نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۶۱ مطلب با موضوع «نقد کتاب» ثبت شده است

شنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۹، ۰۹:۰۲ ب.ظ

سیاه صورت

کتاب سیاه صورت: داستان نفوذ داستانیست عجیب، مخصوصاً اگر پای زن در میان باشد!

 

کتاب سیاه صورت
نویسنده: نرجس شکوریان فرد
انتشارات عهد مانا

بریده کتاب سیاه صورت :پری سیما نیروی پشتیبانی داخلیه، یعنی روی هنرمندای داخلی داره حساب باز می کنه؛

و الا هنرمندایی که دو تابعیتی شدن یا ساکن، یه پرونده جدایی دارن توی کشورهای اروپایی و آمریکایی؛
روی بعضی از اونا سرمایه گذاری شده و نتیجه هم دادن!
چرا باید هنرمند ایرانی، طبق اندیشه و سبک فکری کشورهایی زندگی و کار کند، که همه آن کشورها، در تحریم ایران شریکند، در تحقیر مردم ایران هم پیمانند، در دشمنی با مردم ایران هم دستند، از بمب های شیمیایی تا فروش خون آلوده به ایدز، تا… دلش هم غصه دار بود که چه طور این به اصطلاح هنرمندها می توانند این خیانت ها را در حق مردمشان بکنند!

– گروه موسیقی زیرزمینی هم این جا، هم اون جا پرونده باز دارن؛ یعنی دیگه کل موسیقی و محتوا با اون ور هماهنگه، کلا بدون اجازه اون ور هیچ اجرایی این ور ندارن!
این هنرمندا بعداً می شن سلبریتی، سلبریتی طرفدار زیاد داره و پایه کارش روی جهالت مردم عامه!
اینا دو تا کار می کنن، یکی آن قدر فضا را پر از اندیشه های خودشون می کنن که مردم اصل مطلب رو متوجه نمی شن…
ص۱۱۲

 
بریده کتاب(۲):

زندگی در بعضی محله های تهران اصلاً مثل همه کشور نیست، نه ماشین هایش، نه رستوران هایش، نه پوشش زن و مردش… میان غوغای گرانی و حیرانی، مردم این محله تهران در پول غلت می زنند و برای خرج کردنش در مانده اند.
زندگی شان شیک است و چهره هایشان خالی!
خالی از هر چیزی که لذت داشته باشند؛ لذت هست، اما نیست!
می خواهندش و ادای داشتنش را هم در می آورند، اما اداست!
ص۹۹

نقد کتاب سیاه صورت : رمانی جذاب بر اساس یک پرونده امنیتی واقعی

نقد کتاب سیاه صورت

نویسنده کتاب: نرجس شکوریان فرد

سیاه صورت، رمانی است که توسط نرجس شکوریان فرد بر اساس یک پرونده امنیتی واقعی نوشته شده، و پشت پرده فعالیت سفارت های کشورهای دیگر در ایران و ارتباط گرفتن آنها با برخی شخصیت های محبوب را بیان می کند.

 

خلاصه داستان
داستان از اینجا شروع می شود که پری سیما که خارج کشور است، با ماموریت جذب سلبریتی ها، به ایران می آید. در ایران در خانه ای با سلبریتی ها و سفیران بعضی کشورها ملاقات می کند تا در این پروژه همکاری کنند و از طرف دیگر، در مهمانی هایی که شرکت می کند. در ادامه داستان، بازجویی او بعد از دستگیری شرح داده می شود. پری سیما و همکارانش ابتدا مقاومت نشان می دهند، اما نهایتا همه چیز را لو می دهند و مبادله می ‌شوند. (گاهی که می بینیم استاد دانشگاه ایران در خارج دستگیر می شود، به این خاطر است که ایران را تحت فشار قرار دهند و از طریق دیپلماتیک منفعت کسب کنند.) البته در واقعیت، شخص پری سیما با وثیقه آزاد شد، اما فراری اش دادند و مبادله نشد. نهایتا هم او را سفید کردند و در اینترنت هم جز دو عکس قدیمی از او نمانده.

 

– الان روحیه ناامیدی نسبت به مسؤولین بین مردم هست. برخی مثل لیوانی هستند که بین هزار لیوان می شکند و صدا می دهد و همه فقط صدای شکستن آن را می شنوند. آن فرد همه را خراب می کتد. اما باز ساختار، محکم است. این حرف پری سیما یعنی بیان این که ساختار محکم است، حتی اگر یک نفر کم کاری کند. در طی رمان ساختار از همان اول بالا بود و آخرش هم بالا می ماند.

– پری سیما وقتی دستگیر شده بود، با خودش می گفت که اینها به ما دروغ گفتند که از صدر تا ذیل این نظام آدم دارند و فوری ما را پیدا می کنند.
– ایران در برابر تمام سرویس های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل و فرانسه، که قوی ترین سرویس های اطلاعاتی را دارند و با هم یکدست نیز هستند، با قدرت تر است. چرا که آنها اعوان و انصار دارند، اما ایران مصداق «کم من فئة قلیله» است. حتی در بدنه کشور چقدر تحت فشار است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۰۲
نمکتاب ...
دوشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۱۳ ق.ظ

مروارید

 

کتاب مروارید: رمانی که واقعیت ها را نشان می دهد.

