته. (ص۴۵)

بریده کتاب(۳):

یک روز محمد هادی یک ریز بی قراری می کرد و گریه اش بند نمی آمد زنگ زدم به آقا مهدی که چکار کنم.
گفت گوشی را بگذار روی آیفون و شروع کرد با محمد هادی صحبت کردن….همینطور که حرف می زد محمد هادی چشم هایش را بست و خوابید…. (ص۵۴)

بریده کتاب(۴):

من را گفتند. بلند شدم و با محمد هادی جلو رفتم. او را بردم جلوتر و گفتم: آقا جان! غسل شهادتش دادم. لباس رزم هم پوشیده و آمده تا چفیه شمارا هم بگیرد.
حضرت آقا خنده ی صداداری کردند و محمد هادی را نوازش کردند. (ص۸۰)

بریده کتاب(۵):

دوران نامزدی لباسی بهم نشان داد و گفت: این لباس استشهادی مه. هروقت اینو برداشتم پوشیدم بدون که شهادت من نزدیکه. همان روز این لباس رو از کمد درآورد. (ص ۶۳)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">