نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳۸ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۸، ۰۲:۰۶ ب.ظ

نمایشگاه سیر انقلاب قسمت اول

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پرده اول

تنها راه نجات بشریت تحقق کامل اسلام در سایه ی حکومت ولی الله الاعظم است

مشکلاتی که در زندگی ما وجود دارد تمام­اش بخاطر دوری از امام و اجرای ناقص قوانین اسلام در زندگی است. اینکه می­گویند ظهور امام یعنی نقطه­ی پایان تمام سختی­ها و مشکلات بخاطر همین است که در دوران ظهور، اسلام درسایه حکومت امام زمان به طور کامل اجرا می­شود.

همین امروز ما شیعیانی که برای ظهور دعا می­کنیم هرکدام چقدر ملزم به اجرای کامل اسلام در تمام زندگی­مون هستیم؟؟؟

نوع کلام، ارتباط­مون با پدر و مادر، نوع خوراک، پوشش، تربیت فرزند، عروسی­هامون و...

چقدربا اون چیزی که تو اسلام گفتن فاصله داره؟ وقتی خوب دقت می­کنیم می­بینیم حتی ماهایی که هرسال اربعین میایم هنوز خیلی جاها بخاطر حرف مردم و بهانه­های دیگه خیلی از قوانین اسلام رو کنار می­گذاریم و به اون چیزی که مورد رضای امامه عمل نمی­کنیم و راحت ازکنارش رد می­شیم .الان فرصت خوبیه برای پاسخ به یک سوال بزرگ که اگر مشتاق ظهوریم پس چرا درعمل مشکل داریم؟

علت مهم­اش هم این است که ما" باورقلبی "نداریم ظهور امام پایان بخش تمام سختی­هاست.

باید تصمیم بگیریم از همین امروز که می­خواهیم امام ظهور کند یا خیر

 

 

پرده دوم

چراظهور به تاخیر افتاده است؟

ظهور یعنی به حکومت رسیدن انسان کامل برای نجات بشریت.

برای تشکیل این حکومت جهانی، باید سه رکن مهم کنار هم قرار بگیرن:

1. رهبراین حکومت که امام است.

2. قانونی که براساس آن عالم اداره شود.

3. سرباز.

هررهبری هرقدرهم توانمندباشد بدون داشتن سرباز کاری ازپیش نمی برد.

امام 1400 سال است حاضر و آماده حرکت است.

قانون حکومت امام قران است که 1400 سال است که در دست ماست.

پس کدام رکن هنوز آماده نیست؟

سرباز ٬ ولی نه هر سربازی...

سربازی که مثل 72 تن کربلا تا آخر پای امام بایستد. یعنی سربازی که بصیر

و با استقامت باشد. که توضیحش باشد برای بعد...

یعنی این همه دعا می کنیم آقابیاید ٬ آقا آماده است و این ماییم که آماده نیستیم و غیبت و تنهایه 1184 (طول عمر امام)ساله ی امام زمان تقصیرماست.

قطعه ی گمشده ای از پرپرواز کم است

یازده بار شمردیم ولی بازکم است

این همه آب که جاریست نه اقیانوس است

عرق شرم زمین است که سرباز کم است

پرده سوم

سرباز فقط دربسترحکومت اسلامی تربیت خواهدشد

در سایه حکومت اسلام است که سرباز مجاهد به راحتی تربیت خواهد شد.

اینکه تا به حال حکومت شیعه تشکیل نشده است بخاطر در کنار هم قرار

نگرفتن امام و سرباز است.

(دوران 5 ساله ی حکومت امیرالمومنین هم هر چند امام شیعیان در راس حکومت است ولی سربازان اطراف امام غالبا سنی بوده و برای همین امیرالمومنین را تنها گذاشتند.)

فقط یک بار در تاریخ تشیع ٬ امام و سرباز جمع شده اند... چه زمانی؟ قیام حضرت امام درسال 42 و سربازانی که درقیام 15 خرداد پای امام

ایستادند.