کتاب مروارید

کلیتی درباره کتاب:

این کتاب، نوشته یکی از نویسندگان آمریکایی است
و پرفروش­ ترین­ های زمان خودش هم بوده و به ده­ ها زبان هم ترجمه شده و در دنیا، سری بین سرهای کتاب ها بلند کرده است.

آمریکا برای اقشار مختلف:

فکر کن جایی را که همیشه فکر می‌ کردی یک بهشت ناب است، ناگهان ورقش برایت برگردد و بفهمی پشت آن بهشت، بیابانی سوزان است.

امریکا هم برای خیلی ­ها بهشت روی زمین است؛ بعضی سوداگران، شهرت آمریکا را یک مأمن می ­خوانند،

محل امنی که می ­شود در آن قدم زد و سلفی گرفت و بعد هم عکس­ ها را در فضای مجازی منتشر کرد.

یک دو تابعیتی بودن ناب؛ برای آن­هایی که شهرتشان برایشان از شرفشان مهم ­تر است!

“مروارید” اما برایت این ورق را برمی‌ گرداند و پشت صحنه را به نمایش می‌ گذارد.

ریزموضوعات کتاب:

کتاب مروارید داستان سرخ پوستان آمریکایی است که در چه فقر و بدبختی ­ای به سر می برند!

و سفید پوستان چگونه آن­ها را تحقیر می­ کنند، طوری که به خودکم پنداری و خودبدبخت پنداری می افتند!

در تحقیر هایی که شده اند، حتی دیگر توان تصمیم گیری ندارند؛

تا جایی که این ساکنان اولیه آمریکا، خودشان را زیردستان و بردگان می پندارند.

کتاب مروارید داستان مروارید نیست، داستان ظلمی است که در تاریخ آمریکا توسط سفید پوستان بر ساکنان اولیه آمریکا رفته است!

سلبریتی هایی که برای کشته شدن یک سگ،

خودشان را به در و دیوار می زنند و برای دفاع از یک مجرم صدا بلند می کنند،

از کشته شدن کودکان سوریه و یمن و عراق و سیاه پوستان امریکا حرفی نمی زنند.

آمریکا بهشت شیفتگان قدرت است، تشنگان شهرت هالیوودی…

اما این بهشت برای خود مردم آمریکا نیست…

برای پنجاه میلیون کارتن خواب آمریکایی نیست…

برای هر سه دقیقه یک تجاوز به یک زن…

برای مغازه های فروش زن حتی با قیمت یک شیشه مشروب…

برای…

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۹ ، ۱۰:۱۳
نمکتاب ...
دوشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

نادیا

 

نقد کتاب نادیا: کتابی از نویسنده ای که خودش به هیچ رسیده و همه وجودش گم است .

 

نقد کتاب نادیا

کلیتی درباره کتاب:

چه بخواهیم چه نخواهیم انسان موجودی دو وجهی است: هم جسم و هم روح.

روح را خیلی ها: اندیشه، قلب، ذهن و فکر هم معنا کرده اند.

روح سرگردان، تنها و شبح وارِ بی مزه فروید و راسل،
احساسات مرده و زندگی خشک و بی روح، تردیدها، دربه دری ها، ناتوانی ها را به همراه می آورد.
سرگرمی های ناآرام، همه ماحصل بی توجهی به روح و مهم دانستن جسم و اولویت داشتن لذات جسمانی است.

در مقدمه این کتاب نویسنده در پنج، شش صفحه تلاش می کند که به خواننده بقبولاند که اگر در میان سطر و پاراگراف و صفحه عصبی و بی حوصله و گم شوی تقصیر خودت است.

و می گوید: کتاب بر اساس تردید و شبح، بر اساس اندیشه راسل، بر اساس رویداد انگاری، براساس حقایق ناشناخته، اتفاق و احتمال عینی، بر اساس سورئالیسم، بر اساس… نوشته شده است.

فصل اول:

فصل اولش سرگردانی هویت نویسنده و نقش اول داستان است که می خوانی و نمی دانی!

نویسنده چون خودش به هیچ رسیده و همه وجودش گم است ، در ضمنی که فلسفه ها را خوانده و نخوانده، فهمیده و نفهمیده، می خواهد قلمی اش کند، فصلی تولید می کند که از اولش خسته ای و تا آخرش نه می فهمی و نه می دانی خودت کیستی وخودش که بود.
این همان سرگردانی بشر در مدل زندگی بی خدا و غربی …است.

فصل دوم:

فصل دوم زنی به نام نادیا، کنار مرد بی هویت فصل اول قرار می گیرد که فقیر است و زیباست.
دیوانه است و دلبر است
و آخرش هم ساکن تیمارستان!

تمام تلاش نویسنده این است که صحنه هایی عاشقانه در سطور سرگردانی قلمش بکارد تا خواننده همراهش بیاید اما باز هم حرف یکی است، بشری که نمی داند از زندگی اش چه می خواهد:

زن، شراب، مواد، تئاتر، موسیقی و… آخرش هم هیچ.

در پایان:

آندره برتون، شاعر، نویسنده، رسانه نگار، منتقد فرانسوی و نظریه پرداز جنبش سورئالیسم است و…
و پدیدآورنده سرخوردگی ها و سردر گمی ها!

