نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علیرضا قزوه» ثبت شده است

پنجشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

چمدان های قدیمی

کتاب چمدان های قدیمی
نویسنده: علیرضا قزوه
انتشارات شهرستان ادب

بریده کتاب:

شبی تب داشتم، رفتی و قرص ماه آوردی
برایم شیشه ای از عطر بسم الله آوردی
من از صد بار اسماعیل و هاجر تشنه تر بودم
تو این زمزم ترین را از کدامین راه آوردی؟
من از بی قبلگانم، کافری از من نمی پرسد
مسلمان کافر! کِی رو بدین درگاه آوردی؟

بریده کتاب(۲):

کربلا به اصل خود رسیدن است، هرچه می دوم به خود نمی رسم
چشم تا به هم زدم چه دیر شد، تا به خویش آمدم چه دیر بود

بریده کتاب(۳):

زمین را می کشند از زیر پامان مثل بم یک روز
نمی بینیم در آیینه خود را صبحدم یک روز
قیامت می شود صد بار از بم بیشتر، یک صبح
بساط هفت گردون باز می ریزد به هم یک روز
حدوثی ناگهان خواب جهان را بر می آشوبد
حیاتی تازه خواهد یافت آدم از عدم یک روز

بریده کتاب(۴):

بی تو ای جان جهان، جان و جهان را چه کنم؟
خود جهان می گذرد، ماندن جان را چه کنم؟
ماه شعبان و رجب، نم نم اشکی شد و رفت
خانه ابری است خدایا! رمضان را چه کنم؟
شانه بر زلف دعا می زنم و می گریم
موسی من! تو بگو روز و شبان را چه کنم؟

بریده کتاب(۵):

با تمام خویش نالیدم چو ابری بی قرار
گفتم ای باران که می کوبی به طبل بادها
هان بکوب اما با آن عاشق ترین عاشق بگو
زنده ای ای زنده تر از زندگی در یادها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۹ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۰۰ ب.ظ

برادر انگلستان

نقد رمان برادر انگلستان: واقع نمایی ایران است و برادر انگلیسش!!!

 

نقد رمان برادر انگلستان نوشته ی علیرضا قزوه

داستان، داستان ایران است و مردمش.

قدمت تاریخی این سرزمین . عادت ها و آدابشان. اما نویسنده می خواهد برای من و شما، رمان ایران به اضافه انگلیس را بنویسد. انگلیسی که مثل برادر چسبیده است به کشور ما البته نه اینکه مثل برادر پشت و پناه باشد. بلکه برای عده ای از داخلی ها برادر وارانه (دو طرفه) عمل می کند و چپو می کند سرمایه هایمان را. رمان داستان اسماعیل جوان خوش قد و قامت و خوش استعدادی نیست که برای درس می دود انگلیس و آن جا وقتی می بیند شیر است و غیور و ضد شاه و انقلابی، با آمپول هایی او را دیوانه می کنند و تا آخر عمر کسی نمی فهمد این چند نفر جوان حسابی چرا این طور بی مقدمه اعصاب و روانشان به هم ریخت. داستان کشور برادر پر لبخند است. انگلیس که صد سال پیش از بیست میلیون جمعیت ایران، ۸ میلیون نفر را کشت و کاری کرد که در کتابهای تاریخ ما ننویسند و خودش در اسناد انگلیس جنایت قتل عام ایرانیان را با افتخار درآورده است. داستان انگلیسی که افغانستان و بحرین را از ما جدا کرد. رضا خان به اضافه جنایت هایش را حاکم کرد، … حالا اسماعیل را اگر قبول نکند جاسوسش بشود و معتقد بماند با دارو نابود می کند…

و هنوز مردم ما کشور انگلیس را بعنوان پیشرفته ترین کشور اروپایی می شناسند و نه به عنوان جنایت کارترین در حق مردم ایران زمین . رمان برادر انگلیس واقع نمایی ایران است و برادر انگلیسش که مثل کنه چسبیده و خون ما را می مکد.

علیرضا قزوه سعی کرده است در بین حرف های درهم و گنگ و پراکنده اسماعیل که مظلومانه با آمپول بیمار شده است واقعیت های تلخ تاریخ این سرزمین و بلاهایی که بر مردمش رفته است را بگوید.

آفتاب پر از توصیف مکانی و زمانی و شخصیت هاست که خواننده را در عمق کتاب غرق می کند و دل نگران شخصیت ها می شود. اتصال گذشته و حال کار دشواری است که به قلم توانای قزوه رخ داده است و خواننده را سردرگم نمی کند.

بهرحال پرداختن به تاریخ گذشته و اتصال آن به حال کار دشواری است و قطعا خوانندگان این رمان باید آثار واقع گرایانه و همراهی با شخصیت های عام و راوی را دوست داشته باشند. ساعات شیرینی را می شود به تلخی تاریخ طی کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۰۰
نمکتاب ...