سربازان مجاهد و بصیری که همه چیزشان را فدای امام کردند: جان ٬ مال ٬ آبرو این جمع امام و سرباز تا امروز باقی مانده است و ان شاءالله اگر گسترده تر شود به ظهور می رسد.

 

 

پرده چهارم

چه کسی مشکل ظهور را حل خواهدکرد؟

اگر مشکل اصلی ظهور نبودن سرباز است ٬ باید شرایطی فراهم شود که در آن شرایط سرباز تربیت شود.

چه کسی این شرایط را به وجود می آورد تا با سرعت به سمت ظهور حرکت کنیم؟

حضرت امام جمله ی بسیار زیبا و تکان دهنده ای دارند که هدف اصلی انقلاب را صریح بیان کرده است. انقلاب ما... (جمله کامل در پرده است) پس اگرانقلاب ما نقطه ی شروع ظهور است پس باید مشکل ظهور را حل کند ٬

یعنی مشکل نبودن سرباز را...

و دقیقا حضرت آقا می فرمایند انقلاب باید انسان سازی کند. یعنی انقلاب آمده است که مشکل ظهور را حل کند.

 

 

پرده پنجم

انسان صالح در چه مسیری برای ظهور تربیت خواهدشد؟

وقتی امام هدف اصلی انقلاب را رسیدن به ظهور می دانند پس نقشه ی راه برای رسیدن به ظهور را هم قطعا می دانند.

حضرت آقا که ادامه دهنده ی مسیر امام خمینی تا ظهور هستند مراحل رسیدن به ظهور را در قالب 5 مرحله بیان کرده اند.

مرحله اول تشکیل انقلاب ٬ که از سال 42 تا 57 یعنی ۱۵ سال به طول انجامید.

مرحله دوم تشکیل نظام اسلامی از 57 تا 67 یعنی در مدت 10 سال به پیروزی رسید.

نکته ی قابل تامل این است که مراحل 1و 2 با وجود سختی های زیادی که داشتند ٬ دوران پهلوی ٬ سختی های جنگ 8 ساله و... با این حال در مدت داشتند ٬ دوران پهلوی ٬ سختی های جنگ 8 ساله و... با این حال در مدت کم به پیروزی رسیدند.

ولی نزدیک 31 سال است که درمرحله سوم مانده ایم. یعنی هنوز به دولت اسلامی نرسیده ایم. دولت اسلامی یعنی دولتی که تمام برنامه هایش در راستای نزدیک شدن ظهورباشد.

اینکه هنوز جامعه ما جامعه ی اسلامی نشده از نظر وضعیت نماز ٬ حجاب ٬ اخلاق و... یعنی که ما هنوز به دولت اسلامی نرسیده ایم.

 

 

 

پرده ششم

؟ اگر مسیر انقلاب درست است چرا دچار مشکل شده ایم

مسیر رسیدن به ظهور پرُ از موانعی است که باید از سر راه برداشته شوند.

چرا در دو مرحله ی اول توانستیم این موانع را رد کنیم ولی در مرحله سوم درجا زده ایم و نتوانستیم از موانع عبور کنیم؟ زده ایم و نتوانستیم از موانع عبور کنیم؟

به خاطر این است که در دو مرحله اول از سربازان پا به رکاب ٬ از ابزار قدرتمند جهاد استفاده کردند ولی بعد از جنگ چون هشدارهای حضرت آقا را درمورد جنگ نرم جدی نگرفتیم ٬ هم جهاد در بین نیروهای انقلابی کمرنگ و هم اینکه مفهوم جهاد را درست متوجه نشدیم تا برای برداشتن موانع بزرگ از این ابزار

قدرتمند(جهاد) کنیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۸ ، ۱۴:۰۶
نمکتاب ...
شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

یک شب هزارشب میشه

کتاب یک شب هزارشب میشه
نویسنده: پژوهشگران مرکز حیات طیبه
انتشارات: حدیث راه عشق

معرفی:

بین آن چه خدا می خواهد و آن چه ما انجام می دهیم چقدر فاصله است؟

بریده کتاب:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به حضرت علی علیه السلام می فرمایند: ولیمه برای ۵ مورد قرار داده شده است:
۱- جشن عروسی ۲- جشن ولادت ۳- ختنه کردن ۴- خرید خانه ۵- بازگشت از مکه
خویشاوندان، شاخ و برگ های یک درختند، پس ارتباطشان لازم است و این کار نیک و ساده آن قدر مفید است که گاهی تقدیر الهی به خاطر آن عوض می شود.
پس چرا با این انگیزه در مراسم عروسی شرکت نکنیم و شاد نباشیم.
صفحه ۳۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۸، ۰۵:۵۵ ق.ظ

صد سال تنهایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۸ ، ۰۵:۵۵
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

زغال سرخ

کتاب زغال سرخ : حق گرفتنی ست… حتی اگر نوجوانی باشی در روستا

 

تاب زغال سرخ
نویسنده: سیدحسن حسینی ارسنجانی
انتشارات: شهرستان ادب

بریده کتاب:

شجاع نفس راحتی کشید و به راه افتاد… اما دویست سیصد متر بیشتر نرفته بود که راهزن‌ ها یکی پس از دیگری با اسب‌ هایشان آمدند و هر کدام تکه‌ ای از پیراهنش را پاره کردند و به رسم نارنگی با خودشان بردند…ص۸۸

بریده کتاب(۲):

پشت گوشش را خاراند و گفت: چه عرض کنم؟ اول صبحی تیمور خان و یک زن و مرد انگلیسی آمدن، بعدش هم سر و کله ی استوار جرعه‌ نوش پیدا شد که سالار خان به زور کشاندشون توی حمام. چشمان درشت و عسلی شجاع گرد شد دستی به موهای مجعدش کشید و حرص خورد: حالا چرا توی حمام؟ باغ به اون بزرگی را ول کردن و چسبیدن به این یک ذره حمام! ص۱۰۹

بریده کتاب(۳):

مدتیه «تل خاکی» را سپردم به دست آن‌ها. افتادند به جان تل و هر چیز عتیقه‌ که از زیر خاک درمی‌ آورند، صندوق می‌ کنند که بفرستند انگلستان. چند روز پیش براش پیغام دادم که این تپه باستانیه و چیزایی که این‌ها درمی‌ آورند میراث فرهنگی این آب‌ و خاکه. جواب داده بود که این‌ها از طرف دولت آمده‌اند و دارند تحقیقات می کنند…ص۱۱۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۴۱ ب.ظ

شب ممکن

 

نقد رمان شب ممکن : رمانی که سرگردان و افسرده ات می کند.

 

نقد رمان شب ممکن نوشته ی محمد حسن شهسواری
شب خیلی خوب است. شب ها همه خوبند چون خاصیت پوشانندگی دارند.
تمام آنچه که خورشید قادر است با پشتوانه نورش به رسوایی بکشد، شب می تواند با خاصیت ذاتی اش در خود فرو ببرد و تو تنها تاریکی مطلق را ببینی.
البته که ممکن است کسی بعدها آن چه که در شب پنهان شده بود را با قلمش هوار بکشد و نمایان سازد.

و “شب ممکن” دانسته یا ندانسته می خواسته چه چیز را فریاد بزند؟
امکان داشتن بودها و نبودها.
بودهای بد و هرزه ای که باید با چشم ندید و تنها با قلمِ مظلوم می شود مقابل چشمها تماشایی اش کرد.

شهسواری از نوشتن این رمان چه هدفی داشته است؟
می خواهد لذت های لجن را عادی سازی کند؟
یا غیر عرف ها را لذیذ جلوه دهد؟
از هر جهت که نگاه کنی ظلم بزرگی است. 

