نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۰۸ مطلب با موضوع «2. جوان :: 1.5.اهل بیت» ثبت شده است

کتاب گزارش لحظه به لحظه از ولادت علی علیه السلام در کعبه
نویسنده: محمدباقر انصاری
انتشارات دلیل ما

بریده کتاب:

دیوار سنگ و گلی خانه ی خدا از همان سمت که فاطمه در برابرش ایستاده بود شکاف برداشت و دو سوی آن فاصله گرفت، فاطمه وارد شد، همان طور که به او دستور داده شد.

بریده کتاب(۲):

با تولد حضرت بت هایی که بر بام کعبه نصب شده بودند در برابر چشم دیگران به صورت بر زمین افتادند…
و شیطان ناله و بانگ برآورد:
وای بر بت ها و عبادت کنندگانشان
از ولادت این فرزند!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۳ تیر ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

داستان راستان

کتاب داستان راستان
نویسنده: مرتضی مطهری
انتشارات صدرا

بریده کتاب:

دو دسته تشکیل شده بود و هر دسته یا حلقه سرگرم کاری بودند. یک دسته مشغول عبادت و ذکر و دسته دیگر به تعلیم و تربیت و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم بودند. هر دو دسته را از نظر گذرانید و از دیدن آنها مسرور و خرسند شد.
به کسانی که همراهش بودند رو کرد و فرمود: هر دو دسته کار نیک می‌کنند و بر خیر و سعادتند. آن گاه جمله ‌ای اضافه کرد: لکن من برای تعلیم و داناکردن فرستاده شده‌ ام.
پس خودش به طرف همان دسته که به کار تعلیم و تعلم اشتغال داشتند رفت و در حلقه آنها نشست.

بریده کتاب(۲):

هراسان آمد به حضور امام صادق و گفت: خوابی دیده ام.
خواب دیدم مثل این که یک شبح چوبین، یا یک آدم چوبین، بر یک اسب چوبین سوار است و شمشیری در دست دارد و آن شمشیر را در فضا حرکت می دهد. من از مشاهده آن بی نهایت به وحشت افتادم، و اکنون می خواهم شما تعبیر این خواب مرا بگویید.
امام(ع) فرمود: حتما یک شخص معینی است که مالی دارد، تو در این فکری که به هر وسیله شده مال او را از چنگش بربایی. از خدایی که تو را آفریده و تو را می میراند، بترس و از تصمیم خویش منصرف شو.

– حقا که عالم حقیقی تو هستی، و علم را از معدن آن به دست آورده ای. اعتراف می کنم که همچو فکری در سر من بود، یکی از همسایگانم مزرعه ای دارد، و چون احتیاج به پول پیدا کرده می خواهد بفروشد، و فعلا غیر از من مشتری دیگری ندارد. من این روزها همه اش در این فکرم که از احتیاج او استفاده کنم و با پول اندکی آن مزرعه را از چنگش بیرون بیاورم.

بریده کتاب(۳):

مرد ثروتمند جامه‌ های خود را جمع کرد و خودش را به کناری کشید. رسول اکرم که مراقب رفتار او بود به او رو کرد و گفت: ترسیدی که چیزی از فقر او به تو بچسبد؟!
– نه یا رسول االله !
– ترسیدی که چیزی از ثروت تو به او سرایت کند؟
– نه یا رسول االله !
– ترسیدی که جامه هایت کثیف و آلوده شود؟
– نه یا رسول االله !
– پس چرا پهلو تهی کردی و خودت را به کناری کشیدی؟

– اعتراف می کنم که اشتباهی مرتکب شدم و خطا کردم. اکنون به جبران این خطا و به کفاره این گناه حاضرم نیمی از دارایی خودم را به این برادر مسلمان خود که درباره اش مرتکب اشتباهی شدم ببخشم؟.
مرد ژنده پوش گفت: ولی من حاضر نیستم بپذیرم.
جمعیت پرسیدند: چرا؟
– چون می ترسم روزی مرا هم غرور بگیرد، و با یک برادر مسلمان خود آن چنان رفتاری بکنم که امروز این شخص با من کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
سه شنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

محبوب من

کتاب محبوب من: شنیدنی ترین، خواندنی ترین و دانستنی ترین سیره

 

کتاب محبوب من
انتشارات عهد مانا
نویسنده: نرجس شکوریان فرد

بریده کتاب:

می فرمود:
دختران خجسته اند و دوست داشتنی!
هیچ خانه ای نیست که در آن دختران باشند، جز این که هر روز دوازده برکت و رحمت از آسمان بر آن فرود می آید؛ و دیدار فرشتگان از خانه قطع نمی شود و هر روز و شب برای پدر آنان، عبادت یک سال را می نویسند!
خوش برخورد ترین و نرم خو ترین و بزرگوار ترین و خنده رو ترین با همسرش او بود…!

