ویکنت دو نیم شده
نقد کتاب ویکنت دو نیم شده
“نیاکان ما” در پی انسان کامل
ماجرا ازآنجا شروع می شود که ویکنت به جنگ می رود و بر اثر اصابت گلوله توپی، به دو نیم تقسیم می شود: نیمه شر و نیمه خیر. نیمه شر به شهر بر می گردد و باعث آزار و اذیت های فراوان می شود. کم کم سر و کله نیمه خیر هم پیدا می شود.
اگر چه ابتدا به نظر می رسد اوضاع با حضور خیر، به سامان است، اما کم کم مشکلات خیر هم برای مردم پدیدار می شود و معلوم می شود “این همه هم خوب شدن خوب نیست” و منفعت ندارد!
سرانجام پس از یک درگیری بین خیر و شر، پیکر هر دو در کنار هم قرار می گیرد و توسط یک پزشک به هم دوخته می شود و بعد از گذشت دوران نقاهت، ویکنتِ کامل شده، به دنیا باز می گردد…
نقد کتاب ویکنت دو نیم شده
ایتالو کالوینو، نویسنده ایتالیایی، سه گانه ای فلسفی از خود به جا گذاشته است به نام “نیاکان ما” ( بارون درخت نشین، ویکنت دو نیم شده، شوالیه ناموجود)، که در فضایی سوررئال جریان دارند.
کالوینو اگر چه مسائل فلسفی و اخلاقی مهم و بنیادینی را مطرح می کند، اما پاسخ کاملی به آنها نمی دهد و نوعی بدبینی به بشریت در آثار او جریان دارد. او در ویکنت دو نیم شده، ماهیت خیر و شر آدمی را به تصویر می کشد، و هیچ تلاشی هم نمی کند که تمثیلش تمیز از آب در بیاید! در نگاه اول به نظر می رسد در حالی که نیمه شر آدمی مصیبت زاست، حتما نیمه خیرش به روی دیگران لبخند می زند و زندگی را برایشان شیرین می کند. اما کالوینو معتقد است نه شر مطلق و نه خیر مطلق خوب است. بلکه آدمی باید آمیزه ای از هر دو باشد.
کالوینو در «بارون درخت نشین» می خواهد یک انسان طراز را عرضه کند، اما موفق نمی شود. چون شخصی که به تصویر می کشد، در دنیای واقعی نمی تواند وجود داشته باشد؛ انسانی که از لوث همنشینی با انسان ها دامن برچیند و در مکانی بالاتر جا گیرد. چنین انسانی اگر چه نگاه متعالی ای پیدا می کند، موجبات رشدش فراهم می شود، اما وقتی در فضایی دیگر زندگی می کند، چگونه می تواند مردمان را بفهمد؟
این نویسنده ایتالیایی اگر چه در پی ارائه انسان کامل است، اما به آن دست نمی یابد. چنان که در «شوالیه ناموجود»، صراحتا می گوید انسانی که ویژگی های خوب را داشته باشد، اساسا موجود نیست و خواص انسانی ندارد!
دستیابی به انسانی کامل و والا، آرزویی بوده به پهنه تاریخ. اما یافتن او در هر جایی ممکن نیست. به همین علت، آنها که نتوانستند بر این آرزو چشم بپوشند و به تفکر در این باره پرداختند اما او را نیافتند، وارد عرصه خیال پردازی در این باره شدند. اما قد انسان کامل، بلندتر از خیال آدمی است. و چون خیال به او قد نمی داده، اساسا وجود خارجی او را منکر شده، یا هیبتی معوج از او عرضه داشته اند.