ولی یک چیز را خوب به تصویر می کشد؛ دریوزگی تمام آن هایی که خودشان را “هرز” داده اند و مثل یک کهنه پارچه گرد گیری، بی مقدارند و در به در.
فرقی هم نمی کند مرد و زنش،
همه سرگردانند،
منفعلند،
بی پناهند.
هر چند که در ظاهر مست و سرخوشند.

 شب ممکن، همان بوفِ کورِ پوچِ صادق هدایت است که کتاب هایش تو را سرگردان و افسرده می کند و به قول بچه های دبیرستانی می مانی که با این زندگی ات چه کنی!
خودکشی بهترین کار است!

هرچند که ادبیات و قدرت قلمش تو را پای کتاب بنشاند، محتوایش تو را به آخر خط می رساند و این همان “هیچ و پوچ” است.

داستان سه فصل دارد: شب شروع، شب واقعه، شب کوچک.

شب شروع : یک خیال است، پردازشی است برای کسی که از حال امروز و الان خسته است.
اصلا خیلی تنهاست و فکرش چیزی متفاوت می خواهد.
پس می رود دنبالش و چون می تواند، به آن می پردازد.
دختری پولدار و بی عار همراه مردی بی هدف، دنبال لذتی چند ساعته می روند و در نهایت به جدایی بعد از لذت می رسند.

شب واقعه و شب کوچک : می خواهند به تحلیل آن دو شب گذشته و اتفاقات بعد از آن دو شب بپردازند.

نویسنده، اول کتاب شعر حافظ را می نویسد که:

فریب جهان قصه ی روشن است                 ببین تا چه زاید، شب آبستن است  

و فریب خوردن انسان ها (از هر دو جنس) در مقابل لذت دنیا را به تصویر می کشد. 
مردمانی از هر وادی و طیف که درون و فکرشان به خاطر مبهوت شدن در برابر لذت، خالی است.

داستان این رمان به گونه ای است که هم خسته ات می کند و هم سر خورده و سر آخر تو می مانی و دنیایی که تو را در خود فرو می برد.
هرچند که انسان ها خودشان چاقو به دست دیگران می دهند تا ذبحشان کنند.
تو بسیار در اطرافت می بینی، سرهای آذین بسته شده، با موهای شینیون، که جدا شده است.
این همه گردن های بریده شده که صورت های عروسکی شان چشم نواز است،
این همه غیرت و حیای مُثله شده،
نتیجه قصه های پر فریب دنیاست که زایش دورشدن از تمدن خود و پیوستن به تمدن غربِ بی خداست.

اما نویسنده ی “شب ممکن” فهمیده یا نفهمیده هم به میخ زده و هم به نعل .
خواننده باید عاقل باشد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۴۱
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۲۷ ب.ظ

یادش

کتاب یادش : زندگینامه بعضی را که میخوانی نگاهت به زندگی دیگر مثل سابق نیست…

 

کتاب یادش
نویسنده: مهدی قرلی
انتشارات: میراث اهل قلم
زندگینامه حجت الاسلام دکتر اسکندری

معرفی:

دیشب و پریشب که آمده بود مسجد دستش سبز بود. امشب هم. پرسیدم حاج آقا چرا دستتون سبزه؟
لبخند همیشگی به خنده تبدیل شد و گفت: خانمم یه عالمه سبزی خریده، گفتم بذار باشه خودم پاک می کنم، خودم هم خردش می کنم. الان سه روزه مشغولم. گفتم: حاج آقا شما هم؟
گفت: مردی که توی خونه زن ذلیل نباشه که مرد نیست ص ۶۷

بریده کتاب(۱):

ژیگول و رپ، با موهای روغن زده و فرق های باز، با بچه های شهرک نفت مسابقه ی فوتبال داشتیم، شهرک شهید محلاتی و شهرک نفت. وسط های مسابقه حاج آقا اسکندری آمد. روی نیمکت ها جای خالی را برایش باز کردیم. نگاهی به ما کرد و نگاهی به تیم شهرک نفت. رفت و روی نیمکت آنها نشست. عبایش را درآورد و با بوق بزرگی شروع کرد به تشویق کردن. همه هاج و واج بودند ….
ژیگول و رپ با موهای روغن زده و فرق های باز، با بچه های شهرک نفت آمده بودند تشییع جنازه حاج آقا. همه هاج و واج بودند ….

