پویش کتابخوانی خانوادگی به وقت تعطیلات(همراه با جوایز ارزنده)
همسران جوان و بخش پویش تک نفره
همسران جوان و بخش پویش تک نفره
برای دانلود با کیفیت تصویر روی پاکت کلیک کنید.
🍃🌸یا علی! یک نفر اگر به دست تو هدایت شود از آنچه در آسمان و زمین است، برای تو بهتر است!
📚 کتاب وسیله هدایت و رشد است. شما هم میتوانید با واریز مبلغی هر چند اندک نامتان را ثبت کنید؛در باقیاتالصالحاتی که هدایت نسل امروز را در پی دارد.
💸 خدا به اموال و زندگیتان برکت بدهد.
🔰 شیوه پرداخت نذورات و صدقه کتاب:
1⃣ واریز از طریق درگاه:
idpay.ir/namaktab
2⃣ 💳 شماره کارت :
5041721039933271
کتاب توقف ممنوع
نویسنده: اسماء حیدری
انتشارات شهید کاظمی
شوق جوانی، نورانیت جوانی، صفای جوانی، دینداری و ایمان در جوانان؛ پدیده ای که از اول انقلاب تا امروز به طور مستمر مثل یک رودخانه زلال و پر خروش درجریان بوده است.
نه این که من از وجود جریان ها وحرکات بد آموز در میان جوانان بی اطلاع باشم. نه! من می دانم چه می گذرد؛ اما زیر این کف ها و این گل و لای ها، من جریان عظیم و خروشان نجابت، دیانت، اصالت و نورانیت را هم مشاهده می کنم.
آلودگی هایی که در طول زندگی به سراغ انسان ها می آید و زنجیر هایی بر دست و پای روح آنان می بندد و آنان را از حرکت و عروج و تکامل باز می دارد، در مورد جوانان یا وجود ندارد و یا بسیار کم است.
پذیرش آسان، اعتراض صادقانه و اقدام بی دغدغه را شما کنار هم بگذارید، ببینید چه حقیقت زیبایی به وجود می آید وچه کلیدی برای حل مشکلات است.
بخشی از تکالیفی که ما متوجه جوانان می دانیم، تکالیف شخصی آنهاست.
خودسازی علمی، خودسازی اخلاقی، خودسازی جسمی، اینها تکالیف مهمی است.
بریده کتاب(۶):
شما حتما بهتر بیشتر از من می دانید که آن ها با عوامل نا آگاه و غافل خودشان در مدارس چه کار هایی می کنند. جوان ما در مقابل این توطئه ها بیدار است و آن جایی که نشانه ی حضور و سر انگشت دشمن را ببیند، او را در زیر پای خویش لگد و له می کند.
بریده کتاب(۷):
آینده کشور روشن است. افق ها بسیار تابان است. اما به اراده شما بستگی دارد… به پرداختن شما به خودسازی؛ خودسازی علمی، خودسازی دینی، پاک نگه داشتن دامان روح و دل نورانی- که خدابه شماداده است- در همه میدان ها.
مرتبط با کتاب توقف ممنوع 👇🏻👇🏻👇🏻
بیشتر بخوانیم…
پهلوانان نمی میرند ورزش می کنند: ورزش از نگاه رهبرمان
بیشتر ببینیم…
بشارتی که رهبر انقلاب به جوانان دادند..!
کتاب رنج مقدس۲
نویسنده: نرجس شکوریان فرد
انتشارات عهد مانا
در ادامه کتاب پرفروش رنج مقدس، اینبار خانم شکوریان فرد سراغ سوژهی فرعی داستان کتاب قبلی خود رفته است و داستان، درباره مصطفی و حوادث پیرامون او شکل گرفته است.
اگر با رنج مقدس، ارتباط برقرار کردهاید و از نکات شیرین سبک زندگی ایرانی اسلامی آن بهره بردید، پیشنهاد میکنیم، رنج مقدس ۲ را از دست ندهید.
