رمان بگذار مادر بخوابد: زندگی سراسر غم و غصه و درد و ناکامی یک خانواده
نقد رمان بگذار مادر بخوابد: زندگی سراسر غم و غصه و درد و ناکامی یک خانواده
نقد رمان بگذار مادر بخوابد نوشته ی مهری رحمانی
زندگی سراسر غم و غصه و درد و ناکامی یک خانواده بدون اینکه علت این همه بدبختی و راههای برون رفت از این باتلاق مشکلات بیان شود!
اصلاً نویسنده نوشته است که نوشته باشد. حال بد روحی بعد از خواندن این کتاب را نمیشود به این راحتی تبدیل به حال خوب کرد.
اگر کتاب مینویسند تا خواننده درک بهتری از دنیا پیدا کند، که نکتهای بیاموزد، که چند راهحل برای رفع مشکلاتش پیدا کند، که چند روزی سختیها و ناراحتیهایش را فراموش کند، که برود دنبال یک…
با خواندن این مدل کتابها هیچکدام از این حالها برایتان اتفاق نمیافتد.
داستان در مورد پدری بیفکر، مادری که فقط دارد تلاش میکند تا بچهها را سروسامان دهد و بدبختی و بدبختی و در آخر هم بچههایی که انها هم با بیتدبیری انواع و اقسام بدبختیها را یدک میکشند و دیگر هیچ!
خیلی شبیه رمانهای خارجی بود مثل عقاید یک دلقک و دختری در قطار و من پیش از تو و دختری که رهایش کردی و… فقط نمایش سختیهای همراه با بدبختی…
بریده کتاب:
البته او وقتی می دید من از این اتهام خیلی ناراحت می شوم، گتاه را به تقصیر صاحب خانه می انداخت که آب را به روی ما بسته بوده که حوض نیمه خالی و پر از لجن شده و بچه را خفه کرده اما ته دلم از او رنجیده بودم. من که همیشه از او تایید شنیده بودم انتظار این اتهام بزرگ را از طرف او نداشتم.
ادبیات این کتابها خوب هم باشد باز هم به خاطر محتوایش انسان را دچار فشار روحی می کند.