خواندن کتاب نادیا برای بی هویت و بی کارها هم توصیه نمی شود، چه برسد به اندیشمندان و فرهیختگان .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۹ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

افغانستان تا لندنستان

 

نقد کتاب از افغانستان تا لندنستان: آیا این کتاب واقعا اعترافات یک جاسوس و نفوذی است؟

 

نقد کتاب از افغانستان تا لندنستان

خلاصه ای از کتاب:

داستان مربوط به پسری مسلمان است، که به همراه خانواده‌ اش در شمال  آفریقا زندگی می کند.

پدر خانواده که از تامین معاش زندگی شان ناتوان است؛

این پسر را برای ادامه تحصیل به یکی از مدارس مسیحی در اروپا می فرستد.

در همین زمان مادر خانواده به علت بداخلاقی های پدر، از او جدا می شود.

به همین علت پسر بعد از بازگشت به خانواده حسی را که به کشور و خانواده ‌اش داشته از دست می ‌دهد .

و به‌ دلیل تحصیل در مدرسه ای مسیحی اهل روابط نامشروع، خوردن شراب و تغییر در سبک و ظاهر زندگی می ‌شود.

با این تفاوت که برادر بزرگترش نسبت به اسلام تعصب خاصی داشته

و مرتباً از پسر تقاضا می کرده که به اسلام برگردد و از کارهای اشتباهش دست بردارد،

پسر بخاطر صحبت های برادرش و بدون اراده و خواست قلبی دوباره شروع به نماز خواندن می کند.

اما وقتی به اروپا بر می گردد به روش قبل خود رفتار می نماید تا جایی که حتی به فروش مواد مخدر روی می ‌آورد.


بعد از مدتی که پسر به خانه رفت و آمد می ‌کند،

متوجه تبدیل خانه به پایگاهی نظامی برای گروهی به اسم جهاد اسلامی می ‌گردد،

گروهی که هم به دنبال خرید اسلحه بودند،

هم سعی می کردند افکار خودشان را از طریق مجلات به دست مردم برسانند.

با این حال پسر سکوت کرده و حتی گاهی برای خرید تسلیحات به آنها کمک می ‌کند.

و در این میان برای آسیایی ها هم در خرید اسلحه واسطه گری می کند؛

و سود این کار را برای خودش هزینه می ‌کند.

این ماجرا تا زمانی که پسر احساس خطر می کند ادامه پیدا می کند

و او به سفارت فرانسه پناهنده می شود.

آنجا درخواست می کند تا به مادر و برادر کوچکش پناهندگی بدهند و فرانسه قبل از این کار از او می خواهد تا برایشان جاسوسی بکند.

ریزبینی های مهمی از رمان از افغانستان تا لندنستان :

فضای داستان به شکلی رقم خورده که گویا

اصلاً سازمان جاسوسی فرانسه از این جریانات اطلاعی نداشته و اخبار را توسط این پسر دریافت می کرده

و البته با وجود خدماتی که این پسر در اطلاع رسانی به سفارت فرانسه انجام می دهد،

فرانسه به او خیانت می کند ،

ولی این اتفاق در داستان خیلی کمرنگ بیان شده به شکلی که مخاطب حق را به طرف فرانسوی می دهد.

در جریان یک بمب گذاری که در فرانسه اتفاق می‌افتد،

پلیس فرانسه اهالی خانه را بازداشت می‌کند اما پسر موفق به فرار می شود.

و دستگاه اطلاعاتی فرانسه را تهدید می کند و اجبارا ماموریت می گیرد و به افغانستان می رود و عضو گروه های جهادی در این کشور می شود.

در نگاه پسر اعضای گروه های جهادی اشخاصی مومن، باتقوا و عامل به معارف دین، اهل ورزش و محبت کردن به هم هستند

و این اخلاق و مرام باعث شده بود از کشورهای مختلف برای عضویت در این گروه به افغانستان مهاجرت کنند از جمله کشورهای چین، انگلیس و…

او مدتی در افغانستان زندگی می کند

و پس از اطلاع از تمام اسرار و چم و خم فعالیت های این گروه جهادی و نحوه ساخت اسلحه توسط آنها،
اظهار خستگی کرده، به فرانسه باز می‌گردد.

و درباره این که می خواهد ازدواج کند صحبت می کند.

سفارت فرانسه از او می خواهد درباره نحوه ساخت اسلحه توسط گروه جهادی به آنها اطلاعات بدهد

و فرانسوی ها  از شنیدن نحوه کار این گروه و اینکه مسلمانان با هم اختلاف دارند و مرتباً در پی کشتار هستند اظهار تعجب و بی اطلاعی می کنند

و از پیشرفت گروه جهادی شگفت زده می شوند.

نکاتی مهمی که در این داستان به چشم می خورد:

۱. این که اروپایی ها مردمان خوب و متمدنی هستند.

و از نحوه پخش اسلحه در اروپا میان مسلمانان به هیچ وجه اطلاع ندارند.

این رمان کلا غرب و آمریکا را در تشکیل گروه طالبان بی طرف دانسته،

به نحوی که حتی این طور نشان می دهد که اروپایی ها اخبارشان را توسط این پسر دریافت می‌کردند.

۲. در این داستان علت کشتار مسلمانان را خود مسلمانان معرفی شده

و اختلاف دیدگاه بین آنها را دلیلی برای کشتار و خونریزی میان خودشان می‌داند.

