شاه‌ جعفر

کتاب شاه‌ جعفر : امامزاده ای که مدافع حرم شد

کتاب شاه‌ جعفر : امامزاده ای که مدافع حرم شد
نویسنده: سعید محمدی
ناشر: کتاب جمکران

بریده کتاب(۱):
می خواهید حرم حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام را بدون دفاع در برابر هجوم مغول قرار بدهیم؟ جان و مال و آبرویمان فدای مرقد این بی بی علیهاالسلام. من اگر سودای دفاع از قم دارم، در درجه اول به خاطر حرم حضرت معصومه است. ص ۴۲

بریده کتاب شاه جعفر(۲):

یونس یاد ایام غدیر افتاد که تمام شهر در جشن و سرور بود. مناقبی ها شعر می‌ خواندند و غراخوان ها مدح و فضیلت اهل بیت علیهم السلام و امیرالمؤمنین علیه السلام را به زبان نثر در کوچه و بازار جار می زدند. یعنی این شهر دوباره روی شادی و سرور را می دید؟ غمی کنج دلش جا گرفت. حالا عش آل محمد صلی الله علیه و آله، شهر قم و حرم حضرت معصومه علیهاالسلام در خطر قرار گرفته بود. ص ۶۴

بریده کتاب(۳):

ناصبی های ساوه، دشمن اهل بیت علیهم السلام بودند و مخصوصا با مردم قم که همیشه مرید و دوستدار اهل بیت علیهم السلام بودند عداوت و کینه داشتند. مدتی بود که خبر آزاررسانی آنها به شیعیان، به شاه جعفر می رسید. آنقدر آزار و اذیت شیعیان و غارت کاروان های قمی توسط ناصبی ها زیاد شده بود که به درخواست شاه جعفر، سید اسماعیل تهدیدشان کرده بود که اگر دست از کارها برندارند، اعلام محاربه و اقدام مسلحانه می کنند. ص ۱۱۴

بریده کتاب شاه جعفر(۴):

به سمت حرم حضرت معصومه علیهاالسلام نگاه کرد. باغ بابلان به کلی سوخته بود و هنوز از آنجا دود به آسمان می رفت. گنبد و گلدسته حرم، پابرجا بود. زیر لب سلامی کرد و شروع به گله و شکایت کرد. اشک هایش جاری بود و صدایش می لرزید. ص ۱۷۳

بریده کتاب(۵):

همسر شاه جعفر نگاهی به زن ها کرد و گفت: مگر ما از حضرت زینب سلام الله علیها بالاتریم؟ داغی که ام المصایب دیده، قابل قیاس با این داغ نیست. حالا که مردانمان حسین وار شهید شدند، ما باید به حضرت زینب اقتدا کنیم. وظیفه ما اکنون دفن عزیزانمان است. ما از زنان بنی اسد و نوغان کمتر که نیستیم. ص ۱۷۹