بریده کتاب(۲):

استاد که داخل کلاس شد در همان نظر اول توجهش به طلبه ی جوانی جلب شد کلاس زبان انگلیسی بود.
استاد گفت الحمدلله روحانیت در همه زمینه ها پیشرو شده، حتی در تحصیل علوم دانشگاهی مخصوصا زبان انگلیسی.
لحنش طوری بود که چند نفر نیشخند زدند. بعد رو کرد به حاج آقا و با اینکه جلسه اول بود و هنوز درسی داده نشده بود گفت: حاج آقا میشه شما درس رو بخونید. پچ و پچی توی کلاس افتاد. حاج آقا بسم الله گفت و شروع کرد. مثل یک انگلیسی از روی کتاب می خواند، پچ و پچ کلاس آرام شد. روی پیشانی استاد عرق نشسته بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۲۷
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

زندگی به سبک جهادی

کتاب زندگی به سبک جهادی : زندگی جهادی که باشد هم متفاوت است هم لذت بخش…

 

کتاب زندگی به سبک جهادی
گردآورنده: محمد تاجیک رستمی
سخنران: سید علی خامنه ای
انتشارات شهید کاظمی

بریده کتاب(۱):

مادر از هر سازنده ای سازنده تر و با ارزش تر است.
بزرگترین دانشمندان، ممکن است مثلا یک ابزار بسیار پیچیده الکترنیکی را به وجود بیاورند، موشک های قاره پیما بسازند، وسایل تسخیر فضا را اختراع کنند، اما هیچ یک از آنها اهمیت آن را ندارد که کسی یک انسان والا به وجود بیاورد.
او مادر است.

بریده کتاب(۲):

در میدان جنگ قبل از آن که پاهای ما، که سست عنصرهستیم، به طرف عقب جبهه مشغول دویدن و فرار شود، دل ما فرار کرده. این دل ماست که جسم ما را به فرار وادار می کند. و الا اگر دل ایستاده باشد، جسم می ایستد.(ص۸۷)

بریده کتاب(۳):

اگر روحیه جهاد و مقاومت در مقابل دشمنی‌های دشمن باشد،
این جوان هر جا هست در پادگان، در دانشگاه، در حوزه علمیه، در بازار، در کارخانه، در محیط‌های گوناگون… مجاهد فی‌ سبیل‌الله است پاسدار ارزش‌ها و پاسدار دین است و این امر به حمدالله وجود دارد.
این را قدر بدانید. ص ۴۷

بریده کتاب(۴):

اگر از عوامل معنوی و آنچه خدای متعال وعده آن را به مؤمنان و مجاهدان راه حق داده است هم صرف‌ نظر کنیم، بر حسب قوانین عادی زندگی جوامع بشری، هر جامعه‌ای عزتش، قدرتش، آبرو و حیثیتش، هویتش بستگی دارد به مجاهدت و تلاش، با تنبلی و تن‌ آسایی هیچ ملتی نمی‌ تواند مقام شایسته‌ ای را در میان ملت‌ های عالم یا در تاریخ پیدا کند.ص۷۲

بریده کتاب(۵):

وقتی مرحوم آقا شیخ عبد الکریم حائری از دنیا رفت، همان چند صد طلبه ای هم که در قم بودند، متفرق شدند. گرسنه و بی پول بی منشا درآمد و ترسان، روز ها بیرون شهر قم می رفتند و در باغ های اطراف قم مباحثه می کردند، شب به مدرسه فیضیه یا به خانه هایشان بر می گشتند. اما درمیان همان طلاب آواره پراکنده ی ترسان مرعوب از اقتدار دستگاه وزیر فشار شدید اقتصادی وحیثیتی وسیاسی، کسی مثل امام خمینی بیرون آمد. ص۱۵۷و۱۵۸