۳. در سیر داستان گروه جهادی که در افغانستان مشغول به فعالیت هستند را افرادی باتقوا و اهل محبت به همدیگر معرفی می کند.

با این اوصاف

چه کسانی در افغانستان پاکستان و کشورهای دیگر عامل کشتار عده زیادی از مسلمانان و غیرمسلمانان شدند؟

۴.  آن چیزی که مسلمانان از آن به عنوان استکبار یاد می کنند در حقیقت توهمی بیش نبوده و خودشان عامل مشکلات و گرفتاری های خودشان هستند.

۵. در داستان هیچ اشاره ‌ای به اینکه مسلمانان اسلحه ها و مواد اولیه برای انفجار را از کجا تهیه می کردند نشده

و اینکه اصلاً به نقش اروپا در تشکیل طالبان اشاره نشده

و روسیه به عنوان کشوری که باید مسلمانان هدف شان را به سمت او متمرکز کنند معرفی می شود.

۶.  در این داستان سعی شده دستگاه های امنیتی اروپا را بدون پیچیدگی و هیچ گونه قصدی برای آزار مسلمانان نشان دهد.

آنها گویا فقط به دنبال امنیت مردم خودشان هستند .

و هرگونه برخورد آنها با مسلمانان برای تامین امنیت مردم خودشان است.

۷. با توجه به نقش آفرینی اسرائیل در تمام اتفاقاتی که در جهان مربوط به مسلمانان است،

در این داستان هیچ گونه اشاره ای به اسرائیل، نقش او و کارهای ضد بشری او نشده تنها به روسیه به عنوان یک کشور استعمارگر اشاره می شود.

سخن آخر:

به هر حال این کتاب نه اعترافات یک جاسوس و نفوذی است

بلکه این طور به نظر می رسد که کتاب از افغانستان تا لندنستان یک کتاب ساختگی باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

رویای یک دیدار (او سلمان شد)

 

📚رویای یک دیدار/ سید ناصر هاشم زاده

 

رویای یک دیدار : قصه نوجوان زرتشتی که برای یافتن حقیقت  تنها به خارج مسافرت می کند.

رویای یک دیدار : قصه نوجوان زرتشتی که برای یافتن حقیقت تنها به خارج مسافرت می کند.


ما مسلمانیم اما "سلمان" نیستیم.
سلمان انقدر عزیز زمین و آسمان بود که اهل_بیت او را از خودشان می دانستند.
این کتاب فوق العاده زیبا ،فوق العاده عمیق و جهت دهنده و حرکت بخش کمی ما را به سلمان نزدیک می کند.

 

معرفی:

عاشق نور زندگی متفاوت دارد.
نور کاری به این ندارد که آیینت زرتشت است، ایرانی هستی یا نه…
نور به دلت نگاه می‌کند.
به اشتیاقت.
آدمی اگر عاشق شود، متحمل بیابان‌ها هم می‌شود. زخم زبان یهودی را به جان می‌خَرَد، گرسنگی را نمی‌بیند و حتی به اسارت تن می‌دهد. این معجزه عشق است!
که عشق، “روزبه” را “سلمان” کرده است.

جوانی متفاوت و برومند بود، از خانه که فرار کرد دنبال یک رویا رفت تا با دیدارش آرامش را پیدا کند، کسی که زندگی تکراری و یکنواختش را لذت‌بخش کند. سیصد سال شب و روز متفاوت را تجربه کرد تا…
این داستان واقعی را پس از خواندن به دیگران هم خواهید داد.
کتاب رویای یک دیدار در ۱۶۷ صفحه توسط انتشارات عهد مانا در سال ۱۳۹۷ به چاپ رسیده است.
این کتاب روایتگر جوانی پارسی و برومند به نام روزبه است که خانواده او از موقعیت ممتازی در دوران ساسانیان برخوردارند. روزبه، زرتشتی است و مشتاق طراوت و نور. تا اینکه این اشتیاقش او را به سوی “فرار از خانه” پیش می‌بَرَد…

خلاصه:
کتاب رویای یک دیدار روایتی ست تاریخی از گوشه‌ای از زندگی سلمان فارسی.
زمانی که روزبه نوجوان به دنبال نور، از آیین زرتشت به مسیحیت گرویده می‌شود. این شوق در روزبه او را وادار می‌کند تا از خانه اشرافی پدر بگریزد و سختی بیابان‌ها و یهودیان و گرما و سرما را تحمل کند تا عاقبت به سرچشمه آب حیات برسد و بشود “سلمان منا اهل البیت”.

🧀برشی از کتاب:
آیا درراه راهزنان اموالت راغارت کرده اند ؟از سرزمین پارس که چنین ژولیده و فقیرانه بیرون نیامده ای ؟
نگاهی به چشمان کشیش انداخت نگاهی که تاعمق نگاه کشیش پیش می رفت .
-هرچه داشتم مسیح از من گرفت .
-مسیح ؟
-آری  او از همه راهزنان تیز تر ومهارت دار است .او پدر ومادرم را ازمن گرفت ومرا سرگشته بیابان ها کرد .(ص 126)

 

 

او سلمان شد: مسیر تاریخی انسانی که می خواهد از صفر بگذرد و به بی نهایت برسد

 

او سلمان شد ، سید ناصر هاشم زاده

سلمان یک فصل بهاری از زندگی انسان هاست. سلمان یک فرد نیست، مسیر تاریخی انسانی است که می خواهد از صفر بگذرد و به بی نهایت برسد و پا در گل زمین نماند. 