دانلود کلیپ از آپارات نمکتاب
مصطفی فاصلۀ بین دو کلاس را تماس گرفت تا صدای لیلا را بشنود. از دیشب نخوابیده بود، جز دوتا نیم ساعت. نگران لیلا بود تا همین حالا که خاموشی موبایل لیلا نگرانترش کرد.
شمارۀ خانه را گرفت و صدای گرفتۀ مادر لیلا دل نگرانیش را بیشتر کرد.
مادر نمیدانست چه شده. چند باری بی اختیار تا اتاق لیلا رفت و گوشی خرد شده را دید و برگشت. مانده بود چه کند. دلش نمی خواست در این همه گرفتاری تماس بگیرد با همسرش. او مأموریت بود و از تلفن پریشب شیرین نگران شده بود و برای اولین بار هم بیش از پنج بار تماس گرفته بود و جویای احوال لیلا شده بود.
مادر چشمانش را بست و برای چند لحظه توسل کرد. یک عقل کاملتری باید او را از میان این گرداب بیرون میکشید. قایق زندگی لیلا میان گرداب افتاده بود و کار یک بزرگ تر بود.
کتاب چهل تدبیر
نویسنده: محمدعلی الفت پور
انتشارات پرستا
اگر می خواهید به صورت خلاصه تحلیل وقایع کشورمان از اول انقلاب تا حالا را بخوانید و تدبیر امام خمینی و امام خامنه ای را برای عبور کشور از گردنه ها را بدانید، این کتاب پر محتوا و جذاب را از دست ندهید.
بریده کتاب:
ضعف عمده دولت بازرگان:
۱- بینش آن ها قدرت تجزیه و تحلیل و درک درست واقعیت ها و شرایط انقلاب را نداشت.
۲-نبود برنامه برای تغییر شرایط و کنترل حوادث.
۳- ناتوانی در وحدت نیرو های انقلاب برای حفظ دستاورد آزادی و حکومت ملی و مردمی
۴-ناتوانی در ایجاد حرکت سالم مردم برای تشکیل و استقرار نهاد های مردمی، شورا و مجلس موسسان
۵-عدم درک شرایط انقلابی و همگامی با آن
۶-ایجاد زمینه رقابت سیاسی جناح ها. ص٩
بیشتر…
نکنه گرفتار غرور بشویم، خاطره ای درباره غرور بادکنکی را از دست ندهید.
ضعف عمده دولت بازرگان:
۱. بینش آن ها قدرت تجزیه و تحلیل و درک درست واقعیت ها و شرط انقلاب را نداشت.
۲. نبود برنامه برای تغییر شرایط و کنترل حوادث.
۳. ناتوانی در وحدت نیروهای انقلاب برای حفظ دستاورد آزادی و حکومت ملی و مردمی
۴. ناتوانی در ایجاد حرکت سالم در مردم برای تشکیل واستقرار نهاد های مردمی، شورا و مجلس موسسان.
۵. عدم درک شرایط انقلابی وهماهنگی با آن
۶. ایجاد زمینه رقابت سیاسی جناح ها
منبع: کتاب چهل تدبیر
راه اینجاست:
برای یک ملت خسارت بزرگی است که افراد آن با کتاب سرو کاری نداشته باشند و برای یک فرد توفیق عظیمی است که با کتاب، مانوس و همواره در حال بهره گیری از آن باشد
4/10/72
.مردم ما با کتاب بیش از آنچه که امروز انس دارند، باید انس بگیرند. کتابخوانی چیزی است که برای یک ملت فریضه است. واجب و لازم است. مردمی که اهل کتاب خواندن باشند از لحاظ معلومات، ذکاوت و هوشیاری تفاوت میکنند با مردمی که با کتاب و مطبوعات انس نداشته باشند
17/2/71
.یکی از کارهایی که از قرائن فهمیده میشود که در بین اروپاییها معمول است و متاسفانه اینجا هیچ معمول نیست این است که مثلا مادران یا بزرگترها برای بچههایشان در فرصتهایی کتاب میخواندند. یا دو نفر، سه نفر آدم مینشینند یک نفر برایشان کتاب میخواند که اینجا این کارها هیچ معمول نیست.
