نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۸، ۰۹:۴۶ ق.ظ

امیر من

امیر من : شناختی مختصر ولی عمیق از امیر کربلا، امیری به نام حسین...

امیر من : شناختی مختصر ولی عمیق از امیر کربلا، امیری به نام حسین…

 

امیر من : نرجس شکوریان فرد، عهد مانا

 

دانلود

 

 

بریده کتاب(۱):

هق هق گریه هم را خاموش نمی کنم!
جلوی اشک هایم را نمی گیرم!
به خودم دلداری نمی دهم تا آرام شوم!
اما خدایا! فقط حسین است که می تواند برای تو همه ی زندگی اش را ببخشد.

 


 

دانلود

 

 

عکس نوشته کتاب امیر من

هر چه غیر محبت غیر اوست، دود است و هیچ!…

خودت را با سرگرمی ها، کوچک و پست نکن!…

لذت دنیا نگذاشت تا به دانایی شان عمل کنند…

دلشان لذت دنیا می خواست… لذت رنگ شده…

حسین را حسین نشناسان نکشتند… دنیا پرستان کشتند…

تنها صالحین هستند که حتی در اوج قدرت، ظلم نمی کنند و یاور مظلومند…

ایمانی که با عمل همراه نباشد ایمان نیست، ورد زبان است…

شمشیر کشیدند…
ضعف و ترسشان مقابل پسر فاطمه ایستاندشان…

زن ها پایه ی تربیت هستند…

کار این امت درست نخواهد شد مگر با شهادت من و اسارت خانواده ام…

بخشنده ترین این دیار حسین علیه السلام است،مشکلت را فقط حسین حل می کند!

می دانی چه چیزی مهم است؟
یک پشتیبان مهربان! اگر عزم بر آبادی روح و جانت داشته باشی،
کربلا خوب وعده گاهی و حسین خوب میزبانی است…
تو را دارم چه غم دارم
حسین جانم حسین جانم…
 

بریده ای از کتاب:
نمی دانست چه گونه حرفش را بزند. از هر کس پرسیده بود نشانی حسین بن علی را داده بودند!
بخشنده ترین این دیار حسین است.
-مشکلت را فقط حسین حل می کند!
-از من می شنوی جز با حسین با کسی دیگر در میان نگذار!
حسین را که ببینی خودش کارت را سامان می دهد!
-این جا بی خود نگرد، خانه ی پسر علی از آن سوست!

بریده کتاب :
ابالفضل العباس بر بام خانه ی خدا ایستاد و خطبه خواند، روز هشتم ذیحجه.
سرها بالا را نگریستند و صدای رسای عباس را شنیدند:
این خانه به برکت قدوم جد حسین شد قبله…
حال شما ناسپاسی می کنید و راه خانه را بر امام می بندید…

همانا حکمت خداست و گرنه شما می دیدید که این خانه ی خداست که به سمت حسین مشتاقانه می شتابد… و حجرالاسود است که برای تبرک، به سمت دستان حسین پرواز می کند…

بریده کتاب(۲):

عزت دارد حسین!
اگر دنبال یار می فرستد، دنبال زهیر…
اگر با حر صحبت می کند تا راه را باز کند..
اگر با عمرسعد سخن می گوید…
اگر از صبح تا عصرِ عاشورا صدا بلند می کند:
-هل من ناصر ینصرنی!
می خواهد کسی نباشد که دلش عزت بخواهد و از سایه ی عزت حسینی محروم شود!

بریده کتاب(۳):

اهل بیت بیش از آن که بر جهاد با دشمن بیرونی تاکید کنند، بر اخلاق، تحقیر دنیا، سراغ ارزش های معنوی رفتن، زهد و تقوا… تاکید می کنند! کسانی می توانند مقابل دشمن بایستند و در رکاب امام بمانند؛ منتظر مهدی فاطمه باشند که دنیا برایشان هدف اصلی نباشد!

بریده کتاب(۴):

وقتی کنار جمعی هیاتی می نشینی که در دریای رحمت خدا بر کشتی نجات حسین سوارند، اشک هایت طوفان بلا را می خواباند و تو در باران رحمت حسین تطهیر شده ای!