نوجوانی زرتشتی که جایگاه دینی، اقتصادی و سیاسی بالایی در میان زرتشتیان و حکومت دارد، اما فطرت حق طلبش نمی گذارد که به ثروت و لذت بسنده کند. در جوانی از خانه فرار می کند ، تا به هدف خلقت برسد.

روزبه(سلمان) که دین زرتشت دلش را راضی نمی کند و سوال های فکرش را پاسخ نمی دهد، راهی کلیسا می شود و پیش راهب هایی که حد فاصل بین حضرت عیسی تا آخرین پیامبر هستند شاگردی می کند. از کلیسای این شهر تا کلیسای شهرهای دیگر می رود. تنها و بی خانواده، اما راضی نمی شود. تا اینکه خودش در لباس آخرین وصی به آخرین پیامبر دنیا می رسد و سلمان، محمدی می شود. خستگی ناپذیر، دل سپرده به ندای فطرت و گریزان از راحت طلبی، متفکر و متوجه به اصل خلقت، راهی شهرها و کشور های دیگر می شود.
او یک حق جوی زرتشتی است که جزو حق طلبان مسیحی و یاران محمد مصطفی(صل الله علیه وآله) می شود و جزو یاران حضرت حجت (ارواحنا له الفداه) در آخرالزمان. (سلمان جزو ۳۱۳ نفر اصحاب حضرت هستند.)

داستان کتاب کشش خوبی دارد هرچند قلمی که نویسنده انتخاب کرده باعث شده است، ابتدا عده ای به راحتی با کتاب انس پیدا نکنند. هر چند کمی که از داستان می گذرد دلبسته می شوی و حتی چند جایی دلت می خواهد که با تفصیل بیشتری از اصل موضوع مطلع شوی. البته شاید دور بودن فضای تاریخی رمان باعث این خلاصه گویی ها شده باشد.

به هر حال کتابی ست که افراد درون گرا، دوستان معنوی خوان و اهل فکر، جوانان ی که متفاوت بودن را طالبند و می خواهند یک جوانی پر بار و نتیجه بخش داشته باشند، می توانند این رمان را چندین بار بخوانند که قابل است.

پایان نقد اول

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ب.ظ

رمان اینترنتی زیر چتر عشق

 

رمان اینترنتی زیر چتر عشق

 

دختری متدین و از خانواده ای خوب در دانشگاه همراه دختری ناباب می شود.این دوستی برایش ضرر دارد و آن هم بازی با آبرویش است توسط همان دختر ولنگار.

دختر ولنگار دوست پسری دارد که دوست پسرش برای انتقام از دوست پولدارش«جاوید» دختر متدین را در دستشویی دانشگاه گیر می اندازد، حجابش را بر می دارد و از او عکس می‌گیرد و در همان زمان جاوید را به کلک تا دستشویی می کشاند و حراست را هم.

حراست جاوید را می‌بیند و دختر کشف حجاب شده دست و پا بسته را…. و این می‌شود اجبار آنها برای ازدواج با هم.

جاوید که در خانواده اش هم با مادر بی خیالش مشکل داشته به زحمت تن به ازدواج می‌دهد، اما این برایش خیر می شود. چون دختر محجبه و مهربان داستان چنان خوب زندگی می‌کند که جاوید را نه تنها با خاونواده اش با خدا هم آشتی می‌دهد.

به هر حال میان رمان های اینترنتی شاید بتوان گفت رمان سالمی بود هرچند که باز هم پردازش های روابط خصوصی جزو غیر ضروری هایی است که متاسفانه در رمان های اینترنتی به چشم می‌خورد و شاید بتوان گفت به دلیل جذب مخاطب است…

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ب.ظ

تو در قاهره خواهی مرد

 

کتاب تو در قاهره خواهی مرد: تحریف عظیم تاریخ ایران !!!

 

من کتاب های تاریخی را دوست دارم. از کودکی این لذت را برای خودم محفوظ نگه می داشتم. آن روزها شاید به دلیل اینکه تاریخ را داستان می دانستم و سرگذشت آدم ها برایم مثل قصه های خیالی بود می خواندم اما بعدها متوجه شدم که خیلی بالاتر از این می شود به تاریخ نگاه کرد. مخصوصا اگر برای کشور خودت باشد؛ ایران عزیز. تاریخ معاصر شد اولویت کتاب خواندنم به ویژه صد سال اخیر، خاطرات پهلوی ها از زبان خودشان و غیر خودشان. فرح و اشرف و فردوست و… کتب اسناد؛ عزت شاهی و احمد احمد را خواندم، اینها خاطره می گفتند و طبیعتا از نگاه خودشان.

اما کسی که می خواهد تاریخ بگوید چه رمان و چه جدی، اگر می خواهد تاریخ نگاری کند باید بی طرف باشد. باید همه چیز را بگوید. نباید خیانت کند و نصفه بگوید. نباید حقایق را بپوشاند:

کتاب تو در قاهره خواهی مرد یک علامت سوال بزرگ در ذهن من گذاشت.

