نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
چهارشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۳۶ ب.ظ

تشکیلات2

به نام الله

جملات حضرت آقا

***به همان اندازه که مجاهدت حسین بن علی علیه‌السلام و یارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نیاز مجاهدت زینب سلام‌الله علیه او مجاهدت امام سجاد علیه‌السلام و بقیه بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه­ی آن‌ها، صحنه­ی نظامی نبود؛ بلکه تبلیغی و فرهنگی بود.

***بعضی از زمان‌ها این گونه است که مجاهدت در راه خدا و شهادت در راه او، ارزش مضاعف دارد و برابر و چند برابراست. مثلاً یک ظرف آب گوارا که در حالت طبیعی هم با ارزش است، اما در یک تابستان گرم، آن هم برای یک انسانی که مدتی تشنگی کشیده، به خصوص اگر آن انسان بیمار هم بوده و در جایی باشد که آب در آنجا کم است، این یک ظرف آب گوارا چند برابر ارزش پیدا می‌کند/

***زینب کبری سلام‌الله علیها یک زن بزرگ است.

ارزش و عظمت زینب کبری، به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانی و اسلامی او بادی‌های برنجی تکلیف الهی است. کار او، تصمیم او، نوع حرکت او، به او این‌طور عظمت بخشید. هرکس چنین کاری بکند، ولو دختر امیرالمؤمنین علیه‌السلام هم نباشد، عظمت پیدا می‌کند. بخش عمده­ی این عظمت اینجاست که اولاً موقعیت را شناخت، هم موقعیت قبل از رفتن امام حسین علیه‌السلام به کربلا، هم موقعیت لحظات بحرانی روز عاشورا، هم موقعیت حوادث کشنده­ی بعد از شهادت امام حسین علیه‌السلام را؛ ثانیاً طبق هر موقعیت، یک انتخاب کرد. این انتخاب‌ها زینب را ساخت.

***قبل از حرکت به کربلا بزرگانی مثل ابن عباس و ابن جعفر که ادعای فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگی و امثال این‌ها را داشتند، گیج شدند و نفهمیدند چه کار باید بکنند، ولی زینب کبری گیج نشد و فهمید که باید این راه را برود و امام خود را تنها نگذارد؛ و رفت. نه این که نمی‌فهمید راه سختی است؛ او بهتر از دیگران حس می‌کرد. در آن ساعت­های بحرانی که قویی‌ترین انسان‌ها نمی‌فهمند که چه باید بکنند، او فهمید و امام خود را پشتیبانی کرد.

زینب به جایی رسید که فقط والاترین انسان‌های تاریخ بشریت یعنی پیامبران-می توانند به آنجا برسند.

***زن امروزِ دنیا الگو می‌خواهد. اگر الگوی او زینب و فاطمه­ی زهرا سلام‌الله علیها باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیت­ها و انتخاب بهترین کارها؛ ولو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز برای انجام تکلیف بزرگی که خدا بر دوش انسان‌ها گذاشته است، همراه باشد.

***امام حسین علیه‌السلام،عظیم‌ترین مبارز و مجاهد تاریخ اسلام است؛ چون او در چنین میدانی ایستاد و نترسید و مجاهدت کرد. اما این انسان بزرگ به قدر عظمتش، مظلومیت دارد. فرق است بین آن سرباز فداکار و انسان پرشوری که به میدان نبرد می­رود؛ مردم به نام او شعار می‌دهند و از او تمجید می­کنند؛ و آن انسانی که در چنان غربتی، در چنان ظلمتی، تنها بدون یاور، بدون هیچ‌گونه کمکی از طرف مردم، با وسعت تبلیغات دشمن، می‌ایستد و مبارزه می­کند و تن به قضای الهی می­سپارد و آماده­ی کشته شدن در راه خدا می­شود. عظمت شهدای کربلا به این است! یعنی برای احساس تکلیف که همان جهاد در راه خدا و دین بود، از عظمت دشمن نترسیدند؛ از تنهایی خود؛ احساس وحشت نکردند؛ کم بودن عده‌ای خود را مجوزی برای گریختن از مقابل دشمن قرار ندادند. این است که یک آدم را، یک رهبر را، یک ملت را عظمت می­بخشد؛ نترسیدن از عظمت پوشالی دشمن.

***دشمن هرچه باعظمت باشد، اگر جناح مؤمن و فئه ی مؤمنه، با توکل به خدا در مقابل او مجاهدت کند، بالأخره شکست با دشمن و پیروزی بافئه ی مؤمنه است.

***عاشورا درس می‌دهد که برای حفظ دین، باید فداکاری کرد. درس می‌دهد که در راه قرآن از همه چیز باید گذشت. درس می­دهد که در میدان نبرد حق و باطل، کوچک و بزرگ، زن مرد، پیر و جوان، امام و رعیت، با هم در یک صف قرار می‌گیرند. درس می‌دهد که جبهه‌ی دشمن با همه ی توانایی‌های ظاهری، بسیار آسیب‌پذیر است.

***وقتی معیار خدا باشد، تقوا باشد، بی‌اعتنایی به دنیا باشد، مجاهدت در راه خدا باشد؛ آدم‌هایی که این معیارها را دارند، در صحنه ی عمل می‌آیند و سر رشته‌ی کارها را به دست می‌گیرند و جامعه، جامعه‌ی اسلامی می‌شود.

***یکی از نقاط آسیب‌پذیر در زندگی مسلمین، در دو ران‌های مختلف است، یعنی این که آحاد ملت و راهنمایان آن‌ها و برجستگان دنیای اسلام، در برهه‌ای از زمان، وظیفه‌ی اصلی را اشتباه کنند. ندانند چه چیز اصلی است و باید به آن پرداخت و باید کارهای دیگر را-اگرلازم شد-فدای آن کرد و چه چیز فرعی و درجه‌ی دوم است و هر حرکت و کاری را به قدرِ خودِ آن باید اهمیت داد و برایش تلاش کرد.

***درهمان زمان حرکت اباعبدالله علیه‌السلام، کسانی بودند که، اگر با آن‌ها در باب این قضیه صحبت می‌شد که «اکنون وقت قیام است» و می فهمیدند که این کار، به دنبال خود مشکلات و دردسرهایی دارد، به تکلیف درجه‌ی دومی چسبیدند.

در میان آن‌هایی که با امام حسن علیه‌السلام حرکت نکردند و نرفتند، آدم‌های مؤمن و متعهد وجود داشت. که می‌خواستند طبق وظیفه عمل کنند؛ اما تکلیف را نمی‌فهمیدند؛ دشمن اصلی را نمی‌شناختند و کار اصلی و محوری را با کارهای درجه‌ی دو و درجه‌ی سه اشتباه می‌کردند. این یکی از ابتلائات بزرگ دنیای اسلام بوده است. امروز هم ممکن است ما دچار آن شویم و آنچه را که مهم است، با چیز کم اهمیت تر اشتباه کنیم.

***در آن کاری که انجام می‌دهیم، هرچه مایه‌ی اخلاص در من و شما بیشتر باشد، آن کار ارزش بیشتری پیدا می‌کند. اگر یک سر سوزن ناخالصی در کار ما باشد، به همان اندازه آن کار کم ارزش می‌شود و خدا، از ماندگاری آن کار می­کاهد.

***دشوارترین مبارزه، مبارزه‌ی غریبانه است. کشته شدن در میان هیاهو و هلهله‌ی دوستان و تحسین عامه‌ی مردم، چندان دشوار نیست.

***نوع دیگر جهاد کردن، جهادی است که وقتی انسان به سمت میدان نبرد می رود، آحاد جامعه نسبت به او، یا منکرند، یا غافل‌اند، یا کناره می‌جویند و یا در مقابلش می‌ایستند. کسانی هم که قلبا وی را تحسین می‌کنند- و تعدادشان کم است- جرئت ندارند زبانی به تحسینش بپردازند. مبارزه‌ی غریبانه، سخت‌ترین مبارزه‌هاست.

***امام حسین علیه‌السلام تک‌وتنها بود. البته چند ده نفری دو رو بر آن حضرت ماندند؛ اما اگر نمی‌ماند ندهم، آن حضرت می‌ایستاد. مگر غیر از این است.

***در زمان ما، یک نفر پیدا شد که گفت «اگرمن تنها بمانم و همه ی دنیا در مقابل من باشند، از راهم برنمی گردم» آن شخص، امام ما بود که عمل کرد و راست گفت. «صدقواماعاهدوا االله علیه» دیدید یک انسان حسینی و عاشورایی چه کرد؟ اگر همه ی ما عاشورایی باشیم، حرکت دنیا به سمت صلاح، سریع و زمینه‌ی ظهور ولی مطلقِ حق فراهم خواهد شد.

***با استفاده از آن حدیث شریف اصحابشان را به نحل تشبیه کردند، این آیه در مقابل چشم انسان مجسم می‌شد که «وأوحی ربک الی النحل أن اتخذی من الجبال بیوتا ومن الشجرو مما یعرشون. ثم کلی من کل الثمرات فاسلکی سبل ربک» حقایق را می‌مکیدند و عسل ناب را به تشنگان حقیقت می‌دادند که «فیه شفاءللناس». امروز هم همین است.

***عزیزان من! لحظه‌ای نباید متوقف شد. باید دائم در حال پیشرفت بود؛ چون دشمن منتظر خاکریز نرم است که نفوذ کند. دشمن منتظر توقف است تا حمله کند. بهترین راه برای متوقف کردن حمله‌ی دشمن وبر هم زدن آرایش او، حمله‌ی شماست. پیشرفت شما حمله به دشمن است.

***بعضی این‌طور خیال نکنند که وقتی ما به مسئله‌ی فرهنگ اشاره می‌کنیم، منظور فریاد کشیدن بر سر دشمن است؛ نه. البته آن هم برای خودش کار لازمی است؛ اما فقط آن نیست. کار سازندگی انسان بر روی خود، بر روی فرزندان، زیردستان و کسان و بر روی امت اسلامی، بزرگ‌ترین کارهاست.