این ها تصویری لحظه ای از اوست!
اوی مهربانی که پیامبر من است و من پیامبرم را از جانم، از فرزندانم، از همۀ دارایی و زندگی ام بیشتر دوست دارم؛
و عطش دیدارش را تنها با صلوات رفع می کنم،
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

بریده کتاب(۲):

دریاچه خشک شد، یک شبه!
کاخ کسری چنان لرزید که خسرو پرویز پادشاه پرطمطراق ایران را وحشت زده کرد و قسمت هایی از کنگره های آن در لحظه فرو ریخت!
آتش کدۀ زرتشتیان فارس به یکباره خاموش شد!
و نوری از جمع فرشتگان از آسمان به زمین تابیدن گرفت که چشمان بیدار را متحیر کرد!
بت های سنگی و چوبی عرب در همان لحظه، بی هیچ دلیل ظاهری سرنگون شدند!
انوشیروان از خواب وحشتناکی که دیده بود ترسان از جای خود برخواست؛ موبدان هم همینطور!
اتفاقی متفاوت رخ داده بود…!
محمد به دنیا آمده بود. نوزادی نه مثل همۀ نوزادها!

بریده کتاب(۳):

زیبایی اش آن قدری بود که مشهور شده بود بین همه!
اسمش مصعب بود، جوان رشید زیبارو!
پدر و مادرش هم مشهور بودند، چه به پولداری و چه به قدرت! رفت و آمد جوان ها پیش پیامبر را می دید و گه گداری حرف هایی می شنید که از جنس حرف های قبلی و همیشگی نبود!
از لذت دنیا همه جوره بهره مند بود، اما دل و جان مسلمانان را چنان آرام و پر انرژی می دید که خودش را به همان مقدار نا آرام!
خودش خواست که کلام پیامبر را بشنود.
خودش خواست که مسیرش را عوض کند.
مسلمان شدن مصعب یک ولوله ای انداخت بین همه؛ باید مقابلش سد می ساختند!.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۰، ۰۸:۵۲ ق.ظ

آنک آن یتیم نظر کرده

رمان آنک آن یتیم نظر کرده: رمانی جذاب بر اساس زندگی پیامبر اسلام با لحنی شاعرانه

 

رمان آنک آن یتیم نظر کرده
نویسنده: محمدرضا سرشار
انتشارات سوره مهر

بریده کتاب:

مرا امان می دهی ای پدر، تا سخن خویش را به پایان برم، و آنگاه، آنچه که می خواهی با من کنی؟

  • امان می دهم.
  • آری ای پدر؛ من چندی است که اسلام آورده ام.
  • از این که آگاهی یافته بودم. اینک مرا باز گوی که چه شد که بی رخصت من چنین کردی؟
  • پیشتر تا امین این کیشِ نو را آورد، رؤیایی بس شگفت دیدم.
  • رؤیا؟ کدام رؤیا؟! از چه رو مرا از آن آگاه نساختی؟
  • شبی در خواب دیدم که مکه را، سر به سر، تاریکی فرا گرفته بود…
بریده کتاب(۲):

