کتاب مردان راه نویسنده: محمد افشین فر انتشارات بقیه العتره
کتاب مردان راه : قلبت برایش می تپد؟ عاشقان حسین فراوان بودند ولی مردان راه فقط ۷۲نفر
کتاب مردان راه نویسنده: محمد افشین فر انتشارات بقیه العتره
بریده کتاب:
خیلیها حسینبنعلی را دوست داشتند از طنین صدایش جانی تازه میگرفتند با خندهاش میخندیدن و به حال مناجات عرفه اش هایهای گریه میکردن، اما آیا این محبت به آن اندازه بود که آنها را به کربلا هم بیاورد تا روز عاشورا با او باشند.
خداوند منان آخرین ذخیره خود را به هر امتی عطا نخواهد کرد، او آنقدر صبر میکند تا منتظران و یاران و یاورانی برایش فراهم شود که خود و زندگیشان را به هر آنچه به امامشان مربوط است متبرک کنند. ص ۴۱
کتاب بزرگ ترین دختر عالم محرم حضرت رقیه(س) کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان سیدمهدی شجاعی
کتاب بزرگ ترین دختر عالم : نقل داستان کربلا از زاویه حضرت رقیه(س)
کتاب بزرگ ترین دختر عالم : سیدمهدی شجاعی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
معرفی:
دنیای غرب برای کودکان مان الگوهای غلطی را ساخته که حقیقی نیستند و در حقیقت کارهای اساسی و سرنوشت ساز و بزرگ انجام نمی دهند. ما باید برای مقابله با این هجمه فرهنگی، الگو های صحیح دینی را به کودک معرفی کنیم. بزرگترین دختر عالم به نقل داستان کربلا از زاویه حضرت رقیه (س) می پردازد.
بریده کتاب:
هر کدام از این مصیب ها به تنهایی کافی است تا دختری سه ساله را از پای در آورد ولی این دختر از پا در نیامده، صبوری کرده، مقاومت کرده و همه این مصیبت ها را به چشم دیده و تاب آورده. این مصیبت های بزرگ به جای اینکه او را از پا در آورد او را بزرگ کرده و به او عظمت بخشیده و قدر و مرتبه اش را از زمین به آسمان برده..
من عمه هستم تو بابا محرم محسن ربانی بوستان کتاب قم
من عمه هستم تو بابا : روایت کربلا از زبان حضرت رقیه(س) خطاب به علی اصغر
من عمه هستم تو بابا : محسن ربانی، بوستان کتاب قم
معرفی:
اینبار کربلا را از زاویه نگاه دختر امام بخوانیم این کتاب را قلباً دوست دارم خیلی زیاد… از زبان حضرت رقیه (س) خطاب به حضرت علی اصغر است که در دنیای کودکانه خود از ابتدای همراهی بابا تا شهادت حضرت را روایت میکند و این جمله زیبا که : رابطه من و تو مثل رابطه عمه زینب و باباست….
کتاب الیالحبیب حبیب بن مظاهر محرم علی اصغر علوی بسیج دانشجویی
کتاب الی الحبیب : نکند یک وقت از امامت جا بمانی…سرمشقی برای همراهی، برای رسیدن
کتاب الی الحبیب : علی اصغر علوی، بسیج دانشجویی
معرفی:
حبیب دیر آمد؛ اما آمد. بعضی ها دیر می آیند اما می آیند امامت را چشم انتظار نگذار خودت را به امامت برسان مهم این است که نه از امامت جلو بزن و نه دیر بیا و از امامت عقب بمانی…..
خلاصه:
سیداصغرعلوی, در الی الحبیب, حبیببن مظاهر را از هشت زاویه بررسی میکند: حبیب قرآنی حبیب دینشناس حبیب مبلغ حبیب تشکیلاتی حبیب رفاقت حبیب رقابت حبیب مهدی حبیب او را قله معرفی میکند و ابعاد زندگیاش را بررسی میکند تا امکان حسینیشدن به ما بدهد. موقعیتشناسی حبیب, لبیکگوییاش, ختم قرآن یکشبه, مقایسه نامه امام به او و محمدحنفیه و…موضوعاتی است که در کتاب مطرح میشود.
