نفوذ در موساد
نفوذ در موساد : یک نفوذ جذاب دقیق و هیجانانگیز در سازمان امنیت اسرائیل موساد
نفوذ در موساد : صالح مرسی، نشر شهید کاظمی
معرفی:
لذت یک هیجان واقعی، وارد شدن در یک عملیات جاسوسی بزرگ، دست و پنجه نرم کردن با یک دشمن پیچیده و هراسناک را در این کتاب بخوانید …
یک نفوذ جذاب دقیق و هیجانانگیز در سازمان امنیت اسرائیل موساد یک مصری میتواند تلآویو را بهراحتی گول بزند و هیچکس نفهمد حتی تا آخرین لحظههای زندگی حتی پس از مرگ…
خلاصه:
داستان پسر جوان و پر استعدادی به نام رأفت که نیروهای امنیتی از توانمندی های زیاد او که داشته در جهت خلاف جلو می رفته، استفاده ی صحیح می کنند و او به عنوان یک یهودی وارد اسرائیل می شود. رأفت شبکه جاسوسی قوی از عوامل اسرائیل به نفع مصر درست می کند….. داستان پر از نشیب و فراز و ترس و هیجان است …
بریده کتاب(۱):
آنچه او را نگران می ساخت خواجه شارل سمحون است.
– چه اتفاقی برایش افتاده ؟ احوالش چطوره ؟
داره آماده می شه که مصر رو ترک کنه
– کجا می ره ؟
– معمولا فرانسه
– مطمئنید ؟
–این آخرین اطلاعاتیه که از اون داریم
….جالب برایم این بود که همه حرفهایی که توی رستوران قاهره زده بودم. بدون کم و کاست به اسرائیل رسیده!
نقد رمان نفوذ در موساد : با خواندن این کتاب حس غرور و سربلندی می کنی.
نقد رمان نفوذ در موساد نوشته ی صالح مرسی
این کتاب و دو سه تا برادر های این کتاب را که می خوانی پر از انرژی می شوی، احساس غرور و سربلندی میکنی حس زنده و پویا بودن در درونت می شکفد.
نویسنده ی این کتاب یک تابوشکن است.
بت بزرگ اما توخالیِ اسرائیل؛ چنان برای خودش هیبت ساخته که دولتها و ملتها از ترسشان نمی توانند تکان و مخالفتی داشته باشند، اماصالح مرسی نویسنده این کتاب با بیان حقایقی از مجاهدت های جوان های شجاع مصری، روحیه ی مبارزه را در دل ها زنده می کند.
نفوذ، داستان جوانان مصری است که در زمان انور سادات پایه های وزارت اطلاعاتی مصر را می گذارند و با امید و ایمان و دستهای خالی به جنگ اطلاعاتی اسرائیل می روند. آنها جوان مصری بنام رافت را در سرزمین اشغالی و میان صهیونیستها وارد می کنند تا در عرصه های مختلف مقابل اسرائیل بایستند.
ازخودگذشتگی، ایمان، تدبیر، زیرکی، شکستن هیبت دشمن، ذلیل و خوار دیدن دشمن، سست بودن تار عنکبوتی اسرائیل و…. همه ثمره خواندن این کتاب است.
ضمن اینکه نویسنده به زیبایی قلم را بر کاغذ حرکت داده و داستان را به جا و زیبا خلق کرده است.
لذت هیجان و معما گونه بودن کتاب برای جوان ها آن قدر زیاد است که کتاب را با همه ی دلهره ها و ترسها زمین نگذارند…. خوب می شد اگر کتاب « دلنوشته های یک طلبه» هم همین طور داستانپردازی و قلمزنی می شد و…
بریده کتاب(۲):
یک روز صبح، زنگ تلفن خانه اش به صدا درآمد در حالی که خسته بود از خواب بیدار شد. می دانست که استیر است.
استیر گفت: مثل اینکه روزنامه های صبح رو نخوندی. رأفت در حالی که خمیازه می کشید، پرسید: چطور مگه ؟
– دیروز یک جاسوس که برای مصر کار می کرده رو دستگیر کرده اند!
در یک لحظه تمام اتاق دور سر رأفت چرخید. زبانش بند آمده بود.
بریده کتاب(۳):
هنگامی که بیخور شطریت در شب نشینی ها به دیدن رأفت می رفت، در گوشه ای با او خلوت می کرد و شراب می نوشید. رأفت هم بدون اینکه لب به مشروب بزند، تنها به مشارکت با دوست خود تظاهر می کرد. مرد یهودی به درجه ای از مستی می رسید که زبانش باز می شد و در همین زمان، هوشیاری جوان به نهایت خود می رسید؛ زیرا این موجود دائم الخمر سرّی ترین مسائل امنیتی اسرائیل را برملا می کرد….
بریده کتاب(۴):
رأفت توانست در طی چند ماه، شبکه جاسوسی اش را محکم کند. مجموعهء اول را بعضی از دانشمندان، استادان دانشگاهها و محققین تشکیل می داد. پایهء دوم، مجموعهء اقتصادی بود که بعضی از سرمایه داران را در خود جای داده بود و پایهء سوم مجموعه ای سیاسی بود که بسیار اهمیت داشت….