دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۹:۴۷ ب.ظ
شما نخواهید خواست
کتاب شما نخواهید خواست: یک روایت عجیب که حقیقی بودنش، خواندنی ترش کرده است
کتاب شما نخواهید خواست
ویراستار: مریم مقانی، رضا رهگذر
مترجم: شکوهالسادات حسینی
انتشارات: پرستا(وابسته به موسسه فرهنگی هنری پرستای حق)
معرفی:
به نظر شما می توان در شرایطی که در چند متری دشمن هستی، و هواپیماها مرتب روی سرت چرخ می زنند و با استفاده از عینک های مخصوص شب همه جا را رصد می کنند و… و مدام تو را دنبال می کنند و آخرسر بمبی در چن سانتی ات منفجر می شود و تو زنده بمانی!
این کتاب داستان حقیقی عجیبی است…
بریده کتاب:
به یاد تو افتادم! دلم خیلی برات تنگ شده، عزیز دلم! خیال تو مرا در خود غوطه ور ساخت و عطر لطیف زنانه و توجهات دخترانه ات، آرایشت برای من و خطی که شال سیاهت به گونه ی به رنگ نرگست ترسیم می کرد و من اجازه داشتم نگاه کنم و حدی را که باید در هنگام نشستن کنار هم در بالکن منزلتان رعایت می کردیم. صفحه۴۷