عکس زیبا و خاص از کتاب الی الحبیب
عکس زیبا و خاص از کتاب الی الحبیب
فرد تکلیف شناس هرجا باشد، به گونه ای تصمیم می گیرد که اگر امام هم باشد، همان گونه تصمیم می گیرد.
امام زمان خیمه نشین و گوشه گیر نمی خواهد. امام زمان آدم بی قرار می خواهد که دایم در تب و تاب باشد.
کربلا خود مرزی بین انتخاب بهشت و جهنم شد.
امام زمان خیمه نشین و گوشه گیر نمی خواهد. امام زمان آدم بی قرار می خواهد که دائم در تب و تاب باشد.
کتاب المصارع مقتل اباعبدالله الحسین(ع) امام حسین(ع) محرم نشر عهد مانا سید محمدیحیی غیاث علوی
کتاب المصارع : مقتل اباعبدالله الحسین(ع)، تصویرسازی کوتاه ولی عمیق از دشت کربلا
المصارع : سید محمدیحیی غیاث علوی، نشر عهد مانا
المصارع : سید محمد یحیی غیاث علوی، نشر عهد مانا
قلاده مرگ برای فرزندان آدم، چونان گردنبند بر گردن دختر جوان است. #کتاب المصارع
معرفی:
کتاب المصارع به قلم توانمند جناب سید محمد یحیی غیاث علوی و ناشر توانا انتشارات عهد مانا با بیش از ۲۰۰۰ نسخه چاپ. موضوع اصلی حسین ابن علی، امام سوم، ۴_۶۱ ق. عنوان کتاب مقتل کوتاه اباعبدلله الحسین(ع)… کتابی که از پیشگویی از امیرالمومنین آغاز می شود و با فراز و فرودهای دعوت های کوفیان و شهادت مسلم و حرکت آقا اباعبدلله به سمت کوفه ادامه می یابد. و در قسمت های آخر کتاب به شهادت تک تک یاران و در آخر شهادت ارباب می رسیم.
اهل کوفه نبودن یعنی بدانیم، تا وقتی حسین (ع) نیامده، مسلم ولی امر است. #کتاب المصارع #سید محمد یحییغیاث علوی
خلاصه:
کتاب المصارع، کتابی ظاهراً کوچک ولی بزرگ، کتابی به بزرگی عاشورا، که بیانگر جهاد امام و بد عهدی کوفیان است. مظلومیت مسلم و آزادگی حر را به تصویر می کشد، وفاداری یاران را اثبات می کند و شجاعت قمر بنی هاشم را به رخ می کشد. مصیبت اهل حرم دیده می شود و درآخر تو می مانی و ندای هل من ناصرا ینصرنی…
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد، آرزومند نگاری به نگاری برسد. #کتاب المصارع #سید محمد یحیی غیاث علوی
برداشت:
آقای علوی با قلم توانمندشان در جای جای کتاب به دغدغه های امام پرداختند، امر به معروف، احیای دین جدشان و… و در نهایت شکوه شهادت مولایمان حسین را به تصویر می کشد.
نقد:
کتابی خلاصه و مجمل، در نهایت زیبایی و دقت که من را با دغدغه ها و مصیبت های امامان آشنا کرد. شاید بارها و بارها کتاب ها و مقاتل مختلفی راجب کربلا خوانده باشم و یا بارها و بارها مداحی ها و نوحه هایی را از زبان ذاکران شنیده باشم اما این کتاب برایم تازگی داشت و شاید بهتر بگویم این کتاب خیلی خلاصه و زیبا برایم تصویر کربلا را کشیده بود. توصیه می کنم حتما یه جای دنج پیدا کنید و این کتاب رو مطالعه کنید.