 

 

بریده‌های کتاب کار باید تشکیلاتی باشد.-

1-یکی از آسیب‌های سبک زندگی ما، فرد گرایی و کم مهارتی در کار جمعی است.

2-تشکیلات یعنی نظم، یعنی تقسیم وظایف، یعنی ارتباط و اتصال و زنجیره یی کار کردن.

3-در ایجاد تشکیلات نباید خیلی معطل ماند.

4-تشکیلات، بودن مسئول و وجود یک مرکز فکر است.

5-کودکان و همچنین جوانان را از آغاز عادت بدهیم که با همت بلند نگاه کنند.

6-هر آنچه که یک جمع متعهد صاحب اندیشه و هنر را دور هم جمع کند و بتواند مثل نخ تسبیح این‌ها را مجتمع نماید، یکی از بزرگ‌ترین رحمت ها و نعمت های الهی است.

7-شکل کامل یک تشکیلات درست، این جوری است که باید فرد در جمع حل بشود.

8-اسلام همه چیز را جمعی دارد حتی عبادت.

9-ما از این روح جمعی اسلام دور مانده ایم.

10-اخلاق تشکیلاتی، یعنی اخلاق اسلامی؛ اخلاق تشکیلاتی، یعنی اخلاق اسلامی منظم، یعنی چگونگی برخورد دو برادر. دو همفکر، دو هم آهنگ، دو هم جهت.

11-در شرق و غرب عالم، هر جا علم و تجربه ای هست، ما می رویم تا آن را در خدمت خودمان در بیاوریم.

12-مجموعه ی تشکیلاتی، حیاتش به این است که از بالا مرتب زیر نظر باشد. این نگاه مثل چراغ قوه است و تا زمانی که به یک نقطه افتاده باشد، آن نقطه روشن است.

13-من فرصت نظارت بر مجموعه ی مورد اشاره را دارم. احتیاج به یک تمرکز دارد و آن تمرکز هم منافات با تجمع های کوچکتر ندارد، خودتان قدم پیش بگذارید.....

14-از میان خودتان یک مجموعه ی سه الی پنج نفری، انتخاب کنید. ولو فردی را در این مجموعه ی کوچک، چندان هم توانا نمی دانید؛ ولی هنگامی که این مجموعه ی سه الی پنج نفری، مطلبی را عنوان کرد و سخنی گفت، همه قبول کنند. البته مجموعه ی منتخب هم احترام خودشان را نگه دارند و زیاده گویی نکنند.... اگر چنین مجموعه ای به وجود بیاورید، خیلی خوب است.

15- تشکیلات باید منسجم باشد تا مورد اعتماد قرار بگیرد.

16-این فکر ها ممکن است درست هم باشد، اما آنقدر اهمیت نداشته باشد که انسان این یکپارچگی را به خاطر آن به هم بزند.

17-آنجائی که انسان ها را از هم جدا می‌کند، یا به هم نزدیک می‌کند، اصول و مبانی معرفتی است.

18-یکی از چیزی خوشش می آید، یکی خوشش نمی آید؛ این ها را مایه‌ی جدائی بین خودتان قرار ندهید که به نظر من خیلی مهم است.

19-بدون سازماندهی، بدون تشکیلات، مدیریت امکان ندارد و کار هم پیش نمیرود.

20-در ایجاد تشکیلات نباید خیلی معطل ماند.

21-عامل مهم مدیریت جهادی عبارت است از خودباوری و اعتماد به نفس و اعتماد به کمک الهی..

22-اگر تشکیلاتی به وجود آمد، اما هدف روشنی نداشت، یا هدف داشت ولیکن برنامه ریزی برای رفتن به سمت آن هدف انجام نگرفت و تشکیلات بی کار ماند، به خودی خود، تشکیلات از هم خواهد پاشید و اگر هم بماند، صورت بی جانی خواهد بود.

23- ما این اهداف را مشخص کنیم و بنویسیم. جا پاهای ما معلوم باشد، کتاب نوشته باشیم، در واقعیت زندگی و دنیا اثر گذاشته باشیم.

24-اساسی ترین کار این مجموعه، این است که بر اساس آن هدف ها و سیاست هایی که گفته شده، برنامه ریخته بشود و معلوم گردد که ما از اول تا آخر امسال، چه کارهایی را باید بکنیم و تا کجا باید پیش برویم. بعد آخر سال بسنجیم، ببینیم شد یا نشد. ما باید عن بصیرۀ پیش برویم.

25-قانون گرایی خیلی مهم است.قانون ریل است.

26-گاهی قانون ناقص است، گاهی قانون معیوب است؛ اما همان قانون معیوب هم اگر چنانچه عمل نشود- که منتهی به بلبشو و هر که هر که خواهد شد-ضرر آن عمل نشدن، بیشتر از ضرر عمل کردن به قانون است.

27-قانونمندی مجموعه را به هیچ قیمتی از دست ندهید.

28-این فرمان را طوری درست کرده اند که هر طرف شما می خواهید، بچرخد؛ مهم این است که شما بدانید کجا باید فرمان را چرخاند و چه موقع باید چرخاند.

29-شما باید خون های جدید را وارد کنید. البته خون سالم وارد کنید و حواستان جمع باشد که خون هپاتیتی یا ایدزی وارد نکنید!

30-این تابلو تهاجم فرهنگی را که ما چند سال پیش بلند کردیم و عده‌ای سنگبارانش کردند، خوشبختانه این‌ها قبول و بلند کرده اند.

31-تشکیلات بایستی مردمی بشود تا مثل نیمه ی شعبان برگزار گردد.

32-باید حرف حق را وسط بگذارند و جانب داریها و مخالفتها از استدلال و منطق ناشی شود.

33- معنای وفاق این است که نسبت به هم خوش بین باشند؛ ((رحماء بینهم)) باشند؛ همدیگر را تحمل کنند؛ در جهت ترسیم هدف های والا و عالی و برای رسیدن به آن ها به یکدیگر کمک کنند و از ایجاد تشنج، بد اخلاقی، درگیری، اهانت و متهم کردن بپرهیزند.

34-اختلاف سلیقه ها را کنار بگذارید، دنبال وجوه مشترک بگردید. با برادران مسلمانشان حاضر نیستند وجه مشترکی پیدا کنند.

35-کار یک مجموعه، هر چه تند تر و پر معناتر باشد، ماندگار تر خواهد شد.

36-گاهی در بعضی از سازمان‌ها انسان می بیند که مقدمات کار، مخارج بیشتری بر می دارد تا اصل آن کار؛ سفر های بیخودی، سازماندهی های بیخودی و توسعه های بی معنی و بی هدف.

37-آرایش سازمانی و رسانه ای ما باید به گونه ای باشد که؛ در برخورد با مسائل گوناگون، توانایی، سرعت و چالاکی داشته باشد؛ بتواند موضع خودش را اتخاذ کند و کار ساز باشد.

38-یک وظیفه‌ی عمده ی همه ی مسئولان در بخش های مختلف، این است که دائما خود را رصد کنند؛ خطاهای خودشان را شناسایی کنند و آن خطا ها را اصلاح کنند و از خطاهای گذشته خودشان عبرت بگیرند.

39-روشنفکری لازمه اش حق طلبی، چشم باز و تکیه به منطق و استدلال است.

40-مراقب باشید تشکل های دانشجویی تحت تاثیر اختلاف سلیقه ها، نه خودشان دچار انشعاب بشوند، نه باهم دیگر اصطکاک و تصادم پیدا کنند.

41-تناقض در تصمیم گیری ها به وجود می آید. وقتی دو دستگاه مسئول یک کاری هستن، این یک تصمیم می گیرد، آن هم یک تصمیم دیگر می گیرد. و از همه بالاتر مسئولیت لوث می‌شود.

42-وقتی کار موازی انجام گرفت، مسئولیت لوث می‌شود.

43-کلید همه ی اقدام های مثبت سازمان یافته ی قابل انتظار نتیجه که آدم بتواند نتیجه را از آن ها انتظار ببرد، مدیریت است.

44-قدرت و نفوذ فرماندهی در سراسر و تمام اجزای این مجموعه است که آن ها را به حرکت و نشاط در می آورد و حیاط جمعی شان را حفظ می‌کند.

45-فرماندهی باید جوهری از رهبری در خودش داشته باشد و بدون آن، فرماندهی نیست. فرماندهی، فقط فرمان دادن نیست که بکن یا نکن. فرماندهی، یک امر معنوی، یک نوع رهبری، یک نوع اداره ی همه جانبه و یک چیز متکی به ذهن و احساس و عمل وجسم و روح و با سازماندهی به شکل سازمانی صحیح است.

46-مدیران به امر سازماندهی اهمیت بدهند.

47-اگر صبر تمام نشود، آن مانع، تمام خواهد شد.

48- تقوا زره ای است که اگر انسان آن را پوشید، تیر های زهر آگین فساد و گناه در او کارگر نخواهد شد.

49- مبارزه‌ی با فساد، دشمن تراش است.

50-((ما حالا یک وزیر خوب را اینجا گذاشتیم؛ همه چیز تمام شد.)) نه! آن وزیر هم باید معاونین خوبی بگذارد.

51-به گزارش ها ترتیب اثر بدهید و روی آن ها حساس باشید.

52- مجموعه های انسانی مثل ماشین نیستند که انسان یک دکمه ای را بزند و این ماشین به خودی خود شروع کند به کار کردن. مجموعه های انسانی مجموعه هایی از اراده ها، فکر ها، نظرها، سلیقه ها و خواهش های نفسانی صحیح و غلط هستند.

53- مربی با کسی رودربایستی ندارد؛ هیچ بازیکنی هم از هیچ مربی ای گله مند نمی‌شود. مربی این ملاحظه را نمی‌کند که اگر خواست فلان بازیکن را بیرون کند، او می گوید من هنوز می توانم بازی کنم؛ چرا نگذاشتی. این حرف ها وجود ندارد. شما همین گونه به مدیرانتان نگاه کنید.