کلام محمد نه آیا شعر است؛ آن سان که برخی می گویند؟

  • شما نیک آگاهید که در میانتان، کسی چون من، با شعر آشنا نیست. من، جمله گونه های قصیده و رَجَز و شعرهای منسوب به جنیّان را حتی، نیک می شناسم. با این رو، به خدایان سوگند که گفتار او به هیچ یک از سروده ها ماننده نیست. سخت شیرین است. گرداگرد آن گویی با هاله ای جادویی پوشیده است. فراز و فرود سخنش پربار است. بر هر چیز برتری می جوید و هیچ سخن بر آن فزونی نمی گیرد…
بریده کتاب(۳):
  • روز خوش، ای امین!
    محمد به رو به رو نگریست: عمار بود، که اکنون به انتهای کاروان ابوحذیفه آمده بود تا پس نگاهدار آن باشد.
  • روز بر تو نیز خوش باد، ای برادر!
    با شنیدن این سخن، خونی گرم بر چهره عمار دوید. چندان که این سرخی، از پس پوست سبزه سیمای جوانش، آشکارا به چشم آمد.
    جوانی آزاد با آن مایه بزرگی، از والا تبارترین تیره قریش و نواده شریف ترین ایشان، هم، سالار بزرگ ترین کاروان مکه، او را برادر نامیده بود…
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۰۰ ، ۰۸:۵۲
نمکتاب ...
يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

توجیه المسائل کربلا

 

توجیه المسائل کربلا : توجیه ها وبهانه هایی برای با حسین (ع) نبودن

 

توجیه المسائل کربلا
نویسنده: سید اصغر علوی
انتشارات: بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع)

بریده کتاب:

در دنیا هیچ چیز پیش نمی ‌آید که امتحان نباشد.
لقمه ای که جلوی آدم می‌ گذارند، امتحان است که بخورد یا نخورد، برای خدا بخورد یا برای نفس بخورد.
دو تا استکان که جلوی آدم‌ می ‌گذارند، امتحان است که سر پر را جلوی خودت بکشی یا سرخالی را.
دنیا از کوچکش تا بزرگش امتحان است.
سحر که بیدارت می ‌کنند، امتحان است که بلند می ‌شوی یا نه، حاضری این قدر از خوابت برای خدا بگذری؟!

ولی بعضی از امتحان ها، تکرار شدنی نیستند…

بریده کتاب(۲):

توجیه گناه، یک بیماری و یک بلای عمومی است که به صورت ‌های مختلف جلوه می‌ کند و خواص و عوام را از صراط مستقیم، منحرف می نماید و خطر بزرگ آن این است که راه های اصلاح را به روی گناه کار می بندد و گاه واقعیت‌ ها را در نظر او مسخ و دگرگون می‌ سازد.
گناهکار معترف، غالباً در فکر توبه است ولی توجیه گر در فکر سرپوش نهادن بر گناه است که نه تنها در صراط توبه نیست، بلکه او را در گناه راسخ تر و جری تر می ‌نماید.

بریده کتاب(۳):

کربلا برای همه آنانی که «نتوانستن» یا «نمی‌ شود» را فریاد می‌ زنند اتمام حجت است…
تقریبا هرکس در کربلا می تواند الگوی خود را بیابد،
تمام سنین در کربلا هستند، نوجوانان، جوانان، میان سالان.
همه رنگ ها در کربلا یافت می شوند، سیاه مانند جون غلام ابوذر و سفید مانند اسلم ترکی.
همه گروه های اجتماعی هم در کربلا نماینده دارند؛ معلمان، بازاریان، تازه ایمان آورندگان، غلامان…
کربلا، هرکس را که بخواهد با تکیه بر بهانه ها صحنه حق را رها کند، خلع سلاح می‌ کند!
حتی کودک با گریه خویشتن می‌ تواند نقش آفرین باشد…!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

محمد

 

کتاب محمد: رمانی خواندنی و متفاوت بر اساس زندگی پیامبر اسلام (ص)

 

کتاب محمد
نویسنده: ابراهیم حسن بیگی
انتشارات مدرسه

بریده کتاب:

گفتم:« تردید نکنید که محمد جادوگری بیش نیست… او در مکه پیروانی یافته اما بی شک در یثرب شکست خواهد خورد، زیرا در آنجا برادران یهودی ما جواب او را خواهند داد»
شرابش را که نوشید، با آستین دور دهانش را پاک کرد و گفت: «… اگر نمی ‌دانی بدان که او توانسته در برخی از متفکران یهود هم تاثیر بگذارد…»

بریده کتاب(۲):