19/11/66
.هر کس که کتاب بخواند، از بخشی از معارف موجود در عالم، از خبرهایی که در دنیا هست، از چیزهایی که بوده است حتی از آنچه که در همهی زمینهها خواهد بود مطلع خواهد شد. بنابراین بایستی کتابخوانی را برای خودمان عادت قرار دهیم.
21/2/72
.کتاب، دروازهای به سوی جهان گستردهی دانش و معرفت است و کتاب خوب، یکی از بهترین ابزارهای کمال بشری است... کسی که با این دنیای زیبا و زندگیبخش، دنیای کتاب، ارتباط ندارد بیشک از مهمترین دستآورد انسانی و نیز از بیشترین معارف الهی و بشری محروم است
4/10/72
.من تعجب میکنم که چرا ما به عنوان دولت جمهوری اسلامی آن مقداری که به کتاب اهمیت میدهیم، ده برابر آن را اهمیت نمیدهیم؟
30/7/75
.شماها واقعا باید دوره نوجوانی و جوانی را قدر بدانید. هرچه امروزمطالعه میکنید برایتان میماند و هرگز از ذهنتان زدوده نمیشود. این دوره نوجوانی برای مطالعه کردن و یادگرفتن دوره خیلی خوبی است. واقعا یک دوره طلایی است.
14/11/76
وظیفه من و شما
.من اگر بدانم هر روز یک ساعت باید حرف بزنم و نتیجهاش این باشد که مردم کتابخوان بشوند، حاضرم روزی یک ساعتونیم حرف بزنم! اگر اینطوری بشود قضیه را حل کرد، حرفی نیست...
7/10/72
.اما در اولویت اول بگردید کتابهای سیاسی، کتابهای ادبی، کتابهای هنری، کتابهایی که برای ذهن جوانان جاذبه دارد، اینها را جمع کنید. اصلا شما اعلان کنید و از مترجمان و مولفان بخواهید تا ترجمه و تالیف خود را به شما بدهند و شما چاپ کنید.
19/2/69
.از بس دربارهی این مسئله مهم [کتابخوانی] گفتهام و به من هم گفته نشده که چقدر اثر دارد، حقیقتا وقتی میخواهم بار دیگر این مسئله را بیان کنم، دچار تردید میشوم که این دیگر جزء گفتار لغو نباشد! من نمیدانم واقعا این تکرار، اثر کرده یا نکرده است... بیایید کاری کنید که مردم کتابخوان بشوند.
30/7/75
.بیایید شما هم به مجموعهی کارهای کم و بیش دارای تاثیری بپیوندید که حالا چند سالی است برای وادار کردن مردم به کتاب خواندن شروع شده است. اینها را در تبلیغاتتان، در اظهاراتتان بیان کنید... تا مردم به خواندن کتاب وادار بشوند... و کتاب جزو لوازم زندگی بشود.
18/2/74
.چاپ باید خوب باشد؛ اما روی کاغذ کاهی بزنند و به میزان زیادی توزیع کنند تا ارزانتر تمام بشود و افراد متعدد و زیادتری بتوانند از آنها استفاده کنند.
20/2/72
.باید با صد هزار جلوه کتاب را در چشمها متجلی کنند، تا هرکسی هرطور دوست دارد، به چشمش بیاید. جوانان و پدران و مادران و به خصوص بچهها، باید با کتاب انس پیدا کنند. این کار میشود. اگر پدر و مادر کتابخوان باشند، به احتمال زیاد بچهها کتابخوان خواهند شد
7/10/72
.من میبینم با اینکه درسهای موجود از لحاظ حجم و محتوا خیلی سنگین نیست، اما بعضی از جوانان ما فرصتی برای خودشان نمیبینند که بتوانند مطالعات جنبی بکنند؛ در حالیکه به نظر من جوان میتواند هم درس بخواند هم مطالعه کند و هم ورزش کند.
14/11/76
لازمه زندگی
.به نظر من بایستی حداقل ده برابر آنچه که امرز کتاب پدید میآوریم و منتشر میکنیم و دست مردم میرسد، کتاب پدید بیاوریم و منتشر کنیم و به دست مردم برسد.