چرا؟

محتوای کتاب منتقل کننده نکات خوب اما بسیار ناقصی از تاریخ ایران یعنی دوران پیش از انقلاب و پهلوی ها را دارد. چون دارد از تاریخ ایران می گوید طبیعتا جذاب است و البته قلمش هم روان. اما :

 ۱- تاریخ را ناقص می گوید و نقش مردم ایران و روحانیت وایمان و مذهب در شورش بر علیه سلطنت پهلوی را اصلا اصلا نمی گوید و این خیلی خنده دار است. تاریخ را طوری نوشته که هیچ ردی از امام و مردم و دین شان نیست.

 ۲- هیچ حرفی از پا گذاشتن شاه روی اصول اسلامی و سرکوب مردم و شکنجه ها و ساواک نمی گوید، هیچ نمی گوید.

۳- تنها گروهی که علیه شاه مبارزه می کنند توده ای ها و کمونیست ها هستند ولا غیر.

۴- شاه را فردی ساده و بسیار دلسوز برای ایران معرفی می کند که گاهی هم اشتباهی مثل ولخرجی ها و جشن ۲۵۰۰ ساله و رو دادن زیادی به خواهرها و برادرانش را دارد والا که کارهایی می کرده برای رشد ایران و تعالی ما….

۵- جالب اینکه خبرنگاران آمریکایی و خارجی را معترض به اوضاع ایران معرفی می کند اما حرفی از مردم نمی زند. از گرانی ها، از تبعیض ها، از دستگیری و شکنجه های مبارزین. اسمی از هیچ مبارز مذهبی نمی برد.

۶- این حجم از تحریف تاریخ مملکت خودمان خیلی عجیب است و فقط یک نشری که بخواهد خیانت کند حاضر می شود یک کتاب ناقص را در اختیار افکار عمومی مردم مملکتش قرار دهد.

۷- طوری تاریخ شاهنشاهی را ترسیم می کند که بعد از خواندن آن هیچ دلیل خاصی برای انقلاب مردمی نمی بینی. خوب است که فیلم ها موجود است و در تمام شهرها این مردم هستند که خواهان انقلاب هستند و رفتن شاه. در حالیکه در کتاب اصلا و ابدا نارضایتی از مردم نیست و فقط حرف از کودتا و ترور و تبعید است نه انقلاب…

این یک تحریف عظیم تاریخ ایران است..

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۵۴ ب.ظ

میرانا و ۷ جن بدبخت( هفت جن)

میرانا و ۷ جن بدبخت: کتابی پرکشش اما آسیب زا

میرانا و ۷ جن بدبخت (هفت جن)  –امید کوره­ چی

کتاب مبارزه آخر الزمانی بین اجنه و انسان­ ها را ترسیم کرده است. اجنه دخالت زیادی در زندگی انسان­ ها می­ کنند و انسان­ ها را تحت فشار و سختی می­ گذارند. فردی دست به کار می ­شود و با کمک اذکار و اوراد و علوم غریبه به مبارزه با اجنه می­ رود.

او برای نجات جان دختری به نام میرانا که تحت سیطره ­ی اجنه است با ۷ جن مبارزه می­ کند و البته از اجنه­ ی مسلمان هم کمک می ­گیرد.
در این مبارزه و نجات جان دختر، او موفق می­ شود و در آخرین مرحله نزدیک است که انسان پلیدی به نام درویش (فودی اسرائیلی) که اجنه­ ی کافر را تسخیر کرده تا به رموز مدفون در قدس شریف دست یابد تا دنیا را به نابودی بکشاند، را از پا در بیاورد؛ که امام زمان به کمکش می ­آید و تمام شیاطین را نابود می­ کند و دنیا نجات می ­یابد.

داستان از کشش بالایی برای همراه کردن مخاطب برخوردار است. 

فقط چند نکته می­ ماند:

  1. فردی که به مبارزه با اجنه می­ رود، ترک دنیا کرده است، امری که در اسلام مذموم است. ما زندگی تارکانه نداریم.
  2. او برای به دست آوردن یکی از علوم غریبه دست به دامان درویشی صهیونیست میشود و جالب است که در آخر امام زمان به او که علم مذموم دارد کمک هم می کند. (دشمن انسان­ها)
  3. در اسلام کمک گرفتن از اجنه و تسخیر آنها حرام است حال آن که این فرد توفیق یاری امام زمان را هم پیدا می کند…
  4. روی آوردن به رهبانیت او در حالی است که او با خانواده اش قطع ارتباط کرده است در حالی که در اسلام گناه توفیق عمل خوب را از انسان می گیرد….
  5. قهرمان این داستان هم، راه­ های عجیب و غریب را طی می­ کند و اذکار و اوراد و دعاهایی را به کار می ­برد و تشویق می کند به رو آوردن سمت این کارها، به همین خاطر هم برای نسل امروز که اهل خواندن کتب هری پاتر است جذابیت داستان زیاد است.
  6. کسی که در انجام واجباتش کمی لنگ می ­زند چنان توانمند است که کارهای بزرگی انجام می ­دهد فراتر از حد تصور… جادو، تسخیر، علوم غریبه امری نیست که در زندگی روزمره ی مردم ما ضرورتی داشته باشد چه برسد که به درد یاری امام زمان بخورد و مورد تایید ایشان باشد….

