راز انگشتر
کتاب راز انگشتر: خاطراتی خواندنی از یک سبک زندگی متفاوت
کتاب راز انگشتر (خاطرات شهید سعید بیاضی زاده)
نویسنده: گروه تبلیغی فاطمه الزهرا (س) شهرضا
انتشارات: موسسه فرهنگی هنری مطاف عشق
خلاصه:
این کتاب داستانهایی کوتاه از شهید جوان دهه هفتادی، سعید بیاضی زاده است؛ که از کودکی و نوجوانی متفاوت تا دوران سرشار از معرفت جوانیش را برایمان روایت می کند.
بریده کتاب:
زمانی که مداح مشغول روضه خوانی بود من کنار سعید نشسته بودم و می شنیدم که های های گریه می کند. اول با خودم فکر کردم حالت تباکی است و اشکی از چشم هایش جاری نشده، ولی وقتی دقیق شدم دیدم نه! دارد به پهنای صورت اشک می ریزد. از بچه کلاس پنجم ابتدایی عجیب بود.
بعد از جلسه در راه پرسیدم: امشب چی شده بود که این قدر گریه می کردی؟
گفت: مگه جلسه برا حضرت زهرا نبود؟ کسی که حضرت زهرا رو شناخته باشه، چرا گریه نکنه؟
بریده کتاب(۲):
طوری رفتار می کرد که شما احساس نمی کردی از سطح علمی بالاتری نسبت به شما برخوردار است.
حدود یک سال تحصیلی از دوستی و رفاقتمان گذشت تا فهمیدم سعید یک پایه از من بالاتر است. آن هم به خاطر امتحانات فهمیدم. موقع امتحان دیدم با ما برای امتحان همراه نمی شود. گفتم: سعید چرا با ما نمیای امتحان؟
گفت: خب ساعت امتحانمون فرق داره!
گفتم: مگه پایه چند امتحان می دی؟
گفت: پایه هشت.
باتعجب گفتم: مگه تو پایه هفت نیستی!؟