54- البته همیشه ذخیره داشته باشید.

55- اگر بر آن نظارت کردید، در اختیار شما قرار خواهد گرفت؛ اگر از آن غفلت کردید، شما در اختیار آن قرار خواهید گرفت؛ هر چه هم خوب باشید، از عهده ی آن بر نمی آیید.

56- آن چیزی که ضامن است، این است که شما برای نظارت، صرف وقت کنید.

57- مسئله‌ی پیگیری هم بخشی از همان نظارت است.

58- مدیر خوب کسی است که در اتاق خود، باشد و نباشد. نباشد، یعنی اینکه در دستگاه، دائم در حال گردش و دوران باشد.

59- باید مواظب باشیم که اولاً کار انجام بگیرد؛ ثانیاً درست انجام بگیرد. اولاً اصل انجام گرفتن است؛ ثانیاً در جهت بودن و درست بودن است؛ ثالثا محکم کاری است؛ رابعا سرعت عمل است.

60- اگر یک مدیر بخواهد حیطه ی کار خود را سلامت نگه بدارد، باید تا پایین ترین رده ای را که در انجام کار تاثیر دارد، مراقبت کند.

61- دیده اید که نگهبان ها در شب نورافکن هایی را دائم می چرخانند و گوشه هارا نگاه می‌کنند؛ شما هم همینطور باید به طور دائم امور را زیر نظر داشته باشیم.

62- ادامه راه با استحکام زیر ساخت ها ممکن است.

63- اولویت های کاری را مشخص کنید. بحث اولویت میزبانی کردن.

64-چنانچه مردم خودتان، شمارا، فکرتان، راهتان، هدف انقلابیتان را نشناسند، این جا ضربه خواهید خورد.

65-کار شما در زمینه‌ی پاسخ دو بعد دارد؛ هم باید پاسخ بدهید، هم باید پاسخ بخواهید.

66- از جمله مصادیق امانت، رعایت اولویت ها در هزینه کردن است. اولویت ها را با امکانات چفت کنید.

67- پرهیز از تبلیغات قبل از اتقان کار ها.

68- از سرمایه، تعریف موضوع و کار نکنید.

69-برای نگه داشتن آن انجمن احتیاج دارید به اینکه مرتب نفس و خون جدید وارد آن کنید.

70-احتیاج است به اینکه شما بعضی ها را رشد دهید.

71- وظیفه‌ی اول شما مسئولان این است که هر کدام برای خودتان یک جانشین یا تربیت کنید، یا فکر کنید و پیداکنید.

72- طبق فرمایش مولای متقیان، آن جایی که بین خواست نخبگان و خواست مردم-عامه‌ی مردم-تعارض وجود دارد، خواست عامه‌ی مردم مقدم است.

73- عزیزان من! ایمان را تقویت کنید؛ هم در خودتان، هم در مجموعه ی زیر دستتان. یک مدیر در هر سطحی که هست، تاثیر مستقیم روی زیر مجموعه اش دارد؛ آن ها به شما به رفتارتان، به حرکاتتان، به برخوردتان، به خدمتتان و خدای نکرده به گناهتان نگاه می‌کنند؛ این‌طور هم نیست که گناهان ما را کسی نفهمد: لطف حق با تو مدرارا ها کند چون که از حد بگذری رسوا کند

74- جستجو کردن استعداد های خوب و تابناک، گزینش کردن صحیح و عادلانه، آوردن و وارد مجموعه کردن آن ها.

75- ((ثم انظر فی امور عمالک)) کارها و امور کارگزاران خودت را مورد توجه قرار بده.

76-((فاستعملهم اختبارا)) با آزمایش آن ها را انتخاب کن.

77-((و لا تولهم محاباۀ و أثرۀ)) نه از روی دوستی و رفاقت کسی را انتخاب کن که ملاک ها را دراو

رعایت نکند فقط چون رفیق ماست، انتخابش می‌کنیم نه از روی استبداد و خودکامگی.

78- نیروهای انسانی را رها نکنید. نیروی انسانی، دائم به تدارک و پشتیبانی معنوی احتیاج دارد.. ارتقای کیفیت نیرو های انسانی از لحاظ ایمان، در درجه اول اهمیت است.

79- زن خانه دار است، احساس کند یک نظامی است.

80- در سطوح بالا، آن نیروی مومن و با اخلاص را جستجو بکنید.

81- باید آدم‌های متدین بر سرنوشت تشکیلات حاکم باشند. باید افرادی باشند با روحیه ی انقلابی و اسلامی عمیق.

82- نقاط ضعف و قوتتان را بسنجید و بدون تعصب داوری کنید.

83- اگر باید اقدامی صورت گیرد.. نباید بگذارید شما را از پیشرفت آن بی خبر بگذارند؛ یعنی باید دائم سوال و پی گیری کنید. این خودش ایجاد نشاط می نماید.

84- در هر جا که هستند چه کوچک، چه بزرگ باید کار را با دلسوزی برای مردم انجام دهند. باید بدون منت انجام دهند. و مراجع خود را احترام و تکریم کنند. آن‌ها را تحقیر نکنند. بر آن ها منت نگذارند. از آن ها توقع نکنند.

85-ترحم در این جا، واقعا به معنای جفاکاری بر این امت اسلامی است.

86-کارهایی را که انجام داه اید، بزرگ نمایی نکنید. خلف وعده هم با مردم نکنید. آنچه به مردم وعده می دهید، اصرار داشته باشید که آن را انجام دهید؛ یعنی خودتان را گردن گیر آن وعده بدانید.

87- منت، احسان را باطل می‌کند و بزرگ نمایی نور حق را از بین می برد.

88-خلف وعده موجب می‌شود انسان، هم از چشم مردم بیفتد و هم از نظر خدای متعال.

89- هیچ ضرر نمی کنید از اینکه از شما انتقاد کنند. البته این انتقاد هائی که می‌شود، همه یک جور نیست. بعضی ها به قصد اصلاح نیست، بلکه به قصد تخریب است. لیکن در کنار این ها، نقد وجود دارد، نقد های مصلحانه، خیر خواهانه.

90-متاسفانه خیلی ها تخریب می‌کنند، ولی اسمش را می گذارند انتقاد.

91-از احتمال خطای خودمان کم کنیم، باید از سخن درشت خیر خواهان نرنجیم. اما کسی که می دانید قصد عناد و دشمنی ندارد، ولو با لحن درشتی هم حرف میزند، از او نباید برنجید.

92- تنبلی و بی حالی و سهل انگاری و کار را به دست حوادث و قضا و قدر سپردن، اولین بلایی است که ممکن است یک مدیر را از صلاحیت کافی و لازم ساقط کن.

93- یک: جدی بودن در کار، آرام نداشتن در کار، احساس مسئولیت برای اصل اقدام و کار و و ظیفه ای که بر عهده گرفته است بسیار مهم است.

94-خود را به خدا وصل کنید. قرآن خواندن هر روز را فراموش نکنید.

95-اگر شما می خواهید بر مخاطبانتان تاثیر بگذارید.. باید با اخلاق با آن ها مواجه شوید.

96- صدق و اخلاص، شرط اول است.

97-اخلاق انسان، خصوصیات و خصال اخلاقی انسان ها، عمل آن ها را جهت می‌دهد و ترسیم می‌کند.

98- دنیا طلبی ریشه و مرکز اصلی همه ی خطا های ماست.

99- مراقب باشید تحرک خود را از دست ندهید و از تنبلی بپرهیزید.

100- من از امام خواهش خواهم کرد که تکلیفی به من نکنند تا به کار های فرهنگی بپردازم-دنبال کارهای فرهنگی می روم.

101-یک وقت، بهترین استفاده از یک انسان زنده و عاقل و باشعور این است که مثل نردبان بشود و یک نفر پایش را روی دوش او بگذارد تا دستش به جایی برسد که کاری انجام بدهد.

102-هر جا هستید، هر کاری که احساس می کنید انقلاب بدان نیاز دارد، آن را انجام بدهید.

103-من خودم به مشاغل فرهنگی زیاد علاقه دارم؛ فکر می‌کردم که بعد از اتمام دوره ی ریاست جمهوری به گوشه یی بروم و کار فرهنگی بکنم.

104-مسئله‌ی توکل و توجه به خدای متعال برای این است که باطن خودتان و دل خودتان را بتوانید مستحکم و قوی نگه دارید.

105-اگر ما در درون خودمان، ساخت درونی محکم باشد، هیچ مشکل بیرونی نخواهد توانست بر ما فائق بیاید.

106-بر حذر باش از اینکه خود شیفتگی به سراغ تو بیاید. اعجاب به نفس، یعنی خودشگفتی؛ اینکه انسان از خودش خوشش بیاید. معنایش این است که با دیدن این امتیازات، عیوب را در کنارش نمی بینید. بدانید که این خطر است.

107-به آن چیزی که در وجود تو هست و تو را شیفته ی خودت می‌کند، اعتماد نکن.

108-از علاقه ی به ستایش شدن از طرف دیگران بر حذر باش.

109-این‌طور نباشد که تو بگویی چون در این کار به من مسئولیت سپرده شد، من باید دستور بدهم و دیگران از من اطاعت کنند.

110- از مسئولیت نباید هراس داشت.

111-احساس مسئولیت داشته باشیم و کار را بر مبانی منطقی استوار کنیم، چنانچه نقصی هم در کار به وجود آید، علاوه بر اینکه خدای متعال ما را مواخذه نخواهد کرد. چون ((لا یکلف الله نفسا الا وسعها)) مردم هم ما را مواخذه نخواهند کرد. 

112-ببینید رفتار و گفتار و تصمیم گیری او تحت تاثیر چه بود.

113-همه ی شما مسئولید.

114-در خیلی از موارد خلافی انجام نگرفته؛ اما خلاف این بوده که کار های زیادی باید انجام می گرفته، ولی انجام نگرفته. کار نکردن به مقدار لازم هم یک نوع تخلف است.

115-صداقت و مسئولیت پذیری باید در مدیران وجود داشته باشد.