19/8/76
.تکلیف بعدی این است که کتابخوانی به عنوان یک سنت رایج در کشور در بیاید و همه در کشور کتابخوان بشوند... و کتاب به یک عده از افراد جامعه اختصاص پیدا نکنند.
20/2/73
.الان کتاب جزء لوازم نیست؛ جزء کالاهای لوکس و تشریفاتی است؛ جزء چیزهای خوبی است که اگر باشد بهتر است اگر هم نبود، آسمان به زمین نمیآید! باید از این حالت خارج بشود و جزء لوازم زندگی به حساب آید.
18/2/74
.کتابخوانی چیزی است که برای یک ملت فریضه است. واجب و لازم است.
17/2/71
.کتاب خریدن، باید یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب بشود. مردم باید بیش از خریدن بعضی از وسایل تزئیناتی و تجملاتی ، مثل این لوسترها و میزهای گوناگون و مبلهای مختلف و پردهها و این قبیل چیزها به کتاب اهمیت بدهند و اول کتاب را بخرند. مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازمی که در خانه هست، کتاب هم باید از این قبیل باشد...
26/2/74
.متاسفانه کتابخوانی، جز در بین یک عده از اهل علم و اهل تحصیل و کسانی که به طور قهری با کتاب سروکار دارند، یک کار رایج و روزمره به حساب نمیآید؛ در حالیکه کتابخوانی باید مثل خوردن و خوابیدن و سایر کارهای روزانه، در زندگی مردم وارد بشود.
19/2/69
.اگر ما به آن حدی برسیم که مورد نظر من است، آنوقت بایستی تعداد کتابهایی که هر بار چاپ میشود از دوهزار و پنج هزار و ده هزار، به دویست هزار و سیصد هزار برسد؛ یعنی اینگونه بایستی کتاب در جامعه پخش بشود...
20/2/72
.من میخواهم از متفکران کشورمان خواهش بکنم که به مسئله ارائه و تولید کتاب خوب و لازم برای مردم، به چشم یک نیاز فوری جامعه و کشورشان نگاه کنند.
14/8/66
تن پروری ذهنی ممنوع
.حتی اگر کتاب رمان هم باشد، کتاب قصه هم باشد باز خیلی به مراتب بهتر از نشستن و تماشا کردن یک چیز بیمعنی است - تماشای تبلیغات تلوزیون پیش از شروع برنامه مورد نظر انسان- که همینطور انسان بیکار بنشیند و صفحهای را تماشا کند بدون اینکه هیچ آموزش و یا اقلا لذتی از آن ببرد، اما این کار را نمیکنند! کتاب دم دستشان نمیگذارند که بخوانند! این همان حالت تنپروری ذهنی است که ما بایستی به شدت با آن مبارزه کنیم.
2/10/76
.در بین مردم ما، کتابخوانی یک رویهی معمول نیست؛ حتی باسوادانِ درسخوانده و تحصیلکرده، کسانی که با کتاب انس دارند و در زندگی روزمرهی خودشان، فصل و بخشی را به خواندن کتاب اختصاص میدهند، یقینا اقلیت کمی هستند، در حالیکه ما میبینیم در بسیاری از کشورهایی که امروز از لحاظ پیشرفتهای علمی در دنیا ممتاز... هستند قضیه این طور نیست.
14/8/66
.افرادی که کار روزانه دارند - اداری، کاسب، روستایی، کشاورز و امثال اینها، اگر مثلا شب یا بین روز به خانه میآیند- بخشی از زمان را ولو نیم ساعت، برای کتاب خواندن بگذارند. چقدر کتابها در همین نیم ساعتها میشود خواند.