آنگاه تربتی گرفت و درشیشه نهاد وبه ام سلمه داد وگفت: هرگاه خون شد، بدان کا من کشته شده ام. #کتاب المصارع #سید محمد یحیی غیاث علوی
بریده کتاب(۱):
حسین(ع) آمد و بر سر علی ایستاد. روی بر روی او نهاد. اشک از دیدگانش روان گشت و گفت:《بعد از تو خاک بر سر دنیا…》صدای حسین(ع) به گریه بلند شد و کسی تا آن زمان صدای گریه ی اورا نشنیده بود. زینب(س) خواهر حسین(ع) شتابان بیرون آمد…ص ۲۳۳
بریده کتاب(۲):
زینب(س) گفت: ای اباعبدلله! پدر و مادرم به فدایت! خود را آماده کشته شدن کرده ای!… آنگاه به صورت خود زد، گریبان چاک کرد و بیهوش افتاد. حسین(ع) برخاست و آب بر صورت او ریخت. ای خواهر شیطان شکیبایی ات را نرباید، از خدا بترس و به شکیبایی از جانب خدای تسلی جوی… ص ۱۵۲
خون را به طرف آسمان پاشید و گفت: چون خدا می ببند، آنچه بر من آمده ،آسان است. کتاب_المصارع سید محمد یحیی غیاث علوی
بریده کتاب(۳):
حسین (ع) به جوانان فرمود: 《به این جماعت آب بدهید و سیرابشان کنید. اسبان را نیز سیراب کنید…》حر همچنان در مقابل حسین(ع) ایستاده بود…ص ۱۰۳
بریده کتاب(۴):
حسین(ع) اصحاب خود را نزدیک غروب جمع کرد و گفت: 《… من یارانی شایسته تر و بهتر از یاران خود نمی شناسم… خدا از جانب من به همه شما جزای خیر دهد… همه شما را اذن دادم، بروید! بیعت و تعهد از شما برداشتم… اکنون شب است و تاریکی شما را فرا گرفته است…》ص ۱۴۴
حسین گریست و گفت: کرب وبلا ، جای اندوه وبلا کتاب_المصارع سید محمد یحییغیاث علوی
بریده کتاب(۵):
زهیر بن قین برخاست و گفت: 《 دوست دارم کشته شوم، باز زنده شوم، باز کشته شوم و همچنین هزار بار تا خداوند کشتن را از تو و جوانان اهل بیت تو باز گرداند. ص ۱۴۳
بریده کتاب(۶):
حسین (ع) گفت :«از کجا می آیی ای مرد اسدی؟» گفت:«از عراق» فرمود: «مردم عراق را چگونه پشت سر نهادی؟» گفت:«ای فرزند پیامبر خدا! دل هایی را پشت سر گذاشتم که با تو بودند و شمشیرهایی را که با بنی امیه…» ص۹۰
هق هق گریه هم را خاموش نمی کنم! جلوی اشک هایم را نمی گیرم! به خودم دلداری نمی دهم تا آرام شوم! اما خدایا! فقط حسین است که می تواند برای تو همه ی زندگی اش را ببخشد.
تنها صالحین هستند که حتی در اوج قدرت، ظلم نمی کنند و یاور مظلومند…
ایمانی که با عمل همراه نباشد ایمان نیست، ورد زبان است…
شمشیر کشیدند… ضعف و ترسشان مقابل پسر فاطمه ایستاندشان…
زن ها پایه ی تربیت هستند…
کار این امت درست نخواهد شد مگر با شهادت من و اسارت خانواده ام…
بخشنده ترین این دیار حسین علیه السلام است،مشکلت را فقط حسین حل می کند!
می دانی چه چیزی مهم است؟ یک پشتیبان مهربان! اگر عزم بر آبادی روح و جانت داشته باشی، کربلا خوب وعده گاهی و حسین خوب میزبانی است… تو را دارم چه غم دارم حسین جانم حسین جانم…
بریده ای از کتاب: نمی دانست چه گونه حرفش را بزند. از هر کس پرسیده بود نشانی حسین بن علی را داده بودند! بخشنده ترین این دیار حسین است. -مشکلت را فقط حسین حل می کند! -از من می شنوی جز با حسین با کسی دیگر در میان نگذار! –حسین را که ببینی خودش کارت را سامان می دهد! -این جا بی خود نگرد، خانه ی پسر علی از آن سوست!
بریده کتاب : ابالفضل العباس بر بام خانه ی خدا ایستاد و خطبه خواند، روز هشتم ذیحجه. سرها بالا را نگریستند و صدای رسای عباس را شنیدند: این خانه به برکت قدوم جد حسین شد قبله… حال شما ناسپاسی می کنید و راه خانه را بر امام می بندید…
همانا حکمت خداست و گرنه شما می دیدید که این خانه ی خداست که به سمت حسین مشتاقانه می شتابد… و حجرالاسود است که برای تبرک، به سمت دستان حسین پرواز می کند…