116-بر مبنای یک پایه ی منطقی، کار را انجام دهید و مسئولیتش را هم به گردن بگیرید.

117-در کارها پیش از موعد عجله نکنید و شتابزدگی به خرج ندهید.

118-تسقط، یعنی اهمال و کوتاهی کردن و کار را به تعویق انداختن.

119- رسیدیم به جایی که دیگر واضح شد غلط است؛ اینجا حرفتان را پس بگیرید؛ هیچ اشکالی ندارد. پس لجاجت به خرج ندهید.

120-هنر مدیریت همین است که از موانع عبور کند.

121-سرعت را با دقت همراه کنید.

122-انسان وقتی که دست پاچه شد، حتی گاهی همان کاری هم که در فرصت معینی می توانست انجام بدهد، آن را هم نمی تواند انجام بدهد.

123-اگر در جایی احساس کردید که مسئولیت شما موجب این است که کارها راکد بشود، حتما مسئولیت را واگذار کنید.

124-این‌طور نباشد که برای ما، شغل مساله ی اول باشد. مساله ی اول، کار است.

125-برادر ها و خواهر ها! تقویت مبانی معرفتی را جدی بگیرید.

126-از خودتان شروع کنید.

127-تقوا یعنی مواظب خود بودن.

128-خیلی اوقات هست که چشم ما به خطاهای دیگران باز است.

129-یک تقوای جمعی هم داریم. آن‌ها غلتیدند. بنابر این تقوای جمعی لازم است.

130-هم خودتان و هم کسانی که با شما مربوط هستند را توجه بدهید به خودسازی. جهاد اکبر این است.

 

 

جملات تشکیلات (سخنان آقا)

1-مقام معظم رهبری:کاری که تشکیلات و مردمی باشد ماندگار خواهد شد.

2-امام کاظم علیه‌السلام: همانا مهر قبولی اعمال شما، بر آوردن نیاز های برادرانتان و نیکی کردن به آن‌ها در حد توانتان است و الا هیچ عملی از شما پذیرفته نمی‌شود.

3-پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: خدا هر کس را دوست دارد نیاز های سایر بندگان را در دستان او قرار می‌دهد.

4-رهبر انقلاب: ما اعتقادمان این است که بهترین راهی و برترین حربه ای که می تواند راه ها را باز کند و هدایت الهی را و هدایت انقلابی را در ذهن ها و جان ها بنشاند و به میوه بیاورد، مثمر بکند؛ یک تشکیلات است

5-دلهای مومنین که به هم وصل می‌شود، آب کر وقتی به علی علیه‌السلام متصل شد، به دریا وصل شده است شخص تنها آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می‌شود، ولی آب کر نه تنها نجس نمی‌شود بلکه متنجس را هم پاک می‌کند. (حاج اسماعیل دولابی)

6-تشکل الهی آن است که نیروهای مومن به ارزش های عالی الهی و انسانی بگویند: ما متشکل می شویم تا در حد توانمان از این ارزشها دفاع کنیم و صاحبان این ارزش ها هر جا باشند، خواه داخل تشکیلات ما باشند، خواه خارج از آن، در نظر ما محترم و معتبرند. (شهید بهشتی)

7-یکی از واجبات تشکیلات این است که دائما مراقب باشد تا میکروب ها از بیرون وارد پیکره و عمق تشکیلات نشوند. (شهید بهشتی)

8-تشکیلات باید به درد مردم بخورد نه اینکه باری باشد بر دوش جامعه. (شهید بهشتی)

9-رهبر عزیز: شکی نیست که تا تشکیلاتی نباشد هیچ چیزی بر اساس آن نمی‌شود بنا کرد، لکن در ایجاد تشکیلات نباید خیلی معطل ماند.

10-رهبر عزیز: تشکیلات یعنی یک جهت واحد: تشکیلات واحد اولین و واضحترین معنایش این است که افرادی د راین تشکیلات کار می‌کنند این‌ها به دنبال یک جهت واحدی به دنبال گمشده واحدی می گردند آنهم با همکاری و همراهی و هم گامی با یکدیگر. اخلاق تشکیلاتی یعنی اخلاق اسلامی منظم یعنی چگونگی برخورد دو برادر.

11-تشکیلات عاشورایی: کاری که در زمان امام حسین علیه‌السلام انجام گرفت، نسخه کوچکش هم در زمان امام انجام گرفت؛ منتها آنجا به نتیجه ی شهادت رسید، اینجا به نتیجه ی حکومت این همان است؛ فرقی نمی‌کند. هدف امام حسین با هدف امام بزرگوار ما یکی بود. (رهبر عزیز)

12-ما از اول گفته بودیم که امتیاز بزرگ اسلام این است که می‌خواهد با حفظ آزادی های انسان، انسان ها را بسازد تشکیلات ما اتفاقا آهنین نیست، حالا هم می گوئیم، آهنین هم نخواهد بود. تشکیلاتی است که انسان ها در درونش احساس حرکتی خود ساز و آزاد می‌کنند. تشکیلاتی است که می کوشد تا انسان ها را همسو کند نه اینکه انسان را رقابتی بسازیم تا در پی آن باشیم که تشکیلاتمان هم قالب های آهنین باشد. (شهید بهشتی)

13-شیطان حاکمیت خود را در جهان بر ضعف و ترس انسان‌ها بنا کرده است، اگر نترسی و ضعف خویش را باکمال خلیفه اللهی جبران کنی شیطان شکست خواهد خورد و این جا (جبهه) صحنه ی تحقق همین معناست.

14-شما در راه بی بازگشت قدم گذاشته اید. حال که آمده اید حق عقب نشینی ندارید، ببینید خلا کجاست؟ آن جا را پر کنید. (امام خامنه ای روحی فداه)

 

رسالت زن در جملات آقا

1-جبهه‌ی انقلاب زنان کار آمد و فعال و زبان آور و نویسنده و عالم و دانشمند به مراتب بیشتر دارد. خانم هایی که اهل اقدامند اهل فکرند، اهل نگارش و نویسندگی اند، اهل سخن گفتنند اهل فکر دادنند، صحنه ی انقلاب و دفاع از انقلاب را خالی نگذارند. (خوب)

2-اگر زنان در یک جامعه به فکری مومن بشوند و در راهی قدم بگذارند و علی رقم موانع آن راه را ادامه بدهند تاثیر آن به روی فرزندان،همسران، حتی برادران و پدرانشان، یک تاثیر تعیین کننده و سازنده است. زن تنها خود به راهی نمی رود، مرد ها را در آن راه می برد!(عالی)

3-در هر میدانی که بانوان مسئولانه وارد آن بشوند، پیشرفت در آن میدان چند برابر خواهد شد! وقتی زن خانواده وارد میدان می‌شود در حقیقت همه ی آن خانه را در آن وارد می‌کند. امام صادق علیه‌السلام: اکثر الخیر فی النساء (بیشترین خیر و برکت در زنان است.) من لا یحضره، ج 3، ص 385. (عالی)

4-آن جایی که زن می‌خواهد برود بیرون برای این که نان در بیاورد نه، همان توی خانه بماند! بی خود زحمتش را هم به خودش ندهد. اما آنجا که صحبت جهاد در راه خداست، صحبت کار فرهنگی و سیاسی است، آن جا بله زن برود، آن جا تکلیف اوست، آن جا وظیفه‌ی اوست، بایستی هر چه هم می تواند اگر چنانچه آن کار کار واجبی است از کار داخل خانه هم بزند و آن را محدود کند تا اینکه بتواند به آن کار اجتماعی و سیاسی اش برسد. (عالی)

5-اگر گفته می‌شود که مسئولیت ها ی خانوادگی دارند، یعنی مسئولیت امور داخلی خانه این به معنای این نیست که مسئولیت اجتماعی از دوش این ها برداشته است. بایستی این مسئولیت را هم حفظ کنند! بلکه آن‌ها باید با وجود حفظ این مسئولیت هر مقدار که توانایی دارند برابر مسئولیت های اجتماعی و سیاسی صرف کنند. (عالی)

6-سهم خانه را هم در نظر داشته باشید البته سهم خانه مثل همه ی چیزهای دیگر، می تواند کمیتش فدای کیفیتش بشود یعنی از کمیت کاستن حضور 24 ساعته زن در خانه یک معنا دارد ولی وقتی از آن 24 ساعت کم کردید اما کیفیتش را بالا بردید آن وقت معنای دیگری خواهد داشت!(عالی)

7-نوعی از جهاد هست جهاد تدافعی مثلاً، آن وقتی که مرکز اسلام در خطر حمله و هجوم دشمن باشد، آن جا مرد و زن و پیر و جوان و سالم و بیمار تفاوتی نمی‌کنند و وارد می شوند. (جهاد)

8-ما میبینیم خانم ها تحلیل می‌کنند حرف می زنند و در همه ی میدان ها حضور دارند اما عملا تحلیل سیاسی در زنان ما ضعیف است و این را باید عمق داد، این همه علت دوم در وضع * افتادگی زنان! در نظام اسلامی زنان باید از درک سیاسی برخوردار باشند. (عالی)

9-فکر رشد زنان از لحاظ معنوی و اخلاقی بایستی یک فکر رایج در میان خود زنان باشد. خود بانوان باید بیشتر به این مسئله بیا ندیشند!

10-از جمله کارهای بسیار مهم کتاب خوان کردن زنان است. یک شیوه های ابتکاری پیدا کنید برای اینکه خانم ها ی داخل خانه را کتاب خوان کنید متاسفانه زنان ما با کتابخوانی خیلی ارتباط ندارند. هزاران کتاب در بازار می آید و می رود اما این ها مطالعه نمی شوند!