30/7/75
.من جوانان بسیاری را دیدهام، حالا افراد مسن که جای خود دارد، که حتی مطالعه ی کتاب رمان را هم میل ندارند! کتاب رمان را یک هفت هشت ده صفحه میخوانند و میگویند حوصله نداریم؛ در حالیکه حاضرند بیست دقیقه یا نیم ساعت بنشینند و تبلیغات تلوزیون را که قبل از شروع فیلم سینمایی پخش میشود تماشا کنند! حاضر نیستند در این بیست دقیقه حتی همان کتاب رمان را بخوانند... این ناشی از چیست؟ ناشی از عدم اعتیاد به کتاب است. مردم میل به کتابخوانی ندارند، برای این باید فکری بکنید.
19/8/76
.اگر کسی اینجا نشسته باشد و در اتاق بغل دستش خبر و چیز تازه و حرف جدیدی باشد، کمتر کسی است که طاقت بیاورد اینجا بنشیند و بلند نشود و سر بکشد و ببیند این اتاق بغلی چه خبر است. همه اطراف ما را خبرهای تازه پر کرده است؛ اینقدر معلومات، اینقدر معارف درهمهی زمینهها؛ ما چهطور حاضر نیستیم سرک بکشیم و نگاهی بکنیم و ببینیم چه خبر است و در این دنیای معارف چه میگذرد.راهش این است که کتاب بخوانیم.
21/2/72
آسیب های جدی کشور من
.مردم ما کتابخوان نیستند. این کتابنخوانی، نقص خیلی بزرگی است. خیلی از مردم ما حتی روزنامهخوان هم نیستند. اگر نگاهی به روزنامه بکنند، به همان تیترهای درشتش اکتفا میکنند. بسیاری از مردم، رادیو را فقط برای سرگرمیهایش گوش میکنند، نه برای برای آموزش و خبر و آگاهیهای زندگی و مسائل فرهنگی. ما باید این نقیصه را برطرف کنیم.
4/9/71
.این عادت هنوز در بین مردم جا نیفتاده که بروند کتابی را بخرند، بعد آنرا بخوانند، بعد به دوستشان یا به فرزندشان بدهند، تا آنها هم بخوانند؛ این طوری نیست. ای بسا کتابی را میخرند بعد آنرا کناری میگذارند؛ یا مثلا کتابی را دوستی به دوستی هدیه میدهد او هم کناری میگذارد! واقعا کتاب خواندن در مملکت ماجا نیفتاده است و این درد بزرگیست.
18/2/72
.بیش از آنچه که از لحاظ عرضهی کتاب عقبیم، از لحاظ کتابخوانی عقبیم، کتاب خواندن در کشور ما متاسفانه یک کار اختصاصی است؛ مخصوص بخشی از مردم است؛ مخصوص همهی مردم نیست... همه به مفاد و محتوای کتاب احتیاج دارند. در حالیکه همه از کتاب استفاده نمیکنند.
4/10/71
.ما در کشورمان مشکل کتابخوانی داریم. مردم حوصلهی کتاب خواندن ندارند. من مکرر به دوستانی که اهل این چیزهایند گفتهام که ما مینشینیم مثلا بیست دقیقت تبلیغات گوناگون تلوزیون را تماشا میکنیم، برای اینکه منتظر فیلمی هستیم که میخواهیم آن را ببینیم؛ در حالیکه اگر این چند دقیقه را کتاب بخوانیم، چند ده صفحه کتاب خواهیم خواند و چقدر مطلب یاد میگیریم؛ اما نمیخوانیم!
2/10/76
.البته من به کارهای هنری، تصویری، تلوزیون، سینما یا از این قبیل چیزها، خیلی اعتقاد دارم؛ اما کتاب نقش مخصوصی دارد. جای کتاب را هیچ چیزی پر نمیکند، کتاب را باید ترویج کرد.
21/2/72
.ما در حالیکه در طول قرنهای متمادی بیشترین کتاب را در دنیا تولید کردیم، اما امروز در طول دوسه قرن اخیر، جزء کمنصیبتترین ملتها از معارف کتابی و مکتوب بودهایم!
