کتاب مقدس
کتاب مقدس و انتقاداتی به دین مسیحیت: بررسی و بیان انتقادات وارده به دین مسیحیت
کتاب مقدس
نویسنده: مرتضی حاج بابایی
انتشارات اطلس تاریخ شیعه
بریده کتاب:
مسیحیان معتقدند عیسی برای مردم کتابی نیاورده بود؛ ولی پیروان او دوست داشتند مانند ادیان دیگر، کتابی مستقل داشته باشند. به همین منظور بزرگان مسیحیت پس از گذشت ۳۶۴ سال از دوری عیسی، برخی خاطرات و نوشته های موجود را در کنار یکدیگر قرار دادند و در «شورای کارتاژ» این نوشته ها را در کنار کتاب مقدس یهودیان بهعنوان «کتاب مقدس مسیحیت» به مردم جهان معرفی کردند. اکنون نیز هر ۳ گرایش مسیحی کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس این کتاب را پذیرفته اند. ص ۱۷
بریده کتاب(۲):
هرچند «آلبرت اینشتین» دانشمند نابغه جهان، تخصصی در مباحث دینی نداشت و منطقی نبود که درباره مسائل دینی اظهار نظر کند، اما غیرعادی بودن خدای کتاب مقدس مسیحیت به قدری آشکار بود که این دانشمند بزرگ را هم به انتقاد واداشت. وی در کتاب «دنیایی که من می بینم» جملاتی می گوید که مضمون آن بدین شرح است: خدایی که کتاب مقدس معرفی می کند، خدایی است که شکل دارد. این خدا ساخته خیالات و اوهام است و چنین خدایی، خدای واقعی نیست. ص۳۳
بریده کتاب(۳):
“در بین راه، خداوند بر پیامبرش موسی ظاهر شد و تصمیم گرفت که او را بکشد! آن گاه همسر موسی سنگ تیزی برداشت و… پس خداوند موسی را رها کرد.” (کتاب مقدس، بخش سفر خروج، فصل۴، آیات ۲۴_۲۶)
خدای مسیحیت، روزی موسی را پیامبر برگزیده خود می داند، اما ناگهان تصمیم می گیرد این پیامبر برگزیده را بکشد. سپس دوباره نظرش بر می گردد و از کشتن او پشیمان می شود!
واقعاً چه چیزی باعث شده که خدای مسیحیت از گرفتن تصمیم های درست ناتوان باشد؟ شاید دوستان مسیحی ما بگویند حتماً موسی نافرمانی خدا را می کرده که خدا تصمیم گرفت او را بکشد. در پاسخ باید گفت که اگر این ادعا را بپذیریم، اشکال بزرگ تری به خدای مسیحیت وارد می آید: این که چه طور موسایی که خودش، خدا را اطاعت نمی کند، پیامبر می شود تا مردم را به اطاعت خدا دعوت کند و اساساً آیا پیامبر کردن شخصی که حرف خدا را گوش نمی دهد کار منطقی است؟ ص۳۴و۳۵