11-در مواردی شاید کار های *زنان واجب عینی و یا کفایی نیز باشد، اما در همه حال خانم ها باید فعالیت اجتماعی شان را با حفظ جنبه ی مادری شان بکنند و الگویشان حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها باشد. (عالی)

12-باید پیشرو بود. باید به یک حرکت و تلاش معمولی بسنده نکرد. و آن به ما تعلیم می‌دهد فاستبقوالخیرات مسابقه بگذارید در باب خیرات. بنابراین شما اکتفا نکنید به این که خانم مبارزی هستید ودر خدمت این انقلابید همت بگذارید بر این که جزو پیشروان این راه باشید برجسته باشید و * باشید که بیشترین زحمت را، بیشترین تلاش را برای خود قبول کند. (عالی)

13-ای خواهر! ای همسر!اگر *ایمان و اراده ی تو زن مسلمان نبود انقلاب پیروز نمی‌شد. امروز هم انقلاب محتاج توست. (خوب)

14-بودن زن ها ادامه دهنده، محکم کننده، استوار کننده ی راه های انقلاب است. (عالی)

15-در دو سه سال آخر مبارزه ناگهان نقش بانوان در پیروزی انقلاب و در قیام عظیم مردم یک بر جستگی خاص پیدا کرد و این را دنیا و تاریخ هم باید بدانند که تا همین امروز در میدان های کارو تلاش و احساسات مبارزه گرایانه و مبارزه جویانه و احساس شور انقلابی، زن ها در کشور ما از مرد ها جلو هستند! اولین پاسخ دهندگان به همه ی دعوت های بزرگ انقلابی بانوان هستند. فرزندان و شوهران را دعوت می‌کنند به حضور در میدان های پر خطر!(فوق عالی)

16-نقش اول زن: فعالیت مثبت و مستقیم،در مبارزه‌ی خود و نقش بعدی زنان که از اهمیت بیشتر برخوردار است صبر، شکیبایی، مساعدت و تحمل مشکلات ناشر از مبارزه!(خوب)

17-همه وظیفه دارند در سرتاسر این جبهه‌ی وسیع به دفاع از سر ایمان و شور و اخلاص کمر بندند. وظیفه همگانی است. هر چند سنگرها متفاوت است، زنان ما نشان دادند در میان خود زبدگانی دارند که هر نام و عنوان دیگری جز قهرمان برای آن‌ها کوچک است.

18-این نقشی که تا به حال زنان در انقلاب داشتند و نقشی که در آینده زنان در تداوم انقلاب خواهند داشت جزو تاریخی ترین نقش هایی است که زن در طول زمان داشته.(خوب)

19-این چه سوالی است که شما می کنید که نقش زن ها را در انقلاب چه می دانید؟ زن و مرد ندارد. خب همان کاری را باید بکند که مرد باید بکند. بنده نقش زن ها را یک عنصر حزبی انقلابی ای که واقعا *،یعنی برای تشکل اعتبار و احترام قائل است تشکل صحیح را یک ارزش می داند و آن را همانطور که تعبیر کردم یک مرکبی می داند برای رسیدن به هدف های انقلاب که ما را سریع تر و مرتب تر و مطمئن تر به آن هدف ها خواهد رساند!(عالی)

20-خانم ها سربازان خط مقدم انقلاب بودند و این به معنای واقعی کلمه است این حضور آن ها بود که توانست ستون فقرات دشمن را بشکند و مبارزه را به معنای واقعی کلمه پیش ببرد. (عالی)

21-و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا (کسانی که در راه ما مجاهدت می‌کنند ما راه ها را برای آن‌ها روشن می‌کنیم، آنهارا هدایت می‌کنیم این یک واقعیتی بود که انجام گرفت در جامعه‌ی ما زن ها از روی ایمان وارد میدان شدند، بعد خدای متعال بر اثر حرکت،بر اثر تلاش و مجاهدت به آن‌ها شناخت داد به آن‌ها نور داد، به آن‌ها عمق اندیشه اسلامی داده است که امروز محکم ایستادند!(عالی)

22- ایمان مذهبی، ایمان اسلامی زن ها را از خانه می کشد بیرون، می اندازد در میدان مبارزه!

مبارزه‌ی ما از اولی که شروع شده از ایمان شروع شده و هر چه می گذرد بایستی این ایمان با شناخت و با عمق شناخت بیشتر آمیخته شود.

23-مرد ترجیح می‌دهد که زن و بچه اش در خانه بمانند و خودش به میدان برود. مثل ما که اهل مبارزه بودیم حاضر نبودیم زنان مان را به میدان مبارزه ببریم! اما زن وقتی به میدان مبارزه می رود، شوهرش را با خودش می برد و جلوتر می فرستد!(عالی)

24-زنی که بار مبارزه را بر دوش خود احساس می‌کند نمی گوید مبارزه مال مرد میزبانی کردن، مال جبهه ها نه واقعا احساس می‌کند که او هم در سنگر است. بلکه احساس می‌کند که پشت خاکریز اول است.

25-اگر زنان به انقلاب نمی پیوستند بدون شک این انقلاب اتفاق نمی افتاد!

26-اگر زن ها در صفوف مقدم حضور خودشان را تقویت کنند و ادامه بدهند پیروزی ها یکی پس از دیگری نصیب شان خواهد شد. در این هیچ تردیدی نیست!

27-زن این‌طور قهرمانانه به میدان جنگ آمده خودش راه می افتاد و به حرکت در می آمد و مردان را برای حضور در میدان جنگ دیوانه می‌کرد و آن‌ها احساس می‌کردند که تکلیفی دارند!(عالی)

28-شما زن ها! خواهر ها! این حرکتی را که زن ایرانی شروع کرده از دست ندهید مشخصه های این حرکت عبارت است از این که زن احساس شخصیت کند. احساس کند که دست او گرداننده ی آینده و تاریخ است اوست که می تواند مردان صالح را بوجود بیاورد. شما بخواهید شما بسازید و حرکت کنید شما مردها را وادار کنید به خط صحیح و صراط مستقیم. (عالی)

29-بنده تقریبا به فضل الهی از آینده خیلی مطمئن و امیدوار هستم برای خاطر این که زن ها یک حرکت صحیح و عمیقی را بحمدالله شروع کردند و این برای آینده ما بسیار ارزشمند است. (خوب)

30-حالا ما آمدیم پای دامنه ی کوه تا حالا که آن ته ته ها بودیم حالا آمدیم این جا! از این جا بایستی تا سر قله شما با کمال تلاش پیش بروید، دارید می روید می دانم! اما بازهم تلاش کنید. خدا را در نظر داشته باشید. همت کنید، بر روی خواسته های نفسانی پا بگذارید. فقط برای خدا بخواهید. اگر شما اینجور شوید همه مان خوب می شویم. هم مردهایمان هم فرزندانمان، کلید مشکل زن است. لذا گفتند بهشت در زیر قدم زنان است. خانم های ایران! شما همه تان حضرت زینب و حضرت زهرا را بر بلندای یک قله در نظر بگیرید. شما دارید از این کوه می روید بالا، از این دامنه که برسید به آن قله! همه چیز برایتان بالید آسان باشد. باید شما این دامنه را با هر زحمتی هست تحمل کنید، سیر کنید تا خئدتان را به آنجا برسانید. همتتان را اینقدر بدانید. آن وقت آن چهره برجستع منوری که ما این را الگو و نمونه قرار دادیم و بر روی آن قله است، او برای هر لحظه نزدیکتر خواهد شد، هر چه بروید نزدیک خصوصیات بیشتری از آن چهره ها را مشاهده خواهید کرد. 30/11/61 «عالی»

31- هر جایی که پای یک کار اساسی و عمیق وجود دارد، آن جا زن ها اولین کسانی اند که آنجا حاضرند. «خوب»

32- زن امروز ایرانی در صحنه انقلاب حاضر می‌شود. راهبه نیست اما از راهبه ها پاکتر است. طیب و طاهر است. سرباز میدان جنگ نیست، اما به اندازه سرباز میدان جنگ شجاع است. جهاد را خدا بر او در میدان های رزم واجب نکرده، اما به قدر یک جهادگر در راه خدا به تن و جان خودش رنج وارد می‌کند. هیچ جا از او خالی نیست. این ها ابعاد ناشناخته شماهاست که خودتان هم قدر خودتان را من نمی دانم چقدر می دانید؟ «عالی»

33- امام رضوان الله علیه در یک بیانیه خطاب به زنان می فرمودند: «این که شما قبول کردید روز ولادت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها روز زن باشد، این برای شما مسئولیت و تکلیف به وجود می آورد.» معنای این یعنی چه؟ معنایش این است که زن باید در این صراط حرکت کند.

34- در زندگی معمولی این بزرگوار یک نکته مهم است و آن جمع بین زندگی یک مسلمان در رفتار با شوهر و فرزندان و انجام وظایف در خانه از یک طرف و بین وظایف یک انسان مجاهد غیور، مجاهد خستگی ناپذیر در برخوردش با حوادث سیاسی مهم بعد از رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و آله که به مسجد می آید و سخنرانی و موضع گیری و دفاع می‌کند و حرف می زند و یک جادگر به تمام معنا و خستگی ناپذیر و محنت پذیر و سخت تر تحمل کن است. از طرف دیگر همچنین از جهت سوم یک عبادتگر و به پادارند نماز و قیام کننده لله و خاضع و خاشع برای پروردگار است. این سه بعد را با هم جمع کردن نقطه درخشان زندگی فاطمه زهرا علیه‌السلام است. آن حضرت این سه جهت را از هم جدا نکرد! زنان ما الگوی زندگی خودشان و همچنین الگوی مبارزه جهاد خودشان را از این بانوی نمونه بگیرند. 17/9/72

35- نام آن بزرگوار و توسل به آن، در جبهه ها بود. این توسل، توسل خوب و با ارزشی است. و این روح جواد فی سبیل الله به هر شکلی که ممکن شود، همان است که فاطمه زهرا علیه‌السلام آن را دوست می دارد. این مژده ای به جوانان است که هم فاطمه زهرا علیهالسلام را دوست دارند و هم بر طبق خواست و میل او حرکت می‌کنند و همراه او راه می روند. 3/9/79 «خوب»

36- این جوهر، این اراده قوی، این عزم راسخ، این گذشت و فداکاری در فاطمه زهرا علیه‌السلام کار را به آنجا می رساند که او سنگ الماس می‌شود که همه این چرخ ها بر روی آن می چرخد. دشوارترین چرخ ها را باید بر روی سخت‌ترین پایه ها و قاعده ها بچرخانند. خدا او را انتخاب کرد! او توانست بشریت را نجات دهد. 26/6/76

 

 

جملات ناب تشکیلات (استاد پناهیان- هنر تعامل و حماسه تعالی)

1-ولایت مدار عزیز! خواستی شعار بدهی، اگر تشکیلاتی نبودی جلو نیا؛همان عقب بایست! تو فقط به درد کارهای توده ای می خوری و بیش از آن نمی توانی گره باز بکنی باید کار تشکیلاتی بلد باشی تا بتوانی باهم کیشان خودت تعامل کنی تقویت کنی و حرکت را جلو ببری! نه اینکه مثل بعضی ها، دو روز باهم کار میکنند و بعد منشعب می شوند و نمی توانند با همدیگر کار کنند.