بریده کتاب(۵):

دل بی رحم باید باشد که بر صورت دختر سه ساله سیلی بزند!
دل باید سنگ باشد که برای کودک یمنی، فلسطینی، زنان بی پناه و نگاه های پر اشک نلرزد!

بریده کتاب(۶):

حسین را، حسین نشناسان نکشتند، دنیاپرستان کشتند…
جامعه ای که خودش را رها کند در میان خواسته های نفسانی و شهوات وجدانش خاموش و عقیده اش سست و رفتارش شبیه کفار می شود.
آن وقت در خون غلطاندن خوبان برایش می شود کار یک نیم روز! آن هم با لب عطشان…
این کشته فتاده به هامون حسین توست…
ای رسول خدا!
این صید دست و پا زده در خون حسین توست…

بریده کتاب(۷):

ابالفضل العباس بر بام خانه ی خدا ایستاد و خطبه خواند، روز هشتم ذیحجه.
سرها بالا را نگریستند و صدای رسای عباس را شنیدند:
-… این خانه به برکت قدوم جد حسین شد قبله…
حال شما ناسپاسی می کنید و راه خانه را بر امام می بندید…
همانا حکمت خداست و گرنه شما می دیدید که این خانه ی خداست که به سمت حسین مشتاقانه می شتابد… و حجرالاسود است که برای تبرک، به سمت دستان حسین پرواز می کند…

بریده کتاب(۸):

نمی دانست چه گونه حرفش را بزند. از هر کس پرسیده بود نشانی حسین بن علی را داده بودند!بخشنده ترین این دیار حسین است.
-مشکلت را فقط حسین حل می کند!
-از من می شنوی جز با حسین با کسی دیگر در میان نگذار!
حسین را که ببینی خودش کارت را سامان می دهد!
-این جا بی خود نگرد، خانه ی پسر علی از آن سوست!

بریده کتاب(۹):

علی بن ابی طالب شب ها که شهر در سکوت خواب مردمش فرو می رفت، کیسه ای بر دوش می گرفت و به فقرای کوفه رسیدگی می کرد…
خاندان پیامبر همه همین طور بودند؛ مشگل گشای خلق خدا!
در کربلا کار بر حسینی سخت شد که…
یک مومن… یک جوان مرد… یک اصیل زاده و بزرگوار نبود که گام از دام شیطان بیرون کشد و پا جای پای امام برای اجرای امر خدا بگذارد…
حتی لب های خشک یک نوزاد شیرخواره… یک رقیه ی سه ساله… هم دلِ بی امام را به رحم نمی آورد!

بریده کتاب(۱۰):

اگر بتوانند زنِ با شخصیت و با عزتِ مسلمان را، خوار دنیا و اسیر مد و آرایش و رنگ ها کنند،
اگر بتوانند اندیشه ی قوی او را تبدیل به خیالات پست دنیا کنند،
اگر بتوانند او را، از اوج عزت خدایی بکشند پایین تا ذلت جسمانی، پیروز خواهند شد!
زهی خیال باطل… تا ظهور، زینبی می مانیم… ان شاءالله!

بریده کتاب(۱۱):

حسین برای حفظ دینت… دستان عباس داد،
به ام البنین خبر شهادت حسین را که دادند. گفت:
باور نمی کنم… مگر عباسم زنده نبود… مگر دستان عباسم…

 

دانلود

نظرات (۲)

۱۴ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۱۴ غریبه آشنا A
امیری حسین😭😭😭😭😭
سلام
خیلی زیبا بود مثل کتابای دیگه خانم شکوریان. من 60 تا خریدم و روز عاشورا هدیه دادم به عزادارای امام حسین ع تو خیابون سلسبیل تهران به دخترا و خانما. یکی از دوستامم که کتابو خوند اونم 60 تا خرید و روبان زده دم در هیئتشون به خانما هدیه داد الانم تعدادی دارم در مواقع مناسب به افراد هریه میدم. خداقوت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">