بهر حال نویسنده کتاب ۷ جن با دست گذاشتن روی موضوع­ی که برای خواننده ­اش عجیب و مجهول است ظاهرا توانسته موفقیت خوبی به دست آورد اما ایا تولید کنندگان این کتاب می دانند که چه اشتباهی مرتکب شده اند.. 

 این که آیا پرداختن به چنین موضوعاتی آن هم در جامعه ­ی کنونی ما که رویکرد بسیاری از افراد ناآگاه به سمت این اذکار و اوراد بسیار زیاد شده است چقدر ضرورت دارد؟ دیگر اینکه پرداختن به جزئیات و بیان راه­ ها و کارهایی که نقش اول داستان انجام می­ دهد مخاطب را به توهم رو آوردن به این موضوعات وا می­ دارد هر چند نویسنده تلاش کرده است که ظاهرا همه را مستند نشان دهد.

 

نقد دوم

 

 

نقد کتاب هفت جن

‌بسم الله الرحمن الرحیم
نقد کتاب: هفت جن
نویسنده کتاب: امید کوره چی

از کودکی‌ام داستان‌های جن‌ طرفدار داشت، حالا هم کتاب‌های جادو سحر و اجنه!
اوایل ترجمه‌های پرفروشی چون هری پاتر نشست وسط کتاب‌ها و حالا داخلی‌ها هم دست به کار شدند! هم فروش خوبی دارد و درآمد زا و هم نتیجه‌اش معروف شدن است!
می ماند یک سوال: ترس تا چه ‌حد به روان انسان آسیب می‌زند؟ اصلاً دانستن سحر و جادو و خواندن کتبی با پس‌زمینه وحشت و ترس، چقدر نیاز است؟ یک وقتی پای لذت در میان است و یک وقتی پای نیاز. لذت‌هایی که نیازی به آنها نیست، مثل نوشابه است، مثل مواد مخدر، خوشمزه و سکرآور!
و البته «بیمار کننده»!
نمی‌خواهم آسیب‌های روانی کتب و فیلم‌هایی از این دست را بنویسم. هر فرد با مرور زندگی قبل از خواندن این کتب و بعد از خواندن آنها، تاثیر منفی که در روح و روان و اندیشه خود می‌بینید، متوجه می‌شود. یکی از این کُتب کتاب «هفت جن» است.
– این کتاب دو موضوع را خیلی دقیق و بسیط و با توصیفات فراوان و عینی توضیح داده است: یکی طوایف مختلف جن و دیگری طرز تهیه طلسم های مختلف.

در مورد اجنه توضیحات دقیق و توصیفات وحشتناکی را آورده است، و هیات و رفتار جن ها را بسیار دقیق توصیف می کند. مثلا یک نفر خوابیده و جن ها می آیند و می خواهند از وجود او روحش را بیرون بکشند، آن شخص هم زجر و درد می کشد. نویسنده مو به مو توضیح می دهد که…
حتی شما اگر شخصا آدم تقریبا شجاعی باشید و رمان وحشتناک بخوانید، وقتی این کتاب را می‌خوانید، شب ها موقع خواب مدام اطراف را می پایی! حالا فکر کنید کسی که روح لطیفی داشته باشد، چقدر این کتاب اذیتش خواهد کرد.
موضوع بعدی که دقیق توضیح می دهد، نحوه درست کردن طلسم های مختلف است، به طوری که اگر خواننده کنجکاو باشد، متاسفانه آن کارها را انجام می دهد.
بعد از خواندن کتاب، مصاحبه نویسنده را بخوانید. مصاحبه گر همین نکته را پرسیده بود. گفته بود شما این طلسم ها را این قدر با دقت توضیح داده اید، فکر نکردید که کسی بخواهد امتحان کند؟ نویسنده گفته بود که من طلسم ها را تغییر دادم تا اگر کسی امتحان هم کرد، به نتیجه نرسد.
شخصیت اصلی کتاب با جن ها در نبرد است و طلسم ها و وِردهایی را انجام می دهد. این گزاره در ذهن انسان شکل می گیرد که «این فرد، مسلمان است» اما نکته اینجاست که تمام طلسم ها و وردها و ذکرها و مهارت هایش را از استادی بی دین و ملحد یاد گرفته است. او در طی داستان طلسم هایی که یاد گرفته است را انجام می دهد و این روند تا آخر داستان که در شرایط دشواری قرار می گیرد، ادامه دارد و نهایتا جایی که دیگر راه فراری ندارد موقعی است که از امام زمانعج کمک می خواهد. این نکته برای کسی که دید عمیق داشته باشد، به چشم می‌ آید که چرا قبل از این همه کار سخت از امام شیعیان کمک نخواست؟
اما برای کسی که کتاب را با نگاه تحلیلی نمی خواند، سوال پیش نمی آید. بلکه در ذهنش این گزاره شکل می گیرد که: آدم می تواند مبنای علمش را از لجنزار بگیرد غرق نشود و با حرام بسازد، تمام راه ها را تجربه کند؛ اگر به هیچ نتیجه ای نرسید، در آخر متوسل به امام معصوم(ع) شود. امام معصوم هم که مهربان است و همیشه کمک می کند، خانه حرام و لقمه حرام و کار حرام را اصلاح می‌کند و شخص را نجات می دهد.
حال این سوال پیش می آید در کل داستان، امام زمان کجا بوده است؟ چرا شخصیت داستان از همان اول از امام زمان کمک نخواست؟ این همه بیچارگی و زجر و سختی و مصیبت ‌کشید.
گفتنی است که حتی طرز تهیه طلسم ها هم وحشتناک است. مثلا می نویسد که برای تهیه طلسم به عصاره عقرب نیاز است! و طرز تهیه عصاره عقرب را توضیح می دهد؛ می گوید چهل عقرب می گیرند و به چهار دسته ده تایی تقسیم‌ می کنند و چهار تا چاله می کنند و آنها را ده تا ده تا توی زمین چال می کنند. عقرب ها از گرسنگی شروع به خوردن همدیگر می کنند. نهایتا از هر ده عقرب یکی باقی می ماند که جمعا چهار عقرب می شود. این چهار تا را دوباره به جان هم می اندازند و غیره.
‌خلاصه بعضی از کتب دردی دوا نمی‌کند اما درد اضافه می‌کنند باورها را جابجا می‌کنند و باوری کاذب اضافه می‌کنند باوری ترسناک و دلهره آور.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۵۴
نمکتاب ...
شنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ب.ظ