2_ما وقتی می خواهیم درباره ظهور صحبت کنیم،در واقع باید درباره خودمان صحبت کنیم. این ما هستیم که به دوران غیبت پایان خواهیم داد. بیشتر باید در این باره فکر کنیم. ((امروز مهمترین موضوع در معارف مهدوی رفع عیوب مدعیان ولایت مداری است.))

3-مانع اصلی ظهور مستکبران نیستند خدا آن‌ها را به حساب نمی آورد، ان الباطل کان زهوقا.

 گناه اصلی که ظهور را به تاخیر می اندازد، ناتوانی مدعیان ولایتمداری در زندگی دسته جمعی است

4-بعضی وقتها ممکن است ملائکه به برخی از کسانی که تکی می روند به امام زمان (ارواحنا فداه) ابراز ولایت مداری می‌کنند و حاضر نیستند وظایف اجتماعی خود را عمل کنند بگویند: تو انبان خود خواهی هستی که برای کسی غیر از حضرت فداکاری نمی کنی و حاضر نیستی برای مومنین ایثار کنی و با ولایتمداران همیاری نمی کنی؛ بیجا می کنی که می گویی می خواهم فدای ایشان بشوم.

5-اگر فرموده اند: گناه ظهور را به تاخیر می اندازد، منظور اصلی گناه های فردی نیست. منظور ناتوانی شیعه از زندگی دسته جمعی خوب است! گناه اصلی این است و الا کسی که اهل شراب و قمار و این مسائل است، اصلا جزء مقدمه سازان نیست، زیاد هم نمی تواند مانع ظهور باشد.

6-میلیونها آدم خوب که فایده چندانی ندارد. کدام تقوا مارا به ظهور نزدیک می‌کند؟ نماز اول وقت؟ کارهای خوب خودی؟ اوج تقوا و اصل تقوا آن است که در جریان یک زندگی جمعی و کار تشکیلاتی خود را نشان بدهد.

7-آدم شدن ما در تحمل جمع است! ((علی اجتماع من القلوب)) که حضرت فرمودند یعنی تجمع ما باید قلبی باشد نه اینکه در تشکیلات از همدیگر نفرت پیدا کنیم! چرا در یک کار گروهی جمعی از کوره در برویم و جمع را به هم بزنیم؟ چرا تحمل ها در برابر رفیقمان کم است؟ تحملت را بالا ببر و بگذار این جمع درست بماند و تو در این جمع رشد کنی.

8-قرآن می فرماید: یا ایها الذین ءامنوا اصبروا و صابروا و رابطوا. هر کدام از ما تکی ممکن است برای خودمان بچه خوبی باشیم اما دسته جمعی نه!

9-ما فوق العاده زرنگیم و برای اینکه گیر امتحانات اجتماعی سخت نیفتیم باهم کار تشکیلاتی نمی‌کنیم و ارتباطمان را در حد یک سلام علیک نگه می داریم هر کس تنهایی در کارش موفق است! کار موفق جمعی بلد نیستیم.

10-ظهور منتظر این است که ما زندگی جمعی برآمده از تقوا و زندگی تشکیلاتی مبتنی بر فضائل اخلاقی داشته باشیم و خدا پرستیمان را در روابط اجتماعی نزدیک به هم ببینیم! اگر راست می گوییم باهم کار کنیم و بعد از برخی منافع به دست آمده با استعدادهای تو، به جیب رفیقت رفت و عیب های رفیقت به حساب تو گذاشته شد، تازه کار از اینجا آغاز می‌شود. حالا ببینید آن همه معنویت و تقوای فردی،اثر خودش را نشان می‌دهد یا نه؟

11-اساسا هر نوع تشکل مومنین در کنار همدیگر، همگی بنا بود، ما را در جهت اجتماع من القلوب رشد بدهد. گیر کار ما اینجاست، این را باید درست کنیم گیر ما دشمنان نیستند، گیر ما در ضعف بسیجی بودن ماست. کار تشکیلاتی تقریبا از رویه عموم بچه مذهبی ها به دور است. مسیر رشد ما اینجاست.

12-در کشور ما مشکل ریشه ای عدم توانایی مومنین برای زندگی جمعی است آن هم نه زندگی جمعی به معنای حداقلی کلمه،بلکه به معنای حد اکثری کلمه که ((کار تشکیلاتی)) است. مشکل ما اینجاست که خودمان را در این موضوع، رشد نداده ایم اصلا به ذهن خیلی از ماهم خطور نمی‌کند که آن رشدی که حضرت از ما انتظار دارند همین است.

13-خدا که از ما کار نمی‌خواهد بلکه می‌خواهد ما آدم شویم. اما بعضی ها فردی کار می‌کنند تا موفق باشند ولی حاضر نیستند جمعی کار کنند تا آدم شوند. در حالی که آدم شدن مهم است نه موفقیت و آدم شدن تو در تحمل جمع است. موفقیت های کلان هم در پی رشد آدمها به دست می آید.

14-چرا ما اینقدر در جامعه خودمان مشکلات داریم؟ اشکال کار ما این است که مومنین کار تشکیلاتی نمی‌کنند،رشد معنوی را در تشکیلات نمی بینند.

15-اصل مهدویت یعنی اقامه حق در عالم توسط ولی الله اعظم و یاران او.این نیاز به تشکیلات و نیرو های تشکیلاتی دارد.

16-نمی‌شود که طلبه ها در کنار همدیگر قال الصادق علیه‌السلام یاد بگیرند ولی هیچ کاری باهم نداشته باشند و برای هم فداکاری نکنند! و اگر این‌طور باشد، آیا ما زندگی تشکیلاتی را یاد می گیریم؟

17-ولایت طاغوت در کجاها حاکم می‌شود؟ در جمعی که افرادش به همدیگر کاری ندارند و بی تفاوتند.

18-امام صادق (ع) می فرمایند: مانند چهارپایانی نباشید که در یک چراگاه زندگی می‌کنند و کاری با همدیگر ندارند، هر دفعه صاحب چراگاه یکی از این چهارپایان را به کشتار گاه می برد و ذبح می‌کند و بقیه هم بی تفاوت هستند.

19-بعضی ها برای زندگی چراگاهی و بی تفاوت به همدیگر چه کلاسی قائلند. بعضی ها به مسجد می روند ولی به سیاه و سفید مسجد و مردم مسجد کاری ندارند. فقط می رود نمازش را می خواند و بر می گردد؛ نه به کسی کاری دارد و نه با کسی ارتباط می گیرد. در حالی که ما باید باهم کار کنیم! رشد ما در این است.

20-ما کجا باید رشد کنیم؟! ما کجا آدم شویم؟ در کجا شاخص های آدمیت را درک کنیم؟ حیف نیست که از این اوج معنویت باز بمانیم؟! تکی نمی‌شود در اوج معنویت قرار گرفت و حتما باید یک جمعی باشد ولی این جمع کجاست؟ من در میان کدام جمع رشد کنم؟ بسیج، مسجد، حوزه و هیئت، حضور تشکیلاتی در جمع های مدعیان ولایت مداری حضرت است که بهترین فرصت رشد ماست.

21-چون صله رحم، ارتباط گرفتن با کسانی است که مجبوری با آن ها ارتباط داشته باشی، نه ارتباط با کسانی که خودت انتخاب کرده ای که کار خودت را آسان کنی؛ رشد آنجاست! رشد در ارتباط داشتن با کسانی است که با تو جور در نمی‌آیند، ولی تو ارتباط می گیری و همکاری می کنی و در این ارتباط باید خیلی چیز ها را تحمل کنی تا رشد کنی.

22-کسی که تشویق و تحقیر مردم روی کارش تاثیر بگذارد، نمی تواند حماسه ساز بشود!

ولایت پذیری...

