نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
شنبه, ۲۶ تیر ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

طوفان واژه ها

کتاب طوفان واژه ها: مجموعه ای جذاب از اشعار آئینی به زبان ساده امروزی

 

کتاب طوفان واژه ها
نویسنده: حمیدرضا برقعی
انتشارات فصل پنجم

معرفی:

کتاب طوفان واژه ها در بردارنده اشعاری آیینی از شاعر جوان سید حمیدرضا برقعی است.
این کتاب در سال ۱۳۹۰ توسط انتشارات فصل پنجم چاپ شده است.
از دیگر آثار این شاعر اهل بیت، می‌توان به رقعه، تحیر و قبله مایل به تو اشاره کرد.

بریده کتاب:

مولای ما نمونه دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

سوگند می خورم که نبی شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته است

طوری زچارچوب، در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است!

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود،
یا جبرئیل واژه بهتر نداشته است
ص۴۰

بریده کتاب(۲):

اگر چه مثل محرم نمی شوم هرگز
جدا ز حلقه ماتم نمی شوم هرگز

اسیر جاذبه حسن یوسف یاسم
که محو در گل مریم نمی شوم هرگز

نمی فرات بیاور، چرا که من قانع
به سلسبیل و به زمزم نمی شوم هرگز

قسم به قلب سپیدت سیاهپوش کسی
به جز شهید محرم نمی شوم هرگز

به جان عشق، غیر چهارده معصوم
به پای هیچ کسی خم نمی شوم هرگز
ص
۲۵

 
بریده کتاب(۳):

از مرز ابر های بهاری عبور کرد
چشمی که رد پای شما را مرور کرد

تنها به شوق لمس شما ابر بی امان
یک شهر را به وسعت باران نمور کرد

روزی هزار مرتبه تقویم نا امید
تاریخ روز آمدنت را مرور کرد

تاثیر غروب غم انگیز جمعه بود
مضمون این غزل که به ذهنم خطور کرد

اصلا خیال روی شما سال های سال
دیوان شاعران جهان را قطور کرد…
ص۱۹

بریده کتاب(۴):

در انزوای خودم با تو عالمی دارم
به لطف قول و غزل، قید قیل و قال زدم

کتاب حافظم از دست من کلافه شده است
چقدر آمدنت را… چقدر فال زدم

غرور کاذب مهتاب ناگزیر شکست
همان شبی که برایش تو را مثال زدم

غزال من، غزلم محو خط و خال تو شد
چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم

به قدر یک مژه بر هم زدن، تو را دیدم
تمام حرف دلم را در این مجال زدم
ص۲۳

بریده کتاب(۵):

چشمان خیس علقمه امواج رود بود
آن روز رود، شاهد کشف و شهود بود

آن روز سرخ، علقمه محراب کوفه شد
در دست ابن ملجم میدان، عمود بود

از شوق سجده صالح دین از فراز اسب
بر خاک سبز کرب و بلا در سجود بود

شکر خدا که راه تماشا گرفت خون
آخر هنوز صورت مادر کبود بود

این قصه آب خورد از چشم شور ماه
نسبت به ماه طایفه از بس حسود بود
ص۳

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۰/۰۴/۲۶
نمکتاب ...

نظرات (۱)

۳۱ تیر ۰۰ ، ۱۵:۲۶ عطاملک | قرارگاه سایبری
سلام علیکم
خود شعر طوفان واژه ها که در محضر رهبر انقلاب قرائت شد از زیباترین اشعار این کتاب است
یا علی

پست شما در عطاملک بازنشر شد

https://atamalek.ir/index.php

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">