سکوی پنهان

 

کتاب سکوی پنهان: معما گونه و پر امید

 سکّوی پنهان ، نویسنده: صالح مرسی ،  نشر: شهید کاظمی ، مترجم: سید مهدی نورانی

سکّو ، یک سکوی پرتاب است از وحشت به آرامش و حرکت.

سکو نترسیدن از تهدیدها و زدن به دل تاریکی و تسلط بر بدی­ ها و نابود کردن آن است.

سکّو کتابی است معما گونه و پر از امیدواری.

همیشه هستند کسانی که برای مهار و کنترل دیگران، خودشان را چنان پر هیمنه و پر هیبت نشان می­ دهند که هر کس در مقابلشان است ناگزیر شود سر تعظیم فرو بیاورد.

اما فقط باید در مقابل این افراد نترسید و تکیه بر داشته­ های عظیم فردی و گروهی کرد و با توکل پیش رفت و قطعا پیروزی در دسترس خواهد بود.

این کتاب، معمای وحشت اسرائیل را توسط چند جوان به سادگی حل می­ کند. اسرائیل می­ خواهد سکویی در صحرای سینا نصب کند و نفت مصر را برای خودش استخراج کند. جوانان مصری در یک تعقیب و گریز نفس گیر و پیچیده و پر هیجان با موساد این سکو را منهدم می­ کنند.

خواندن این داستان واقعی برای جوانان پر از هیجان و امیدواری است و ایمان به توانمندی­ ها را پررنگ تر می کند.

خلاصه:

کتاب درباره ی یک سکوی حفر چاه برای پیدا کردن نفت است که قرار بود اسرائیل توی مصر کار بندازه و نیروی اطلاعات مصر می خواست مکانش رو کشف کنه. پیچیدگی اطلاعاتی مصری ها قدرت ایمان حرکت آن ها را ثمری رساند و باعث می شود که بر موساد پیروز شوند و دکل را بین راه منفجر کنند بدون آن که نیروی آن ها از بین برود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ب.ظ

سنگی که نیفتاد

 

سنگی که نیفتاد: داستان مردی که حبیبه همسرش می­ میرد

 

کتاب سنگی که نیفتاد، نوشته محمد علی رکنی

داستان می ­خواهد بگوید که تو حتی اگر تمام راه­ های ارتباطت با خدا را ببندی، باز هم خدا حواسش به تو هست، اما نتوانسته است بگوید.

از اول کتاب در فضای خاکستری و سیاه، همراه نویسنده نفس می ­کشی و قدم می­زنی و پر از چرا و اما و اگر و شبهه و شک نسبت به خدا و عالم هستی می­ شوی، پر از دلگیری از خالق خلق و دنیا و …. بارها کتاب را می­ بندی تا نگاهی به روشنایی اطرافت بیندازی تا شاید حال بدی که از صفحه­ ها می­ گیری خوب شود و امیدواری که کتاب به همین وضوح که خرابت می­ کند، آبادت هم بکند. اما نه نویسنده به خودش زحمت می­ دهد و در چند صفحه­ ی آخر یک کمکی می­ دهد که تو  حال خودت را خوب کنی و با این قلم و چند صفحه، رها می­ شوی وسط زمین و آسمان، با شبهه ­ها و تاریکی­ ها و طناب پاره …

داستان مردی که حبیبه همسرش می­ میرد و او با وجود دخترش نا امید می­ شود از زندگی، از خدا دل می­ کند چون حبیبه را برده است. به همه چیز شک می­کند. در اطرافش هر چه هست منفی جلوه می­ کند و …

با فوت مادرش به نتیجه­ ی خودکشی می ­رسد که خدا او و دخترش را نجات می­ دهد و …

درست است که نسل امروز پر از شبهه و تردید است اما وضوح راه هدایت بیشتر از این است که کسی که بخواهد نبیند و نشنود مگر آن­که نخواهد.

بهر حال، اگر نیت نویسنده را خیر بگیریم، قطعا توان­مندی برای رساندن این خیر باید بیشتر از این­ها باشد و خواندن کتاب ان­قدر مضر است که مطالعه آن هیچ توصیه نمی­ شود، از دسترس هم دور شود…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۰۰
نمکتاب ...