14/8/66
راه حل های اساسی
.قطار از اینجا تا مشهد، به نظرم حدود چهارده پانزده ساعت در راه است. خیلیها هستند که از بیکاری احساس کسالت میکنند؛ هیچ وسیلهای هم برای رفع بیکاری ندارند. کسانی موظف بشوند، حتی میشود ناشران را وادار کرد؛ یا حتی میشود در اول کار، خود دولتیها این کار را بکنند، که کتابهای خوب و سرگرم کننده و متنوع را به دست فروشندههای دوره گرد بدهند، تا وارد قطار بشوند،... کوپه به کوپه بروند، در را باز کنند، کتاب عرضه کنند و کتاب را بفروشند.
19/8/76
. در دنیا کتاب جیبی اساسا برای این به وجود آمد که مردم کتابخوان بشوند؛ یعنی کتاب را در جیبشان بگذارند و مثلا هنگامی که به قطار زیرزمینی یا اتوبوس سوار میشوند، آن را باز کنند و بخوانند. این کاری است که اگر باب شود، بسیاری از وقتهای مرده، زنده خواهد شد.
19/8/76
.شما کتابهایی را که میتواند در این طورجاها {اتوبوس و...} مصرف بشود، آماده کنید و یا اصلا کاری بکنید که مردم اگر کتاب هم حمل نمیکنند، بتوانند در اتوبوس، مطب دکتر، در ادارهای که در نوبت ایستادهاند، در نوبت نان و یا در نوبت قند، کتاب بخوانند. اگر بشود این کار را راه بیندارید و باب کنید، خدمت بزرگی کردهاید.
20/7/75
.چنانچه معلوم شد که کتاب خیلی خوبی هست، این باید چاپ بشود. هر اندازه خرج چاپ آن باشد، باید جزء صدقات جاریه قرار بگیرد. شماها روشنفکرید و به اهمیت این کار آگاهید؛ این را ترویج کنید
18/2/74
.باید امور تسهیل بشود تا افراد بتوانند کتاب بخرند. بالاخره به کسانی که اهل کتاباند، باید یارانه داده بشود....تا بتوانند کتاب تهیه کنند.
7/10/72
.بچههایمان را هم از اول کودکی عادت بدهیم که کتاب بخوانند؛ مثلا وقتی میخواهند بخوابند کتاب بخوانند و بخوابند. وقتی که ایام روز فراعتی هست، یا مثلا روزجمعهای که بازی میکنند، بخشی از آن را حتما برای کتاب قرار بدهند.
21/2/72
کتاب حاج قاسم
نویسنده: نرجس شکوریان فرد
انتشارات: عهد مانا
دانلود کلیپ از آپارات نمکتاب
بریده کتاب(۱):
✅ یک ویژگی هست که خاص شهداست؛ زنده اند … ما را مشاهده می کنند…
همین هم می شود کلید قفل🔐 رمز آلودی که فقط مسلمانان می فهمندش!
🍃حاج قاسم و یاران شهید امام زمان عجلالله تعالی فرج الشریف نظاره گر کارهای ما هستند. چه کاری؟ چگونه؟ چرا؟…⁉️⁉️
🔹و چقدر دلشان می خواهد که ما هم، مثل خودشان زندگی مان را به ظهور حضرت صاحب، متفاوت از میلیارد ها آدم ببندیم!
فرج آقا که بشود آدمها حسرت می خورند😔 که چرا کم کار کردن در دوران غیبت.
چون بهترین عمل بوده و…
همراه شهدا میشود کارها 💪 کرد؛ حسرت زده نمانی…
عکس نوشته هایی از سردار قهرمانمان حاج قاسم سلیمانی …
بیشتر بخوانیم:
وبلاگی با کلیپ هایی زیبا و پیشنهادات و مطالبی عالی برای آنها که اهل نشان دادن فیلم و صحبت درباره ان هستند.
بیشتر بخوانیم:
کتابی متفاوت درباره قاسم سلیمانی: حاج قاسم … حتما این کتاب زیبا را تورقی بکنید.
زلزله، امنیت، فرامرز…
سپاه
سازندگی سپاه
کتاب تنها زیر باران
نویسنده: مهدی قربانی
انتشارات: حماسه یاران
معرفی:
💥حکایت مردی که هیچ گاه آرام و قرار نداشت. همیشه دنبال این بود که چه باید بکند، برای وطنش.