بریده کتاب(۶):

وقتی که راحع به سلول های بنیادی شبیه سازی و این طور کارها آقایان حرف زدید و بنده یا دیگری هم تجلیلی از این کار کردند، مقامات امریکایی اعلام کردند که برای علوم ژنتیک هم باید شورای حکامی به وجود بیاید!
این معنایش چیست؟ دشمن از این که شما در این رشته دارید حرکت می کنید، دردش آمده است. ص۱۳۴

بریده کتاب(۷):

دو خطر عمده اسلام را تهدید می‌ کند (دشمن خارجی) کسی که بیرون از مرزهاست و… (اضمحلال درونی)، درون نظام است و مال خودی هاست، خودی هایی که ممکن است در یک نظام بر اثر خستگی براثر اشتباه در فهم راست و درست، براثر مغلوب احساسات نفسانی شدن و بر اثر نگاه کردن به جلوه‌های مادی و بزرگ انگاشتن آن‌ها ناگهان در درون، دچار آفت‌ زدگی شوند؛ جهاد، راه مبارزه با این خطرات است.ص۴۹

بریده کتاب(۸):

هر انسان به تنهایی خودش محور همه حوادث عالم است.
سود را برای خود می‌خواهد و ضرر را از خود دفع می کند.
اصل برای او این است. لذا تعارض‌ها و بی‌اخلاقی‌ها و بی صداقتی ها و دشمنی‌ها پیش می آید.
آن جایی که حرکت و روح جهادی وجود دارد انسان در ایمان و آرمان و خدمت به دیگران حل می‌شود و خود را فراموش می کند. ص ۷۲

بریده کتاب(۹):

دشمنان جهانی ما هیچ منتی بر ملت ایران ندارند که بگویند ما می‌توانستیم فلان ضربه را به شما بزنیم و نزدیم.
نه، هر که به ما ضربه ای نزده نمی‌توانسته.
اقتدارات علم مساوی است با قدرت.
هر ملتی که عالم باشد می‌تواند فرمان‌روایی کند؛ هر ملتی که دستش از علم تهی باشد باید خود را آماده کند که دیگران بر او فرمان‌روایی کنند. ص ۱۱۴

بریده کتاب(۱۰):

زن در تعریف غالباً شرقی؛ همچون عنصری در حاشیه و بی‌ نقش در تاریخ‌ سازی و در تعریف کاملاً غربی به مثابه موجودی که جنسیت او بر انسانیتش می‌چربد و ابزاری برای بهره جویی برای مردان و در خدمت سرمایه داری جدید است معرفی می‌شد. شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم «زن نه شرقی نه غربی است» زن مسلمان ایرانی تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشود و ثابت کرد می‌توان زن بود، عفیف بود، محجبه و شریف بود و درعین‌ حال در متن و در مرکز بود‌.ص ۲۰۹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
سه شنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

یک سبد گل محمدی

کتاب یک سبد گل محمدی
گردآورنده: محسن حدادی
سخنران: سیدعلی خامنه ای
انتشارات: بامداد کتاب

معرفی:

از آن خرابکارهای حرفه ای بود. به زندان که آمد ریشش را تراشیدیم. قیافه اش دیدنی بود، صورتش را که شست خیلی عادی انگار که اتفاقی نیافتاده به سمت سلولش رفت. سرفه ای کردم و گفتم: ریشات کو آ شیخ؟ سرش را به طرف من چرخاند و گفت: بد هم نشد، خیلی وقت بود چانه ام را ندیده بودم! خنده روی صورتم یخ زد…

بریده کتاب:

شنیده بودم آقا آمده از قم برای عیادت آیت الله بهاء الدینی. وقتی به منزل آقای بهاء الدینی رسیدم از ایشان پرسیدم، آقا دیروز اینجا بودند؟ نگاهی به من کرد و بعد گفت: بله! دیروز خورشید چند دقیقه ای اینجا تابید و رفت…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۳۸ ب.ظ

سمفونی مردگان

 

نقد کتاب سمفونی مردگان: مرگ ایران اسلامی با تمام افکار و اندیشه هایش

 

سمفونی مردگان ، اثر عباس معروفی

بهترین برداشت از کتاب:

مرگ تمدنِ یک جامعه، مرگ ایران اسلامی با تمام افکار و اندیشه­ هایش بهترین برداشت از کتاب سمفونی مردگان است.

جمله­ ی کلیدی رمان این است:

به نفع شماست که زیر نظر ما باشید.

نبض شما در دست ماست

بالاخره باد این پنکه های لردیک روز همه ما را خواهد برد؛

و این­ها جملات تأکیدی است که به ظاهر در هذیان ­های فصل آخر کتاب سمفونی مردگان گفته می ­شود؛

اما در حقیقت فصل آخر ترسیم پیچیده ­ای از جهان در هم تنیده امروزی است که

حق و باطل، کفر و واقعیت، چنان با هم قاطی شده­ اند که نه می ­توانی حق را تشخیص بدهی و نه می ­توانی از باطل گریزان باشی.

چون به نفع توست زیر نظر باطل باشی و …

عباس معروفی در رمان سمفونی مردگان دقیقا می­ دانسته که می­ خواهد چه بگوید و تیرش را با مهارت به سمتِ نشانه فرستاده است.

خلاصه کتاب:

او یک خانواده به ظاهر مذهبی مسلمان ترک را تصویرسازی می­ کند.

پدر خانواده اندیشه­ های متحجرانه اسلامی دارد و قطعا این تحجر و تعصب راهی جز به گور ندارد.

البته او تمام اسلام را اینگونه می­ بیند و لرد تاجر انگلیسی که کارخانه پنکه­ سازی دارد؛

سمفونی مردگان مرگ اسلام را در پوشش این خانواده می­ نوازد:

خانواده­ ای که از کودک و بزرگش نابود می­ شوند و

در حقیقت نسل مرده می شوند و تنها نوه ­ای از آن­ها می­ ماند که ارمنی است.

خانه و شهری که در زیر برف مدفون می­ شود؛

و انگلیس است که در هر شرایط و در هر اوضاعی چرخش می­ چرخد ؛

و کارگران ایرانی مسلمان تنها در زیر پرچم اوست که امنیت دارند و چرخ زندگی­شان می­ چرخد.

او در قحطی نان را به مسلمان­ ها می­ رساند.

و اوست که وقتی می­ میرد کارگران مسلمانش یادداشت می ­گذراند که آقای لرد مرد، به او احترام بگذارید.

چرخ کارخانه­ ی انگلیسی می ­چرخد و به قول نویسنده بالاخره باد پنکه­ های لرد یک روز همه ­ی ما را خواهد برد.

عباس معروفی نویسنده­ ای که با قلمی توانمند، با ذهنی هدف مند

و با ایده­ ای بیمارگونه دست به نوشتن این رمان زده است.

او زمان حمله روس­ ها به آذربایجان و اوضاع سیاسی آن را به تصویر می­ کشد

و پر رنگ­ تر از آن خانواده ­ای با سه پسر و یک دختر را به صحنه­ ی داستان می­ آورد.

پدر مسلمانی خشک مغز و متعصب،

مغازه ­ی تخمه ­فروشی دارد و مادرزنی تو سری خور و سر در آخور زندگی.

آیدین پسری که دل به افکار و عقاید توده ای ­ها می ­دهد و می­ خواهد که مقابل پدر بایستد

و پدر او را آن­قدر خُرد می ­کند که فراری می­ شود و عاطل و باطل و دیوانه.

