نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
دوشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۳۸ ب.ظ

سمفونی مردگان

 

نقد کتاب سمفونی مردگان: مرگ ایران اسلامی با تمام افکار و اندیشه هایش

 

سمفونی مردگان ، اثر عباس معروفی

بهترین برداشت از کتاب:

مرگ تمدنِ یک جامعه، مرگ ایران اسلامی با تمام افکار و اندیشه­ هایش بهترین برداشت از کتاب سمفونی مردگان است.

جمله­ ی کلیدی رمان این است:

به نفع شماست که زیر نظر ما باشید.

نبض شما در دست ماست

بالاخره باد این پنکه های لردیک روز همه ما را خواهد برد؛

و این­ها جملات تأکیدی است که به ظاهر در هذیان ­های فصل آخر کتاب سمفونی مردگان گفته می ­شود؛

اما در حقیقت فصل آخر ترسیم پیچیده ­ای از جهان در هم تنیده امروزی است که

حق و باطل، کفر و واقعیت، چنان با هم قاطی شده­ اند که نه می ­توانی حق را تشخیص بدهی و نه می ­توانی از باطل گریزان باشی.

چون به نفع توست زیر نظر باطل باشی و …

عباس معروفی در رمان سمفونی مردگان دقیقا می­ دانسته که می­ خواهد چه بگوید و تیرش را با مهارت به سمتِ نشانه فرستاده است.

خلاصه کتاب:

او یک خانواده به ظاهر مذهبی مسلمان ترک را تصویرسازی می­ کند.

پدر خانواده اندیشه­ های متحجرانه اسلامی دارد و قطعا این تحجر و تعصب راهی جز به گور ندارد.

البته او تمام اسلام را اینگونه می­ بیند و لرد تاجر انگلیسی که کارخانه پنکه­ سازی دارد؛

سمفونی مردگان مرگ اسلام را در پوشش این خانواده می­ نوازد:

خانواده­ ای که از کودک و بزرگش نابود می­ شوند و

در حقیقت نسل مرده می شوند و تنها نوه ­ای از آن­ها می­ ماند که ارمنی است.

خانه و شهری که در زیر برف مدفون می­ شود؛

و انگلیس است که در هر شرایط و در هر اوضاعی چرخش می­ چرخد ؛

و کارگران ایرانی مسلمان تنها در زیر پرچم اوست که امنیت دارند و چرخ زندگی­شان می­ چرخد.

او در قحطی نان را به مسلمان­ ها می­ رساند.

و اوست که وقتی می­ میرد کارگران مسلمانش یادداشت می ­گذراند که آقای لرد مرد، به او احترام بگذارید.

چرخ کارخانه­ ی انگلیسی می ­چرخد و به قول نویسنده بالاخره باد پنکه­ های لرد یک روز همه ­ی ما را خواهد برد.

عباس معروفی نویسنده­ ای که با قلمی توانمند، با ذهنی هدف مند

و با ایده­ ای بیمارگونه دست به نوشتن این رمان زده است.

او زمان حمله روس­ ها به آذربایجان و اوضاع سیاسی آن را به تصویر می­ کشد

و پر رنگ­ تر از آن خانواده ­ای با سه پسر و یک دختر را به صحنه­ ی داستان می­ آورد.

پدر مسلمانی خشک مغز و متعصب،

مغازه ­ی تخمه ­فروشی دارد و مادرزنی تو سری خور و سر در آخور زندگی.

آیدین پسری که دل به افکار و عقاید توده ای ­ها می ­دهد و می­ خواهد که مقابل پدر بایستد

و پدر او را آن­قدر خُرد می ­کند که فراری می­ شود و عاطل و باطل و دیوانه.

زندگی این خانوده بدبختی محض است،

پسر اول در خود تنیده و فلج،

دومی گریزان،

سومی عقده­ ای و دخترشان که دنبال راه فرار است و سر آخر خودش را آتش می ­زند.

پدر به بدبختی می­ میرد، مادر هم پسر سوم برادر فلجش را می ­کشد، آیدین را آن­قدر آزار می ­دهد که گمش می­ کند و خودش هم به جفت می ­رود.

معروفی نماز و چادر و عبا و تربت و قبله و … را در ردای این خانواده و پدر آن به تصویر می­ کشد پدری که بی رحم است،

کم فهم و کم شعور است،

پدری که یک ظالم است و ….

و انصاف و تدبیر و امنیت و …

را در سایه لرد انگلیسی.

حرف آخر:

به هر حال گاهی قلمی، قد علم می­ کند و فرهنگ و آدابی را به سر بلندی می­ رساند

و گاهی قلمی می ­نویسد که ویران کند و …

آقای عباس معروفی خود می ­داند که چه نوشته است

و کاش خوانندگان هم می ­دانستند.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">