🔰 مردی خوش پوش👕، خوش سیما، خوش اخلاق، خوش خنده. 😊
انگار همه خوش ها را جمع کرده بود کنار هم.
بریده کتاب:
🔹یک گوشه دراز کشیدم و پلک هایم روی هم رفت…
آقا مهدی از در وارد شد🚪. هیجان زده پرسیدم: ” آقامهدی مگه تو شهید نشدی؟”
🔸با خنده گفت: “من توی جلسه هاتون میام. مثل اینکه هنوز باور نکردی شهدا زنده ن.”
عجله داشت. می خواست برود. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: “پس حالا که می خوای بری، لااقل یه پیغامی💌 چیزی بده تا به رزمنده ها برسونم.”
_ قاسم، من خیلی کار دارم، باید برم. هر چی میگم زود بنویس.✍️
فوری خودکارم🖌 را از جیبم درآوردم و گفتم: “بفرما برادر! بگو تا بنویسم.”
بنویس: “سلام، من در جمع شما هستم.”
موقع خداحافظی🤚، گفتم: “خب الان من این رو ببرم بدم به بقیه، ازم قبول نمی کنن که. بی زحمت زیر نوشته رو امضا کن.”
برگه را گرفت. اول یک نقطه . گذاشت و بعد امضا کرد.📝
کنارش نوشت: “سید مهدی زین الدین.”
نگاهی بهت زده به امضا و نوشته زیرش کردم. باتعجب پرسیدم: “چی نوشتی آقا مهدی؟ تو که سید نبودی!”
_اینجا بهم مقام سیادت دادن. ص ۲۷۸
مهدی
بیشتر…
۱۰۰ خاطره زیبا و جذاب از شهید مهدی زین الدین
کتاب زنان عنکبوتی
نویسنده: نرجس شکوریان فرد
انتشارات: عهد مانا
معرفی:
زنان عنکبوتی فرا داستانی است که از میان جامعه ایران، سر بلند می کند…
بریده کتاب زنان عنکبوتی :
من فقط عکسای خودمو می ذاشتم.📸 عکس های مهمونیا و گردشایی که می رفتم. یا گردش و تفریح.🏞
عکسای خودمو دوست داشتم. البته برام مهم بود که لایک ❤️و پیام هم داشته باشم💌.
پیجم مثل بچه ام شده بود. مثل خونه خودم. هم دوستش داشتم، هم توش راحت بودم💞. خیلی راحت…
همین که نامحدود بود و آزادی رو لمس می کردم، احساس قدرت می کردم.
بریده کتاب(۲):
سینا همراه افسر عملیات رفت سمت مترو و شهاب سمت میدان آزادی! زن که در تور قرار گرفت… همراهش شد تا شلوغی مزخرف مترو. تمام زوایای این ایستگاه را حفظ بود و نقطه ی اصلی وصل میکروفون را در نظر داشت. نگاهی به نیرو انداخت و او سری تکان داد. زمان وصل میکروفون که رسید، نیرو مقابل زن قرار گرفت و کیف دستیش را رها کرد. تمام محتویات کیف پخش زمین شد. نیرو عصبی و با ناراحتی رو به زن گفت:
-خانوم … خانوم ! این چه وضعشه؟
زن کمی عقب کشید و هراسان از عکس العمل او خم شد تا وسایل را جمع کند. وسایل کیف بیشتر از آنی بود که راحت جمع شود و غرغرهای نیرو، زن را وادار کرد تا بنشیند و کیفی که رو دوشش بود را زمین بگذارد. سینا خودش را رساند. نشست و گفت:
-زن ها همیشه گیجند. ببین خانم با کیف این آقا چه کار کردی؟
نیرو با ابروهای در هم رفته از زن دفاع کرد:
-نه آقا خب این خانوم حتما کار داشتند که عجله کردند. الان هم با هم جمع می کنیم. شما زحمت نکشید. خانم شما هم خودتون رو ناراحت نکنید.
