زخمعشق
کتاب: زخم عشق
نویسنده: سرفراز عبداللهی
ناشر: پیام آزادگان
موضوع: ستارگان درخشان، دوران اسارت
بریدهی کتاب(۱):
به اعتقاد من که در دوران نوجوانی به خیل اسرای جنگ پیوستم، اسارت دانشگاهی بود که درس هایش عملی بودند و مدت آن نیز از پیش تعیین شده بود. در این دانشگاه بیش از ۹۹درصد دانشجویان قبول شدند و فقط یک درصد افتادند. دانشگاهی که در آن راه و رسم زندگی مخلصانه تدریس می شد و امتحان های آن نیز همگی عملی بودند.
گرمای طاقت فرسای عراق در ماه رمضان مشکلی بود. تشنگی خیلی زود بر بچه ها مستولی می شد. بعضی اوقات آن قدر گرما شدید بود که بچه ها پیراهن های خود را بالا می زدند و شکم خود را روی موزائیک کف آسایشگاه می چسباندند تا شاید کمی خنک شود. ص۱۱۰
بریدهی کتاب(۲):
شاید بتوان یکی از سخت ترین دوران اسارت را ماه مبارک رمضان نام برد. در این ماه مشکلات بچه ها چندین برابر می شد. عراقی ها به روزه گرفتن اعتقادی نداشتند و به همین دلیل غذای ما را طبق ساعت همیشگی توزیع می کردند. ما هم مجبور بودیم این غذا را ساعت ها در آسایشگاه بدون هرگونه وسیله سرمازایی و در هوای گرم و داغ عراق نگه داری کنیم. این غذاها که از ظهر تا مغرب و از عصر تا اذان صبح در آسایشگاه می ماند، در بیشتر مواقع فاسد می شدند. با خوردن این غذاها بیش از نود درصد بچه ها اسهال می گرفتند.
ادعای کوچکی نیست که تنها بیماری که می توانست یک اسیر را از پا درآورد، اسهال بود. زیرا هم بدن بچه ها را ضعیف و بیمار می کرد و هم از نظر طهارت ما را دچار مشکل می کرد. ص۱۰۹
بریدهی کتاب(۳):
شاید اگر امروز از من بپرسند که آیا حاضری دوباره با همان شرایط سال های اسارت به عقب برگردی و دوباره اسیر باشی؟ همه دوران اسارت را بپذیرم به جز چند ماهی که بین منافق ها بودم. در این مدت چنان زجری کشیدم که هرگز نمی خواهم دوباره در آن شرایط باشم. آن دوران به قدری سخت و زجرآور بود که من حاضر بودم خودم را میان سیم های خاردار انداخته و یا با گلوله سربازان عراقی کشته شوم، ولی در آن شرایط قرار نگیرم. بوی بد و متعفن نفاق آن قدر چندش آور است که تحمل آن برای یک لحظه هم سخت است. ص۱۳۷
بریدهی کتاب(۴):
نماز ممنوع بود. هر چند مهری برای نماز وجود نداشت. مجبور شدیم تکه های سنگ را برای نماز خواندن به داخل آسایشگاه ببریم. ولی در اولین تفتیش، عراقی ها همه این سنگ ها راجمع کرده و به سرمان کوبیدند و اعلام کردند استفاده از مهر یا سنگ ممنوع است. بچه ها هم به دنبال راه های دیگری رفتند تا مشکل نماز را حل کنند. چند تا از اسرا از گل های کنار جوی اردوگاه مقداری را به داخل آسایشگاه آورده و با آن مهر درست کردند. این اختراع سرآغاز کارهای دستی دیگر شد… ص۹۷