خرمالوها را به گنجشک ها بفروش
خرمالوها را به گنجشک ها بفروش: ماجرای خواستگارهای دختر داستان دنبال کردنیست
خرمالوها را به گنجشک ها بفروش
نویسنده: محمد حنیف
انتشارات جمکران
خلاصه:
ماجرای دختری به نام ریحانه که ۴ خواستگار سمج همزمان دارد. او خودش در ابتدا یکی از آنها را می پسندد ولی بعد متوجه می شود یکی دیگرشان که نامش امیریل است از همه بهتر است ولی پدر خانواده پسرعمه ریحانه را قبول می کند و ریحانه به خاطر بیماری قلبی پدر کوتاه می آید و تن به ازدواج می دهد و بعد با خیانت یغما (پسرعمه) پدر پشیمان می شود و امیریل با اصرار خانواده را راضی می کند که با ریحانه مطلقه ازدواج کند یغما هم به بدترین نحو ممکن مجازات می شود.
بریده کتاب:
از همان روزی که با وساطت مادرش آمد خانه، به دلم نشست. سادگی اش را با پوشیدن شلوار سیاه و پیراهن آبی رنگ و رو رفته بی آستینش نشان داد. وقتی صحبت کردیم بیشتر شنونده بود میفهمیدم که پشت حرف های اندکش ثبات رای ندارد. پی در پی نظراتش را با من هماهنگ می کرد یا از حرفهایش عقب نشینی می کرد .(صفحه ۲۰ )
بریده کتاب(۲):
همه جوره یغما را امتحان کرده بودم. نه دستش کج بود و نه نگاهش ناپاک. درست همان پسری بود که من می خواستم … . با کاری هم که پدرش در حقش کرده بود حسابی خودش را مدیون خانواده ما می دانست مانده بودم چه جوری علامت بدهم تا خودش پا پیش بگذارد. باید بیشتر محبت من را حس می کرد. وقتی دیدم با خانم کیان ارثی، خانم کیان ارثی گفتنش ولم نمیکنه، لجم درآمد، گفتم: اسم من مریمه، لطفاً منو مریم صدا بزن! ولی مگر باورش میشد ؟ چشم خانم کیان ارثی.(صفحه ۲۱۴و۲۱۵)
مرتبط با کتاب خرمالوها را به گنجشک ها بفروش
بیشتر بخوانیم...
فرشته ای در برهوت: خواستگاری پر ماجرا که به چالش بین سنی و شیعه کشیده می شود.
بیشتر ببینیم..
دیدن این کلیپ ها در این روزها خالی از لطف نیست…