حین گفتگو، سینا میکروفون را نصب کرد. وسایل جمع شد و نیرو با زن همراه شد! زن از موقعیت پیش آمده راضی بود، سر صحبت را با نیرو باز کرد و چرایی عجله اش را گفت. فرصت پدید آمده بود. بعد از مترو هم با توجه به هم مسیر شدنشان نیرو را کشاند سمت محل کارش.
بریده کتاب(۳):
اشک آرام آرام از گوشه ی چشمش راه گرفت… مثل همان اوایلی که جشن طلاق گرفته بود. در جشن کلی خندیده بود و با بچه های دانشگاه خوش گذرانده بود و بعد هم کیک سیاه را خودش بریده بود. اما همان شب تا صبح دو بار بالشش را عوض کرد، بس که اشک ریخته بود. پذیرش شکست سخت است، برای یک زن سخت تر! چرا این طور شد:
_البته اون می گفت من عوض شدم. دعوامون زیاد شده بود. خیلی به رابطه ی من با بعضیا حساس شده بود. دلش می خواست من حواسم بیشتر باشه…
بریده کتاب(۴):
خونه نیست که دژه…
شهاب پیاده شد و در سکوت شب پهباد را راهی ساختمان کرد. سینا و امیر تصاویری که پهباد از فضای داخل حیاط نشان می داد را روی لب تاب کنترل می کردند. سینا گفت:
_یه دوربین بالای در ورودی حیاط، اینم دومی بالای ورودی ساختمون، چه قفل کتابی زدن به درش، تمام پنجره ها هم نرده داره که!
امیر به نور ضعیفی که از یکی از پنجره های این ساختمان دیده می شد اشاره کرد:
_این ساختمونی که کنار حیاطه انگار تازه ساخته شده! یکی هنوز توی این ساختمونه سینا!
شهاب داخل ماشین نشست و گفت:
-هیچ راه نفوذی به داخل ساختمون نبود.
سینا فیلم را کمی عقب آورد و دوباره با دقت دیدند. شهاب زمزمه کرد:
-یعنی چند نفر دائم اونجان! بیرون نیومدن تا ببینیمشون؟
امیر نفسش را بیرون داد و گفت:
-شاید هم این جا به خونه ی بغلی راه داره و رفت و آمد از اون جاست.
هر دو برگشتند سمت عقب و منتظر نگاه کردند به امیر و او گفت:
با آدم های ساده لوح و دوزاری طرف نیستیم.
امشب نرید خونه. دم سحر هلی کم رو وارد خونه کنید، یه دور دیگه با دقت ببینید. تا خدا چی بخواد! به آرش هم بگید دوربینا رو هک کنه و تصاویر دو ماهی که این خونه راه افتاده رو ببینید. تصاویر همین دو تا دوربین داخل حیاط رو!
عکس پروفایل جذاب از کتاب زیبا و خاص زنان عنکبوتی نوشته خانم شکوریان فرد
بیشتر…
این کتاب را می توانید در رمان آنلاین زنان عنکبوتی مطالعه کنید.
رمان رنج مقدس ، نویسنده نرجس شکوریان فرد، انتشارات عهد مانا
لذت تنهایی حس متفاوتی بود که در سر و صداها و شیطنت ها نبود…
توهم بشریت انگار به اوج خود رسیده است !…
از خودش می ترسید ….
اشک، چیزی نیست که بشود جلویش سد ساخت…
نقاشی هایی زیبا از نقاش باشی برای کتاب رنج مقدس نوشته نرجس شکوریان فرد
زندگی می گذرد؛ با رنج هم می گذرد ! فقط اگر زرنگ باشی، رنج ها را عاشقانه رقم می زنی.
زندگی می گذرد؛ با رنج هم می گذرد ! فقط اگر زرنگ باشی، رنج ها را عاشقانه رقم می زنی.
بیشتر ببینیم: کلیپی از عکس نوشته های زیبای کتاب رنج مقدس
بخواب خانمم!
فردا اذیت میشی؛
خواهشا مراقب خودت نیستی مراقب بانوی من باش !
بخواب خانمم!
فردا اذیت میشی؛
خواهشا مراقب خودت نیستی مراقب بانوی من باش !