1-همه ی اولیای خدا در عصر خویش و در میان معاصر آن غریب بوده اند و وای بر ما اگر این ولی خدا نیز در میان ما غریب باشد. ومگر نیست؟ آیا ما به راستی دریافته ایم که او کیست و چه می گوید؟ آیا ما به راستی سر به فرمان او سپرده ایم و دیگر ((خود)) ی در میان باقی نمانده است؟

وای بر ما این ولی خدا نیز در میان ما غریب باشد ... و مگر نیست؟

 او آمده است آن که مردانگی طالوت را با فرزانگی خضر جمع دارد اما آیا ما را آن اطاعت و شجاعت هست که در کار او صبر ورزیم و در برابر امرش عصیان نکنیم، هرچند با "عقل" ما سازگار نباشد؟ آیا آنچه میان ما و او میگذرد مصداق این سخن خضر با موسی نیست که فرمود: ان لن تستطع معی صبرا. وکیف تصبر علی مالم تحط به خبرا؟

ما نیز در مقام حرف هم چون موسی خواهیم گفت: ستجدنی ان شاءالله صابر ولا اعصی لک امرا. واما در مقام عمل چه خواهیم کرد؟ چه کرده ایم؟

مانیز که سرباختگان آستان ولایت هستیم واز شان گران این عبد صالح خدادر تاریخ باخبریم، نه آن کردیم که شایسته ی کلام حضرت ایشان است. تسلیم روز مرگی ها ودل مردگی ها نشستیم و دم بر نیاوردم وگذشت. هرچند اکنون آمده ایم تا عذر تقصیر بخواهیم،

اما از حق گذشته باید بگوییم که این ولی خدا در میان معاصران خویش غریب است... سخنش غریبانه ومظلوم انه در بازار تیتر درشت روزنامه ها ومجله ها می ماند... شهید آوینی

عزیز ما، ای وصی امام عشق! آنان که معنای ولایت را نمی دانند در کار ما سخت در مانده اند، اما شما خوب می دانید که سرچشمه ی این تسلیم و اطاعت ومحبت در کجاست. خودتان خوب میدانید که چقدر شمارا دوست میداریم. ما طلعت آن نگاه ازلی را در نگاه شما بازیافتی. سرما وقدم تان که وصی امام عشق هستید ونائب امام زمان. (دل نوشته ی شهید آوینی پس از دیدار با امام خامنه ای آبان 68)

بگذار اغیار هرگز در نیابند که این قلب های ما از چه اشتیاق وشور ونشاطی مالامال است وروح ما در چه ملکوتی شادمانه سر میکند وسر ما در هوای کدامین یار خود را ااز پا نمی شناسد... شهیدآوینی

چه کسی از جنگ خسته شده؟ ما به فطرت خویش باز گشته ایم ودر آن حسین بن علی علیه‌السلام را یافته ایم. واین چنین است اگر حسین ندیده حسین حسین می‌کنیم.

ما از جنگ خسته نمی شویم زیرا به کانونی دست یافتیم که هرچه شور ونشاط است از آن منشا میگیرد این قلب حسین بن علی علیه‌السلام است که درپیکر ما می تپد واین چنین اراده ی ما اراده ی حق است وقدرت نا از مبدا لا یا قدرت الهی است. نه!اینجا خستگی راه ندارد. ملت مسلمان ایران اکنون آیینه ایست که نور حق در آن جلوه کرده است وهمین نور می رود تا از شرق وجود طلوع کند وآسمان تاریخ رابه جلوه ی حق بیاراید. ما آیینه گی را از سید الشهدا علیه‌السلام آموخته ایم. آیینه نه کار هر شیشه ی شکسته ی غبار گرفته ایست،از خود گذشتن میخواهد که تا از خود نذری نور خدا در تو جلوه نمی‌کند. مبارک باد بد تو ای انسان رجعت دیگر باره ات.... شهید آوینی

حزب الله اهل ولایت و اطاعت است وقدر نعمت می شناسدفداکار است و گوش به فرمان اطیعو ا الله واطیعو الرسول واولی الامر منکم سپرده است واین چنین خداوند وظیفه‌ی تحقق اهداف الهی همه ی انبیاءرا بر گرده ی صبور و پر قدرت آنان نهاده است وچه شرفی از این بالاتر؟

حزب الله از جانب خدا مامور است که انسان را جهان را تغییر دهد. در چنین دنیایی که انسان بت خویشتن را می پرستد ظهور حزب الله معجزه ایست که از نفحات قدسی ودم مسیحایی امام امت بر می آید.... الا ان حزب الله هم الغالبون.(شهید آوینی)

2- صحبتی را که ولایت مطرح می‌کند به محض ایراد سخن، بر ما واجب می‌شود. (شهید صیاد شیرازی)

3- حزب الله اصل ولایت است و اهل ولایت بودن دشوار است، پایمردی می‌خواهد و وفاداری (شهید سید مرتضی آوینی)

4- انقلابی آن نیست که غرور و خود خواهی، بر او غلبه کند و حرف کسی را نشنود، انقلابی آن است که در کمال تواضع و فروتنی هر حرف حقی را بپذیرد...(شهید چمران)

تشکیلات

1- آن روزها برنامه ای بین بچه های جبهه بود به اسم ((اصغر قصاب))! جریان این بود که هر کس به عقب بر می گردد حداقل سه نفر با خودش به جبهه بیاورد. (کانال-سنگر شهدا-ایتا)

2- اینهایی که الان دارند برای اسلام کار می‌کنند و می نویسند، حالا حتما یک خطایی هم کرده اند خطایش را رفع بکنید. طرد نکنید. ما امروز یک دانه آدم را لازم داریم، یک دانه هم برای ما غنیمت است. (صحیفه امام خمینی، جلد 3، ص 40.)

3-کسی که تشویق و تحقیر مردم روی کارش تاثیر بگذارد، نمی تواند حماسه ساز بشود!(استاد پناهیان، هنر تعامل و حماسه تعالی)

4-ندیدیم که ابراهیم به کسی امر و نهی کند. او بدون اینکه حرفی بزند؛ در عمل، کاری می‌کرد که طرف مقابل، اشتباهاتش را ترک کند. (کتاب سلام بر ابراهیم 2، ص 81)

5- توی هیئت همه کار می‌کرد، فقط دستور نمی داد. وقتی می آمد، هم به آشپز کمک می‌کرد، هم به آنکه داشت بنر می زد.(عمار حلب، فصل اول)

6-آنکه در دستگاه امام حسین (علیه‌السلام) نیست هر کجا که باشد در دستگاه یزید است. (تفسیر زیارت عاشورا)

 

 

امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف

1-زاهدان و عابدانی که پیوندی با جهاد و شهادت و مبارزه ندارند خواسته یا ناخواسته دوستدار امام غائب اند نه امام قائم، مطلوب اینان غائب آل محمد است نه قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله)-آیت الله جوادی آملی.

2-((عزیز علی ان اری الخلق و لا تری و لا اسمع لک حسیسا و لا نجوی)) برای من اینکه مردم را ببینم و تو را نبینم و از تو صدایی و نجوایی نشنوم سخت است. (فرازی از دعای ندبه)

3-سربازان امام زمان (عج) از هیچ چیز جز گناهان خویش نمی هراسند. (شهید آوینی)

4-"من مات منکم و هو منتظر لهذا الامر کان کمن هو مع القائم فی فسطاطه"هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی (عج) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر می برد. الامام صادق (ع)

5-کسی که در انتظار امام دوازدهمین خود به سر می برد همانند کسی است که در رکاب رسول خدا (ص) شمشیر کشیده و از آن حضرت دفاع می نماید. امام صادق علیه‌السلام

6-ما در رعایت حال شما هیچ کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نمی بریم و گرنه محنت و دشواریها شما را فرا می گرفت و دشمنان شما را از بن و ریشه قلع و قمع می ساختند. (حضرت مهدی عج)

7- به خدا سوگند که مهدی (عج) مضطر حقیقی است که در کتاب خدا آمده می فرماید: امن یجیب المضطر اذا دعا ه و یکشف السوء"امام باقر (ع)

8-خوشا به حال آن کس که زمان حضرتش را دریابد و در جمع یاوران او باشد،

9-دنیا وارونه است و دیوانه ها و قداره بند ها بر آن حاکمیت دارند، اما چه غم که صالحین و مستضعفین وارث زمین خواهند بود و طلیعه آن هم اکنون ظهور یافته است. (شهید آوینی)

10-در میان بیدار دلان سراسر کره ی ارض، هستند بسا دلدادگانی که این عهد تازه را در یافته اند و به خیل منتظران موعود پیوسته اند. (شهید آوینی)

11-منتظران موعود اصل مبارزه اند و می دانند خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر نخواهد شد اما از آن فراتر اهل ولایت و اطاعتند و انتظار می کشندتا فرمان چه در رسد. (شهید آوینی)

12-منتظر، آسایش تن را قربانی کمال روح کرده است و خود را نه در روز و ماه و سال و شهر و کوچه و خیابان که در فاصله میان مبداء و موعد تاریخ باز شناخته است. (شهید آوینی)

13-چه روزگار شگفتی! تاریخ آینده ی کره ی ارض، بارور حوادثی بس شگفت است، حوادثی که مجد و عظمت جهانگیر اسلام را در پی خواهد داشت و این همه را تنها کسی در می یابد که منتظر است و بوی یار را از فاصله ای نه چندان دور می شنود و هر لحظه انتظار می کشد تا صدای "انا المهدی" از جانب قبله بلند شود و او را به سوی خویش فراخواند. (شهید آوینی)

14-هیبت آنکه خواهد آمد و انتظار انسان را پایان خواهد داد از هم اکنون همه قلب ها را فرا گرفته است. انقلاب اسلامی فجری است که بامدادی در پی خواهد داشت. (شهید آوینی)

15-شب حیات انسان با انقلاب اسلامی در فجر صادق خویش داخل شده است و شایسته است که اکنون منتظر صبح باشیم، صبح دولت یار. (شهید آوینی)

16-حتی اگر هیچ برهان دیگری در دست نداشتم، ظهور انقلاب اسلامی برای من کافی بود تا باور کنم که عصر و تمدن غرب سپری شده است و تا وضع موعود که انتظار است، فاصله چندانی باقی نمانده است. (شهید آوینی)

17-نتیجه نهایی را باید در سرنوشت موعود جهان جستجو کرد. ما مرده و شما زنده. خواهیم دید که بالأخره چه کسی پیروز خواهد شد و چه کسی زمین را به ارث خواهد برد؟ حق یا باطل، امام حسین (ع) یا یزید، حزب الله یا صدام، حضرت امام یا غرب و شرق، امام زمان (عج) یا دجال.ما به وعده های خدا یقین داریم که "ان الارض یرثها عبادی الصالحون"این ماییم که زمین را به ارث خواهیم برد. (شهید آوینی)

18-ای کسانی که "یابن الحسن"و "یابن الزهرا" می گویید و عاشق مهدی هستید! مهدی (عج) در بیابانهای خون رنگ خوزستان که در هر وجبش، گلی پر پر شده. مهدی (عج) در میان چادر های رزمندگان است، مهدی پیشاپیش سربازانش است. (شهید مجید محمد زاده)

19-مگر نمیبینی که ظلم سراسر گیتی را فرا گرفته و مهدی فاطمه (عج) سرباز می طلبد؟(شهید محمد کمالیان)

20-سربازان امام زمان (عج) از هیچ چیز جز گناهان خویش نمی هراسند.. (شهید آوینی)

21-آگاه باشید اینان یاران وفادار مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) هستند و تا پرچم انقلاب را تقدیم ساحت اقدس او نکرده اند، روی از جهاد بر نخواهند یافت..(شهید آوینی)

22-حسین! امروز آمدیم و از تو یک چیز می خواهیم، از تو می‌خواهیم فقط امام زمان ما، امام وقت ما، حجه ابن الحسن، حکم سربازی ما را به دست مان بدهد..... (شهید ردانی پور)

23-انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نیست؛ انتظار رها کردن و نشستن برای اینکه کار به خودی خود صورت بگیرد، نیست. انتظار حرکت است. انتظار آمادگی است. انتظار فرج یعنی کمر بسته بودن،آماده بودن خود را از همه جهت برای آن هدفی که امام زمان (ع) برای آن هدف قیام خواهد کرد، آماده کردن. (امام خامنه ای)

24-شیعیان آمدن ماه جنون می‌خواهد/مزد برگشتن این آینه خون می‌خواهد.