-چگونه است که یک عرب بی سواد و کتاب ناخوانده‌ ای چون او، همه تورات و انجیل را از حفظ شود؟…»
پرسیدم: « آیا شما او را از نزدیک دیده اید و با او صحبت کرده اید؟»
_بله… یک بار نماینده ای از سوی ابوسفیان و بزرگان قریش در مکه به نزدم آمدند و خواستند که ما با تورات او را بیازماییم تا معلوم شود از علم الهی چقدر می‌ داند.. ما به آن ها گفتیم: از محمد درباره‌ ی داستان شگفت انگیز جوانانی که در گذشته از حاکم ظالم گریختند، بپرسند، و نیز از مرد جهانگردی که به شرق و غرب عالم رسید سوال کنند، و در نهایت از حقیقت روح آدمی بپرسند و پاسخ محمد را برای ما بیاورند.
پاسخ محمد همه ما را شگفت زده کرد!..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

مقابله با پیمان شوم

کتاب مقابله با پیمان شوم: نگاهی داستانی به روزگار پیامبراسلام (ص)

 

کتاب مقابله با پیمان شوم
نویسنده: داوود امیریان
انتشارات: موسسه فرهنگی هنری خراسان

خلاصه:

تاریخ اسلام از جنگ با یهودیان تا رحلت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله

بریده کتاب:

همسر نجاشی به هیچ کس آن راز بزرگ را نگفت، اما این سال ها اجر و مزد خود را بابت راز داری و سکوتش دریافت کرد. نوزادِ او هیچ زنی را قبول نمی کرد. از گرسنگی داشت جان می داد، اما باز هم اشتیاقی به شیر خوردن نداشت و حالا زن دعا می کرد که پسرکش یکی از زنان مسلمان را قبول کند…
ص۷۵

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

واژه های خیس

کتاب واژه های خیس: قصه ناتمامی از تاریخ یک ظلم بزرگ

کتاب واژه های خیس
نویسنده: محسن عباسی ولدی
انتشارات جامعه الزهرا

معرفی:

واژه ها دنیای عجیبی دارند، هر کدام حامل یک معنا و مفهوم اند؛ بعضی از واژه ها را همه می شناسند، چراکه برای همه یادآور یک رویداد و اتفاق است؛ گاهی تلخ، گاهی شیرین.
بعضی از واژه ها دوست داشتنی اند و بعضی دیگر، نفرت انگیز…
بعضی از واژه ها خودشان هم از باری که بر دوش می کشند، خجل و سرافکنده اند و بعضی دیگر شاد و سرافراز…
واژه های این کتاب نیز راوی داستانی هستند با حال و هوایی مخصوص خودشان….

خلاصه:

واژه های خیس در ۱۴ فصل، روایت تاریخ ظلم به حضرت زهرا سلام الله است که نویسنده سعی کرده با استفاده از بیانی خاص، آن را به تصویر بکشد.

بریده کتاب:

مادر لباس عروسی اش را به فقیر داد
و خودش در شب عروسی
لباسی وصله دار پوشید.
شاید آن لباس نو
در شب عروسی مادرم عزا گرفت
که چرا از مادر جدا شد
اما مادرم شادی شب عروسی اش را
در لباسی که از تار و پود بندگی خدا بافته بود، معنا کرد.
راستی خدا آن شب لباسی از بهشت
برای مادرم فرستاد تا در بر کند.
گران قیمت ترین لباس عروسی دنیا تا ابد
لباس عروسی مادر من است.

بریده کتاب(۲):

وقتی بچه آسوده است، مادر آسایش دارد
حتی اگر بالش زیر سرش سنگ باشد
و وقتی بچه بی قرار است، مادر در تلاطم است
حتی اگر روی تخت سلطنت نشسته باشد.
بچه وقتی زمین می خورد
قلب مادر از حرکت بازمی ایستد.
وقتی بچه بلند می شود
قلب مادر دوباره تپیدن را از سر می گیرد.
یادت باشد وقتی در مقابل چشمان مادر زمین خوردی
خیلی زود به پا خیزی.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
سه شنبه, ۹ دی ۱۳۹۹، ۰۸:۰۵ ب.ظ

بهانه بودن( ضمیمه ادبی)

کتاب بهانه بودن: ضمیمه ای ادبی و ارزشمند به تمام کتاب های تربیتی

 

کتاب بهانه بودن
نویسنده: محسن عباسی ولدی
انتشارات آیین فطرت

معرفی:

