سه دقیقه در قیامت
کتاب سه دقیقه در قیامت : گشت و گذاری در عالم معنی… کتاب را برداری زمین نمی گذاری
کتاب سه دقیقه در قیامت
نویسنده: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
معرفی:
✔️در زندگی برخی انسانها اتفاقاتی رخ میدهد که اصطلاحاً به آن اتفاق تجربهای نزدیک به مرگ می گویند: NDE یا خروج روح از کالبد مادی و گشتوگذار در عالم معنی…
📚در این تجربه معمولاً کل زندگی فرد در پیش چشم او حاضر است و درواقع مروری بر زندگی گذشته صورت میگیرد؛در این حالت فرد نه فقط هر عمل خویش بلکه اثرات هر یک از اعمال خود را بر روی افرادی که در زندگی در اطرافش بوده اند نیز درک می کند.
بریده کتاب:
همینطور که اعمال روزانه بررسی میشد به یکی از روزهایی دوران جوانی رسیدیم؛ اواسط دهه هشتاد.
یکبار جوان پشت میز گفت: به دستور آقا اباعبدالله علیهالسلام پنج سال از اعمال شما را بخشیدیم.
این پنج سال بدون حساب طی می شود با تعجب گفتم: یعنی چی؟؟
گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی میماند.
نمیدانید چقدر خوشحال شدم!
اگر در آن شرایط بودید لذتی که من از شنیدن این خبر پیدا کردم را حس میکردید…
پنج سال بدون حساب و کتاب؟؟!! گفتم: علت این دستور آقا برای چه بود؟؟؟ همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند….
.بریده کتاب(۲):
کودک بعداز احیاء جزئیات بسیاری از آن چه درحین ۱۹ دقیقه توقف قلبش دراتاق بیمارستان رخ داده بوده است را برای دکتر مرس بازگو می کندومی گوید که از تونلی آجری عبور کرده وبه جایی بسیار زیبا ونورانی رسیده است.
دکترمرس به کودک گفت که نمی توانداین را به راحتی باور کند وکودک در جواب گفت:
« نگران نباش دکترمرس،بهشت حقیقت دارد»
بریده کتاب(۳):
. در همین حال وهوابودم که جوانی بسیار زیبا بالباسی سفیدونورانی درسمت راست خودم دیدم.
اوبسیارزیباودوست داشتنی بود.نمی دانم چرااینقدر اورادوست داشتم.می خواستم بلندشوم و اورا در آغوش بگیرم.
بریده کتاب(۴):
به صفحه اول کتابم نگاه کردم. از همان روز بلوغ تمام کارهای من با جزئیات نوشته شده بود.کوچک ترین کارها…تازه فهمیدم که « فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره» یعنی چه. هرچی که ما این جا شوخی حساب کرده بودیم ،آن ها جدی جدی نوشته بودند!
بریده کتاب(۵):
من وارد باغ بزرگی شدم که انتهای آن مشخص نبود.از روی چمن هایی عبور می کردم که بسیار زیبا ونرم بودند.بوی عطر گل های مختلف مشام انسان را نوازش می داد.درختان آن جا همه نوع میوه ای را در خود داشتند.میوه هایی زیباودرخشان.
بریده کتاب(۶):
گردن آلن مدیرعاملی موفق وثروتمند در شهر سیاتل آمریکا بعد از “تجربه ی نزدیک به مرگ” خود در اثر ایست قلبی از شغل خود استعفا داد وزندگی بسیار مرفه وشهرت خود راکنار گذاشت وشغل مشاوره ی جوانان وکودکان راانتخاب کرد وبه عنوان کشیش نیز درکلیسا مشغول شد.
کتاب کم حجم ولی پرمحتوا . جه استقبال خوبی از آن شد. واقعا انسان با خواندن این نوع کتابها حواسش رو به اعمالش جمع می کنه تا نکنه حبط اعمال بشه و یهو ببینه هیچی نداره در محضر پروردگار.
بسیار کتاب تاثیرگزاری بود. ساده مفید جذاب و تکاندهنده.