25- جمعه هایی که نبودید به تفریح زدیم / ما فقط در غم هجران تو تسبیح زدیم.

26- تمامیت دین به امامت است، اما امام تنها مانده چرا هیچ دستی و علمی از هیچ جا به یاری حق بلند نمی‌شود؟

 

27- ولایت امام بر مخلوقات ولایت خداست،یعنی همه ذرات عالم، از پای تا سر، بقایشان به جذبه عشقی است که آنان را به سوی امام می کشد،اما خود از این جذبه بی خبرند. اگر او کش کشانه ما را به کوی دوست نکشد و بر پای خویش رهایمان کند، یاران، همه از راه باز می مانیم.

28-((الامام الماء العذب علی الظما)) امام آب گوارا بر تشنه لبلن است. (امام رضا (ع))

29- بزرگ‌ترین وظیفه‌ی منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوی و اخلاقی وعملی و پیوندهای دینی و اعتقادی و عاطفی با مؤمنین و همچنین برای پنجه در افکندن با زور گویان، خود را آماده کنند. (امام خامنه ای)

30- کسی که وقتی کشور اسلامی مورد تهدید دشمن است،آماده ی دفاع از ارزشها و میهن اسلامی و پرچم برافراشته ی اسلام است، می تواند ادعا کند که اگر امام زمان بیاید، پشت سر آن حضرت در میدانهای خطر قدم خواهد گذاشت. (امام خامنه ای)

31-کسانی که در مقابل خطر،انحراف و چرب و شیرین دنیا خود را می بازند و زانوانشان سست می‌شود؛ کسانی که برای مطامع شخصی خود حاضر نیستند حرکتی که مطامع آن‌ها را به خطر می اندازد، انجام دهند؛ این‌ها چطور می توانند منتظر امام زمان به حساب آیند؟ کسی که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینه های صلح را آماده سازد و کاری کند که بتواند برای تحقق صلاح بایستد. (امام خامنه ای)

32- انتظار به معنای این است که ما باید خود را برای سربازی امام زمان آماده کنیم. سربازی منجی بزرگی که می‌خواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بین المللی مبارزه کند، احتیاج به خود سازی و آگاهی و روشن بینی دارد. ما نباید فکر کنیم که چون امام زمان خواهد آمد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد،امروز وظیفه ای نداریم؛ نه، بعکس ما امروز وظیفه داریم در آن جهت حرکت کنیم تا برای ظهور آن بزرگوار آماده شویم. اعتقاد به امام زمان به معنای گوشه گیری نیست. امروز اگر ما می بینیم در هر نقطه ی دنیا ظلم و بی عدالتی و تبعیض و زورگویی وجود دارد، این همان چیز هایی است که امام زمان برای مبارزه با آن ها می آید. اگر ما سرباز امام زمانیم، باید خود را برای مبارزه با این‌ها آماده کنیم. (امام خامنه ای)

33- قبل از دوران مهدی موعود، آسایش و راحت طلبی و عافیت نیست. قبل از ظهور مهدی موعود،در میدانهای مجاهدت، انسان‌های پاک امتحان می شوند؛ در کوره های آزمایش وارد می شوند و سربلند بیرون می‌آیند و جهان به دوران آرمانی و هدفیِ مهدی موعود (ارواحنا فداه) روز به روز نزدیکتر می‌شود. (امام خامنه ای)

جنگ نرم...

1_جنگ نرم استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن است به منظور تاثیر گذاری بر عقاید, فرهنگ, سیاست, احساسات, تمایلات, رفتار ومختصات فکری دشمن با شیوه ای که باعث پیشرفت مقاصد امنیت ملی می‌شود. (سایت جنگ نرم)

2_جنگ نرم مرد می‌خواهد, محکم و استوار!(شهید حججی)

3_من میدان جنگ نرم را می بینم. تجهیز را میبینم, صف آرایی را میبینم, افسران من بپاخیزید دشمن شبیخون زد, ناتوی فرهنگی کرد, جنگ نرم راه انداخت.

4_در جنگ نرم بر خلاف جنگ نظامی,نتایج کوتاه مدت تعیین کننده نیست! جنگ طول می کشد!(بیانات رهبری در دیدار نخبگان علمی جوانر 7/95)

5_امروز هدف جنگ نرم و پنهان دشمن,این است که مردم را از عرصه جهاد و مقاومت دور کند,مردم را نسبت به آرمانها بی تفاوت کند. (بیانات رهبری کنگره ی شهدا خراسان شمالی و کهکیلویه و بویر احمد 7/95)

6_شبه افکنی, جنگ نرم. پول خرج می‌کنند برای اینکه بتوانند ذهن جوان مسلمان ایرانی را منصرف و منحرف کنند. از چه؟ از اصل دین (اولین جلسه درس خارج فقه 6/95)

7_در جنگ روانی و آنچه به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا, دشمن به سراغ سنگرهای معنوی می آید که آن‌ها را منهدم کند. (بیانات رهبری اعضای مجلس خبرگان 7/88)

8_در جنگ سخت, جسمها به خاک و خون کشیده می شوند و روح ها پرواز می‌کنند و می روند به بهشت در جنگ نرم اگر خدایه نکرده دشمن غلبه کند,جسمها پروار می شوند و سالم می مانند و روحها می روند به قعر جهنم. فرق اش این است. لذا این خیلی خطرناک است.

9_جنگ نرم خیلی خطرناک تر از جنگ سخت است.

10_امروزه خطرناک ترین و کارآمد ترین و کم هزینه ترین جنگ علیه امنیت ملی یک کشور جنگ نرم است.

11_مهمترین اهداف جنگ نرم.1-تضعیف فرهنگی یک جامعه -2 تضعیف سیاسی کشور 3-ایجاد رعب و وحشت 4-اختلاف افکنی میان مردم و مقام های نظامی و سیاسی 5-ایجاد روحیه یاس و ناامیدی 6-بی تفاوت کردن نسل جوان به مسائل مهم کشور 7-کاهش روحیه نظامیان 8-ایجاد اختلال در سامانه کنترلی و ارتباطی 9-شایعه پراکنی و جو سازی 10-تقویت نا رضایتی های ملت در همه زمینه ها 11-تلاش برای بحرانی و حاد نشان دادن اوضاع کشور.

12_راه های مقابله با جنگ نرم برسی تفاوت های این نوع جنگ با جنگ سخت و شناسایی و تقویت و سازمان دهی منابع قدرت نرم کشور همچون ایدئولوژی اسلامی, قدرت و نفوذ رهبری, حماسه آفرینها و درجه بالای وفاداری ملت به حکومت با ایجاد یک طرح جامع, تبدیل به یک فرصت جهت هجوم به دشمنان جنگ نرم شود.

13_این دشمن, دشمنی که آمده در داخل ما و ما را می‌خواهد از داخل فاسد کند, این ترس دارد (می‌خواهد) که ما به جان هم بیافتیم. من شما را لعن کنم, خدای نخواسته شما من را لعن کنید و ملت با صورتهای مختلف,حزبهای مختلف, جمعیتهای مختلف در برابر هم قرار بگیرند...آن‌ها هم همین را می خواهند که از راه زیاد شدن احزاب...اختلاف درست کنند. (امام خمینی 1\1\58)

14_اینکه حضرت نیامده یکی از دلایلش این است که این نیرو های آموزش دیده آموزششان تکمیل نیست. آقا فرمود جنبش نرم افزاری,ارتقای آموزش یعنی هنوز ما برای اون زمینه کار بلد نشدیم. آقا امام زمان فرصت آموزش دادن ندارند. در همان روز اولی که می‌آیند باید نیرو های کار بلد داشته باشید چون ایشون می خواد حکومت کنه ایشون دیگه فرصت تجربه نداره مثل سایر ائمه! اول و آخر همه سرمایه خدا همینه و اونم باید حرف آخر را بزند. ایشون به حکومت جهانی برسه و حکومتش حکومت حق باشه. بنابر این این نیروها قبلا تربیت شده باشن که حضرت می یاد با اون نیروهای تربیت شده شروع کنه کار کردن. (استاد طائب)

15-اگر خدایی ناکرده همگی‌تان یک وقت بگویید ما می‌خواهیم این کار و فعالیت و حضور را ببوسیم و کنار برویم عقیده ندارم که این میدان خالی خواهد ماند، نه! بار خدا زمین نمی‌ماند، خوش به حال کسی که توفیق پیدا کند این بار را او بکشد. ولی بالأخره کار به تأخیر می‌افتد، در این شکی نیست وقتی ما بخواهیم باری را بر زمین بگذاریم تا دیگری بیاید و آن بار را بردارد وقفه‌ای ایجاد می‌شود. البته وقفه در کار خدا نارواست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۰۶
نمکتاب ...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">