تربیت و تکامل، همیشه هم با درس و دفتر نمی ‌شود. گاهی باید دل سپرد…
عباسی ولدی، باز هم از چارچوب ها در زمینه آموزش مسائل تربیتی، قدمی به پیش نهاد. مجموعه کتاب “بهانه‌ ی بودن” ضمیمه‌ ی ادبی دو مجموعه “تا ساحل آرامش” و “من دیگر ما” است، که مخاطب آن امام زمان عج الله می ‌باشد. این مجموعه، علاوه بر این که ذهن و دل را مملو از نام و یاد امامی می کند که زنده و حاضر است، سرشار از معرفت به امام زمان ارواحنا فداه نیز هست.

بریده کتاب:

از روی نقشه لبخندت
می شود فهمید
زمینمان چقدر به آسمان نزدیک شده
کاش یک روز بفهمیم
آسمان ‌ها، آفریده ی لبخند تو هستند.
تقدیم به تو ای آسمانی ‌ترین ساکن زمین!

بریده کتاب(۲):

زیبایی چشمان تو
به خاطر رنگ سیاهش نیست.
تو این چشم ‌ها را از دست خود خدا گرفته ای.
این چشم ‌ها، چشم خداست که این اندازه دل می ‌برد و می ‌تواند خطا را ببیند و آن را نادیده بگیرد.

بریده کتاب(۳):

وقتی فاصله ما با تو زیاد شد
حساب فاصله‌ ها از دستمان در رفت.
ما از تو فاصله گرفتیم
که این اندازه به خودمان اعتماد کردیم.

بریده کتاب(۴):

هر که آزادی را برایم شرح داد
جز اسارت معنای دیگری نداشت.
از خیر آزادی گذشتم
و دست بسته پیش تو آمدم
و وقتی به مقام اسارت تو رسیدم
آزادی را با تمام وجودم چشیدم

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۹ ، ۲۰:۰۵
نمکتاب ...
شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

نردبان آسمان

کتاب نردبان آسمان: درس نامه انتظار امام عصر (عج) (ویژگی های یک منتظر واقعی)

کتاب نردبان آسمان
نویسنده: محمدصادق منتظری
انتشارات بقیه العتره

معرفی:

اهل بیت بارها خود را منتظر نامیده‌ اند و برای رسیدن به جامعه ظهور مشتاقانه لحظه ‌شماری کرده ‌اند. دعای ندبه، دعای عهد، زیارت آل ‌یس و… نمونه‌ های بارز این اشتیاق است.
ما چه؟ ماهم منتظر حقیقی هستیم؟ خصوصیت‌ های یک منتظر واقعی را می دانیم و در خود داریم؟! یا نه… امام را می‌ خواهیم برای رفع نیازها و عقده‌ های شخصی ‌مان؟
در این کتاب تعریف و ویژگی‌ های منتظران واقعی را خواهیم خواند.

خلاصه:

نردبان آسمان به زوایای فردی و اجتماعی مقوله انتظار با بهره‌ گیری از روایات و آیات قرآن می ‌پردازد.
شرح خصلت‌ ها، آسیب‌ ها و راه‌ حل‌ های رسیدن به جامعه منتظر به همراه مثال‌ های ساده، با قلم نسبتاً روان در این کتاب قلم زده شده است.

بریده کتاب:

قدم‌ های منتظران لرزان نیست؛ ایسم‌ های بشری اندیشه منتظر را به تردید نمی ‌اندازد. عاطفه او بر محور ایمان می ‌چرخد. سوپرمن ‌های دنیا دلش را نمی ‌لرزاند. رفتار او بر مدار حق بوده و منافع دنیایی و مصلحت‌ های زودگذر مادی رفتار او را تغییر نمی‌ دهد.

بریده کتاب(۲):

آمادگی، جزء جدایی‌ ناپذیر انتظار است. آن‌ کس که انتظار نمی‌ کشد، برای چه پدیده‌ ای خود را مهیا می ‌سازد؟! آن کس که در انتظار مهمان لحظه ‌شماری می ‌کند، خانه خویش را از قبل آب‌ و ‌جارو می ‌زند و خود را مهیای مهمان می ‌سازد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...