زندگی این خانوده بدبختی محض است،

پسر اول در خود تنیده و فلج،

دومی گریزان،

سومی عقده­ ای و دخترشان که دنبال راه فرار است و سر آخر خودش را آتش می ­زند.

پدر به بدبختی می­ میرد، مادر هم پسر سوم برادر فلجش را می ­کشد، آیدین را آن­قدر آزار می ­دهد که گمش می­ کند و خودش هم به جفت می ­رود.

معروفی نماز و چادر و عبا و تربت و قبله و … را در ردای این خانواده و پدر آن به تصویر می­ کشد پدری که بی رحم است،

کم فهم و کم شعور است،

پدری که یک ظالم است و ….

و انصاف و تدبیر و امنیت و …

را در سایه لرد انگلیسی.

حرف آخر:

به هر حال گاهی قلمی، قد علم می­ کند و فرهنگ و آدابی را به سر بلندی می­ رساند

و گاهی قلمی می ­نویسد که ویران کند و …

آقای عباس معروفی خود می ­داند که چه نوشته است

و کاش خوانندگان هم می ­دانستند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۳۸
نمکتاب ...
دوشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

نیمه ی پنهان ماه 7(شهید کاظمی)

 

کتاب نیمه ی پنهان ماه۷ : عاشقانه ای کم نظیر از دل واقعیت

 

کتاب نیمه ی پنهان ماه۷
کاظمی به روایت همسر شهید
نویسنده: نفیسه ثبات
انتشارات: روایت فتح

معرفی:

دو نفری که با هم زندگی کردند. همدیگر را دوست داشتند و عزیز یکدیگر بودند.
یکی رفت برای دفاع از کشور و جانش را فدا کرد و دیگری هنوز دارد مبارزه می کند.
این کتاب ها داستان زندگی عاشقانه است.

بریده کتاب(۱):

ناصر آمد دنبالم که با هم برویم کوه. رفتیم دربند، ناصر برایم تعریف کرده بود که دوران دانشجویی زیاد می رفته کوه. چند ساعتی که رفتیم، ناصر نشست روی یک تخته سنگ از خودش گفت: قول داد که توی زندگی نگذارد به من سخت بگذرد. کمی با هم حرف زدیم. هنوز خیلی با هم صمیمی نشده بودیم. رویمان نمی شد راحت با هم حرف بزنیم. موقع پایین آمدن شیب سر پایینی خیلی تند بود، چند بار نزدیک بود لیز بخورم و با سر بیایم پایین. هر بار ناصر برگشت عقب، دستش را آورد جلو ولی زود دستش را کشید عقب.

بعدها بهم گفت: اون روز اون قدر جدی بودی که فکر کردم اگه دستت رو بگیرم یکی می خوابونی تو گوشم. بالاخره رسیدیم پایین و بستنی خوردیم بعد هم رفتیم، گل مریم برای شام. جای دنج و آرومی بود. ناصر این جور جاها رو خیلی خوب می شناخت، می گفت: نعمت های خدا برای مسلمون هاست، بچه مسلمون باید جاهای شیک بره، غذاهای خوب بخوره، لباس های مناسب بپوشه. توی مدتی که با ناصر زندگی کردم توی بهترین رستورانهای تهران غذا خوردم. ص ۴۱

بریده کتاب(۲):

ناصر نشست جلوی پای منیژه. آرام کفش هایش را بیرون آورد. کفش نو را پایش کرد. منیژه سرش را انداخته بود پایین و فقط نگاهش می کرد. نمی دانست چکار کند. ناصر بند کفش ها را محکم کرد. هنوز بلند نشده بود که مشتری ها می خندیدند و پچ پچ می کردند، منیژه گفت: ناصر پاشو دیگه همه دارن نگامون می کنن. ناصر گفت: خب نگاه کنن گناه که نکردیم، پای خانوممون کفش کردیم . ص ۵۸و ۵۹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...